جلاس بن سوید انصاری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

وی از تیره بنو حبیب بن عمرو بن عَوف از قبیله اوس از انصار است که در قبا می‌‌زیستند.[۱] پدرش سُوَید بن صامت از بزرگان و شعرای عمرو بن عوف در دوره جاهلیت بود [۲] که در شعر خود سخنان حکیمانه فراوانی می‌‌گفت.[۳] پیامبراکرم(ص) پیش از هجرت به مدینه سوید را که برای حج یا عمره به مکه آمده بود، به اسلام فراخواند؛ اما وی بدون دادن پاسخ مشخصی به پیامبر، به یثرب بازگشت و در نبرد حاطب میان اوس و خزرج به دست مجذّر بن ذیاد کشته شد.[۴] بعدها گروهی از بزرگان قبیله‌اش ادعا کردند که او در حال مسلمانی کشته شده است،[۵] از این رو برخی صحابه نگاران با تردید نام او را در شمار صحابه آورده‌اند.[۶] بعد از هجرت پیامبراکرم(ص) به مدینه جُلاس و حارث پسران سوید و همچنین قاتل پدرشان، مجذر بن ذیاد مسلمان شدند؛ اما حارث در جنگِ اُحد در سال سوم هجری، مجذّر بن ذیاد را به انتقام قتل پدرش کشت و حضرت نیز بلافاصله پس از پایان جنگ او را قصاص کرد؛[۷] اما کلبی [۸] و ابن سلاّم [۹] برخلاف دیگران، قاتل مجذّر را جلاس می‌‌دانند که به قرینه شعرِ حسّان بن ثابت در انتساب قتل به حارث[۱۰] و نیز حضور جلاس در مدینه دستِ کم تا زمان جنگِ تبوک در سال نهم هجری و عدم برخورد پیامبر(ص) با او، نمی‌تواند صحیح باشد.

جلاس فردی نیازمند بود و با یکی از بیوه زنان طایفه خود ازدواج کرده بود. پیامبر مبالغی به عنوان صدقه به وی می‌‌داد؛[۱۱] همچنین جلاس بدهی‌های فراوانی داشت که پیامبر آنها را پرداخت کرد.[۱۲] وی توانست با مساعدت پیامبر دیه‌ای را که طلب داشت دریافت کند و بی‌نیاز شود.[۱۳] جلاس در ماجرای غزوه تبوک در سال نهم و در واکنش به آیات نازل شده در مذمت منافقان از جمله منافقان طایفه خود که حاضر نبودند در اعزام تبوک شرکت کنند گفت: چنانچه محمد راستگو باشد ما از درازگوش‌ها هم بدتریم. این امر باعث شده بسیاری از مفسران نخستین، آیات نکوهش و مذمت منافقان در سوره توبه را به وی و سخنان وی نسبت بدهند و آن را مصداق کلمه کفر بدانند.[۱۴] گفته شده: در پی این اظهارات، ناپسری جلاس برای برائت خود از جلاس سخنان او را نزد پیامبر بازگفت و چون پیامبر پیگیر این امر شد جلاس سوگند یاد کرد که گزارشگر دروغ گفته است.[۱۵] برخی نیز از مصعب[۱۶] یا عامر بن قیس[۱۷] به عنوان بازگو کننده سخنان جلاس نزد پیامبر یاد کرده‌اند. پیرو این رخداد، آیه ﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ[۱۸] نازل شد [۱۹] و جلاس توبه کرد[۲۰]. در این آیه خداوند کسانی را که سخنان کفرآمیز بر زبان می‌‌آورند ولی سوگند یاد می‌‌کنند که چنین سخنانی نگفته‌اند، به توبه از عمل خود فرا می‌‌خواند و آن را برایشان بهتر می‌‌داند و چنانچه از توبه روی گردانند آنان را به عذاب دردناک تهدید می‌‌کند. بنا به گفته عروه بن زبیر و دیگران، جلاس این سخنان را در قبا و نه غزوه تبوک گفته بود.[۲۱] در تأیید این سخن، واحدی به نقل از سدّی آورده که جلاس این سخنان را در میان منافقان مدینه گفته[۲۲] که در این صورت زمان حادثه، پیش از نبرد تبوک خواهد بود.

به هر حال در چنین شأن نزول‌هایی سخنان جلاس همان کلمه کفری خواهد بود که در آیه بدان اشاره شده است. این در حالی است که آیه ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۲۳] که سیاق واحدی با آیه ۷۴ هم دارد از برخورد تند و جدی با منافقانسخن می‌‌گوید و انتظار این بود که چنین برخوردی با جلاس هم صورت گیرد؛ اما گزارشی در این زمینه موجود نیست، در نتیجه شاید نتوان با پذیرش چنین شأن نزولی، سخنان جلاس را کلمه کفر تلقی کرد. در مقابل، برخی از مفسران انکار نبوت پیامبر یا تلاش برای ترور وی در بازگشت از تبوک را کلمه کفر دانسته‌اند [۲۴] و در ادامه آیه و ذیل تعبیر ﴿وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ از تلاش ناکام یک قریشی برای قتل پیامبر سخن گفته اند[۲۵] و نام جلاس را در شمار افرادی آورده‌اند که در مسیر بازگشت از تبوک در سال نهم قصد ترور پیامبر را داشتند.[۲۶] عروه بن زبیر برخلاف گزارش خود از غیبت جلاس در تبوک، آورده است که جلاس برای ترور پیامبر در تبوک اسبی خریده بود.[۲۷] به نظر می‌‌رسد برای رفع اتهام از برخی قریشیان، سعی شده این ترورها به شخصیت‌های انصاری نسبت داده شود. ضمن آنکه در گزارش مشهوری آمده که پیامبر نام‌های آنها را به یکی از یارانش به نام حذیفه گفت و او این نام‌ها را هیچ گاه فاش نساخت[۲۸].

مفسران در تطبیق آیات نفاق بر جلاس آیات دیگری از سوره توبه را نیز درباره او دانسته‌اند. بنا به روایتی در پی سخنان تند جلاس، اطرافیان او از اینکه خبر به پیامبر برسد نگران شدند؛ اما جلاس پیامبر را به زودباوری وصف کرد و سپس در حضور پیامبر برای انکار سخنان خود سوگند یاد کرد؛ آن گاه آیات ﴿وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۹][۳۰] ﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ[۳۱][۳۲] نازل شد[۳۳]. خداوند در این آیات پیامبر(ص) را گوش نیکو برای مؤمنان دانسته که به سبب باور و اعتماد به مؤمنان، سخنان آنان را با خوش گمانی پذیراست و آزاردهندگان پیامبر را به عذاب دردناک وعده داده است. این در حالی ست که این آیات درباره کسانی نازل شده که با سوگندهای خود می‌‌خواستند ادله موجهی برای ماندن در مدینه و شرکت نکردن در نبرد تبوک ارائه کنند[۳۴] و کمتر گزارش‌ها از جلاس در این زمینه یاد کرده‌اند و بیشتر گزارش‌ها از حضور او در تبوک سخن می‌‌گویند.

مقاتل نیز شأن نزول آیه ﴿يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ[۳۵] را به جلاس نسبت می‌‌دهد[۳۶]. در این آیه از نگرانی منافقان از نزول آیاتی درباره آنان و تهدید به افشای آنها سخن به میان آمده است.

واقدی نیز منظور از ﴿لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ[۳۷] را همان سخنان کفرآمیز جلاس دانسته است.[۳۸]

برخی مفسران آیات ﴿وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُواْ مُؤْمِنِينَ أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِؤُواْ إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَوَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ[۳۹] را درباره گروهی از جمله جلاس دانسته‌اند که این امر در برابر موج گسترده نفاق در سال نهم و در جریان غزوه تبوک تأمل برانگیز است. ذیل آیه ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ[۴۰] که به منافقان ناشناخته مدینه اشاره دارد مفسران از افراد گوناگونی از جمله جلاس نام برده‌اند؛[۴۱] ولی جلاس منافقی شناخته شده بود و نمی‌تواند از مصادیق این آیه باشد؛ همچنین میبدی ذیل آیه ﴿وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا[۴۲] از او به بدی یاد کرده است؛[۴۳] اما شواهد نفاق جلاس به اواخر دوره پیامبر و ماجرای تبوک تعلق دارد و نمی‌توان آیات سوره نساء را بدان مربوط دانست. به نظر می‌‌رسد شهرت جلاس به نفاق موجب شده مفسران نفاق‌های مقاطع زمانی پیش از تبوک را نیز به وی نسبت دهند.

