اسراف در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
امام خمینی اسراف را خروج از حد اعتدال به جانب افراط میداند. قرآن، اسراف را نکوهیده و اسرافکنندگان را از اصحاب آتش شمرده است. برای اسراف مواردی چون؛ اسراف در عقیده، اسراف در اخلاق و اسراف مالی و اقتصادی ذکر شده است.
امام خمینی بر این باور است که صفات پسندیده اخلاقی، حد وسط افراط و تفریط است و صفت اسراف افراط در سخاوت است. ایشان اسراف را ازجمله گناهان کبیره دانسته و از دیدگاه ایشان، موضوع اسراف در جایی است که مصرف مال زیادتر از حد عقلایی و متعارف باشد، که این امری نسبی است و در افراد مختلف متفاوت است.
با استفاده از آیات قرآن برای اسراف، عواملی چون: پیروی از هوای نفس، غفلت از یاد خدا و تکبر برشمرده شده و همچنین اسراف موجب بروز دشواریهای فراوان در زندگی و عامل فراموشی آخرت دانسته شده است.
امام خمینی مواردی چون خرجکردن در سفر حج و اسراف در صدقه را از حرمت اسراف استثنا کرده است. ایشان در استفاده نامناسب از وسایل خانه به دیگران تذکر میداد و در هزینههای زندگی کاملاً میانهرو بود و زیاده از حد نیاز، خرید نمیکرد[۱].
معناشناسی
اسراف از ماده «سرف» به معنای تجاوزکردن از اندازه[۲] و ضد آن میانهروی است.[۳] از آنجاکه اسراف سبب از میانرفتن امکانات و داراییهای گوناگون انسان میشود، با «سُرفه» حشرهای که برگ درختان را میخورد و از درون میپوساند، تناسب دارد.[۴] اسراف در تجاوز از اندازه، در تمام کارهایی که انسان انجام میدهد، به کار میرود؛ ولی در معنای عرفی به معنای هزینهکردن مالی، مشهورتر است[۵] و در اصطلاح دینی و اخلاقی عمومیت دارد و در هر آنچه در غیر موضع مناسب خود به کار رود، به کار میرود و به مال اختصاص ندارد ﴿إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ﴾[۶]، ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۷] [۸] برخی معتقدند اسراف خرج کردن بیش از اندازه است[۹]؛ اما در اصطلاح فقهی، اختصاص به مال دارد و به معنای زیادهروی در خرج کردن مال است.[۱۰] امام خمینی نیز از دیدگاه اخلاقی و فقهی اسراف را در معنای اسراف مالی به کار برده که به معنای خروج از حد اعتدال به جانب افراط است و مقابل آن بخل و تقتیر است[۱۱].
علمای اخلاق حقیقت اسراف را افراط در قوه شهویه دانستهاند[۱۲] که مربوط به بخشش اموال و اشیا یا قبول آنهاست و از حالت اعتدال آن به سخاوت و از حالت تفریط آن به بخل تعبیر میکنند.[۱۳] به همین سبب برخی اسراف را آفت سخاوت دانستهاند.[۱۴] امام خمینی نیز بر این باور است که صفات پسندیده اخلاقی، حد وسط افراط و تفریط است و صفت اسراف افراط در سخاوت است؛ چنانکه تبذیر و حرص افراط در شهوت هستند[۱۵].
ازجمله واژگان مرتبط با اسراف، «سَرَف» و «تبذیر» است. برخی معتقدند واژه اسراف مفهومی گسترده دارد و هر گونه تجاوز از حد اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را دربر میگیرد.[۱۶] برخی نیز اسراف را تنها در جانب افراط میدانند که شامل تقصیر و تقتیر نمیشود،[۱۷] اما سَرَف تنها در مفهوم کوتاهی و تقصیر به کار میرود.[۱۸] تبذیر به معنای تباهساختن اموال[۱۹] و خرجکردن در آن چیزی است که شایسته نیست[۲۰] و پیوسته با نوعی بینظمی همراه است.[۲۱] فرق اسراف و تبذیر در این است که اسراف مصرف زیاده از حد بوده و در جایی که شایسته است و تبذیر مصرف در جایی که شایسته نیست، میباشد. طبق این بیان، اسراف جهت کمّی و کیفی و تبذیر جهت کیفی را شامل میشود.[۲۲] برخی اسراف را اعم دانسته و آن را به موارد مالی اختصاص ندادهاند[۲۳]؛ در حالیکه تبذیر مربوط به تضییع در امور مالی است[۲۴].[۲۵]
پیشینه
انسان بر اساس اصل فطرت خود، به افراط و تفریط گرایش ندارد. از این جهت، اسراف خروج از مسیر فطرت بشری است.[۲۶] در ادیان الهی، اسراف امری ناپسند شمرده شده است[۲۷].
