شناخت امام در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اهمیت و ضرورت بحث

برابر روایاتی متواتر[۱] که در منابع شیعه و سنی - با تفاوت‌های اندکی- از رسول خدا(ص) نقل شده[۲]، معرفت نسبت به امام، از موضوعات ضروری، و عدم شناخت امام، به منزله مرگ جاهلی به شمار آمده است. این روایات صراحت دارد در اینکه جهل به امام، انسان را از دین خارج می‌سازد[۳]. بر این اساس، شناخت امام و اعتقاد به او، همانند شناخت خدا و رسول، امری واجب برای هر شخص مؤمن و متدین است[۴] و پیوندی ناگسستنی با معرفت خدا و پیامبر اسلام(ص) دارد. امام علی(ع) فرمود: «أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً أَنْ يُعَرِّفَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَفْسَهُ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ نَبِيَّهُ(ص) فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ إِمَامَهَ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ...»[۵]. کم‌ترین چیزی که بنده خدا به واسطه آن مؤمن می‌شود، این است که خداوند، خودش را به او بشناساند، پس آن بنده با اطاعت کردنش به آن اقرار نماید و پیامبرش را به او بشناساند، پس آن بنده با اطاعت کردنش به آن اقرار نماید. و امام و حجتش در روی زمین و گواهش بر خلق را به او بشناساند، پس آن بنده با اطاعت کردنش به آن اقرار نماید.

شناخت امام، از آن جهت اهمیت فوق‌العاده دارد که زمینه‌ساز بینش عمیق در دین، و منش درست و پسندیده در زندگی انسان است؛ چنان‌که امام صادق(ع) راز صلاح و اصلاح زمین و اهل آن را در ارتباط با امام معصوم و وابسته به وجود ایشان دانسته و نخستین و مهم‌ترین نیاز هر مسلمان را معرفت و شناخت امام و رهبر دینی معرفی کرده است: «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ أَحْوَجُ مَا يَكُونُ أَحَدُكُمْ إِلَى مَعْرِفَتِهِ إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَاهُنَا قَالَ وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ يَقُولُ حِينَئِذٍ لَقَدْ كُنْتُ عَلَى أَمْرٍ حَسَنٍ». همانا زمین اصلاح نمی‌شود، مگر به وجود امام و هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است و بیشترین نیاز هر به شناخت امام، هنگامی است که نفس هر یک از شما کدام از شما به اینجا رسد (با دست اشاره کرد به سینه خود)، تا در این حال بگوید: «همانا من به کار نیکویی بودم». محرومیت از شناخت امام، به همین میزان، می‌تواند انسان را در معرض انحراف و گمراهی قرار دهد؛ همچنان‌که امام علی(ع) در ادامه روایت پیشین، می‌فرماید: «وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا يَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ...»[۶]. بنده خدا کمترین چیزی به واسطه آن گمراه می‌شود، این است که حجت خدا را در زمین نشناسد و به شاهد حق‌تعالی بر بندگانش، که خداوند به اطاعت او فرمان داده و ولایت و سرپرستی که وی را واجب کرده، آشنا نباشد. مطالب یادشده، ضرورت شناخت ائمه اطهار، خصوصاً امام زمان(ع) را برای ما آشکار می‌سازد. امام زمان(ع)، طبق عقیده شیعه و سنی، از اهل بیت پیامبر اسلام(ص) و از نسل حضرت فاطمه(س) است و در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و دنیا را پس از آنکه از فساد پر شده باشد، اصلاح، و عدالت را برقرار خواهد کرد[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. مفید، الإفصاح، ص۲۹.
  2. «فَمَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِي وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ يَعْرِفُهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً، مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». (سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۹۳۲) «مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». (برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۵۴) «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». (صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۵۹؛ ابن أبی عاصم، السنة، ج۲، ص۵۰۳) «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ‌، فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ». (کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۶) «مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». (ابن حنبل، المسند، ج۲۸، ص۸۸؛ أبوداود طیالسی، المسند، ج۳، ص۴۲۵) «‌مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». (الإفصاح، ص۲۹).
  3. و هذا صريح بأن الجهل بالإمام يخرج صاحبه عن الإسلام. (الإفصاح، ص۲۹).
  4. مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۵۴ - ۵۵.
  5. کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۱۵.
  6. کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۱۵.
  7. سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۹۵۸؛ ابن ماجة، السنن، ج۲، ص۱۳۶۷ – ۱۳۶۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۳۳.
  8. نجفی، حافظ، مقاله «ضرورت معرفت به امام»، موسوعه رد شبهات ج۲۱ ص ۷۷.