مذحج

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


مقدمه

نسب‌شناسان نسب قبیله مذحج را چنین آورده‌اند: مالک بن أُدد بن زید بن یشجب بن عریب زَید بن کهلان بن سبأ بن یشجب بن یعرب بن قحطان[۱].

نام این قبیله در کتیبه ریگمانس به شماره ۵۰۸، که به روزگار یوسف اسار تدوین شده، مذحجم آمده است[۲]. اینان از جنگاوران نیرومند بودند که به ارتش پادشاهان حِمیَر و از جمله شَمَریُهَرعِش پیوستند[۳]. از درگیری‌های آنان با وی و از تهدیدهای آنها علیه ایرانیان[۴] معلوم می‌گردد این قبیله از قدرت سیاسی مهمی برخوردار بوده است. مَذحِج با فرزندان معد در تهامه در جنگ بود و از جمله: در پیکار «سُلان» که آغازگر جنگ بود، شکست خورد[۵].

قبیله مَذحِجُ دارای شاخه‌های مختلفی بوده است که عبارتند از:

  1. سَعدالعشیرة،
  2. مُراد،
  3. بنی‌الحارث بن کعب،
  4. نَخَع،
  5. صُداء،
  6. رُهاء،
  7. جَنب
  8. عَنس[۶].

این قبیله بر منطقه بزرگی از یمن حکمرانی داشت و سکونت‌گاه آنان سرزمین سرومَذحج که امروزه «بیضاء» نامیده می‌شود بود و از تثلیث و نجران در شمال تا مأرب و فِدَثینه را در برمی‌گرفت[۷].[۸]

قبایل مذحج

سَعدالعشیره

از شاخه‌های بزرگ مَذحِج بود و دارای شعباتی بود که مشهورترینِ آنها زُبَید و جُعفِی[۹] و أنَس‌ الله هستند.[۱۰]

زُبَید

زبید بن صعب بن سعد العشیرة بن مَذحِج از شاخه‌های سعدالعشیره است که جایگاه آنان در تهامه یمن بود و از شهرهای آنها حُصَیب[۱۱] و جازان[۱۲] فَعن، فرغان، تَثلیث، سازه و مَربَع بود[۱۳] و در همسایگی حاشد از همدان سکونت داشتند[۱۴].[۱۵]

اسلام زُبَید

عمرو بن معدی کرب از بزرگان و شجاعان و شاعران زُبیدی بود که پیکارهایی با خَثعَم و حِمیر داشت[۱۶]. وی با گروهی از افراد قبیله خود به مدینه آمد و خدمت رسول‌الله(ص) رسید و اسلام آورد. اما در جریان ارتداد قبایل از اسلام خارج و دوباره به اسلام بازگشت[۱۷]. وی در جنگ‌های یرموک و قادسیه و نهاوند شرکت داشت[۱۸].

واقدی درباره اسلام زُبَید می‌نویسد: چون علی(ع) به سرزمین یمن وارد شد. و به نزدیک مَذحِج رسید، به گروهی از آنها برخورد. علی(ع) آنان را به اسلام دعوت کرد، ولی مذحجیان نپذیرفتند و به جنگ با او پرداختند. وی نیز به آنان حمله برد. بیست نفر از ایشان کشته شدند و بقیه گریختند. علی(ع) از تعقیب آنان دست برداشت و آنها را به اسلام دعوت کرد که بی‌درنگ پذیرفتند و چند نفر از رؤسای مَذحِج نیز با علی(ع) بیعت کردند[۱۹].[۲۰]

جُعفِی

این قبیله از شاخه‌های سعدالعشیره بود که در مخلاف مستقلی به نام جُعفِی سکونت داشتند.

