اوس و خزرج
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
اوس و خزرج فرزندان حارثة بن ثعلبه، از عربهای یمنی قبیله اَزْد بودند. از پیشینه آنها در یمن تا نحوه انتقال و استقرارشان در یثرب جز گزارشهایی افسانهگونه در منابع قرن سوم اطلاعات قابل اعتمادی در دست نیست[۱] که ابن هشام کاملترین آنها را در اثر خود التیجان آورده است. مطالعات باستانشناسان و دیگر محققان معاصر هم به اتفاق نظری در این زمینه منتهی نشده است[۲]. از طرف دیگر عمده آیات مدنی قرآن، پس از اسلام دو قبیله و تبدیل یثرب به پناهگاه مهاجران نازل گردید و ازاینرو بسیاری از آیات مدنی به صورتی با این جامعه، اعضا و مسائلش در ارتباط است[۳].
خاستگاه و نسب اوس و خزرج
جدّ دوم اوس و خزرج، عَمرو ملقب به مُزَیْقیاء حاکم منطقه سبأ و رئیس قبیله ازد، در یمن ساکن بود. مهاجرت کلان قبیله ازد از جنوب یمن به شمال آن و جنوب حجاز، به رهبری او صورت گرفت[۴].
بنا به برخی روایات تفسیری، آیه ﴿فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ﴾[۵] از سرزمینهای کشاورزی گستردهای که در اختیار او بود حکایت میکند، هرچند متن سوره از چنین برداشتی فاصله دارد و بیانگر داستان قوم سبأ * و دوره حکومت سلیمان است «فَاَعرَضوا فَاَرسَلنا عَلَیهِم سَیلَ العَرِمِ و بَدَّلنـهُم بِجَنَّتَیهِم جَنَّتَینِ ذَواتَی اُکُلٍ خَمطٍ واَثلٍ و شَیءٍ مِن سِدرٍ قَلیل». (سبأ / ۳۴، ۱۶)[۶] ثَعْلَبَه، ملقب به العَنْقاء پس از وفات پدرش عمرو، رهبری ازد را بر عهده گرفت و در زمان او مهاجرت ازد از حاشیه دریای سرخ تا شام ادامه یافت[۷]. در این مهاجرت بخشهایی از ازد از جمله قبیله خُزاعَه که بر مکه مسلط شد از ازد جدا شدند[۸]. در روایت شعبی عبارت «وَ مَزَّقناهُم کُلَّ مُمَزَّقٍ» در آیه ۱۹ سبأ / ۳۴ بر تجزیه ازد تطبیق شده است: «فَقالوا رَبَّنا بـعِد بَینَ اَسفارِنا وظَـلَموا اَنفُسَهُم فَجَعَلنـهُم اَحادیثَ ومَزَّقنـهُم کُلَّ مُمَزَّقٍ اِنَّ فی ذلِکَ لَأیـتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکور».[۹] قتل مشکوک ثَعلَبَه در شام، به پریان نسبت داده شد و پسرش حارثه (پدر اوس و خزرج)، پس از مرگ پدر، به عنوان رهبر قبایل مهاجر که در این زمان به غَسّان شهره بودند برگزیده شد و هرچند در آغاز رویاروییهایی را در شام بر ضدّ روم رهبری کرد؛ امّا به مرور تحت تأثیر عموی خود جَفْنَه، در حاشیه قرار گرفت و پس از آن همراه با هوادارانش به جنوب هجرت کرد و به یثرب رفت[۱۰].
