ام‌کلثوم دختر عقبة بن ابی‌معیط در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

وی از بنی‌امیه، خواهر مادری عثمان و از اشراف‌زادگان قریش بود. پدرش در دشمنی با پیامبر سرسختی فراوانی از خود نشان داد و پس از اسارت در سال دوم هجری در جنگ بدر به فرمان پیامبر کشته شد.[۱] مادرش أَروَی از نوادگان دختری عبدالمطلب بود که ابتدا به ازدواج عفان درآمد و عثمان از او به دنیا آمد و سپس همسر عقبه شد.[۲]

امّ‌کلثوم در مکه اسلام آورد و با پیامبربیعت کرد؛[۳] اما بر اثر ممانعت خانواده‌اش نتوانست به مدینه رود. پس از صلح حدیبیه در سال ششم هجری تصمیم گرفت به مدینه مهاجرت کند. خانواده او در حوالی مکه علفزاری داشتند و امّ‌کلثوم هرگاه بدانجا می‌رفت، چند روز می‌ماند و سپس به مکه باز می‌گشت. یک‌بار توشه کافی برای خود تهیه کرد و به آن علفزار رفت و چون مردی که تا علفزار او را همراهی کرده بود بازگشت، امّ‌کلثوم راه مدینه را در پیش گرفت و چون با مسیر آشنا نبود مردی از خزاعه (هم‌پیمانان پیامبر در صلح حدیبیّه) او را تا مدینه همراهی کرد. خانواده او پس از چند روز به جست‌وجوی او برآمدند و برادرانش ولید و عماره در جست‌وجوی او به مدینه آمدند و چون از حضور او در آنجا آگاه شدند از پیامبر خواستند او را به آنان تحویل دهد. امّ‌کلثوم از پیامبر خواست که درخواست آنها را محقق نسازد، زیرا در غیر این صورت آنان او را شکنجه می‌دهند و او طاقت آن را ندارد.[۴]پیامبر او را تحویل نداد و امّ کلثوم در مدینه ماند.[۵] او را تنها زن قریشی دانسته‌اند که از خانواده نامسلمان خود گریخت و بدون همراهی هیچ یک از خویشانش به مدینه مهاجرت کرد.[۶] در آنجا زید بن حارثه، زبیر بن عوام و عبدالرحمن بن عوف و عمرو بن العاص از او خواستگاری کردند و چون او با برادرش عثمان مشورت کرد عثمان از او خواست تا نظر پیامبر را جویا شود. آن حضرت زید را برگزید. [۷] به روایت دیگری که غالب مفسران آن را ترجیح داده‌اند، ام‌کلثوم چون مایل بود به ازدواج پیامبر درآید خود را به پیامبر بخشید و آن حضرت او را به ازدواج زید بن حارثه (برده آزاد شده پیامبر) درآورد و برای او فرزندانی به نامهای زید و رقیه به دنیا آورد.[۸] پس از شهادت زید در سال هشتم هجری [۹] (یا مطلّقه شدن امّ‌کلثوم)[۱۰] او به همسری زبیر بن عوام درآمد. زبیر از او صاحب دختری به نام زینب شد؛ امّا چون زبیر بر زنان خود سخت می‌گرفت زندگی با او دوام نیافت و به طلاق امّ‌کلثوم انجامید.[۱۱] آنگاه چند تن از او خواستگاری کردند که پیامبر از میان آنان عبدالرحمن بن عوف را برای امّ‌کلثوم برگزید.

امّ‌کلثوم در زندگانی خود با عبدالرحمن صاحب فرزندانی به نام‌های ابراهیم و حمید [۱۲] و محمد و اسماعیل [۱۳] و حمیدة و أمة‌الرحمن[۱۴] شد. امّ کلثوم در دوره خلافت عمر بن خطاب به سبب هجرتش به مدینه، مشمول عطایای سالانه خلیفه قرار گرفت که میزان آن را متفاوت ذکر کرده‌اند.[۱۵] عبدالرحمن در دوره پیامبر با عثمان عقد اخوت بسته بود؛[۱۶] اما ازدواج او با امّ‌کلثوم (خواهر مادری عثمان) در گرایش عبدالرحمن به عثمان در شورای ۶ نفره برای تعیین خلیفه سوم، نقش فراوانی داشت که امیرمؤمنان، امام علی(ع) به آن اشاره کرده است.[۱۷]عبدالرحمن مردی ثروتمند بود و چون از دنیا رفت ارث فراوانی از او به امّ‌کلثوم رسید.[۱۸] او سپس به همسری عمرو عاص درآمد و یک ماه پس از آن درگذشت.[۱۹]تاریخ مرگ او را دوره خلافت علی(ع) ذکر کرده‌اند.[۲۰] به نقل طبری چون عثمان، عمرو عاص را در سال ۲۵ از ولایت مصر عزل کرد [۲۱] امّ‌کلثوم را طلاق داد [۲۲] با توجه به اینکه گزارشات دیگر سخن از همسری او با عبدالرحمن تا سال ۳۱ هجری دارد گزارش طبری مورد تأمل است.