سرزمین آنان دره بزرگ جُردان بود که روستاهای زیادی داشت و تا صنعا ۴۲ فرسخ فاصله داشت و تا نزدیک حضرموت امتداد داشت[۲۱].[۲۲]

اسلام جُعفِی

دو نفر از بزرگان آنها به نام‌های قیس بن سَلَمة بن شراحیل و سَلَمة بن یزید به مدینه آمدند و به حضور رسول‌الله(ص) رسیدند و اسلام آوردند. رسول خدا(ص) برای قیس نامه‌ای نوشت و او را بر قبایل مُران و حَریم و کُلاب و وابستگان آنان امیر کرد [۲۳].[۲۴]

أنس‌ الله

از دیگر شاخه‌های سعدالعشیره می‌باشد. مردی از آنها به نام زُباب «فراض» بُت قبیله خود را شکست و به حضور پیامبر آمد و اسلام آورد[۲۵].[۲۶]

مراد

«یَحابُر بن مَذحِج» شاخه‌ای از مَذحِج است که دارای شُعَبی از جمله بنوقَرَن و بنوعَرثَبان[۲۷] بود.

بیشتر افراد مراد در «جوف» همدان سکونت داشتند و بازار تجاری آنها در أبین از سرزمین حِمیر[۲۸] بود.

مراد در کشمکش و نزاع دائمی با همدان بود و بعضی از اوقات شاخه‌های دیگر مَذحِج را علیه همدان با خود همراه می‌کرد. تا آنجا که در فاصله بعثت پیامبر اسلام تا غزوه بدر در سال دوم هجری، شش جنگ بین مَذحِج و همدان روی داد که آخرین آنها پیکار «یوم الرّزم» بود که در هنگام جنگ بدر در محلی به نام الرّزم از بلاد مراد در وادی ملاحا در جوف همدان اتفاق افتاد و همدان به رهبری الاجدع بن مالک بر مراد به رهبری فَروَةَ بن مُسَیک پیروز شد و بسیاری از مردان مراد کشته و زخمی شدند [۲۹].[۳۰]

اسلام مراد

فَروَة بن مُسَیک پس از شکست در جنگ رزم، به نزد کندیان رفت و چون شاهان کنده به او خیانت کردند از آنان ببرید و به دشمنی با آنها برخاست و سپس در سال نهم هجری به مدینه آمد و اسلام آورد و رسول‌الله(ص) او را بر قبیله مَذحِج و شاخه‌های آن (مُراد و زُبید) امیر کرد و خالد بن سعید بن عاص را برای جمع‌آوری زکات همراه او فرستاد[۳۱].

اما قول رازی که بیان داشته رسول‌الله(ص) فروه را بر صنعا و مخلاف‌های آن و حضرموت امیر گردانید[۳۲] صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا پیامبر(ص) وائل بن حجر حضرمی را بر فرمانروایان حضرموت ریاست داد و صنعا در اختیار ابناء بود.[۳۳]

بنی‌الحارث بن کعب

از شاخه‌های قدرتمند مَذحِج بنوالحارث بن کعب بود که در جنگجویی و شجاعت شهره بودند. دُرید بن صِمه جُشَمی درباره آنان گفته است: بنوالحارث گُل سرسبد شجاعتند[۳۴].

در منابع، بزرگان آنان را پادشاه نامیده‌اند به گونه‌ای که در پیکار «کُلاب دوم» چهار نفر از پادشاهان آنان به رهبری عبدیغوث بن وقاص حارثی علیه بنی‌تمیم شرکت کردند، ولی قبایل یمنی شکست خوردند و عبدیغوث بن وقاص حارثی کشته شد [۳۵]. جایگاه بنوالحارث دره نجران بود[۳۶] و با قبیله صداء هم‌پیمان بودند[۳۷].[۳۸]

اسلام بنو‌الحارث بن کعب

رسول‌الله(ص) در ماه ربیع الاول سال دهم هجری خالد بن ولید را به همراه چهارصد نفر برای دعوت این قبیله فرستاد. بنوالحارث اسلام را پذیرفتند و هفت تن از بزرگان آنان همراه خالد به حضور پیامبر(ص) آمدند و رسول‌الله(ص) قَیس بن حُصین حارثی را بر این قبیله فرمانده ساخت[۳۹] و عمرو بن حزم انصاری را برای تعلیم فقه و سنت و تعالیم اسلام و گرفتن صدقات ایشان به نجران فرستاد[۴۰].[۴۱]

