بحث:آیه اکمال دین
نویسنده: آقای قاضی زاده
متن آیه: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا﴾[۱]
مقدمه
- این آیه در غدیرخم و پس از ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین(ع) به مردم توسّط پیامبر(ص) نازل شد و از آن استفاده میشود که امامت و ولایت مکمّل و متمّم دین است و بدون امامت و ولایت الهی دین ناقص بوده و مورد رضایت خداوند نیست.
- آشکار است که آنچه باعث یأس دشمن نسبت به اسلام و مسلمانان میشود آن است که جامعه بعد از پیامبر، امام و ولیّ امری داشته باشد که همچون پیامبر و با همان صفات و خصوصیّات اسلام و مسلمانان را به پیش ببرد و آنها از هر گزندی حفظ کند؛ وگرنه ابلاغ حکمی همچون حرمت گوشت مردار چگونه باعث ناامیدی دشمن از ضربه زدن به اسلام و نابودی مسلمانان میشود؟ این احکام پیش از این نیز به مردم ابلاغ شده بود و هرگز دشمن را ناامید نکرده بود. روایات فراوانی از طریق شیعه و سنّی در این مورد نازل شده است.
- از آیه تبلیغ و آیه اکمال دین به روشنی ضرورت وجود امام در جامعه استفاده میشود؛ طوری که بدون آن دین مردم ناقص و ناتمام بوده و رسالت الهی پیامبر(ص) به انجام نرسیده است، همچنین از این دو آیه، امامت و ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) استفاده میشود[۲].
﴿الْيَوْمَ﴾ به چه معناست؟
- مفاد آیه، هر حادثهای که باشد، حتماً باید چهار صفت را با هم داشته باشد: یأس کفار، اکمال دین، اتمام نعمت و رضایت به دین اسلام.
- از اینرو، هر چیزی که مدلول آیه است، باید این ویژگیهای چهارگانه را دارا باشد. پس اگر آیه به گونهای تفسیر شود که مثلاً دو صفت از این چهار صفت را دارا باشد و دو صفت دیگر را دارا نباشد، با ظاهر آیه تطابق نخواهد داشت.
- از سویی تأمل در آیه میرساند که محور آیه، خود دین است، نه مسلمانان و نه پیامبر و نه هیچ چیز دیگر. دلیل این امر، تکرار کلمه دین و اسناد اکمال آن، اتمام نعمت و رضایت به دین، به خود خداوند است.
- از اینرو از لحن آیه بهدست میآید، در دین آسیبی بوده که هم موجب طمع کافران و هم موجب ناخشنودی پروردگار از دین بوده است. جبران این کاستی تنها از عهده خداوند بر میآمده است، نه شخص دیگری، پس حادثهای که این آیه از آن خبر میدهد، به گونهای است که ساختار دین را کامل کرده است و هیچ ارتباطی با مسلمانان و جامعه اسلامی ندارد[۳].
مصداق ﴿الْيَوْمَ﴾ چه روزی است؟
- در میان احتمالات مختلف، دو احتمال بیشترین شهرت و قائل را دارد: روز عرفه و روز غدیر.
- بیشتر مفسران اهل سنت بر این باورند که مراد از الیوم روز عرفه سال دهم هجری است.
- این احتمال مردود است؛ زیرا این روز تناسب زیادی با اکمال دین ندارد. توضیح عدم تناسب روز عرفه با الیوم از این قرار است که مراد از اکمال دین در روز عرفه چیست؟ سه احتمال دارد:
- منظور از اکمال دین در روز عرفه تعلیم مناسک حج باشد، بدین صورت که تا آن زمان مردم حجاز مناسک حج را به صورت تحریف شده انجام میدادند، ولی در این سال رسول خدا(ص) خود عازم سفر حج شدند و مناسک را به صورت حج ابراهیمی به مردم تعلیم نمودند؛ از اینرو، تعلیم کامل حج همان اکمال دین خواهد بود. این احتمال پذیرفته نیست؛ زیرا کامل نمودن فرعی از فروع دین اکمال دین به شمار نمیآید به ویژه آنکه پس از این تاریخ (روز عرفه احکام دیگری از سوی خداوند تشریع شده است.
