بحث:آیه تبلیغ
آیه ۶۷ سوره مائده به "آیه تبلیغ"[۱] مشهور شده است: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۲] عالمان شیعه و بسیاری از اهل سنت چنین باور دارند که این آیه، در حجةالوداع "هیجدهم ذیحجّه" در غدیر خم برای اعلام جانشینی حضرت علی(ع) از سوی پیامبر(ص) نازل شده است [۳]. پس از آنکه پیامبر(ص) از بیم توطئه منافقان بر ضدّاسلام، اعلام ولایت علی(ع) را به تأخیر انداخت، فرشته وحی نازل شد و با نزول این آیه، بر ابلاغ ولایت علی به مردم تأکید کرد و حفاظت از گزند منافقان را به پیامبر(ص) وعده داد. پس از نزول این آیه، پیامبر(ص) دستور توقّف مسلمانان در بیابان گرم و خشک غدیر خم را صادرکرد و در برابر انبوهی از جمعیّت که تعداد آنها را از هفتاد هزار تا صد و بیست هزار گفتهاند، فرمان الهی یعنی وصایت و جانشینی علی(ع) را به مردم ابلاغ کرد[۴].
مقدمه
- مطابق روایات، این آیه در حجة الوداع بر پیامبر(ص) نازل گردید و سیاق آن بیانگر این است که پیامبر(ص) از جانب خداوند مأموریت یافته بود که مطلب بسیار مهمی را به مردم ابلاغ کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، رسالت او ناقص و نامقبول خواهد بود. بدیهی است پیامبر(ص) تا آن زمان همه اصول و فروع اسلام را به مسلمانان ابلاغ کرده بود و مسلمانان به آنها عمل میکردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی ابلاغ نشده بود مسئله رهبری امت اسلامی پس از پیامبر(ص) بود. نگرانی پیامبر(ص) این بود که با ابلاغ این دستور الهی، منافقان که از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام استفاده میکردند، چنین وانمود کنند که پیامبر(ص) در حقیقت به همان سنتهای قومی و قبیلگی عمل میکند، و مسئله رهبری او نیز که به عنوان امری الهی تبلیغ میشد، ریشه در سنتهای مزبور دارد. بدین جهت او در پایان، پسر عمو و داماد خود را به عنوان جانشین خود تعیین کرد. اگر این تفکر در میان مسلمانان نفوذ میکرد، همه تلاشهای طاقتفرسای پیامبر(ص) در طول دوران نبوت، مخدوش میگردید. خداوند به او اطمینان داد که کافران و منافقان از نقشههای خود طرفی نخواهند بست و بر او لازم است که بدون نگرانی از این جهت مأموریت الهی خویش را ا بلاغ کند. بر این اساس، پیامبر(ص) در هیجدهم ذی الحجه و در غدیر خم به مأموریت ویژه خود جامه عمل پوشانید و علی(ع) را به عنوان رهبر امت اسلامی پس از خود معرفی کرد[۵].
- در آخرین سال عمر پیامبر(ص) و در سفر حجة الوداع، هنگام بازگشت از حج در جحفه و محل غدیر خم، آیهای نازل شد و پیامبر خدا را مأمور به تبلیغ پیامی از سوی خدا به مردم کرد، پیام مهمّی که اگر رسول خدا(ص) آن را نمیرساند، رسالت الهی را انجام نداده بود و آن پیام، وصایت و خلافت علی(ع) پس از پیامبر بود. این آیه که به آیۀ تبلیغ معروف است، چنین است: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۶].
- به اجماع مفسران شیعه و روایات اهل بیت(ع) و مورخان شیعی، این آیه دربارۀ امامت علی(ع) نازل شده و از دلائل عمدۀ اثبات امامت آن حضرت است. هرچند اهل سنت کوشیدهاند در تأویل معنای آیه با تردید و تشکیک در مکان و زمان نزول آیه، آن را از حجّیت و سندیّت بیندازند، امّا دلائل و نقلها به حدّ تواتر است و آنقدر زیاد است که هر تردیدی را از بین میبرد.
- علامه امینی با نقل این واقعه و نزول آیه و خطبۀ پیامبر در غدیر و حوادث مربوط به آن از ۱۱۰ نفر از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین و ۳۵۶ نفر از روات اهل سنت در طول چهارده قرن و یادکرد از مؤلفانی که دربارۀ حدیث غدیر، تألیف مستقلّی داشتهاند، جای هیچ تردیدی را باقی نمیگذارد.[۷].