نَخَع

از شاخه‌های مَذحِج، جَسر بن عمرو بن عُلَة بن جَلد بن مالک بن أُدَد[۴۲] می‌باشد. جایگاه نخع جنوب شرقی بیضاء[۴۳] در دره‌های مران، کَبران، نزعه، حَجُومة، مَلاحة، التیبب[۴۴] و صَحب[۴۵] بود.[۴۶]

اسلام نَخَع

برخی از بزرگان نخع همچون مالک بن حارث هنگامی که علی(ع) در قبیله مَذحِج بود اسلام آوردند و در اقدامات نظامی وی در مَذحِج او را همراهی کردند[۴۷]. پس از آن، نمایندگان نخع آخرین نمایندگانی بودند که در نیمه محرم سال یازدهم هجری به حضور رسول‌الله(ص) در مدینه رسیدند. آنان دویست نفر بودند که در یمن با «معاذ بن جبل» بیعت کرده و مسلمان شده بودند[۴۸].[۴۹]

صُدَاء

از دیگر شاخه‌های مَذحج، صُداءِ بن یزید بن حرب بن عُلَة بن جَلد بن مالک بن أُدَد است. این قبیله هم‌پیمان با جَنب و بنی‌الحارث بن کعب بود. صُداء در همسایگی بنوالحارث بن کعب در شمال نجران در دره‌های مَزخَة، البجباجة، حُزا، لجیة، العلوب، المدید و عَبَدان و منطقه عُبَرَة[۵۰]سکونت داشتند.[۵۱]

اسلام صُدَاء

پس از بازگشت رسول‌الله(ص) از جعرانه در سال هشتم هجری قیس بن سعد بن عباده را با چهارصد نفر از مسلمانان به قبیله صداء گسیل کرد. پس از آن، پانزده نفر از نمایندگان صداء به حضور رسول‌الله(ص) آمدند و اسلام آوردند و در حجةالوداع نیز یکصد نفر از افراد آن قبیله شرکت کردند[۵۲].[۵۳]

رُهاء

از شاخه‌های مَذحِج، رُهاءِ بن منبه بن حرب بن عُلَة بن جَلد بن مالک بن أَدد[۵۴] می‌باشد. آنان در سرو مَذحِج در دره‌های حُمَر، اسیل، قَصِص[۵۵] و روستای بِهرور در جنوب شرقیِ رداع[۵۶]سکونت داشتند.[۵۷]

اسلام رُهاء

در سال نهم هجری، مالک بن مراره رُهاوی به نمایندگی شاهان حِمیَر به مدینه آمد، ولی رُهاوی‌ها در سال دهم هجری اسلام آوردند. در این سال پانزده نفر از مردان رُهاوی به حضور پیامبر آمدند و مسلمان شدند و قرآن و فرایض دینی را آموختند و پیامبر نیز به آنان هدایایی داد. گروهی از رُهاوی‌ها نیز در حجةالوداع همراه رسول خدا(ص) بودند و تا هنگام رحلت ایشان در مدینه به سر می‌بردند[۵۸].[۵۹]

جَنب

از دیگر شاخه‌های مَذحِج، جَنب بن یزید بن حرب بن عُلَة بن جلد بن مالَک أُدَد[۶۰] می‌باشد. جایگاه آنان به مخلاف جنبی شناخته می‌‌شد و در هران، ذَمار و روستای الکبیبة و سرزمین رَاحَة و محلاة[۶۱] بود. این قبیله با صُداء و سَعدالعشیره هم‌پیمان بود[۶۲].[۶۳]

عَنس

از شاخه‌های مَذحِج، عَنس بن مالک بن أُدَد[۶۴] می‌باشد. سکونت‌گاه این قبیله در نجد یمن در دو فرسخی شرق ذَمار[۶۵] در رداع و قریه بزرگ هَرُوج[۶۶] بود. و به نام مخلاف عَنس خوانده می‌شد[۶۷].[۶۸]