امّ‌کلثوم از راویان حدیث است[۲۳] و شیخ در رجال خود و ابن حبان در کتاب الثقات از او نام برده‌اند.[۲۴] یکی از روایات فضیلت سوره توحید از او منقول است [۲۵].[۲۶]

ام کلثوم در شأن نزول

  1. هنگامی که برادران امّ‌کلثوم از پیامبر خواستند براساس پیمان حدیبیه (که مطابق یکی از بندهای آن اگر فردی در مکه مسلمان شده و به مدینه هجرت می‌کرد پیامبر(ص) باید او را به قریش برمی‌گرداند) خواهر خود را به مکه باز گردانند، و او از ضعف و ناتوانی خود در برابر فشارها و شکنجه‌های کافران مکه سخن گفت آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۲۷] نازل شد و از پیامبر خواست که ایمان زنان مهاجر به مدینه را بیازماید و چنانچه آنان را مؤمن یافت از بازگرداندنشان به کافرانچشم بپوشد.[۲۸]. بنابر برخی روایات، پیامبر در پاسخ به برادران او فرمود: زنان مشمول قرارداد حدیبیّه نیستند.[۲۹] درباره نحوه امتحان زنان مهاجر اقوال متعددی وجود دارد؛ به روایت ابن عباس آنان می‌بایست سوگند یاد کنند که بر اثر نفرت از شوهر، رغبت به سرزمین دیگر، دنیاطلبی، عشق به یکی از مردانِ ما (مسلمانانمهاجرت نکرده‌اند و صرفا محبت خدا و رسول‌خدا انگیزه مهاجرت آنان بوده است.[۳۰] به روایت دیگری از ابن عباس ذکر شهادتین برای امتحان آنها کافی بود. عایشه نقل می‌کند که همان تعهدهایی که پیامبر در بیعت خود از زنان مدینه گرفت برای آنان مطرح می‌کرد.[۳۱]
  2. ام‌کلثوم پس از آنکه سکونتش در مدینه حتمی شد، خود را به پیامبر بخشید تا به ازدواج او درآید. پیامبر بخشش او را پذیرفت؛ امّا او را به ازدواج زید بن حارثه درآورد. امّ کلثوم که از این مسئله ناراحت شده بود گفت: خود را به او هبه کردم؛ امّا او مرا به ازدواج برده‌اش درآورد، آنگاه آیه ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا[۳۲] نازل شد.[۳۳] امّ‌کلثوم وقتی متوجه شد که این امر خواست خدا و رسول خدا بوده و در این امر خیری نهفته است به این ازدواج راضی شد.[۳۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. المغازی، ج ۱، ص ۸۲؛ دلائل‌النبوه، ج ۳، ص ۹۴.
  2. الطبقات، ج ۸، ص ۱۸۲ ـ ۱۸۳.
  3. اسدالغابه، ج ۷، ص ۳۷۶.
  4. المغازی، ج ۲، ص ۶۲۹ ـ ۶۳۱.
  5. السیرة النبویه، ج ۳، ص ۳۲۶؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۵۰۸؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۳۷۷.
  6. الطبقات، ج۸، ص۱۸۳؛ المغازی، ج ۲، ص ۶۲۹؛ الاصابه، ج ۸، ص ۴۶۳.
  7. الطبقات، ج ۳، ص ۳۲ ـ ۳۳.
  8. الطبقات، ج ۳، ص ۳۲ ـ ۳۳.
  9. الاستیعاب، ج۴، ص۵۰۸؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۵۳.
  10. الطبقات، ج ۳، ص ۴۴.
  11. الاستیعاب، ج۴، ص۵۰۸؛ الاصابه، ج ۸، ص ۴۶۳.
  12. الطبقات، ج۸، ص۱۸۴؛ الاستیعاب، ج۴، ص۵۰۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۷۷.
  13. تاریخ دمشق، ج۷، ص۳۱؛ الاستیعاب، ج۴، ص۵۰۸، الطبقات، ج ۳، ص ۳۳.
  14. الطبقات، ج ۳، ص ۳۳؛ تاریخ دمشق، ج ۷، ص ۳۱.
  15. الطبقات، ج ۳، ص ۲۲۶؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۵۳.
  16. تاریخ دمشق، ج ۳۵، ص ۲۵۴؛ اسد الغابه، ج ۳، ص ۴۷۸.
  17. نهج‌البلاغه، خطبه ۳.
  18. الاستیعاب، ج ۲، ص ۳۹۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۹۰.
  19. الاستیعاب، ج۲، ص۳۹۰؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۳۷۷؛ الاصابه، ج ۸، ص ۴۶۳.
  20. سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۷۷.
  21. الاستیعاب، ج ۳، ص ۵۱ و ۲۶۸.
  22. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۵۷.
  23. مسنداحمد، ج ۷، ص۵۵۲ ـ ۵۵۳؛ صحیح‌البخاری، ج ۳، ص ۲۲۱.
  24. الثقات، ج ۳، ص ۴۵۸؛ رجال الطوسی، ص ۵۲.
  25. مسند احمد، ج ۷، ص ۵۵۲.
  26. اسماعیلی، مهران، مقاله « ام کلثوم بنت عقبة بن ابی معیط»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴.
  27. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  28. احکام‌القرآن، ج۳، ص۶۵۳؛ التبیان، ج۹، ص۵۸۴؛ زادالمسیر، ج ۸، ص ۲۳۸ ـ ۲۳۹.
  29. تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۴۱.
  30. جامع‌البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۷۸؛ التبیان، ج ۹، ص ۵۸۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۴۲.
  31. جامع‌البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۸۶؛ التبیان، ج ۹، ص ۵۸۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۴۲.
  32. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  33. جامع ‌البیان، مج۱۲،ج۲۲،ص۱۶ـ۱۷؛ تفسیرماوردی، ج ۴، ص ۴۰۴؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۵۶۳.
  34. اسماعیلی، مهران، مقاله « ام کلثوم بنت عقبة بن ابی معیط»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴.