اکیدر بن عبدالملک بن عبدالحی کندی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

برخی منابع نام او را «عبدالمغیث» ذکر کرده‌اند[۱]، اما این نام در منابع قدیمی یافت نشد. اکیدر لقب پادشاه دومة الجندل بود. او از قوم کنده و مسیحی بود[۲]. و در دومة الجندل، دارای دژی استوار بود و به شکار حیوانات علاقه داشت[۳].

تجار عرب، از ظلم و ستم اکیدر بن عبدالملک به رسول خدا(ص) شکایت کردند [۴]. رسول خدا(ص) چون از طائف برگشت از ذی الحجه تا رجب سال نهم هجری را در مدینه ماند، سپس عازم تبوک شد[۵]. وقتی به تبوک رسید، با یُحنّة بن رؤبه، فرمانروای ایله صلح کرد و جزیه گرفت، چنان که اهالی جُربا و أذرُح نیز جزیه دادند و حضرت برای آنان مکتوبی را مبنی بر صلح امضا کردند. پس از آن خالد بن ولید را همراه چهارصد و بیست سوار به سوی اکیدر بن عبدالملک فرستاد[۶]. خالد گفت: یا رسول الله من چگونه می‌‌توانم با این عده کم تا وسط سرزمین‌های کلب بروم؟ حضرت فرمود: تو او را در حال شکار گاو خواهی یافت و او را خواهی گرفت[۷]. خالد شبانگاه نزدیک قلعه‌های اکیدر رسید و اکیدر را همراه برادرش «حسان» در حال شکار یافت که به تعقیب گاوان بودند، اکیدر اسیر و برادرش حسان کشته شد[۸].

خالد بن ولید، اکیدر را امان داد که او را نکشد و نزد رسول خدا(ص) بفرستد، به شرط آنکه دومة الجندل را بر او بگشاید. اکیدر چنان کرد و خالد نیز بر سر دو هزار شتر، هفتصد اسب، چهارصد زره و چهارصد نیزه با او صلح کرد[۹]. در برخی منابع نقل شده است: رسول خدا(ص) لشکری به سوی اکیدر فرستاد. اکیدر لباسی دیبا و زربفت خدمت حضرت فرستاد و حضرت آن را پوشید. مسلمانان با دیدن آن شگفت زده شدند، اما آن حضرت فرمود: دستمال‌های سعد بن معاذ در بهشت بهتر از آن چیزی است که می‌‌بینید[۱۰].

این گزارش در حالی است که پوشیدن لباس حریر بر مردان حرام است و نیز رسول خدا(ص) هدیه مشرک را قبول نمی‌کرد. از این رو به نظر می‌رسد که نقل واقدی درست باشد که در آن از قول انس بن مالک و جابر بن عبدالله انصاری چنین آمده است: قبای حسان برادر اکیدر[۱۱] را نزد رسول خدا(ص) آوردند که مسلمانان با دست‌های خود آن را لمس و از آن تعجب می‌کردند. رسول خدا(ص) فرمود: دستمال‌های سعد در بهشت از این بهتر است[۱۲]. چنان که ابن عساکر[۱۳] نیز گزارش مصالحه آن حضرت را چنین آورده است: اکیدر وقتی با رسول خدا(ص) مصالحه کرد، دیبای زربفت حریری را برای رسول خدا(ص) هدیه آورد که حضرت نپذیرفت و فرمود: لباس حریر را برگردان که پوشیدن آن بر مردان حرام است[۱۴].

به هر حال پس از اینکه اکیدر نزد رسول خدا(ص) آمد هدیه‌ای به او داد و با او براساس دادن جزیه، قرارداد صلحی بست و او را به محل حکومت خویش برگرداند[۱۵]، اما در اینکه او مسلمان شد یا نه، اختلاف است. برخی بر این باورند که او مسلمان شد[۱۶]، و نامه رسول خدا(ص)[۱۷] نیز که او را به نماز و دادن زکات سفارش کرده، شاهدی بر این مدعاست [۱۸]. دیگر اینکه گفته شده است او بعد از رحلت رسول خدا(ص)، پیمان شکست و مرتد شد[۱۹]، اما برخی گفته‌اند: او بر کیش خود باقی ماند و جزیه را پذیرفت[۲۰]، ابن اثیر[۲۱] کسانی را که وی را مسلمان پنداشته‌اند در اشتباه دانسته و گفته است: سیره‌نویسان با هم اتفاق نظر دارند که او مسلمان نشد و اگر او مسلمان شده و بعد مرتد گشته نباید در شمار صحابه ذکر شود و گرنه بایست نام تمام کسانی که مسلمان شدند و بعد مرتد گشتند نیز در شمار صحابه یاد شود. در سال دوازدهم هجری وقتی خالد از نبرد عین التمر فراغت یافت، عویم بن کاهل اسلمی را در آنجا گذاشت و به طرف دومة الجندل رفت و اکیدر را دستگیر کرده، به قتل رساند[۲۲].

بنا به قولی جزیه‌ای که رسول خدا(ص) بعد از جنگ تبوک معین کرد، اولین جزیه در اسلام و بعد از نزول آیه ﴿حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۲۳]. بوده است[۲۴].[۲۵]

منابع

پانویس

  1. کحاله، ج۲، ص۵۲۹.
  2. ابن سعد، ج۲، ص۱۲۶؛ بیهقی، ج۹، ص۱۸۷؛ ابن حجر، فتح، ج۵، ص۱۶۹.
  3. ابن قتیبه، ص۱۶۵.
  4. ابن حبیب بغدادی، محبر، ص۱۱۳.
  5. بلاذری، انساب، ج۱، ص۴۹۱؛ واقدی، ج۱، ص۷.
  6. ابن سعد، ج۳، ص۳۳۳.
  7. واقدی، ج۳، ص۱۰۲۵؛ ابن عساکر، ج۹، ص۲۰۲.
  8. ابن هشام، ج۴، ص۹۵۲؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۹۶.
  9. ابن سعد، ج۲، ص۱۲۶.
  10. ابن سعد، ج۲، ص۱۲۶؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۲۱.
  11. و به قولی قبای اکیدر، بنگرید: ابن هشام، ج۴، ص۹۵۳.
  12. ابن هشام، ج۴، ص۹۵۳؛ واقدی، ج۳، ص۱۰۲۷.
  13. ابن عساکر، ج۲، ص۴۲.
  14. ابن حجر، ج۱، ص۳۷۹.
  15. ابن سعد، ج۱، ص۲۱۱ و ج۲، ص۱۲۶؛ طبری، ج۳، ص۱۰۸.
  16. ابونعیم، ج۱، ص۳۶۳؛ صفدی، ج۹، ص۳۵۱؛ ابن عساکر، ج۹، ص۱۹۸.
  17. برای متن نامه، پنگرید: حموی، ج۲، ص۴۸۸.
  18. احمدی میانجی، ج۳، ص۳۱۳.
  19. بلاذری، فتوح، ج۱، ص۷۳.
  20. نووی، ج۱۴، ص۵۰.
  21. ابن اثیر، ج۱، ص۲۷۳.
  22. ابن اثیر، ج۱، ص۲۷۴؛ طبری، ج۳، ص۳۸۵ و ۳۸۷.
  23. «تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  24. احمدی میانجی، ج۳، ص۳۱۳.
  25. محمدی، رمضان، مقاله «اکیدر بن عبدالملک بن عبدالحی کندی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۲۲-۱۲۳.