سکونت در یثرب
اوس و خزرج که در انتساب به مادرشان به آنها بنی قیله نیز میگفتند[۱۱] در جوانی و پیش از آنکه به قبایلی مستقل تبدیل شوند به یثرب آمدند. پدرشان، حارثه پس از ورود به منطقه، طی پیمانی با حاکمان یثرب اجازه یافت در حومه یثرب بماند[۱۲]؛ اما به مرور زمان که جمعیت آنها قدری افزایش یافت، توانستند در یثرب برای خود جایی بیابند[۱۳]. از این مقطع تا مدتهای مدیدی از اوس و خزرج اطلاعات چندانی وجود ندارد. تنها میتوان گفت با توجه به پسران بیشتر خزرج، جمعیت آنها سریعتر از اوس افزایش یافت تا اینکه به عنوان قبایلی مستقل، مدتی را نیز تحت حاکمیت حاکمان یهودی ازدی تبار[۱۴] یثرب سپری کردند[۱۵]. مطمئنترین راه برای تعیین مدت زمان سکونت بنیقیله در یثرب، محاسبه نسلهای آنان است. با بررسی نسبنامههای انصاریان معاصر با پیامبر، مشخص میشود که ۱۱ تا ۱۷ واسطه میان آنان و اوس و خزرج وجود دارد، بر این اساس میتوان حدس زد که آنان دست کم ۴۰۰ سال در یثرب سکونت داشتهاند. این حدس با اخبار حاکی از حکومت چند صد ساله خُزاعه در مکه[۱۶] و غَسانیان در شام[۱۷] همخوانی دارد.
در آستانه ظهور اسلام اوس و خزرج از یک قبیله فراتر رفته، هریک به چند واحد مستقل قبیلهای تفکیک شده بودند. برخی از این زیرشاخهها هم از یثرب کوچ کردند؛ به عنوان نمونه بنی قُطْن بن عوف بن خزرج به منطقه عمان مهاجرت کردند[۱۸]. از آنجا که ازدیان پیش از انشعاب و رسیدن به شام، در یمن از چشمه غسان نوشیدند اوس و خزرج هم جزو غسانیان شمرده میشدند؛ اما بعدها از محدوده این لقب خارج شدند، زیرا تنها مهاجران ازدی شام غسان خوانده شدند[۱۹]. شواهدی از ارتباط غسانیان شام و قبیله خزرج در یثرب وجود دارد. بخشهایی از خزرج چون بنوجردش بن حارث، [۲۰] بنوعامر بن مالک الاغرّ[۲۱] و بنو عُدَی بن کعب[۲۲] و نیز بنو عوف بن زُرَیق[۲۳] به شام رفته، به غسانیان پیوسته بودند. ابنحزم، ابوجبله حاکم غسانی شام را نیز از تبار خزرج دانسته[۲۴]؛ امّا سَمْهودی ضمن ردّ این خبر، وی را فردی خزرجی معرفی کرده که نزد غسانیان شام از اعتباری برخوردار بود[۲۵]. کمتر از ۱۰۰ سال پیش از هجرت * پیامبر(ص)، مالک بن عجلان خزرجی از غسانیان شام بر ضدّ حاکمان یهودی یثرب کمک خواست و طی توطئهای شماری از سران و بزرگان یهودی یثرب کشته شدند و دارایی آنان در اختیار بنیقیله قرار گرفت[۲۶] حمایت غسانیان تابع روم که در این زمان عمدتا مسیحی شده بودند، از مالک بن عجلان و اوس و خزرج، در برابر حاکمان یهودی یثرب را میتوان در راستای گسترش آیین مسیحیت برضدّ کیش یهود دانست، به ویژه آنکه همزمان در جنوب حجاز و در یمن همین فرایند با حمله حبشیهای مسیحی به یمن دنبال شد. گسترش آیین مسیحیت در یمن، حجاز و شام زمینه نفوذ بیشتر امپراتوری روم شرقی و در نتیجه تسلط آنها بر راههای تجاری را افزایش میداد[۲۷]. آیه ۸۹ بقره / ۲ که حکایت از امید یهود به پیروزی بر اوس و خزرج با ظهور پیامبر موعود