قرآن کریم اسراف و تبذیر را نکوهیده ﴿وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾[۲۸]، ﴿يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾[۲۹]، ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا﴾[۳۰]، ﴿إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا﴾[۳۱] و اسرافکنندگان را از اصحاب آتش شمرده است.﴿لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ﴾[۳۲] مسرفان در طول تاریخ مخالف پیامبران(ع) و جزء ستمگرانی بودهاند که قرآن به سرانجام سوء آنان اشاره میکند.﴿ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ﴾[۳۳].
در منابع روایی بابهایی به تعریف اسراف، حدود آن، نکوهش آن[۳۴] و مصادیقی که در آن حکم اسراف نیست[۳۵] و همچنین تبذیر،[۳۶] اختصاص داده شده است. فقها نیز در آثار خود به حکم اسراف و مصادیق آن پرداختهاند.[۳۷] علمای اخلاق با تحلیل مسئله اسراف،[۳۸] به بررسی حقیقت و اقسام آن[۳۹] اشاره کردهاند. امام خمینی نیز به مسئله اسراف از جهات فقهی[۴۰] و اخلاقی[۴۱] پرداخته است[۴۲].
موارد و مصادیق
اندیشمندان اسلامی با استفاده از آیات الهی، برای اسراف موارد و مصادیق متعددی برشمردهاند که برخی از آنها عبارتاند از:
- اسراف در عقیده: در برخی آیات ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾[۴۳]، ﴿قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا﴾[۴۴]، ﴿قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى﴾[۴۵]، ﴿وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى﴾[۴۶] انکار خداوند و پیامبران(ع)، شرک به خداوند، بتپرستی و ایمان نیاوردن به آیات الهی، اسراف معرفی شده است[۴۷].
- اسراف در اخلاق و رفتار: در برخی آیات ﴿وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۴۸] ارتکاب گناهان و گرایش به مادیات و قطع علاقه از خداوند و زیادهروی در قصاصِ قاتل با کشتن غیر او ﴿وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا﴾[۴۹] و استفاده از قوه شهویه در غیر موضع آن،﴿إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ﴾[۵۰] اسراف و سبب خروج انسان از راه حق معرفی شده است[۵۱].
- اسراف اجتماعی: استبداد، برتریجویی، استکبار و استثمار از مصادیق اسراف بهشمار میرود ﴿مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۵۲][۵۳]؛ چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم﴿مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ﴾[۵۴]، ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۵۵] از فساد اجتماعی بنیاسرائیل، به اسراف تعبیر کرده است[۵۶].
- اسراف مالی و اقتصادی: در روایات، بخشش مال در غیر حق[۵۷] و در آنچه موجب ضرر در مال یا بدن میشود،[۵۸] اسراف معرفی شده است؛ اما صرف آن در راه خیر، اسراف شمرده نمیشود.[۵۹] به همین جهت در برخی روایات تصریح شده است چیزی که برای اصلاح بدن مصرف میشود، اسراف نیست.[۶۰] اسراف و تبذیر مالی مصادیق گوناگونی دارد؛ مانند اسراف در مصرف، ﴿يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾[۶۱][۶۲] اسراف و تبذیر در حقوق دیگران ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا﴾[۶۳]، ﴿إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا﴾[۶۴]؛ [۶۵] و اسراف در انفاق و صدقه﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا﴾[۶۶].[۶۷]
امام خمینی نیز با اشاره به برخی مصادیق اسراف مالی،[۶۸] آن را حرام دانسته است[۶۹]؛ البته ایشان، همانند فقهای دیگر[۷۰] اسراف مالی را دربارهٔ افراد امری نسبی میداند؛ چنانکه ممکن است میزان مصرف مال نسبت به فردی اسراف باشد و نسبت به دیگری، به دلیل اینکه در شان اوست، اسراف نباشد[۷۱].
