حضرت هود در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

نخستین دعوت هود، همان دعوت تمام انبیاء بود، دعوت به سوی توحید و نفی هرگونه شرک: «هود به آنها گفت ای قوم من! خدا را پرستش کنید.؛ چراکه هیچ معبودی جز او وجود ندارد. شما در اعتقادی که به بت‌ها دارید در اشتباهید و به خدا افترا می‌بندید»[۱]. این بت‌ها نه شریک او هستند و نه منشأ خیر و شر و هیچ کاری از آنها ساخته نیست، چه افترا و تهمتی از این بالاتر که برای چنین موجودات بی‌ارزشی این همه مقام قائل شوید. هود(ع) سپس اضافه کرد «ای قوم من! من در دعوت خودم هیچگونه چشمداشتی از شما ندارم، هیچگونه پاداشی از شما نمی‌خواهم»[۲] تا گمان کنید فریاد و جوش و خروش من برای رسیدن به مال و مقام است، و یا شما به خاطر سنگینی بار پاداشی که می‌خواهید برای من در نظر بگیرید تن به تسلیم ندهید. «تنها اجر و پاداش من بر آن کسی است که مرا آفریده»[۳].

سرانجام برای تشویق آنها و استفاده از تمام وسائل ممکن برای بیدار ساختن روح حق‌طلبی این قوم گمراه، متوسل به بیان پاداش‌های مادی مشروط می‌شود که خداوند در اختیار مؤمنان در این جهان می‌گذارد و می‌گوید: «ای قوم من! از خدا بخاطر گناهانتان طلب بخشش کنید سپس توبه کنید و به سوی او باز گردید اگر شما چنین کنید به آسمان فرمان می‌دهد قطره‌های حیاتبخش باران را بر شما پی در پی فرو فرستند»[۴]. تا کشت و زرع و باغ‌های شما به کم آبی و بی‌آبی تهدید نشوند و همواره سرسبز و خرم باشند. به علاوه در سایۀ ایمان و تقوا و پرهیز از گناه و بازگشت به سوی خدا «نیروئی بر نیروی شما می‌افزاید»[۵]. هرگز فکر نکنید که ایمان و تقوا از نیروی شما می‌کاهد، نه هرگز. بلکه نیروی جسمانی شما را با بهره‌گیری از نیروی معنوی افزایش می‌دهد و با این پشتوانۀ مهم قادر خواهید بود اجتماعی آباد، جمعیتی انبوه، اقتصادی سالم، و ملتی پرقدرت و آزاد و مستقل داشته باشید.

«آنها گفتند: ای هود تو دلیل روشنی برای ما نیاورده‌ای و ما هرگز به خاطر سخنان تو دست از دامن بت‌ها و خدایانمان بر نمی‌داریم هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد»![۶] و پس از این سه جمله غیر منطقی، اضافه کردند: «ما فکر می‌کنیم تو دیوانه شده‌ای و علتش این بوده که مبغوض خدایان ما گشته‌ای و آنها به عقل تو آسیب رسانده‌اند»[۷]. بدون شک هود - همانگونه که برنامه و وظیفۀ تمام پیامبران است - معجزه یا معجزاتی برای اثبات حقانیت خویش به آنها عرضه داشته بود، ولی آنها به خاطر کبر و غروری که داشتند مانند سایر اقوام لجوج، معجزات را انکار کردند و آنها را سحر شمردند، یا یک سلسله تصادف‌ها و حوادث اتفاقی که نمی‌تواند دلیلی بر چیزی بوده باشد. این جمله که آنها هود را متهم به «جنون» کردند، جنونی که بر اثر خشم خدایان حاصل شده بود! خود بهترین دلیل بر خرافی بودن و خرافه‌پرستی آنها است. سنگ و چوب‌های بی‌جان و بی‌شعور که نیاز به حمایت بندگان خود دارند، چگونه می‌توانند عقل و شعور را از انسان عاقلی بگیرند.