جلاس تا پایان خلافت عثمان زنده بود و در سال ۳۵ هجری از دنیا رفت.[۴۴] از شرح زندگانی او پس از وفات پیامبر(ص) اطلاعی در دست نیست. دختر او، ام‌جمیل نیز در شمار زنان بیعت کننده با رسول خدا شمرده شده است[۴۵].[۴۶]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. جمهرة انساب العرب، ص ۳۳۲، ۳۳۷؛ نسب معد، ج ۱، ص ۳۷۴؛ معجم البلدان، ج ۴، ص ۳۰۲.
  2. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۲۶؛ تاریخ دمشق، ج ۵۶، ص ۲۶.
  3. الاستیعاب، ج ۲، ص ۲۳۶.
  4. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۰۷؛ ج ۲، ص ۵۲۰.
  5. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۴.
  6. الاستیعاب، ج ۲، ص ۲۳۶؛ اسد الغابه، ج ۲، ص ۵۹۵؛ الاصابه، ج ۳، ص ۲۴۷.
  7. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۵؛ المحبر، ص ۴۶۷؛ الاصابه، ج ۱، ص ۵۹۹.
  8. نسب معد، ج ۱، ص ۳۷۴.
  9. النسب، ص ۲۷۳.
  10. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۰۵.
  11. المغازی، ج ۳، ص ۱۰۰۵.
  12. البحر المحیط، ج ۵، ص ۴۶۵؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۶، ص ۱۸۴۶.
  13. المغازی، ج ۳، ص ۱۰۰۴، ۱۰۶۸.
  14. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۶، ص ۱۸۴۳؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص ۲۳۵ - ۲۳۶.
  15. الطبقات، ج ۴، ص ۲۷۷؛ المغازی، ج ۳، ص ۱۰۰۴.
  16. جامع البیان، ج ۱۰، ۲۳۶.
  17. الکشاف، ج ۲، ص ۲۹۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۷۹.
  18. «به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.
  19. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۶، ص ۱۸۴۳؛ الکشاف، ج ۲، ص ۲۹۱.
  20. المغازی، ج ۳، ص ۱۰۰۵؛ تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص ۳۵۶؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۳۱.
  21. جامع البیان، ج ۱۰، ص ۲۳۶؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۶؛ المحبر، ص ۴۶۷.
  22. اسباب النزول، ص ۲۰۶.
  23. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  24. التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۱۳۶؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۴۷۰.
  25. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۶، ص ۱۸۴۴؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص ۱۲۹.
  26. المعارف، ص ۳۴۳.
  27. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۶، ص ۱۸۴۴.
  28. مجمع البیان، ج۵، ص۷۹؛ المغازی، ج۳، ص۱۰۴۲؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۲۵۶.
  29. «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.
  30. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۶، ص ۱۸۲۶؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۵۸.
  31. «برای شما به خداوند سوگند می‌خورند تا خرسندتان گردانند در حالی که اگر مؤمنند سزاوارتر است خداوند و پیامبرش را خرسند گردانند» سوره توبه، آیه ۶۲.
  32. تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص ۶۳؛ اسباب النزول، ص ۲۰۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۷۹.
  33. زاد المسیر، ج ۲، ص ۲۷۳؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۶۸.
  34. تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص ۶۲ - ۶۳؛ تنویر المقباس، ص ۱۶۰.
  35. «منافقان می‌هراسند آیه‌ای به زیان آنان فرو فرستاده شود که آنان را از آنچه در دل‌های ایشان است، آگاه گرداند بگو: ریشخند کنید که خداوند آنچه را که از آن می‌هراسید آشکار خواهد کرد» سوره توبه، آیه ۶۴.
  36. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۱۷۸.
  37. «عذر نیاورید، که پس از ایمان کافر شده‌اید؛ اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی (دیگر) را عذاب می‌کنیم زیرا که گناهکار بوده‌اند» سوره توبه، آیه ۶۶.
  38. المغازی، ج ۳،ص ۱۰۶۷.
  39. « و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند عذابی دردناک خواهد بود. برای شما به خداوند سوگند می‌خورند تا خرسندتان گردانند در حالی که اگر مؤمنند سزاوارتر است خداوند و پیامبرش را خرسند گردانند. آیا ندانسته‌اند که هر کس با خداوند و پیامبرش دشمنی ورزد بی‌گمان آتش دوزخ او راست در حالی که در آن جاودان خواهد بود؛ خواری سترگ این است. منافقان می‌هراسند آیه‌ای به زیان آنان فرو فرستاده شود که آنان را از آنچه در دل‌های ایشان است، آگاه گرداند بگو: ریشخند کنید که خداوند آنچه را که از آن می‌هراسید آشکار خواهد کرد. و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟ عذر نیاورید، که پس از ایمان کافر شده‌اید؛ اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی (دیگر) را عذاب می‌کنیم زیرا که گناهکار بوده‌اند» سوره توبه، آیه ۶۱-۶۶.
  40. «و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
  41. اسباب النزول، ص ۲۱۳.
  42. «و می‌گویند: فرمان می‌بریم اما چون از نزد تو بیرون می‌روند برخی از ایشان به هنگام شب جز آنچه تو می‌گویی می‌اندیشند؛ و خداوند آنچه شبانه اندیشه کنند نوشته می‌دارد؛ پس، از آنان دوری گزین و بر خداوند توکل کن و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۸۱.
  43. کشف الاسرار، ج ۲، ص ۵۹۵.
  44. الکامل، ج ۳، ص ۱۹۹.
  45. الطبقات، ج ۸، ص ۲۶۴.
  46. قلیچ، رسول، مقاله «جلاس بن سوید انصاری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.