امام خمینی در پیام چهاردهمادهای به ملت ایران، دربارۀ وضعیت کشور در اسفند ۱۳۵۷ دربارهٔ ادارات تأکید کرده است آنان میبایست از تجملگرایی و اسراف بپرهیزند.[۷۲] ایشان دستگاههای دولتی را به صرفهجویی در مصرف اموال بیتالمال و زیادهروی نکردن در آن سفارش میکرد[۷۳]؛ همچنین به واعظان و خطیبان توصیه میکرد به تودههای متعهد جامعه اسلامی سفارش کنند برای کمک به اقتصاد کشور، از اسراف و تبذیر و امور تشریفاتی و تجملی اجتناب کنند[۷۴].[۷۵]
عوامل و ریشهها
اندیشمندان اسلامی با استفاده از آیات قرآن برای انواع اسراف، مانند اسراف در شهوت و اسراف در مال و اسراف در گناه، عوامل مختلفی برشمردهاند؛ ازجمله:
- پیروی از هوای نفس و عادت به اسراف: قرآن کریم ﴿إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ﴾[۷۶]؛ ﴿أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴾[۷۷] متابعت از هوای نفس و عادت به اسراف را سبب گرایش قوم لوط به فساد اخلاقی به حساب میآورد[۷۸].
- غفلت از یاد خدا: قرآن کریم ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾[۷۹] مسرفان و افراطگرایان را کسانی معرفی میکند که قلبشان از یاد خدا غافل شده است[۸۰].
- تکبر و برتریجویی: برخی آیات الهی ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۸۱]؛ ﴿مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۸۲].</ref> فرعون را که فردی متکبر و گردنکش بود، از مسرفان میخواند[۸۳].
امام خمینی منشأ اسراف و تبذیر - که زیادهروی در قوه شهویه است - را حب دنیا میداند؛ چنانکه حب دنیا نیز خود ریشه در حب نفس دارد که ریشه همه انگیزههای شهوانی است. ایشان تأکید کرده است که پیامبران الهی(ع) در صدد این بودهاند که این حب نفس را مهار و تعدیل کنند[۸۴].[۸۵]
حکم اسراف مالی
امام خمینی، مانند دیگر فقها[۸۶] اسراف و تبذیر اموال را ازجمله گناهان کبیره شمرده است.[۸۷] از دیدگاه ایشان، موضوع اسراف در جایی است که مصرف مال زیادتر از حد عقلایی و متعارف باشد که این امری نسبی است و در افراد مختلف متفاوت است؛ برای مثال اگر کسی بیش از حد متعارف خود خرج کند، در بحث خمس، از مؤنه محسوب نمیشود و مشمول خمس خواهد شد؛ چنانکه اگر کسی بر خود سخت گیرد و مصرف نکند نیز از ادای خمس مستثنا نمیشود[۸۸]؛ البته مواردی از حرمت اسراف استثنا شده است؛ از جمله:
- خرجکردن در سفر حج و عمره: چنانکه در برخی روایات، زیادهروی و اسراف در سفر حج و عمره استثنا شده است.[۸۹] امام خمینی نیز بر اساس این روایات، زیادهروی در خرجکردن در سفر حج را مستحب میداند[۹۰].
- اسراف در صدقه: در برخی روایات، اسراف در صدقه استثنا شده است.[۹۱] امام خمینی معتقد است مطلوب در صدقه کثرت و فراوانی آن است و صدقه به هراندازه باشد، اسراف شمرده نمیشود. ایشان به روایات وارد شده در مسئله تقسیم اموال امام حسن(ع) در میان فقرا[۹۲] و سفارش امامرضا(ع) به فرزند خود، امامجواد(ع)، در بذل و بخشش[۹۳] اشاره کرده و معتقد است این احادیث با احادیث دیگری که زیادی صدقه را به قدری که معیشت بر عیال سخت شود از موارد اسراف میداند، منافاتی ندارد[۹۴]؛ زیرا زیادهروی در صدقهدادن لازم نیست به قدری باشد که موجب سختی بر عیال شود و چه بسا اشخاصی نصف مال خود یا بیشتر آن را صدقه میدهند؛ ولی عیال آنها در تنگنا و سختی معاش قرار نمیگیرند[۹۵].
