امامت امامان دوازده‌گانه در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

امامان و جانشینان پیامبر خاتم (ص) در اعتقاد شیعه امامیه دوازده نفر از اهل بیت پیامبرند که همگی دارای مقام عصمت می‌باشند. به این جهت شیعه اثنی عشری نیز نامیده شده است. امامان دوازده‌گانه شیعه به ترتیب عبارتند از: امیرمؤمنان علی (ع)، امام حسن مجتبی (ع)، امام حسین سیدالشهداء (ع)، امام علی زین العابدین (ع)، امام محمد باقر (ع)، امام جعفر صادق (ع)، امام موسی کاظم (ع)، امام علی الرضا (ع)، امام محمد تقی (ع)، امام علی نقی (ع)، امام حسن عسکری (ع) و امام مهدی (ع).

از دیدگاه امامیه آنان کسانی‌اند که خداوند آنها را به مقام امامت و جانشینی پیامبر اکرم (ص) برگزیده و توسط پیامبر (ص) به مردم معرفی شده‌اند.

فهرست آخرت

مقدمات

  1. معناشناسی:
    1. آخرت در لغت
    2. آخرت در قرآن و حديث
    3. آخرت در مقايسه با دنيا
  2. ويژگى‌هاى آخرت:
    1. قرارگاه
    2. خانه هميشگى
    3. خانه زندگىِ حقيقى
    4. حاكميت مطلق حق
    5. شهود حقايق غيبى
    6. خانه پاداش كردار نيك و بد
    7. دشوارى راه
    8. كاميابى شايستگان
    9. احاطه آخرت بر دنيا
  3. اهتمام به آباد ساختن خانه آخرت

فصل يكم: آخرت‌شناسى

  1. نام‌گذارى آخرت
  2. نخستين منزلگاه آخرت
  3. مقايسه ميان آخرت و دنيا
  4. ويژگى‌هاى آخرت:
    1. سراى ماندن
    2. سراى ماندگارى
    3. سراى زندگىِ حقيقى
    4. سراى حق
    5. سراى بيدارى
    6. سراى يقين
    7. سراى سزا
    8. سراى محصور در ناملايمات
    9. سرايى كه احوال آن تابع شايستگى است
    10. سراى محيط بر دنيا

فصل دوم: اهتمام به آخرت

  1. تشويق به آخرت‌گرايى
  2. فرزند آخرت باشيد
  3. ويژگى‌هاى آخرت‌گرايان
  4. زنهاردهى از بى‌توجّهى به آخرت
  5. اندازه پرداختن به آخرت
  6. ويژگى‌هاى طالبان آخرت:
    1. رغبت
    2. شيفتگى
    3. آمادگى
    4. كوشش و تلاش
    5. عمل
    6. توشه برگرفتن
  7. آثار اهمّيت دادن به آخرت

فصل سوم: ياد آخرت

  1. تشويق به يادآورى آخرت
  2. عوامل يادآورى آخرت
  3. عوامل از ياد بردن آخرت:
    1. آرزوى دراز
    2. دارايى بسيار
    3. آزمندى به دنيا
    4. همنشينى با گنه‌پيشگان
    5. گوش سپردن به آلات لهو و لعب
  4. آثار ياد كردن آخرت
  5. آثار از ياد بردنِ آخرت

فصل چهارم: آباد كردن آخرت

  1. تشويق به كِشتن و آباد كردن آخرت
  2. بركات آباد كردن آخرت
  3. آنچه آخرت را آباد مى‌كند
  4. آنچه آخرت را و يران مى‌كند

فصل پنجم: سوداى آخرت

  1. تشويق به سوداى آخرت
  2. معناى سوداگرى آخرت
  3. زنهاردهى از سودا كردنِ آخرت به دنيا
  4. نكوهش آنكه آخرتش را به دنياى ديگران بفروشد

دیدگاه هشام بن حکم درباره امامت ائمه

در امامت خاصه، مباحثات و مناظرات هشام بن حکم، همچون دیگر متکلمان امامیه، بیش از همه به امامت امام علی مع عطوف است و گزارش‌های اندکی در مورد دیگر ائمه از او رسیده است. در زیر به اجمال به آنها اشاره می‌کنیم:

امام سجاد (ع)

هشام بن حکم به انحصار امامت در نسل امام حسین (ع) باور دارد. او در اثبات امامت سجاد (ع) به آیه اولوالارحام استدلال کرده است: ﴿وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ[۱] [۲]. در روایات امام صادق (ع) نیز به این آیه در امامت آن حضرت استدلال شده است[۳].[۴]

امام صادق (ع)