- منظور از اکمال دین در روز عرفه، اجتماع پرشور مسلمانان در مراسم حج بدون مشارکت مشرکان باشد و از آنجا که مسلمانان غلبه کامل بر مکه و شبه جزیره پیدا نمودهاند، این امر اکمال دین به شمار میآید. این احتمال نیز مردود است؛ زیرا غلبه مسلمانان بر مشرکان در سال نهم هجری و یک سال پیش از این واقعه، هنگام نزول آیات برائت رخ داد.
- منظور از اکمال دین، بیان تفصیلی محرمات گوشتها باشد. توضیح آنکه میان مشرکان زمان جاهلیت بسیاری از گوشتها حلال بود و خداوند در تحریم آنها بر پایه تدریجی بودن بیان احکام، مرحله به مرحله تحریم آنها را شدیدتر مینمود. نخست مردار، گوشت خوک و قربانیهایی که به نام بتها قربانی شدهاند را تحریم نمود و پس از آنکه جامعه اسلامی قدرت و استحکام پیدا نمود، دیگر موارد را در این آیه تحریم فرمود. این احتمال نیز پذیرفته نیست؛ زیرا با توجه به اینکه پس از نزول این آیه هنوز پرونده تشریع باز بوده است، نمیتوان آن را اکمال نامید؛ چه اینکه پس از اکمال، دیگر نباید تشریعی وجود داشته باشد.
- نتیجه: احتمال اینکه منظور از الیوم روز عرفه باشد، پذیرفته نیست.
- شیعه براین باور است که مراد از الیوم روز هجدهم ذی الحجه (روز عید غدیر) است. گواه این باور دو جهت است: تحلیل تاریخی و شأن نزول[۴].
تحلیل تاریخی
- چگونگی تطبیق یأس از دین و اکمال دین بر روز عرفه
- در این آیه یأس به دین ربط داده شده است؛ یعنی کافران از دین مأیوس شدهاند، نه از مسلمانان. یأس از دین یک چیز و یأس از مسلمانان چیز دیگری است. عموم مفسران اهل سنت یأس را به مسلمانان ربط دادهاند در حالی که یأس به دین باز میگردد؛ از اینرو باید دید چه نقطه ضعفی در دین بوده که روزنه امیدی برای کافران بوده است. با توجّه به یک نکته، مسأله روشن میشود و آن اینکه: هر دین و آئینی هر چه قدر در دستورات خود پیشرفته باشد و برنامههای آن متعالی باشد، تا حافظ و نگهبانی نباشد که به طور شایسته بتواند آن برنامهها را حفظ و اجرا نماید، آن دین و آئین در معرض نابودی خواهد بود. پس برای حفظ دین شخصیتی شایسته لازم است.
- از اینرو، تا هنگامی که رسول خدا(ص) در قید حیات بودند، نگهبانی و پاسداری دین صورت میگرفت، ولی کافران به یک نقطه امید بسته بودند و آن این بود که با رفتن رسول خدا(ص) دین او نیز نابود خواهد شد؛ چرا که او فرزند و جانشینی ندارد. در روز غدیر، با اعلان عمومی جانشینی امیرالمؤمنین(ع)، که در دید عامه مردم شخصیت او تالی تلو رسول خدا(ص) بود، امیدهای کافران به یأس گرایید: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ﴾.
- همچنین اکمال نیز تحقّق یافت؛ چرا که اصلی از اصول که امامت و ولایت و جانشینی او باشد، تا آن زمان ناگفته بود و با ابلاغ آن، دین خدا در عرصه اصول به کمال رسید. نتیجه آنکه، این احتمال با واژههای به کار رفته در آیه، همخوانی دارد.
- از آنجا که هر مکتب، هر اندازه اندیشههای قوی و الهی داشته باشد، خود به خود نمیتواند حافظِ خود باشد، بلکه پاسدار حقیقی یک مکتب، رهبر آن است که با معرفت و ایمان والای خود، حقیقت آن مکتب را در وجود خود، تجسم عینی داده باشد. از اینرو، نقش رهبری در دین، نقش ستون فقرات در بدن است که بدون آن، جز پوستهای از دین ظاهر نخواهد شد[۵].
شأن نزول
- در شأن نزول آیه، دو قول است: شیعه بر این باور است که این آیه در روز ۱۸ ذیالحجه سال ۱۰ هجری، هنگام برگشت از حجة الوداع نازل شده است، ولی اهلسنّت، شأن نزول این آیه را روز نه ذی الحجة (روز عرفه) سال ۱۰ هجری میدانند.
