هویت اجتماعی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث هویت است. "هویت اجتماعی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل هویت اجتماعی اجتماعی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
نابسامانی جامعه اسلامی
امامت و هویت اجتماعی مسلمین
چیستی هویت
- برای هویت تعاریف گوناگونی ارائه شده است. از جمله اینکه: هویت نظام ارزشی معینی است که در آن خوبها و بدها، بایدها و نبایدها، هر یک جای خود را دارند. عکسالعمل فرد و جامعه در برابر حوادث گوناگون و موضعگیری فرد و جامعه نسبت به افراد یا جوامع دیگر بر مبنای احساس به هویت شکل میگیرد.
- از تعاریف گوناگون هویت چنین نتیجه گرفته میشود که یکی از ویژگیهای شخصیت، احساس هویت است و آن عبارت است از احساسی که انسان نسبت به استمرار حیات روانی خود دارد. یگانگی و وحدتی که فرد در مقابل اوضاع و احوال متغیر خارج، در حالت روانی خود احساس میکند، از ویژگیهای هویت مستحکم است.
- هویت، زمانی مطرح میشود که انسان با غیر مواجه شود. این غیر میتواند جامعهای دیگر -با طرز تفکرهای مختلف- یا نقشهای جدیدی باشد که انسان به عهد میگیرد[۱].
- در منابع اسلامی تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد نخستین منبعی که تعریف روشنی از هویت اجتماعی ارائه کرده کتاب نهجالبلاغه است که درآن برگزیده سخنان امیرالمؤمنین علی(ع) گرد آمده است. در نهجالبلاغه چنین آمده است:هان ای مردم: آنچه مردم را گرد هم میآورد خرسندی و نارضایتی است. ناقه ثمود را یک تن نه بیش پی نمود، ولی خدای همه را کیفر کرد؛ زیرا همه آنان از کار او خرسند و راضی بودند، لذا خداوند فرمود: ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ﴾[۲][۳].
- بر اساس این تعریف که در آن از آیات قرآن نیز کمک گرفته شده آنچه هویت جامعه را تشکیل میدهد معیارهای رد و قبول یا رضایتمندی و نارضایتی جامعه است که میتوان از آن به نظام ارزشی تعبیر نمود، البته نه آن نظام ارزشی که تنها در عالم ذهن و نظر مورد قبول است، بلکه آن نظام ارزشی که عملاً مجموعه رفتارهای افراد جامعه را جهت میبخشد و آنها را به موضعگیریهای مشترک وادار میکند.
- در نهجالبلاغه جملۀ دیگری نیز وجود دارد که در توضیح و تعریف هویت سودمند است؛ امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: "آنکه از رفتار قومی خرسند است همانند کسی است که در جمع آنان بوده و هر که به جمع تبهکاران بپیوندد دو گناه دارد: گناه رفتار(عمل) ناشایست و گناه خرسندی از آن"[۴].
- در این متن و در متن اسلامی دیگر رضایتمندی از یک رفتار اجتماعی به معنای پیوستن به جمع عاملان آن رفتار تلقی شده است. متون مورد اشاره این مفهوم را مورد تأکید قرار میدهد که هویت شخصیت نهادین هر جامعه با رضایتمندی و نارضایتی یا رد و قبول رفتارها و موضع گیریها شکل میگیرد. بنابر این، فردی که در رد و قبول امور، از معیارهای جامعهای تبعیت کند بخشی از آن جامعه خواهد بود. از آنجا که این فرد، از نظر هویت اجتماعی با آن جامعه یکسان و متحد است، تفاوتی نمیکند که از نظر زمانی یا مکانی با آن جامعه چقدر فاصله داشته باشد[۵].
کارایی هویت اجتماعی و حدود آن
- در متون اسلامی کارایی هویت اجتماعی در هر دو بُعد به دقت بررسی و تبیین شده است:
- الف) کارایی هویت اجتماعی در مقابل هویت فردی: در تقابل هویت اجتماعی با هویت فردی بر این نکته تاکید شده است که هویت فردی میتواند در دو صورت در برابر هویت اجتماعی مقاومت کند و فشار روابط اجتماعی را در جهت شکستن حصارهای هویت فردی بیاثر کند،این دو صورت عبارتنداز:
- بهکارگیری ابزارهای مناسب جهت موضعگیری در مقابل هویت اجتماعی یا به تعبیری "اعتراض" که در قرآن از آن به جهاد یا امر به معروف و نهی از منکر تعبیر شده است که نخستین مرحلهاش اعتراض خاموش است و عالیترین مراحل آن اعتراض سازمان یافته و متمرکز تبلیغاتی، سیاسی و نظامی است.
- فاصلهگیری از جامعه و گزینش شرایط اجتماعی دیگر که در زبان قرآن از آن به "هجرت" تعبیر میشود.
- خدای متعال در قرآن کریم با اشاره به دو عامل "اعتراض" و "هجرت" میفرماید: ﴿فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً﴾[۶] تا آنجا که میفرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾[۷].
- بنا بر آنچه در این آیات آمده است زندگی در آنجا که هویت اجتماعی جامعه محکوم فساد و انحطاط شود به معنای پذیرش هویت اجتماعی حاکم بر آن است. برای گریز از ذوب شدن در این هویت اجتماعی یکی از دو راه را باید برگزید: اعتراض یا هجرت.