اسلام عَنس

عمار بن یاسر عَنسی با پدر و مادرش (سمیه) در مکه زندگی می‌کردند و با بنی مخزوم هم‌پیمان بودند. عمار و خانواده‌اش در دوران دعوت مخفی، اسلام آوردند [۶۹]. همچنین مردی از عَنس به حضور رسول‌الله(ص) در مدینه آمد و اسلام آورد و مدتی نیز در مدینه ماند[۷۰].[۷۱]

منابع

پانویس

  1. ابن عبد ربه، العقد الفرید، الجزء الثالث، ص۳۰۷؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۰۵.
  2. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۵۵۲ و ۵۹۰.
  3. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۵۵۲.
  4. احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۳۷.
  5. یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۸۱.
  6. ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۴ - ۳۲۵؛ بعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۴۸؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۲۶۲.
  7. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۵ و ۱۷۵ و ۲۳۷.
  8. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۱.
  9. ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۰۹ و ۴۱۰.
  10. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۱.
  11. یعقوبی، البلدان، ص۹۸.
  12. (بندری در کنار دریای سرخ روبه‌روی جزایر فرسان که جیزان نیز نامیده می‌شود) محمد بن علی الاکوع، الیمن الخضراء مهد الحضاره، ص۱۸۲.
  13. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، الجزء الثانی، ص۴۶۵ (ذیل کلمه زبید).
  14. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۳.
  15. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۲.
  16. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۴۳.
  17. ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۳.
  18. ابو علی اسماعیل بن القاسم القالی البغدادی، ذیل الامالی و النوادر، ص۱۴۴.
  19. واقدی، المغازی، المجلد الثانی، ص۱۰۷۹.
  20. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۲.
  21. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۵۱ و ۱۸۸؛ محمد بن علی الاکوع، الیمن الخضراء مهد الحضاره، ص۳۹۰.
  22. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۲.
  23. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۲۴.
  24. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۳.
  25. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۲.
  26. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۳.
  27. ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۲۴؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۲۴۵.
  28. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۳.
  29. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۸۶ و ۱۶۳ و ۱۸۶ و ۱۹۹؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۶؛ ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۱.
  30. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۳.
  31. ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۲۸؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۲۷. هشام بن محمد می‌نویسد: عمر بن خَطاب فَروه را مأمور جمع‌آوری صدقات مذحج قرار داد (جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۳۵۱).
  32. احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۵۰۰ و ۱۴۲.
  33. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۳-۷۴.
  34. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، الجزء العاشر، ص۳۴.
  35. ابوعبیده معمر بن المثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیانی، الجزء الثانی، ص۷۲.
  36. حسن بن أحمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۳۷؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، الجزء العاشر، ص۳۴.
  37. ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۱۳.
  38. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۴.
  39. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۳۹.
  40. محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۳۸۶ و ۵۳۲.
  41. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۴.
  42. هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۲۸۸؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، الجزء الثالث، ص۳۱۱؛ یاقوت حموی، المقتضب، ص۲۷۹.
  43. محمد بن علی الاکوع، پاورقی صفة جزیرة العرب، ص۱۷۶.
  44. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۷۸.
  45. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۸۹.
  46. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۴-۷۵.
  47. واقدی، فتوح شام، تصحیح عبداللطیف عبدالرحمان، الجزء الأول، ص۶۲.
  48. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۶؛ شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الأرب، ترجمه محمود مهدوی، جلد سوم، ص۹۷.
  49. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۵.
  50. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۸۷ و ۱۸۸.
  51. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۵.
  52. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۲۶.
  53. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۵.
  54. ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۱۲.
  55. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۸۷.
  56. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۸۲.
  57. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۵-۷۶.
  58. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۴.
  59. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۶.
  60. ابن عبد ربه، العقد الفرید، الجزء الثالث، ص۳۰۹.
  61. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۳۰ و ۲۲۷.
  62. ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۹.
  63. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۶.
  64. ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۲۵؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۳۶۶.
  65. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۷۹.
  66. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۵۸.
  67. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۰۶؛ یعقوبی، البلدان، ص۹۷.
  68. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۶.
  69. محمد بن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، تحقیق سهیل زکار، ص۱۴۴.
  70. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۲.
  71. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۶-۷۷.