به اعتقاد امام خمینی از میان بردن نشانهها و نمادهای حکومت طاغوت از جمله اموری است که هرچند متحمل مخارج بسیاری باشد، اسراف در آن نیست. به همین جهت، ایشان در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران تأکید کرد نشانهها و آرمهای شاهنشاهی از روی کاغذهای دولتی حذف شود، هرچند هزینههای فراوانی داشته باشد و در این کار اسراف نیست[۹۶].[۹۷]
آثار اسراف
بر اساس بعضی آیات قرآن کریم، ﴿ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ﴾[۹۸]؛ ﴿وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾[۹۹]، ﴿وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۱۰۰] اسراف موجب بروز دشواریهای فراوان در زندگی دنیا و عامل فراموشی آخرت و نابینایی انسان در آنجا و گرفتارشدن در عذاب دردناک میشود[۱۰۱].
در روایات نیز قناعت، دارایی پایانناپذیر[۱۰۲] و اسراف باعث کمشدن برکت،[۱۰۳] فقر[۱۰۴] و مستجابنشدن دعا در طلب رزق[۱۰۵] شمرده شده است. علمای اخلاق نیز اسراف را سبب فقر و تضییع حق دیگران میدانند.[۱۰۶] همچنین اسراف و تکاثر در جامعه و مصرف بیش ازاندازه اسرافگران، سبب کمبود منابع و کالاها برای عموم مردم و فقر بسیاری از گروههای اجتماعی و در نتیجه سبب تقسیم امت به طبقات متفاوت اجتماعی از جهت فقر و غنا میشود[۱۰۷].
امام خمینی خود نیز در مصرف مواظبت میکرد و در زیادی مصرف آب و برق، استفاده نامناسب از وسایل خانه به دیگران تذکر میداد و آنان را بازخواست میکرد[۱۰۸] و در هزینههای زندگی کاملاً میانهرو بود و زیاده از حد نیاز، خرید نمیکرد[۱۰۹].[۱۱۰]
منابع
پانویس
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ ابنفارس، معجم، ۳/۱۵۳.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۷/۲۴۴؛ جوهری، الصحاح، ۴/۱۳۷۳.
- ↑ راغب، مفردات، ۴۰۸؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۹/۱۵۰.
- ↑ راغب، مفردات، ۴۰۷.
- ↑ «شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.
- ↑ «اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۸۹.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ۴۰۵.
- ↑ طوسی، النهایه، ۳۰۵–۳۶۰؛ حلی، محقق، النهایة، ۲/۲۴ و ۹۴؛ حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۱۲/۱۹۲ و ۱۳/۹.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۶–۳۳۷ و ۲/۱۰۲؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۱.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۹.
- ↑ ارسطو، علم الاخلاق، ۱/۲۵۱؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۵۲.
- ↑ مکی، قوت القلوب، ۱/۱۴۳.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۵۹؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۱.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۷/۳۰۶.
- ↑ طوسی، التبیان، ۳/۱۲.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۴/۱۷۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۱۵.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۸۲.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۱۷.
- ↑ مصطفوی، التحقیق، ۱/۲۳۸.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۴/۳۵۰.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۴/۶۹.
- ↑ راغب، مفردات، ۱۱۳–۱۱۴.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ حکیمی، الحیاة، ۴/۳۳۲–۳۳۴.
- ↑ کتاب مقدس، متی، ب۲۶، ۸؛ رساله اول پطرس، ب۴، ۴.
- ↑ «و اوست که باغهایی با داربست و بیداربست و خرمابن و کشتزار با خوردنیهایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوهاش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.
- ↑ «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ «که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.
- ↑ «ناگزیر آنچه مرا بدان فرا میخوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.
- ↑ «سپس به وعده خود درباره آنان وفا کردیم و آنان و هر که را میخواستیم رهایی بخشیدیم و گزافکاران را نابود کردیم» سوره انبیاء، آیه ۹.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۱/۵۵۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۴۴ و ۷۲/۳۰۲.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۱/۴۱۷ و ۲۱/۵۵۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۳۰۲.