به هر حال هود می‌باید پاسخ دندان شکن به این قوم گمراه و لجوج بدهد، پاسخی که هم آمیخته با منطق باشد، و هم از موضع قدرت ادا شود. قرآن می‌گوید: او در پاسخ آنها این چند جمله را بیان کرد: «من خدا را به شهادت می‌طلبم و همۀ شما نیز شاهد باشید که من از این بت‌ها و خدایانتان بیزارم»[۸]. اشاره به اینکه اگر این بت‌ها قدرتی دارند از آنها بخواهید مرا از میان بردارند، من که آشکارا به جنگ آنها برخاسته‌ام و علناً بیزاری و تنفر از آنها را اعلام می‌دارم، چرا آنها، معطلند؟ انتظار چه چیز را می‌کشند؟ و چرا مرا نابود نمی‌کنند؟! سپس اضافه می‌کند: نه فقط کاری از آنها ساخته نیست، شما هم با این انبوه جمعیتتان قادر بر چیزی نیستید، «اگر راست می‌گوئید همگی دست به دست هم بدهید و هر نقشه‌ای را می‌توانید بر ضد من بکشید و لحظه‌ای مرا مهلت ندهید»[۹]. چرا من انبوه جمعیت شما را به هیچ می‌شمرم؟ و چرا کمترین اعتنائی به قوت و قدرت شما ندارم؟ شمائی که تشنه خون من هستید و همه گونه قدرت دارید. برای اینکه من پشتیبانی دارم که قدرتش فوق قدرت‌ها است «من توکل بر خدائی کردم که پروردگار من و شما است»[۱۰]. این خود دلیل بر این است که من دروغ نمی‌گویم، این نشانۀ آن است که من دل به جای دگری بسته‌ام، اگر درست بیندیشید این خود یکنوع معجزه است که انسانی تک و تنها با عقاید خرافی جمعیتی نیرومند و متعصب به پیکار برخیزد، و حتی آنها را تحریک به قیام بر ضد خود کند، و در عین حال نه ترسی به خود راه دهد، و نه دشمنانش قدرت بر تصمیم‌گیری بر ضد او داشته باشند.

سرانجام «هود» در آخرین سخن به آنها چنین می‌گوید: «اگر شما از راه حق روی برتابید به من زیانی نمی‌رسد،؛ چراکه من رسالت خویش را به شما ابلاغ کردم»[۱۱]. اشاره به اینکه گمان نکنید اگر دعوت من پذیرفته نشود برای من شکست است، من انجام وظیفه کردم، انجام وظیفه، پیروزی است، هر چند دعوتم مورد قبول واقع نشود. سپس همانگونه که بت‌پرستان او را تهدید کرده بودند، او به طرز شدیدتری آنها را به مجازات الهی تهدید می‌کند و می‌گوید: «اگر شما دعوت حق را نپذیرید خداوند بزودی شما را نابود کرده و گروه دیگری را جانشین شما می‌کند و هیچگونه زیانی به او نمی‌رسانید»[۱۲]. «این را هم بدانید که پروردگار من حافظ همه چیز و نگاهدارندۀ هرگونه حساب است»[۱۳].

قرآن در آخرین قسمت از سرگذشت قوم عاد و پیامبرشان هود به مجازات دردناک این سرکشان اشاره کرده، نخست می‌گوید: «هنگامی که فرمان ما دائر به مجازاتشان فرا رسید، هود و کسانی را که با او ایمان آورده بودند به خاطر رحمت و لطف خاصی که به آنان داشتیم رهائی بخشیدیم»[۱۴]. و باز برای تأکید بیشتر می‌فرماید: «و ما این قوم با ایمان را از عذاب شدید و غلیظ رهائی بخشیدیم»[۱۵].

جالب اینکه: قبل از آنکه مجازات افراد بی‌ایمان و یاغی و ستمکار را بیان کند، نجات و رهائی قوم با ایمان را ذکر می‌کند، تا این پندار پیدا نشود که به هنگام عذاب الهی طبق ضرب المثل معروف خشک و‌تر با هم خواهند سوخت،؛ چراکه او حکیم است و عادل، و محال است که حتی یک فرد با ایمان را در میان انبوهی بی‌ایمان و گناهکار مجازات کند. بلکه رحمت الهی این گونه اشخاص را قبل از درگیر شدن مجازات به محل امن و امانی منتقل می‌سازد، چنانکه قبل از آنکه طوفان فرا رسد کشتی نجات نوح آماده بود و پیش از آنکه شهرهای لوط در هم کوبیده شود، شب هنگام لوط و تعداد معدود یاران با ایمانش به فرمان الهی خارج شدند. این تناسب نیز قابل ملاحظه است که قوم عاد افراد خشن و درشت و بلند قامت بودند که اندام آنها به تنۀ درختان نخل تشبیه شده و به همین نسبت ساختمان‌های محکم و بزرگ و بلند داشتند تا آنجا که در تاریخ قبل از اسلام می‌خوانیم: عرب‌ها بناهای بلند و محکم را به عاد نسبت می‌دادند و می‌گفتند عادی لذا عذاب آنها نیز مانند خودشان غلیظ و خشن بوده است، نه تنها در جهان دیگر، در این دنیا نیز مجازات آنها بسیار شدید و خشن بود.

قرآن در بیان چگونگی عذاب الهی بر قوم عاد می‌گوید: «ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم که استمرار و ادامه داشت بر آنها فرستادیم»[۱۶]. سپس در توصیف این تندباد می‌فرماید: «مردم را همچون تنه‌های نخل ریشه‌کن شده از جا بر می‌کند»[۱۷] و به هر سو پرتاب می‌نمود. قوم عاد اندامی قوی و هیکل‌هائی درشت داشتند، و برای حفظ خود از تندباد، گودال‌ها و پناهگاهی زیرزمینی ساخته بودند، اما قدرت تندباد در آن روز به حدی بود که آنها را از پناهگاه‌هایشان ریشه کن می‌کرد و به این طرف و آن طرف می‌افکند! حتی گفته‌اند آنها را چنان با سر به زمین می‌کوبید که سرهایشان از تنها جدا می‌شد! باد به قدری شدید بود که نخست دست و سرهای آنها را کند و با خود برد، و بعد بقیه بدن‌هایشان همچون نخل بی‌شاخ و برگ، از زمینی کنده شده به هر گوشه و کنار پرتاب می‌گشت.