- علامه امینی در کتاب الغدیر، ۱۶ نفر از بزرگان اهل سنت، مانند: محمد بن جریر طبری، حاکم نیشابوری، حاکم حسکانی، سبط ابن جوزی، ابن کثیر دمشقی خطیب بغدادی[۶]، ابن عساکر[۷] و جلال الدین سیوطی یاد میکند که در کتابهایشان، شأن نزول آیه را ۱۸ ذیالحجه میدانند. روایات اینان به چهار نفر از صحابه بر میگردد: ابوسعید خدری، ابوهریره، زید بن ارقم، جابر بن عبدالله انصاری، ابونعیم اصفهانی[۸] از ابوسعید خدری اینگونه روایت میکند: پیامبر(ص) در غدیر خم، مردم را به سوی علی(ع) دعوت کرد و دستور داد تا خارهای زیر درختان را جمع کنند. این جریان در روز پنجشنبه بود. پیامبر(ص) علی(ع) را فراخواند و دو دستش را گرفت و بالا برد تا این که مردم سفیدی زیر بغل رسول خدا(ص) را دیدند. هنوز مردم پراکنده نشده بودند که این آیه نازل شد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾.
- سپس رسول خدا(ص) فرمود: خداوند بزرگتر است؛ همان خدایی که دین خود را کامل و نعمت خود را بر ما تمام کرد و از رسالت من و ولایت علی پس از من، راضی و خشنود گشت.[۹]
- مؤید این اعتقاد شیعه، باور اهل سنت به رحلت رسول خداست. اهل سنت بر این باورند که پیامبر(ص) پس از نزول این آیه، ۸۱ روز یا ۸۲ روز بیشتر زنده نبودند[۱۰]؛ از اینرو، اگر این آیه، روز ۹ ذیالحجه نازل شده باشد، ۸۱ یا ۸۲ روز با زمانی که اهلسنّت وفات پیامبر را قبول دارند (۱۲ ربیعالاول) همخوانی ندارد؛ چرا که مدت زمانِ فاصله، ۹۰ تا ۹۳ روز است، ولی اگر نزول آیه را ۱۸ ذیالحجه بدانیم، محاسبه ما تا ۱۲ ربیع، همان ۸۱ یا ۸۲ روز میشود. این مؤید، گواه روشنی است که آیه در روز ۱۸ ذیالحجه نازل شده است. البته این مؤید، طبق دیدگاه شیعه، جدلی خواهد بود؛ زیرا بیشتر دانشمندان شیعه، تاریخ ارتحال پیامبر را ۲۸ ماه صفر میدانند.
- علاوه بر گواه یادشده، همه روایاتی که نزول آیه را ۹ ذیالحجه میدانند، به یک شخص برمیگردد، که "عمر بن خطاب" است، که متهم است، ولی روایاتی که نزول آیه را ۱۸ ذیالحجه میدانند، چهار نفراند که اهل سنت این چهار نفر را قبول دارند.
- بر پایه آنچه گذشت روشن میشود که در این آیه، اکمال دین و اتمام نعمت، چیزی جز رهبری و ولایت امام معصوم نیست. به دیگر سخن، با ابلاغ ولایت، بعثتی تازه رخ داد که تفاوت آن با بعثت صدر اسلام تنها در مرحله حدوث و بقاست. اگر حدوث بعثت اهمیت دارد، بقای آن نیز دارای اهمیت و ولایت، استمرار بعثت است[۱۱].
پانویس
- ↑ امروز دینتان را برای شما کامل ساختم و نعمتم را بر شما به تمام رساندم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم؛ سوره مائده آیه:۳.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۳۸-۳۹.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۴۶.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۴۶-۱۴۸.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۴۸-۱۴۹.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۹۰.
- ↑ تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ح۵۷۵ - ۵۷۸ و ۵۸۵.
- ↑ خصائص الوحی المبین، ص۶۱ - ۶۲. به نقل از ما نزل فی علی من القرآن، ابونعیم اصفهانی.
- ↑ «اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِ بِرِسَالَتِي وَ بِالْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ مِنْ بَعْدِي».
- ↑ فخر رازی مینویسد: «مورخان و محدّثان، اتفاق نظر دارند که پیامبر اسلام(ص) پس از نزول این آیه شریف، بیش از ۸۱ یا ۸۲ روز عمر نکرده است».... تفسیر کبیر، ج۱۱، ص۱۳۹.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۴۹-۱۵۱.