منت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

هر گاه به کسی نیکی کند و بخششی را که بر او کرده برشمارد منت گویند. این منت‌ها عموماً در امور مادی است، برخی از منتها معنوی و راهنمایی است. گاهی این منت از سوی خداوند است و گاهی مردم که پیامبر را دعوت او را پذیرفته‌اند البته امور معنوی و اعطای آن اگر از سوی قابل باشد، جای منت ندارد، زیرا اگر منتی باشد برای خدای سبحان است که ایشان را هدایت فرموده، چون دین، دین او است، و خود او هم از دینش بهره‌مند نمی‌شود تا هر کس دین او را پذیرفت بر او منت بگذارد، بلکه بهره‌مند از دین او در دنیا و آخرت مؤمنین هستند، زیرا خدای تعالی غنی علی الاطلاق است، پس منت را خدا بر آنان دارد که هدایتشان کرده است. اما اگر خداوند وسائل هدایت را فراهم کرده باشد، البته، جای بازگو کردن دارد، زیرا این که خدا و پیامبر وسیله را فراهم ساخته توجه به آن لازم است. از این‌رو، این کلمه در قرآن بارها در موضوعات مختلف اخلاقی مانند منت بر صدقه، منت بر فرستادن پیامبر و منت بر هدایت مطرح شده است و در دسته‌ای از آیات کسانی به پیامبر گویی منت می‌گذارند که دعوت او را اجابت کرده و اسلام آورده‌اند، بازگو کرده و قرآن در مقام پاسخ‌گویی بر آمده و از این طرف خدا منت‌های مختلف خود را به رسولش گوشزد می‌کند.

منت پذیرش دعوت پیامبر

  1. قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ * يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۱]. نکته: علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌نویسد: يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ یعنی ای پیامبر بر تو منت می‌گذارند که اسلام آورده‌اند، و چه خطایی در این منت‌گذاری خود مرتکب شده‌اند، زیرا اولاً حقیقت آن چیزی که بر آن منت می‌گذارند ایمان است که کلید سعادت دنیا و آخرت است، نه اسلامی که جز فواید صوری، از قبیل تأمین جانی و شرکت با مسلمانان واقعی در جواز نکاح وارث خاصیتی ندارد. و ثانیاً همین اسلام را هم نباید بر پیامبر منت بگذارند، برای اینکه آن جناب شخصی است که از طرف خدای تعالی مأمور شده اسلام را به شما برساند (نه از اسلام آوردن آنهایی که اسلام آوردند چیزی عاید شخص او می‌شود و نه از اسلام نیاوردن آنها که نیاوردند چیزی از دست می‌دهد)، پس احدی از مسلمانان بر او منتی ندارد. و اگر منتی باشد برای خدای سبحان است که ایشان را هدایت فرموده، چون دین، دین او است، و خود او هم از دینش بهره‌مند نمی‌شود تا هر کس دین او را پذیرفت بر او منت بگذارد، بلکه بهره‌مند از دین او در دنیا و آخرت مؤمنین هستند، زیرا خدای تعالی غنی علی الاطلاق است، پس منت را خدا بر آنان دارد که هدایتشان کرده، نه آنان بر خدا[۲].