- اعتراض، فرد را در مقابل فشارهای اجتماعی ناشی از هویت فاسد جامعه مقاوم و پایدار میکند و همچون حصاری نفوذناپذیر، شخصیت هویت فردی را از نفوذ هویت منحط اجتماعی مصون میدارد در صورتی که امکان هر گونه اعتراض منتفی باشد هجرت تنها راه گریز از پذیرش شرایط اجتماعی نامطلوب است.
- ب) کارایی هویت اجتماعی در برابر هویت اجتماعی دیگر: در آنجا که دو هویت متقابل اجتماعی وجود داشته باشد که هر یک خواهان نفی دیگری و جویای تسلط بر روابط اجتماعی و نهادهای جامعه باشند هویتی پیروز خواهد شد که پایدارتر و مستحکمتر باشد.
- در قرآن کریم و همچنین در سخنان رسول خدا و ائمه اطهار به خصوص امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه اشارات روشن و عمیقی به عوامل پایداری شخصیت اجتماعی مسلمین شده است.
- از نظر قرآن و حدیث تعهد نسبت به آرمانها که از آن به ایمان و تقوا تعبیر شده است و اطاعت از رهبری دو رکن اساسی استحکام هویت اجتماعی مسلمین، بلکه همه پیروان ادیان الهی است.
- امیرالمؤمنین در نهج البلاغه میفرماید: "ریشهای که در تقوا روئیده باشد نابود نخواهد شد کشتزاری که با تقوا آبیاری شود تشنه نخواهد ماند"[۸].
- و خدای متعال میفرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۹].
- و نیز در همین رابطه قرآن کریم میفرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ﴾[۱۰].
- و نیز خطاب به مؤمنان میفرماید:﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۱۱].
- در آیات و روایات فراوان دیگری بر این حقیقت تأکید شده است که مقصود از ایمان و تقوی، پایبندی عملی به آرمانهای الهی و اطاعت از رهبری است چنانکه در سورۀ بقره بر این حقیقت تصریح و تأکید شده است: ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۱۲].
- امثال این اشارات که در منابع مذهبی اسلام بسیار است بر این مطلب تأکید دارند؛ جامعهای پایدار و مقاوم و پیروز است که هویتش را ایمان به خدا و اطاعت از فرمان رهبران الهی شکل دهد و اینکه این جامعه رهبری بشر را به دست خواهد گرفت و سرور زمین خواهد شد[۱۳].
رهبری، تبلور هویت جامعه
- از دیدگاه منابع اسلامی، رهبری هر جامعهای تبلور هویت اجتماعی آن جامعه است. بر همین اساس هویت اجتماعی هیچگاه از رهبری قابل تفکیک نیست و به همین دلیل در متون اسلامی شناخت رهبر ملاک مسلمانی شناخته شده و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد فاقد هویت اسلامی و پیوسته به هویت جاهلی که در فرهنگ اسلامی تعبیری از هویت بیگانه است شمرده شده است.
- خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾[۱۴].
- و نیز دربارۀ فرعون میگوید: ﴿يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ﴾[۱۵].
- روایات و آیات فراوان دیگری نیز بر همین مضمون دلالت دارد که برای اختصار از اشاره به آنها خودداری میکنیم[۱۶].
هویت جامعۀ اسلامی
- از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت:
- هویت جامعۀ اسلامی به دو عنصر اساسی بستگی دارد:
- تعهد به آرمانهای اسلامی؛
- اطاعت از رهبری.
- رهبری در اسلام جلوهگاه آرمانهای جامعه است و به همین دلیل تبلور هویت هر جامعهای در رهبری آن است.
- هویت جامعۀ اسلامی از نظام سیاسی اسلام تفکیکپذیر نیست، آنچه به جامعه هویت اسلامی میبخشد نظام سیاسی آن است.
- جوامع مسلمین در صورتی از هویت اسلامی برخوردار خواهند شد که نظام سیاسی اسلامی بر آنها حاکم باشد و آرمانهای اسلامی مبنای زندگی جامعه باشد و نظام سیاسی اسلامی که مبتنی بر امامت است بر آن جامعه حکومت کند[۱۷].
هویت اجتماعی
شاخصهای هویت اسلامی در جامعه نبوی
منابع
پانویس
- ↑ مقالۀ «بحران هویت باطن بحرانهای معاصر»، علیمحمد کاردان و دیگران، مجله نامه فرهنگ، ص۲۷ و ۲۸ سال سوم، شمارۀ ۱، بهار ۱۳۷۲.
- ↑ «پس، آن را پی کردند و پشیمان شدند» سوره شعراء، آیه ۱۵۷.
- ↑ «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ﴾»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.
- ↑ «الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.
- ↑ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۲-۷۵.
- ↑ «و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
- ↑ «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۷-۹۸.
- ↑ «لَا يَهْلِكُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا يَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶، و به شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج۱، ص۲۷۳، خطبه ۱۶ رجوع شود.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ «آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند و مثل کلمهای پلید چون درختی پلید است که از روی زمین ریشهکن شده باشد، آن را هیچ پایداری نیست خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد و خداوند ستمگران را بیراه میگذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴-۲۷.
- ↑ «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
- ↑ «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم و میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (میجوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
- ↑ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۵-۸۱.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ «او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش میآید و آنان را به دوزخ درمیآورد» سوره هود، آیه ۹۸.
- ↑ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۸۲.
- ↑ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۸۳.