نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۶ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۶ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۷ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
جهاد از بزرگترین فرایض الهی است که در قرآن کریم و روایاتپیشوایان دین بسیار بدان تأکید شده است. طبیعی است آنگاه که امام(ع) متصدی امر حکومت میشود، مرزبانی از مرزهای جامعه اسلامی را بر عهده دارد، و آنگاه که صلاح بداند، برای گسترش اسلام به کشورهایی که حاکمان آنها مانع از رسیدن پیاماسلام میشوند، حمله میکند. براساس تقسیم رایج، جهاد به دو نوع دفاعی و ابتدایی تقسیم میشود. اینک باید دانست که شأن و جایگاه امام در هریک از این دو نوع جهاد چیست؟ به نظر میرسد امام(ع) در جهاد دفاعی، جایگاهی ویژه ندارد؛ چراکه وجوب این جهاد به اذنامام نیست[۲] و عقلآدمی نیز انسان را ملزم میکند تا در برابر هجومدشمنان از خود دفاع کند. ضمن آنکه در روایات نیز از مشروط بودن مشروعیت جهاد دفاعی به اذنامام سخنی به میان نیامده است.
درباره شأن امام در جهاد ابتدایی و اینکه آیا جهاد ابتدایی (جهاد عليه کافران و مشرکان برای دعوت به اسلام) مشروط به حضور معصوم یا نایب خاص اوست یا خیر، دو نظریه وجود دارد:
گروهی دیگر از فقها، بهویژه معاصران، بر این باورند که روایات مورد استناد مشهور، دلالت لازم را ندارند، و ازاینرو شرط حضور معصوم برای وجوب جهاد ابتدایی منتفی میشود.[۵]
روشن است که برای یافتن حقیقت در این مسئله باید روایات معتبر[۶] و مورد استناد بررسی شوند. با ملاحظه مجموع روایات به نظر میرسد برخی روایات بهطور مطلق مشروعیت جهاد را مشروط به حضور و اذنمعصوم(ع) دانستهاند. در میان آنها یک روایت صحیح وجود دارد. براساس این روایت، از امام رضا(ع) درباره جهاد با سرزمین قزوین که هممرز با ممالک اسلامی بود و نیز جهاد با سرزمین دیلم که دشمنمسلمانان بود، پرسیده شد؛ امام(ع) بیآنکه پاسخی روشن به پرسش بدهند، فرمودند: "بر شما بادحجخانه خدا"[۷] .آنگاه که برای بار دوم از ایشان پرسیده شد، امام(ع) با تکرار پاسخ پیشین فرمودند: «"أَ مَا يَرْضَى أَحَدُكُمْ أَنْ يَكُونَ فِي بَيْتِهِ يُنْفِقُ عَلَى عِيَالِهِ يَنْتَظِرُ أَمْرَنَا فَإِنْ أَدْرَكَهُ كَانَ كَمَنْ شَهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص بَدْراً وَ إِنْ لَمْ يُدْرِكْهُ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ قَائِمِنَا فِي فُسْطَاطِهِ هَكَذَا(ع) هَكَذَا فِي فُسْطَاطِهِ"». امام(ع) نظریه عدم مشروعيت جهاد را تأیید کردند.[۸]
دلالت این حدیث بر لزوماذنامام(ع) اینگونه است که پرسشگر در عصر ائمهجورزندگی میکرده و پرسش وی، از جواز جهاد در چنین برههای از زمان است. اینکه امام بهطور مستقیم پاسخ نمیدهد، اشاره به عدم جواز جهاد در این وضع است. در ادامه نیز که این حکم را تا عصر ظهورامام زمان(ع) استمرار میدهد، دلیل بر آن است که حتی اگر در عصر غیبت امام(ع)، حکومتی حقطلب با پیشواییعادل نیز تشکیل شود، حکم یادشده پابرجاست. نتیجه آنکه جهاد ابتدایی بدون حضور و اذنمعصوم نه تنها واجب نیست، بلکه حرام نیز هست.[۹]
برخی دیگر از روایات نیز از عدم مشروطیت جواز جهاد به حضور و اذنمعصوم(ع) خبر دادهاند. *صریحترین روایت دراینباره موثقه سماعه است. سماعه از امام صادق(ع) نقل میکند که عَبّاد بصْری در مسیر مکه، امام سجاد(ع) را دید و به ایشان عرض کرد که شما سختی جهاد را رها کرده، به آسانی حج روی آوردهاید؛ در حالی که خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ...﴾.[۱۰]امام(ع) فرمودند: آیه را تا آخر بخوان که فرمود: ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۱] آنگاه فرمود: «اگر چنین کسانی را یافتیم، جهاد در رکاب آنها از حجبرتر است».[۱۲]
در نگاه نخست، ظاهر این حدیثبیان میکند که جهادگران باید متصف به اوصافی ویژه باشند. اما به نظر میرسد چنین شرطی برای جهاد وجود ندارد؛ زیرا ممکن است هیچگاه تمام جهادگران این اوصاف را نداشته باشند. بنابراین، مقصود امام، متصدیان امر جهاد است؛ بدین معنا که مشروعیت جهاد به آن است که متصدیان امر جهاد صفاتی خاص داشته باشند که همگی در عنوان مؤمن حقیقی جمعشدنی است. بنابراین حضور یا اذنامام، شرط مشروعیت جهاد نیست.