منت خدا بر پیامبر

  1. وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۳].
  2. وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا[۴].
  3. وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا * إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا[۵]. نکته: إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا کلمه إِلَّا استثناء از جمله‌ای است که به خاطر دلالت سیاق حذف شده و تقدیر کلام چنین بوده: تو به آن‌چه اختصاص یافتی اختصاص نیافتی و آن موهبتی که به تو عطا شد که عبارت از نازل شدن روح و ملازمتش با تو است به تو اختصاص ندادند مگر به عنوان رحمتی از پروردگارت، آن‌گاه آن رحمت را تعلیل نموده و فرموده: إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا “همانا فضل او بر تو بسیار بزرگ است” و معلوم است که این جمله در مقام منت نهادن بر رسول خدا(ص) است[۶].
  4. إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا[۷]
  5. أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى * وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى * وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى * وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ[۸]
  6. إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ[۹].
  7. وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى[۱۰].
  8. وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ[۱۱]. نکته: جمله وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ می‌خواهد بفرماید: ما به او شعر نیاموختیم. و لازمه این نفی آن است که آن جناب هیچ سررشته‌ای از شعر نداشته باشد، نه این که شعر بلد باشد ولی از گفتن شعر امتناع بورزد، برای این که مثلاً خدا او را از این کار نهی کرده باشد، و نه این که بخواهد بفرماید قرآن شعر نیست، هر چند رسول اسلام(ص) شعر هم بلد باشد. با این بیان روشن می‌گردد که جمله وَمَا يَنْبَغِي لَهُ در مقام منت نهادن بر آن جناب است. و می‌خواهد بفرماید: خدای سبحان رسول اسلام را از گفتن شعر منزه داشته[۱۲].
  9. فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ[۱۳] نکته: فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ این آیه نتیجه‌ای است که از اخبار مؤکد به وقوع عذاب الهی در روز قیامت، و از اینکه فرموده بود متقین از آن عذاب محفوظ و در جنات نعیم کامیابند، گرفته می‌شود. پس این آیه شریفه در معنای این است که گفته شود: حال که آن اخبار حق است، پس تو به کار تذکر دادن خود بپرداز و بدان که تو به حق تذکر می‌دهی و انذار می‌کنی، و آن‌طور که به تو نسبت می‌دهند کاهن و مجنون نیستی. و اینکه کاهن نبودنش را مقید کرد به قید بِنِعْمَتِ رَبِّكَ خواست تا بر خصوص آن جناب منت گذارد[۱۴].
  10. سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى[۱۵].
  11. أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ * الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ * وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ[۱۶].
  12. مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى * وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ[۱۷].
  13. سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۱۸].
  14. وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى * لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى[۱۹].
  15. وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا[۲۰].
  16. وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ[۲۱].
  17. قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ[۲۲].
  18. إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ[۲۳].
  19. مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ * وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ[۲۴]. نکته: وَإِنَّ لَكَ و البته برای تو ای محمد. لَأَجْرًا یعنی: ثوابی از خدا بر قیام تو به مسئولیت نبوت و تحمّل تو مشکلات بار رسالت خواهد بود. غَيْرَ مَمْنُونٍ یعنی: ثواب بهشت قطع‌شدنی نیست مقصود اعتنا به سخن آنها نکن با اینکه برای توست نزد خدا ثواب جاودانی و پاداش بزرگ. ابومسلم گوید: غیر ممنون یعنی منّتی به واسطه آن بر تو نیست و مقصود اینکه کدورت و ناراحتی به سبب منتی که لزوم شکر را قطع می‌کند نیست، پس در حقیقت گفته‌اند که منّت احسان را کدر و فاسد می‌کند[۲۵].

منت خدا بر مردم

  1. شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ[۲۶].
  2. وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ[۲۷].
  3. لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۲۸].
  4. وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ[۲۹].

نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. منت‌گذاری بی‌جای اعراب بر پیامبر، به سبب اسلام آوردن خود و مسلمانان، مورد نهی الهی، از منت نهادن بر پیامبر: يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ...؛
  2. منت نهادن اعراب بر پیامبر به جهت اسلام آوردنشان نشانه عدم صداقتشان در ادعای ایمان: قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا... *...قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ؛
  3. توجه به علم غیب و بصیرت خداوند، نسبت به اعمال انسان‌ها، بازدارنده انسان‌ها از منت‌گذاری بر پیامبر: يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ... * إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛
  4. امتنان الهی بر پیامر، به سبب ایجاد الفت در قلوب مؤمنان نسبت به یکدیگر: وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛
  5. امتنان خدا بر پیامبر به علت مصون داشتن او از هرگناه و لغزش: وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا؛
  6. امتنان خدا بر پیامبر، به سبب تثبیت معانی وحی در قلب او: وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ... * إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا؛
  7. منت‌گذاری خدا بر پیامبر به علت فتحی بزرگ و نمایان و به سبب هدایت رسول اکرم به صراط مستقیم: إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا؛
  8. منت خداوند بر پیامبر به سبب پناه دادن به او در کودکی و یتیمی: أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى * وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ؛
  9. منت بر پیامبر، به جهت بی‌نیاز ساختن او و نجات از تنگدستی، از سوی خداوند: وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى * وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ؛
  10. خداوند منت‌گذار بر پیامبر به سبب هدایت او: وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى * وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ؛
  11. امتنان الهی بر پیامبر، به علت اعطای خیر کثیر - نسل زیاد - به ایشان: إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ؛
  12. خداوند خطاب به پیامبر میفرماید: لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ما رزق تو و مخلوقات را از تو نمی‌خواهیم. بلکه از تو خواسته‌ایم که عبادت کنی و رسالت ما را انجام دهی. ما ضامن روزی همگان هستیم. و منت خداوند بر پیامبر، به علت اعطای روزی به ایشان: نَحْنُ نَرْزُقُكُ خطاب به پیامبر و مقصود همه خلق است. یعنی ما به همه روزی می‌دهیم و از کسی روزی نمی‌خواهیم. به همه سود می‌رسانیم و از کسی سود نمی‌خواهیم. بنابراین در اظهار امتنان بر مردم رساتر است[۳۰].
  13. امتنان خداوند بر پیامبرش، به سبب منزه داشتن او از شعرگویی: وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ البته بر این فرض که یاد ندادن شعر برای جدا کردن قرآن از شعر بوده است؛
  14. منت الهی بر پیامبر به جهت مصونیت از کهانت: فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ...؛
  15. پیامبر مشمول امتنان الهی، به سبب مصونیت از جنون: ... وَلَا مَجْنُونٍ...مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ؛
  16. امتنان الهی بر پیامبر، به سبب مصونیت از فراموشی قرآن: سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ؛
  17. منت خداوند بر پیامبر، به علت اعطای شرح صدر به ایشان: أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ؛
  18. خداوند، منت‌گذار بر پیامبر، به جهت برداشتن مشکلات رسالت از دوش ایشان: وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ؛
  19. امتنان الهی بر پیامبر، به سبب بلندآوازه ساختن نام ایشان: وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ؛
  20. منت خداوند بر پیامبر، به سبب حمایت و عدم خشم بر او: مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى * وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ؛
  21. منت خداوند بر پیامبر، به علت ارائه آیات الهی بر ایشان در معراج: سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا...، وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى * لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى؛
  22. امتنان خداوند بر پیامبر، به ممانعت از گمراهی و زیان‌رسانی به ایشان: وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ... وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا؛
  23. خداوند، منت‌گذار بر پیامبر به سبب اعطای حکمت و تعلیم ندانسته‌ها به ایشان: ... وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا؛
  24. منت خداوند بر پیامبر، به علت نزول قرآن بر ایشان: وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا، وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ، إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ... إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ...؛
