بازار

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

بازار در کشورهای اسلامی علاوه بر مرکز داد و ستد و تجارت، مهم‌ترین مرکز حل و فصل‌های سیاسی و تحرک‌های دینی است[۱]. به لحاظ اجتماعی و فرهنگی نیز بازار همواره کانون خبررسانی درون شهری بوده و اطلاعات و اخبار از همه مراکز دینی مانند مساجد، مدارس، دارالحکومه‌ها و دیوان‌ها و غیره نخست وارد بازار اصلی و از آنجا به نقاط دیگر سرایت می‌کرد[۲]. مدارس دینی نیز در راستای ارتقای علمی و توسعه فکری مردم، اغلب در کنار بازار احداث می‌شدند و این مدارس به علت موقعیت مناسب جغرافیایی و علاقه بازاریان به آنها و حمایت مادی از آنها، از رونق بیشتری نسبت به دیگر مدارس برخوردار بودند[۳]؛ چنان که مدارس دینی شهرهای اصفهان، تهران، قم و یزد در طول بدنه بازار یا در مجاورت آن احداث شده‌اند[۴]. به سبب ارتباط میان مذهب و بازار، مسجد جامع به علت اهمیتش در جای مناسبی در هسته مرکزی و محور اصلی شهر ساخته می‌شد و بازار نیز که مکانی برای معیشت مردم و فعالیت‌های صنفی بود، معمولاً در جوار مسجد جامع قرار داشت[۵].[۶]

اخلاق در بازار اسلامی

کم‌فروشی و گران‌فروشی و احتکار در بازار اسلامی جرم به شمار می‌رود؛ چنان‌که خداوند در قرآن به بدعاقبتی کم‌فروشان اشاره کرده است[۷]. برخی از آیات قرآن، با هشدار به مؤمنان آنان را از کم‌فروشی، احتکار و خلاف عدل و به تعبیری از گران‌فروشی منع کرده‌اند و چنین افرادی را طغیان‌گر خوانده‌اند[۸].

پیامبر اکرم(ص) پیش از رسالت خود، بازرگانی امین و درستکار بود و با شکل‌گیری نظام اسلامی در مدینه، این خصلت نیکوی ایشان الگوی مناسبی از کسب و کار شد[۹]. آن حضرت از احتکار اجناس باز می‌داشت و مردم را از آن پرهیز می‌داد[۱۰]. امیرالمؤمنین علی(ع) نیز بازار را همانند مسجد محترم می‌دانست[۱۱] و روزانه به بازار کوفه سر می‌زد و علاوه بر رسیدگی به امور اخلال‌گران بازار، سر هر بازار که می‌رسید آنان را به تقوای الهی، تبرک کارها به خیر، حلم در معامله، پرهیز از کم‌فروشی و گران‌فروشی و دوری کردن از ربا و خیانت در خرید و فروش دعوت می‌کرد[۱۲]. آن حضرت بر فروش اجناس به صورت معمول تأکید داشت و اگر کسی رعایت نمی‌کرد از بازار اخراج می‌شد[۱۳] و مالی را که با احتکار یا گران‌فروشی به دست آید، دارای خیر و منفعت نمی‌دانست[۱۴].

فقها و علمای اسلام اساس بازار اسلامی را مبتنی بر انصاف می‌دانند و بازاری را که در آن معاملاتی خارج از عدل و انصاف انجام شود، غیر اسلامی معرفی می‌کنند[۱۵]. از ویژگی‌های بازار اسلامی در دیدگاه فقهی انطباق با تعالیم اسلامی، دور بودن از احتکار و گران‌فروشی، نظم، تعاون، محبت، دوستی و برادری؛ چنانکه اندیشمندان اسلام همواره بر این تأکید دارند که در بازار اسلامی، شیوه برخورد افراد دوستانه و مبتنی بر عدالت اسلامی باید باشد[۱۶]. از نظر فقه اسلامی بازاری که در آن چپاول، گران‌فروشی و رباخواری و ظلم به مستمندان رواج داشته باشد «اسلامی» نیست[۱۷].[۱۸]

مقدمه

بازار در عربی «سُوْق» نامیده می‌شود و محلّ کسب درآمد حلال است. اسلام بی‌کاری و تنبلی را نکوهیده و مسلمانان را به تلاش و فعالیت می‌‌خواند. از کسب درآمد مشروع، با تعبیرِ فضلِ الهی یاد شده است: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ[۱۹].

بازار مکانی است که زمینه لغزش و گناه در آن وجود دارد و بخشی از گناه‌ها هنگام برخورد و دیدن افراد است. گاهی این لغزش‌ها جنبه اقتصادی و مالی دارد و گاه جنبه فرهنگی؛ ممکن است افرادی برای زنان متدین، مشکل ایجاد کنند، یا زنان، مردانی را در دام مکر خود گرفتار آورند.

پیامبر اکرم (ص) به بازار و معاملاتی که در آن انجام می‌گرفت، حساسیت زیادی داشت؛ مردم را از هر نوع تخلف از دستورهای شرع و انجام معاملات حرام باز می‌داشت و برای اجرای آن ناظر تعیین می‌کرد تا جلو مفاسد مالی مربوط را بگیرد و مانع آسیب دیدن جامعه از این بعد شود. پیامبر معتقد بود تجارت حاکم در میان مردم روا نیست و می‌فرمود: به عدل هرگز عمل نکرده والی که در میان مردمش به تجارت بپردازد[۲۰].[۲۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شفقی، سیروس، بازار بزرگ اصفهان، ص۳۹.
  2. سیرجانی، سعید، وقایع اتفاقیه؛ مجموعه گزارش‌های خفیه نویسان انگلیس، ص۳۹۲ – ۳۹۴.
  3. شفقی، سیروس، بازار بزرگ اصفهان، ص۳۰۶.
  4. شایق، ابوالقاسم و غلامرضا حسن پور، چهارسوق ایثار (نقش اصناف و بازاریان یزد در انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس)، ص۴۴.
  5. پروشانی، ایرج و دیگران، بازار در تمدن اسلامی، ص۸.
  6. امانی توانی، فاطمه، مقاله «بازار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۳۹.
  7. مطففین، ص۱ – ۳.
  8. رحمن، ۹؛ اسراء، ۳۵؛ اعراف، ۸۵.
  9. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج۱، ص۲۴۹- ۲۶۰.
  10. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۶۴.
  11. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۵۵.
  12. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۵۱.
  13. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۳، ص۲۷۸.
  14. مغربی، قاضی نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال والحرام والقضایا والاحکام، ج۲، ص۳۵.
  15. امام خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج۸، ص۱۴.
  16. امام خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۵ و ج۸، ص۴۸-۴۹.
  17. امام خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج۸، ص۱۴ و ۴۲۱.
  18. امانی توانی، فاطمه، مقاله «بازار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۴۳.
  19. «و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره جمعه، آیه ۱۰.
  20. «ٰما عَدَلَ والٍ اتَّجَرَ فِی رَعیّتِهِ أبداً»؛ شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۸، ص۸۹؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ج۱۶، ص۴۲.
  21. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴، ص ۶۴۸ - ۶۵۱.