نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۴۷ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
جهانی شدن به چه معنایی است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«اصطلاح "جهانی شدن" تا حدی نوظهور بوده و در چند دهه اخیر بر سر زبانها رایج شده و با تعابیری چون "جهانیشدن"، "جهانگرایی"، "جهان شمولی"، "دهکده جهانی"، از آن یاد میشود. این اصطلاحات دهان پرکن که در گفتمانهای سیاسی و میان اصحاب رسانه، کاربرد بیشتری دارد، از اواخر نیمه دوم قرن بیستم میلادی پس از ارائه نظریه "دهکده جهانی" مارشال مک لوهان در سال ۱۹۶۰م مورد توجه قرار گرفت و پیش از آن، به صورت یک اصطلاح جا افتاده علمی، کاربرد چندانی نداشت. این اصطلاح، به تدریج از نیمه دهه ۱۹۸۰م بر سر زبانها افتاد[۲]؛ ولی امروزه اصطلاح "جهانیشدن" کلیدواژه غالب نظریات مطرح در جهان معاصر محسوب میشود.
حقیقت این است که این موضوع، به دلیل نوظهور بودن و کامل نشدن آن، از یکسو و پیچیدگی و گستردگی ابعاد و خصوصیات آن از سوی دیگر، هنوز تصویر روشن و شفافی از خود نشان نداده است؛ لذا تا کنون تعریف قانونمندی که مورد اتفاق نظر باشد، درباره آن یافت نمیشود.
در تعریفهایی که تاکنون ارائه شده است، هر کس بر اساس برداشت خاص از ویژگیهای جهانیشدن، آن را تعریف کرده و در هر تعریف، یکی از ویژگیهای آن، بیشتر مورد عنایت بوده است.
با این حال، شاید سادهترین تعریفی که میتواند وجه مشترک تعاریف موجود و اقوال مطرح در این زمینه به شمار آید، این باشد که بگوییم: "جهانیشدن، عبارت است از محلی شدن عرصهها، یکپارچگی و یکسانسازی ساختارها، نهادها و فرهنگها در اثر گسترش ارتباطات، همگانی شدن اطلاعات و برداشته شدن موانع اقلیمی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و...". این تعریف را شاید بتوان حاصل تلفیق تعاریف موجود و خصوصیات موضوع جهانی شدن، بیان کرد» [۳].]]]]
«در واکاوی مفهوم جهانیشدن میتوان به سه دیدگاه اشاره کرد:
پروسه بودن جهانیشدن: برخی قائلاند جهانیشدن یک پروسه تاریخی است. در پروسه کسی یا چیزی، کنترلی بر ایجاد، ابقا و نظارتی بر اوضاع یک پدیده ندارد و نیز او از سرانجام و نهایت آن پدیده بیخبر است. در حقیقت پروسه سیر طبیعی پدیده است، با فراز و نشیبهای طبیعی[۴]. با توجه به این معنا، با گذشت زمان و گسترش طبیعی ارتباطات و پیشرفت اطلاعات، تسریع در حمل و نقل و فشردگی زمان و مکان، شاهد این مسأله هستیم که در عرصههای مختلف زندگی بشری، تحولاتی عمیق به وجود آمده است که این تحولات طبیعی، روز به روز در دنیاپیوستگی و همبستگی ایجاد میکنند.
پروژه بودن جهانیشدن: پروژه به معنای این است که یک طیف یا جریان خاصی با برنامهریزی در عرصههای مختلف، هدف خاصی را دنبال کنند و بخواهند دیگران را به مقصدی خاص هدایت نمایند. طبق این دیدگاه، جهانیشدن همان جهانیسازی، غربیسازی، آمریکاییسازی و یا جهانگرایی آمریکایی است. به عبارت دیگر نظاملیبرال دموکراسیغرب تلاش دارد با استفاده از فنآوری ارتباطات رسانهای، در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، برای کشورهای دنیا قوانینی وضع کرده و در این زمینهها بر سایر ملتهااعمال نفوذ کند، و این همان چیزی است که از آن به نظم نوین جهانی، نظام تکقطبی و امپراتوری جهانی امریکا تعبیر میشود. "تارو" در کتاب برندگان و بازندگان جهانیشدن[۵] یکی از دلایلمخالفت با جهانیشدن را آمریکایی بودن جهانیشدن دانسته و میگوید: "جهانیشدن طرح ساختمانی آمریکایی است که بدون مشارکت آنان و به رغم اعتراضاتی که میکنند در حال بنا شدن است".
پدیده بودن جهانیشدن: طبق این دیدگاه، جهانیشدن نه پروژه است و نه پروسه. بهروزی لک[۶] در این زمینه میگوید: "طبق این تلقی در وضعیت جهانیشدن مؤلفههایی وجود دارد که لزوماً آنها را نمیتوان در قالب پروژه یا پروسه تبیین نمود... پدیده و فرصت نوظهور نه مطلقاً پیش اندیشیده است که بتوان پروژه نامید، و نه بدون اطلاع جهانیان مخصوصاً کارگزاران اطلاعات بوده که بتوان پروسهاش خواند".
از این دیدگاهها میتوان به این جمعبندی اشاره کنیم که جهانیشدن نتیجه پیشرفت بیسابقه تکنولوژی و ارتباطات است که طی مراحل تاریخی و به صورت طبیعی محقق شده است، و نظاملیبرال دموکراسیغرب به رهبریآمریکا توانسته است از این پدیده استفاده ابزاری کند، و با مسلط شدن بر پیشرفتهای تکنولوژی و سایر امکانات ارتباطی، توانسته است بیش از پیش اهداف مورد نظر خویش را در دنیااعمال کند»[۷].]]]]
«به نظر میرسد با همه تعاریفی که از جهانی شدن ارائه شده ، تاکنون تعریف روشن و جامعی از آن ارائه نشده است. زیرا اوّلاً: این پدیده هنوز به حدّ تکامل نهایی خود نرسیده است. ثانیاً: هر کسی در مقام تعریف، بُعدی از ابعاد آن را بازگو کرده است. در عین حال به برخی از تعاریف اشاره میکنیم:
برخی دیگر جهانی شدن را به معنای تشدید روابط اجتماعی در سرتاسر جهان می دانند که مکانهای دور از هم را چنان به هم مرتبط میسازد که اتفاقات هر محل، زاده حوادثی است که کیلومترها دورتر به وقوع میپیوندد[۹]
هاروی، جهانی شدن را در بردارنده دو مفهوم فشردگی زمان و مکان و کاهش فاصلهها تلقّی میکند[۱۰]»[۱۱].]]]]