در بررسی حدیث اول، میتوان گفت حکم صادرشده در این حدیث میتواند یک حکم موقت و مربوط به دوره زمانی خاصی باشد. شاهد این مدعا آن است که مسئله مرزبانی در سیاق جهاد آمده است و میدانیم که مرزبانی در هر حالتی و هر زمانی لازم است؛ پس روشن است که اگر نسبت به مسئله مرزبانی هم گفته میشود که باید معصوم(ع) حضور داشته باشد یا اذن بدهد، نشانگر این نکته است که بهطور موقت، مصلحت چنین اقتضایی داشته است. بنابراین، حدیث نخست به لحاظ دلالی نمیتواند متوقف بودن جواز دفاع بر حضور یا اذنمعصوم(ع) را اثبات کند.[۱۳].
اما به نظر میرسد حدیث دوم به لحاظ دلالی تام بوده، براساس آن، جهاد ابتدایی متوقف بر اذناماممعصوم(ع) نیست؛ مگر آنکه گفته شود امام(ع) در این حدیث به دنبال پاسخ اصلی نیست؛ زیرا سؤالکننده به امامت و عصمت ایشان معتقد نبوده تا امام بخواهد بگوید که جهاد، مشروط به اذناماممعصوم(ع) است.[۱۴] در این صورت باز هم از طریق اصل برائت میتوان گفت جهاد ابتدایی مشروط به اذنمعصوم نیست؛ زیرا عملاً دلیلی محکم بر وجوب آن اقامه نشده است، و دلیلی نیز بر تحریم جهاد ابتدایی بدون اذنامام نداریم؛ پس اباحه آن اثبات میشود.[۱۵].
↑زین الدین بن علی عاملی (شهید ثانی)، مسالک الافهام، ج۳، ص۸؛ محمد حسن نجفی، جواهر الكلام، ج۲۱، ص۱۹
↑برای نمونه، ر.ک: شیخ طوسی، النهاية، ص۲۹۰؛ محمد بن علی بن حمزه طوسی، الوسيلة، ص۱۹۹؛ جعفر بن حسن محقق حلى، نكت النهاية، ج۲، ص۵؛ همو، شرایع الاسلام، ج۱، ص۲۸۰؛ محمد بن منصور بن ادریس حلی، السرائر، ج۲، ص۳ و ۴. برای دیدن دیگر نظریات، ر.ک: محمد مؤمن قمی، کلمات سديدة فی مسائل جديدة، ص۳۲۳-۳۵۷.
↑برای نمونه، ر.ک: سید ابوالقاسم موسوی خویی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۶؛ جواد تبریزی، منهاج الصالحين، ج۱، ص۳۷۵؛ حسین وحید خراسانی، منهاج الصالحين، ج۲، ص۴۱۲؛ سید علی حسینی خامنهای، اجوبة الاستفتائات، ج۱، ص۱۸۷؛ حسین علی منتظری نجف آبادی، نظام الحكم فی الاسلام، ص۵۹؛ همو، دراسات فی ولاية الفقيه، ج۱، ص۱۲۰-۱۱۸.
↑به دلیل رعایت اختصار، از نقل روایاتی که به لحاظ سندی مخدوشاند، چشمپوشی کردهایم. برای دیدن مجموعه روایات، ر.ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشيعة، ج۱۵، ص۴۴-۵۰. گفتنی است محقق معاصر، آیت الله خویی عمده دلیل کسانی را که به اعتبار اذن معصوم در مشروعیت جهاد قایلاند، تنها دو دلیل میداند که یکی از آنها به لحاظ سندی مخدوش است و دیگری به لحاظ دلالی سید ابوالقاسم موسوی خویی، منهاج الصالحين، ج۱، ص۳۶۵ و ۳۶۶).
↑محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۲؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسير القمی، ج۱، ص۳۰۶؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۵؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشيعة، ج۱۵، ص۴۶.
↑ آنان که ایمان آوردهاند و هجرت کردهاند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیدهاند، نزد خداوند بلند پایگاهترند و آنانند که رستگارند؛ سوره توبه، آیه: ۲۰.
↑ ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۳۵.
↑ اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آوردهاند با مال و جان جهاد کردهاند و آنانند که نیکیها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند؛ سوره توبه، آیه: ۸۸.
↑ و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۰.
↑ همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۱.
↑ ای مؤمنان! چون با دستهای (از دشمن) رویاروی شدید استوار باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره انفال، آیه: ۴۵.
↑ ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۰۰.
↑ گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه: ۲۲.