  25. پیامبر دریافت‌کننده پاداش بی‌منت خدا به پاس زحماتش: وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ؛
  26. مؤمنان مورد امتنان خداوند به سبب حضور شخص پیامبر در میان آنان: وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ...؛
  27. تزکیه نفس مؤمنان از طریق پیامبر اکرم نعمتی قابل امتنان از سوی خداوند: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ... وَيُزَكِّيهِمْ...؛
  28. پیامبر مورد نهی خداوند از منت‌گذاری در انجام دادن کارهای شایسته، به جهت کاسته شدن مقام والای آن حضرت و به برکت داشتن رسالت و مقام معنوی نزد خدا: وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ[۳۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است * بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: برای اسلامتان بر من منّت ننهید، بلکه این خداوند است که بر شما منّت می‌نهد که شما را به ایمان رهنمون شده است، اگر راست می‌گویید * بی‌گمان خداوند، نهان آسمان‌ها و زمین را می‌داند و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره حجرات، آیه ۱۴ و ۱۷-۱۸.
  2. ر.ک: ترجمه المیزان، ج۱۸، ص۴۹۵.
  3. «و دل‌های آنان را با هم پیوستگی داد؛ اگر همه آنچه را در زمین است می‌بخشیدی میان دل‌های آنها پیوستگی نمی‌دادی اما خداوند ایشان را با هم پیوستگی داد؛ بی‌گمان او پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۳.
  4. «و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.
  5. «و اگر بخواهیم بی‌گمان آنچه را بر تو وحی کرده‌ایم از میان می‌بریم آنگاه تو در برابر ما برای خود در آن باره نگهبانی نخواهی یافت * مگر به بخشایشی از پروردگارت که بخشش وی بر تو بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۸۶.
  6. ترجمه المیزان، ج۱۳، ص۲۷۹.
  7. «بی‌گمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم * تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۱-۲.
  8. «آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟ * و تو را گم‌گشته یافت و راه نمود * و تو را نیازمند یافت و بی‌نیاز کرد * و نعمت پروردگارت را باز گوی» سوره ضحی، آیه ۶-۸ و ۱۱.
  9. «ما به تو “کوثر” دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.
  10. «و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمی‌خواهیم که خود، تو را روزی می‌دهیم و سرانجام (نیک) برای پرهیزگاری است» سوره طه، آیه ۱۳۲.
  11. «و به او شعر نیاموختیم و در خور او (نیز) نیست، این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.
  12. ترجمه المیزان، ج۱۷، ص۱۶۱.
  13. «بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه» سوره طور، آیه ۲۹.
  14. ترجمه المیزان، ج۱۹، ص۲۷.
  15. «زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمی‌بری، * مگر آنچه را خدا خواهد که او آشکار و نهان را می‌داند» سوره اعلی، آیه ۶-۷.
  16. «آیا به دلت گشایش ندادیم؟ * و بار گرانت را از (دوش) تو برنداشتیم؟ * همان (بار) که برایت کمرشکن بود * و آوازه‌ات را بلند گرداندیم» سوره انشراح، آیه ۱-۴.
  17. «که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است * و نعمت پروردگارت را باز گوی!» سوره ضحی، آیه ۳ و ۱۱.
  18. «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  19. «و او در افق فراتر بود * چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید * بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۷ و ۱۷-۱۸.
  20. «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
  21. «و بی‌گمان به تو سوره فاتحه و قرآن سترگ را داده‌ایم» سوره حجر، آیه ۸۷.
  22. «بگو اگر گمراه گردم تنها به زیان خویش گمراه می‌گردم و اگر رهیاب شوم از آن روست که پروردگارم به من وحی می‌کند؛ بی‌گمان او شنوایی نزدیک است» سوره سبأ، آیه ۵۰.
  23. «ما این کتاب را به حقّ به سوی تو فرو فرستاده‌ایم، از این روی خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب می‌داری بپرست * ما این کتاب را به سوی تو برای مردم به حقّ فرو فرستاده‌ایم؛ آن کس که رهیاب شود به سود خود اوست و هر که بیراه گردد تنها به زیان خود اوست و تو نگهبان آنان نیستی» سوره زمر، آیه ۲ و ۴۱.
  24. «تو، به (برکت) نعمت پروردگارت، دیوانه نیستی * و بی‌گمان تو را پاداشی بی‌پایان است» سوره قلم، آیه ۲-۳.
  25. ترجمه مجمع البیان، فی تفسیر القرآن، ج۲۵، ص۲۱۲.
  26. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد» سوره شوری، آیه ۱۳.
  27. «و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷.
  28. «بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
  29. «و (چیزی) را بدین امید که زیادتر (باز) بگیری مده،» سوره مدثر، آیه ۶.
  30. ترجمه مجمع البیان، ج۱۶، ص۹۲.
  31. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۸۱۱.