- ↑ طوسی، النهایه، ۳۰۵؛ ابنادریس، السرائر، ۱/۴۴۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳/۳۱۳.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۰۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۱۰۲؛ نراقی، معراج السعاده، ۴۰۵–۴۰۶.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۷/۶۵.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۳/۵۰؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۳.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ «و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.
- ↑ «میگوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟» سوره طه، آیه ۱۲۵.
- ↑ «فرمود: بدینگونه بود که نشانههای ما به تو رسید و تو آنها را فراموش کردی و همانگونه امروز تو فراموش میگردی» سوره طه، آیه ۱۲۶.
- ↑ «و اینچنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانههای پروردگارش ایمان نیاورد کیفر میدهیم و بیگمان عذاب جهان واپسین سختتر و پایدارتر است» سوره طه، آیه ۱۲۷.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۲۴/۳۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۲۹۰.
- ↑ «و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا میخواند و چون از او آن گزند را بگردانیم به راه خود میرود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که میکردند آراستهاند» سوره یونس، آیه ۱۲.
- ↑ «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
- ↑ «شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۵/۵۹–۶۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۸/۶۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳–۳۳۴.
- ↑ «از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳–۳۳۴.
- ↑ «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.
- ↑ «اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۲۹۰ و ۵/۱۹۲.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۲۶، ۱۷۸؛ مفید، الامالی، ۱۷۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۵۴.
- ↑ احسائی، عوالی اللئالی، ۱/۲۹۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۵۴.
- ↑ «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۴/۶۳۸.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ «که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۵/۵۳–۵۴؛ میبدی، کشف الاسرار، ۵/۵۴۴.
- ↑ «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۲/۱۱۷؛ طبری، جامع البیان، ۱۹/۲۳–۲۴.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۳۵۹؛ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۶۹ و ۱۵/۳۸۸.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۳/۵۰.
- ↑ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۲۸۵–۲۸۶؛ خویی، موسوعة، ۲۵/۲۵۲–۲۵۳.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۶۷۸–۶۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۸.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ «شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.
- ↑ «آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو میآورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی میورزید» سوره نمل، آیه ۵۵.
- ↑ نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۲۵۶–۲۵۷؛ کاشانی، ۲/۵۵۵؛ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۳/۱۹۷.
- ↑ «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۲۹۱.
- ↑ «اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ «از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.
- ↑ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۴/۷۱–۷۲؛ مصطفوی، التحقیق، ۵/۱۱۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ عاملی، مفتاح الکرامة، ۸/۲۹۲؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ۱۵/۲۵۰.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹؛ امام خمینی، وسیلة النجاة، ۲۳۰.
- ↑ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۲۸۷؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۷.
- ↑ برقی، المحاسن، ۲/۳۵۹؛ صدوق، من لایحضر، ۲/۲۷۹.
- ↑ امام خمینی، نجاة العباد، ۲۲۰؛ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۷۷۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۳.
- ↑ طوسی، تهذیب الاحکام، ۵/۱۱؛ طوسی، الاستبصار، ۲/۱۴۱–۱۴۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۴۳؛ صدوق، عیون اخبار، ۲/۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۵۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۳–۴۹۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۶.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.
- ↑ «سپس به وعده خود درباره آنان وفا کردیم و آنان و هر که را میخواستیم رهایی بخشیدیم و گزافکاران را نابود کردیم» سوره انبیاء، آیه ۹.
- ↑ «و اگر خداوند برای مردم، همگون شتابی که در خیر دارند شرّ را پیش میافکند عمرشان سر میآمد پس ما کسانی را که لقای ما را امید نمیبرند سرگردان در سرکشیشان وا میگذاریم» سوره یونس، آیه ۱۱.
- ↑ «و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا میخواند و چون از او آن گزند را بگردانیم به راه خود میرود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که میکردند آراستهاند» سوره یونس، آیه ۱۲.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۷/۶؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، ۱۰/۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۳۳۳–۳۳۵.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۵/۲۷۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۵۵.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۵۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۵۶.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۸۷.
- ↑ حکیمی، الحیاة، ۳/۴۲۹–۴۳۱.
- ↑ میرشکاری، آیت اعتدال، ۳۰ و ۴۶.
- ↑ میرشکاری، آیت اعتدال، ۳۶–۳۷.
- ↑ نصیری، سعید، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۷۱۵ ـ ۷۱۹.