قرآن در توصیفی دیگر در مورد عذاب این قوم سرکش می‌گوید: «در سرگذشت قوم عاد آیت و عبرتی است، در آن هنگام که باد و طوفانی نازا و بی‌باران بر آنها فرستادیم»[۱۸]. عقیم بودن بادها زمانی است که ابرهای باران‌زا با خود حمل نکند، گیاهان را تلقیح ننماید، و فایده و برکتی نداشته باشد، و جز هلاکت و نابودی چیزی همراه نیاورد. سپس به توصیف تندبادی که بر قوم عاد مسلط شد پرداخته می‌افزاید: «از هر چیزی می‌گذشت آن را رها نمی‌کرد تا نابود کند، و به صورت گیاهان خشک و در هم کوبیده یا استخوان‌های پوسیده درآورد»[۱۹]. این تعبیر نشان می‌دهد که تندباد قوم عاد، یک تندباد معمولی نبود، بلکه علاوه بر تخریب و در هم کوبیدن و به اصطلاح فشارهای فیزیکی، دارای سوزندگی و مسمومیتی بود که اشیاء گوناگون را می‌پوساند.[۲۰]

منابع

پانویس

  1. قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ «(«هود» به آنان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ شما جز (گروهی) دروغباف نیستید» سوره هود، آیه ۵۰.
  2. يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا «ای قوم من! در برابر آن (رسالت) از شما پاداشی نمی‌خواهم» سوره هود، آیه ۵۱.
  3. إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي «پاداش من جز بر (عهده) آن کس که مرا آفریده است نیست» سوره هود، آیه ۵۱.
  4. وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا «و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد» سوره هود، آیه ۵۲.
  5. وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ «و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید» سوره هود، آیه ۵۲.
  6. قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ «گفتند: ای هود! برهانی برای ما نیاورده‌ای و ما با سخن تو از خدایانمان دست نمی‌کشیم و ما به تو ایمان نمی‌آوریم» سوره هود، آیه ۵۳.
  7. إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ «ما جز این نمی‌گوییم که یکی از خدایان ما به تو آسیبی رسانده است» سوره هود، آیه ۵۴.
  8. قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ «گفت: من خداوند را گواه می‌گیرم و (شما نیز) گواه باشید که من از شرکی که در برابر او می‌ورزید، بیزارم» سوره هود، آیه ۵۴.
  9. مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ «از این روی همه هر نیرنگی دارید در برابر من به‌کار برید و به من مهلت ندهید» سوره هود، آیه ۵۵.
  10. إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ «من به خداوند- پروردگار خویش و پروردگار شما- توکل کرده‌ام» سوره هود، آیه ۵۶.
  11. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ «پس اگر (هم) رو بگردانید من آنچه را که برای آن به سوی شما فرستاده شده‌ام به شما رسانده‌ام» سوره هود، آیه ۵۷.
  12. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا «پس اگر (هم) رو بگردانید من آنچه را که برای آن به سوی شما فرستاده شده‌ام به شما رسانده‌ام و خداوند قوم دیگری جز شما را جانشین خواهد کرد و به او هیچ زیانی نمی‌رسانید» سوره هود، آیه ۵۷.
  13. إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ «بی‌گمان پروردگار من نگاهبان همه چیز است» سوره هود، آیه ۵۷.
  14. وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّيْنَاهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ «و چون «امر» ما در رسید هود و مؤمنان همراه او را به بخشایشی از خویش رهاندیم و آنان را از عذابی سخت رهایی بخشیدیم» سوره هود، آیه ۵۸.
  15. وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّيْنَاهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ «و چون «امر» ما در رسید هود و مؤمنان همراه او را به بخشایشی از خویش رهاندیم و آنان را از عذابی سخت رهایی بخشیدیم» سوره هود، آیه ۵۸.
  16. إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «ما بر آنها بادی بسیار سرد در روز شومی دیرپا فرستادیم» سوره قمر، آیه ۱۹.
  17. تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «که مردم را از جای برمی‌کند، گویی آنان تنه‌های خرما بن‌هایی از ریشه برکنده‌اند» سوره قمر، آیه ۲۰.
  18. وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ «و در عاد، هنگامی که بر آنها (تند) بادی سترون فرستادیم» سوره ذاریات، آیه ۴۱.
  19. مَا تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ «که بر هر چه می‌گذشت چیزی از آن بر جا نمی‌نهاد مگر آن را ریزه‌ریزه می‌کرد» سوره ذاریات، آیه ۴۲.
  20. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۶۳-۶۸.