دارد میتواند ناظر به همین مقطع باشد «و لَمّا جاءَهُم کِتـبٌ مِن عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُم وکانوا مِن قَبلُ یَستَفتِحونَ عَلَی الَّذینَ کَفَروا فَلَمّا جاءَهُم ما عَرَفوا کَفَروا بِهِ فَلَعنَةُ اللّهِ عَلَی الکـفِرین». (بقره / ۲، ۸۹)[۲۸] بنا به نقل سَمْهودی در این زمان تیرههای اوس و خزرج با تصاحب و توزیع برخی زمینهای کشاورزی و قلعههای یثرب هریک در محلّی مستقر شدند و این وضعیت تا هجرت پیامبر با اندک تغییری پابرجا بود. آنان همچنین برای تثبیت موقعیت خود موجی از قلعهسازی را به راه انداختند [۲۹]
زیرمجموعههای اوس وخزرج
خزرج ۵ پسر به نامهای عَمْرو، عوف، جُشَم، کعب و حارث داشت که تمامی زیرمجموعههای مستقل آن از آنهایند[۳۰]. هرچند اطلاعات جمعیت شناسانه در این زمینه کافی نیست؛ اما منابع نسبشناسی قبایلی چون بنی مالک بن نجار، بنی عُدی بن نجار، بنی مازن بن نجار، بنی دینار بن نجار، بنی سالم بن عوف، بنی غَنْم بن عوف، بنی عُدی بن عوف (معروف به قواقل)، بنی حُبْلی، بنی زُریق بن عامر، بنی بَیاضة بن عامر، بنی سلمه *، بنی حارث * و بنی ساعده را از زیرمجموعههای بزرگ خزرج برشمردهاند [۳۱]. در مقابل، تیرههای اوسی همگی از ۵ پسر مالک فرزند اوس، به نامهای عوف، عمرو، مُرَّه، جُشَم و اِمْرَؤ القیساند. تیرههای عمدهای که نسب شناسان از اوس برشمردهاند عبارتاند از: بنی جَحْجَبا، بنیزیدبن مالک (شامل سه مجموعه مستقل امیّه، صفیّه و عبیده)، بنی عبدالاشهل، بنی خَطْمَه، بنیواقف و بنی وائل[۳۲].
روابط اوس و خزرج
در منابع تاریخی جنگهای متعددی را به اوس و خزرج نسبت دادهاند[۳۳]. از میان ۱۳ درگیری که ابناثیر گزارش کرده، ۷ درگیری میان شاخهای از اوس با شاخهای از خزرج روی داده است. از ۶ نبرد دیگر ـ به جز جنگ بُعاث که به اتفاق مورخان میان تمامی شاخههای اوس و خزرج روی داده ـ یعنی درگیری سمیر، ربیع، بَقیع، فُجارِ اول و فجار دوم هم اطلاعات تفصیلی از حضور شاخهها و زیرشاخههای اوس یا خزرج وجود ندارد و صرفا گفته شده که این جنگ میان اوس و خزرج روی داده است[۳۴]. در ۷ درگیری خرد میان شاخههای اوس و خزرج، بنو سالم بن عوف، بنیمازن بن نجار (دو بار)، بنی مالک بن نجار، بنی نجّار و بنی حارث (دو بار)، از خزرج و بنی عمروبن عوف (دوبار)، بنیوائل، بنیظفر، بنیعبدالاشهل، بنیامیّة بن زید و بنی جَحجَبی از اوس وارد درگیری شده بودند[۳۵]. گاه شاخههای اوسی یا خزرجی با یکدیگر درگیر میشدند؛ به عنوان نمونه در حادثهای بنوحبیب و بنو بیاضه که هر دو خزرجیاند برضدّ مجموعه خزرجی دیگر به نام بنوحبیب پیمان بستهاند[۳۶]. با توجه به نام تیرههای متفاوت در گزارشها، میتوان نتیجه گرفت که پس از افزایش جمعیت، شکلگیری تیرهها و غلبه بر حاکمان یثرب، محدودیت منابع و تضارب منافع زمینه برخوردهای جزئی اولیه را فراهم آورد تا اینکه در آستانه هجرت پیامبر(ص) به رویارویی کل اوس و خزرج در جنگ بعاث انجامید.