هشام بن حکم با توصیف امام صادق (ع) کوشیده است نشان دهد آن حضرت و ویژگی‌ها، شرایط و ویژگی‌های لازم برای امامت را دارد و از راه تطبیق آن شرایط و ویژگی‌ها بر ایشان، امامت آن حضرت را اثبات کرده است. در مناظره با بریهه (جاثلیق) می‌گوید: از نظر نسب، آن حضرت از بنی‌هاشم است که برترین خاندان قریش و قریش برترین قبیله عرب است. ایشان معصوم، سخی، شجاع، دانشمند، حافظ دین، از خاندان پیامبر، جامع علم پیامبران، حلیم هنگام غضب، منصف در مورد دوست و دشمن، عمل کننده به قرآن، عالم به همه مسائل و برطرف‌کننده ابهام از هر امر مبهمی است[۵]. وی گستردگی دامنه علوم امام را در مواضع دیگری نیز حکایت کرده است. وی گزارش کرده که در منا از امام صادق پانصد مسئله کلامی پرسیده و کلام دیگران (متکلمان عامه) را نقل کرده و حضرت سخن صواب را در آن مسئله برای وی بیان کرده‌اند. وقتی وی از حاضرجوابی و احاطه حضرت به مسائل کلامی به وجد آمده، با شگفتی به حضرت عرض می‌کند: می‌دانم که مسائل حلال و حرام در دست شماست و شما از همه مردم به آن داناترید، ولی اینها علم کلام است؟! حضرت به وی میفرماید: وای بر تو ای هشام! خدای تبارک و تعالی بر خلقش حجتی مقرر نمی‌کند که همه نیازهای مردم نزد او نباشد[۶].

به دلیل همین اعتقاد به گستردگی دامنه علوم امام است که هرگاه در پاسخ به مسائل کلامی و عقیدتی در می‌ماند، به آن حضرت مراجعه می‌کند و هرگز از خصم خویش این شرط را نمی‌پذیرد که اگر در مناظره شکست خورد، به عقیده خصم تن دهد و آن را بپذیرد، بلکه امام را مرجع نهایی میداند. روزی ابو الهذیل به هشام بن حکم می‌گوید: با تو مناظره می‌کنم به شرط آنکه اگر بر من غلبه کنی، مذهب تو را بپذیرم و اگر من بر تو غالب شوم، به مذهب من در آیی. هشام بن حکم در پاسخ گفت: با من انصاف نکردی. انصاف آن است که اگر من بر تو چیره شوم، مذهب مرا بپذیری و اگر تو بر من غالب آمدی، به امام خود مراجعه کنم[۷].

این پاسخ بیانگر آن است که هشام با وجود آگاهی‌های گسترده کلامی و ورزیدگی‌اش در فن مناظره، امام صادق (ع) را تنها مرجع نهایی و گره‌گشای مسائل دینی در عصر خویش می‌داند و معتقد است سخن آن حضرت عاری از هرگونه خطا و اشتباه، حجت و فصل‌الخطاب همه اختلاف‌ها و برطرف‌کننده همه ابهام‌ها است[۸].

امام موسی بن جعفر (ع)

هشام بن حکم از جمله شخصیت‌ها و دانشمندان برجسته در میان اصحاب امام صادق (ع) است که پس از شهادت ایشان و با وجود اختلاف‌های شدید در مورد امام بعدی، امامت امام کاظم (ع) را پذیرفت[۹]. وی این اعتقاد را در مناظره‌اش با ضرار در موضوع امامت بیان کرده است. در آن مناظره وقتی ضرورت تعیین امام از سوی خداوند و ویژگی‌ها و شرایط نَسَبی و شخصی امام را تبیین می‌کند، ضرار از او می‌خواهد تا فردی را که این ویژگی‌ها را داراست معرفی کند. هشام بن حکم که در مجلس یحیی بن خالد و در حضور هارون نمی‌تواند به صراحت از حضرت نام ببرد، با تعبیری کنایه‌آمیز می‌گوید: "صاحب عصر، امیرالمؤمنین"، اما حاضرانِ در مجلس و حتی خود هارون دریافتند که منظور وی کسی جز موسی بن جعفر (ع) نیست. از این‌رو، هارون بر وی خشم می‌کند و هشام بن حکم هم از بیم جان خویش به کوفه می‌گریزد[۱۰].

افزون بر این مناظره که از اعتقاد هشام به برخورداری آن حضرت از عصمت، سخاوت، شجاعت و علوم گسترده و از این رو مقام امامت خبر می‌دهد، نیز خصوص گستردگی علم امام و به خصوص علم ایشان به کتاب آسمانی انجیل نیز گزارشی از او در دست است. براساس این گزارش، آن حضرت بخش‌هایی از انجیل را مسیح‌وار برای بریهه نصرانی قرائت کرد که مایه شگفتی وی شد و اسلام آورد[۱۱].[۱۲]

منابع

پانویس

  1. «و در کتاب خداوند خویشاوندان (در ارث‌بری) نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند؛ بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره انفال، آیه ۷۵.
  2. متکلمان دورههای بعد هم‌چون علامه حلی در اثبات امامت امام علی (ع)، به این آیه استدلال کرده‌اند (نک: نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۰۳).
  3. شیخ صدوق، علل‌الشرایع، باب ۱۵۶، العلة التی من اجلها صارت الامامة فی ولدالحسین، ص۲۰۵-۲۰۷.
  4. اسعدی، علی رضا، هشام بن حکم، ص۲۴۷-۲۴۸.
  5. شیخ صدوق، التوحید، ص۲۷۳.
  6. اصول کافی، ج۱، ص۳۹۱؛ رجال کشی، ش۴۹۱، ص۲۷۳-۲۷۴؛ محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۳۱.
  7. قاضی نوالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۳۶۵.
  8. اسعدی، علی رضا، هشام بن حکم، ص۲۴۸-۲۴۹.
  9. نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۸-۷۹.
  10. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام‌النعمة، ج۲، ص۳۶۷-۳۶۸.
  11. نک: ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۳۳۵.
  12. اسعدی، علی رضا، هشام بن حکم، ص۲۴۹-۲۵۰.