[۳۷].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ الاغانی، ج ۲۲، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ اخبار مکه، ج ۱، ص ۹۲؛ النسب، ص ۲۶۷ ـ ۲۶۸.
- ↑ ر. ک: دراسات تاریخیه، ج ۱، ص ۳۱۱ ـ ۳۵۲.
- ↑ اسماعیلی، مهران، مقاله «اوس و خزرج»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
- ↑ مروج الذهب، ج ۲، ص ۸۰۹؛ المعارف، ص ۱۰۸، ۶۴۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۰۳.
- ↑ «اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوههایی تلخ و (درختان) شورهگز و اندکی از درخت کنار» سوره سبأ، آیه ۱۶.
- ↑ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۱۳؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۶۰۵؛ صبح الاعشی، ج ۱، ص ۳۲۰.
- ↑ المقتضب، ص ۲۲۰؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۷۲.
- ↑ اخبار مکه، ج ۱، ص ۹۴.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۰۵ ـ ۱۰۶.
- ↑ التیجان، ص ۲۹۳ ـ ۲۹۷.
- ↑ المقتضب، ص ۲۲۲؛ الکامل، ج ۱، ص ۶۵۶.
- ↑ فتوح البلدان، ص ۲۶؛ الاغانی، ج ۲۲، ص ۱۱۵.
- ↑ التیجان، ص ۳۰۲؛ صبح الاعشی، ج ۱، ص ۳۱۹ ـ ۳۲۰.
- ↑ جمهرة النسب، ج۲، ص۲۶۹؛ نسب معد والیمن الکبیر، ج۲، ص ۷.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۹۷، ۲۰۴.
- ↑ اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۰۱؛ البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۱۲۶.
- ↑ سنی ملوک الارض و الانبیاء،ص ۸۱؛ التعریف والاعلام، ص ۳۸؛ تاریخ ابنخلدون، ج ۲، ص ۳۳۸.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۳.
- ↑ المعارف، ص ۱۰۷؛جمهرة انساب العرب، ص ۳۳۱؛ صبح الاعشی، ج ۱، ص ۳۱۹.
- ↑ المقتضب، ص ۲۲۶.
- ↑ جمهرة انسابالعرب، ص۳۶۲؛ المقتضب، ص ۲۲۷.
- ↑ المقتضب، ص ۲۲۶.
- ↑ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۰۶.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۶.
- ↑ وفاءالوفاء، ج ۱، ص ۱۶۷، ۱۷۹.
- ↑ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۹۰.
- ↑ تاریخ عرب قبل از اسلام، ص ۱۰۴.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۷۸؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۱۰.
- ↑ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۹۰ ـ ۲۱۵، الکامل، ج ۱، ص ۶۵۶.
- ↑ المقتضب، ص ۲۲۵؛ الطبقات، ابنخیاط، ص ۱۶۸؛ النسب، ص ۲۷۷.
- ↑ المعارف، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰؛ نهایة الارب، ص ۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ ر. ک: نسب معد والیمن الکبیر، ج ۲، ص ۳۵ ـ ۱۰۵.
- ↑ ر. ک: نسب معد والیمن الکبیر، ج ۲، ص ۸ ـ ۳۵؛ جمهرة انساب العرب، ص ۳۳۲؛ النسب، ص ۲۷۰.
- ↑ ر. ک: الکامل، ج ۱، ص ۶۵۸ ـ ۶۸۴.
- ↑ ر. ک: الکامل، ج ۱، ص ۶۵۸ ـ ۶۸۴.
- ↑ ر. ک: الکامل، ج ۱، ص ۶۵۸ ـ ۶۸۴.
- ↑ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۰۶.
- ↑ اسماعیلی، مهران، مقاله «اوس و خزرج»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.