- پیامبر خدا(ص) با آنکه در طول ۲۳ سال، بارها موضوع ولایت و وصایت علی(ع) را مطرح کرده بود، امّا از واکنش منفی و مخالفتهای سران قریش نسبت به اعلان عمومی آن بیمناک بود. آنچه در آیه تضمینی بر نگهداری پیامبر از آن خطرها و بیمها دارد: ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾[۸] اشاره به همین نکته است. رسول خدا(ص) در اجرای این فرمان الهی، در غدیر خم در حضور جمعیتی بیش از صدهزار از مسلمانان که از حجّة الوداع برمیگشتند، ضمن خطبهای بلند، آن حضرت را به امامت مسلمین منصوب کرد و از مردم خواست به خیمۀ علی بروند و به او به عنوان امیر المؤمنین(ع)، سلام و تحیّت بگویند. هرچند این روشنترین واقعه و قطعیترین سند را برای خلافت علی(ع) نادیده گرفتند و پس از وفات پیامبر، در سقیفه گرد آمدند و در یک انتخاب ناقص، دیگری را به خلافت برگزیدند. نزول آیۀ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ...﴾[۹] پس از پایان مراسم غدیر، بر اهمیت نقش امامت در فرهنگ دینی و تداوم خطّ رسالت گواه است.[۱۰]
شأن نزول آیه
مفسران شیعه و روایات اهل بیت(ع) و همچنین اندیشمندان اهل سنت معتقدند آیۀ تبلیغ دربارۀ امیرالمؤمنین(ع) نازل شده به نحوی که علامه امینی با نقل این واقعه و نزول آیه و خطبۀ پیامبر در غدیر و حوادث مربوط به آن از ۱۱۰ نفر از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین و ۳۵۶ نفر از روات اهل سنت در طول چهارده قرن، واقعۀ غدیر و نزول آیه را مربوط به امام علی(ع) میداند[۱۱].[۱۲]
دلالت آیه
نخست: دلالت بر نصب امام
- قرآن کریم با آیات متعددی بر انتصابی بودن امامت حضرت علی(ع) دلالت میکند. یکی از آیات معروف درباره اهل بیت، آیه تبلیغ است که این آیه شریفه در روز غدیر خم یا نهایت چند روز پیش از آن بر پیامبر(ص) نازل شد که از مأموریت اساسی و کلیدی پیامبر در آخرین روزهای حیات آن بزرگوار خبر میدهد. این امر مهم همان ابلاغ امامت حضرت علی(ع) است که نکات ذیل نیز آن را روشن میکند:
- آنچه تاریخ از تعالیم و آموزه های دینی پیامبر اسلام(ص) در آخرین ایام حیات شریفش ثبت و ضبط کرده است، امری مهمتر و اساسیتر از جریان غدیر خم یافت نمیشود. بر این اساس یا پیامبر(ص) - العیاذ بالله - ابلاغ امر مهم را ترک کرده یا آن همان پیام غدیر است، فرض اول با توجه به مقام والا و عصمت پیامبر(ص) معنا ندارد، افزون بر اینکه آیه به اکمال دین - که توضیح آن خواهد آمد - از ابلاغ پیام مهم آسمانی توسط پیامبر خبر میدهد. پس فرض دوم یعنی توصیه خداوند به پیامبر درباره امامت حضرت علی(ع) در روز غدیر تنها فرضیه موجود میباشد.
- این امر مهم و اساسی نمیتواند صرف توصیه به دوستی حضرت علی(ع) یا معرفی حضرت علی(ع) به عنوان صرف ناصر و یاور پیامبر(ص) باشد؛ چراکه بین آن دو و محتوای آیه که عدم ابلاغ آن به منزله ترک رسالت الهی معرفی شده، تناسب و سنخیت ندارد.
- صریح آیه شریفه فوق دلالت دارد که پیامبر(ص) از ابلاغ آیه خوف و واهمه داشت و گویا در ابلاغ آن نیز نوعی تأخیر داشت؛ پیام آیه چنان با اهمیت و خطیر و مسئلهساز برای گروهی بود که حضرت خطر و نوعی ناامنی برای دین یا جامعه اسلامی را حس میکرد. روشن است که چنین پیامی با صرف معرفی حضرت علی(ع) به عنوان یاور یا توصیه به دوستی حضرت تناسب و سنخیت نمیتواند داشته باشد و با این فرض برای خوف پیامبر(ص) نیز مجالی باقی نمیماند، اما با تفسیر پیام آیه به امامت حضرت علی(ع) فرضیه های فوق عینیت پیدا میکنند. معنا ندارد در یک روز گرم پیامبر حدود یکصد هزار حجگزار را در یک بیابان سوزان نگه دارد و تنها به آنان توصیه کند که علی(ع) را دوست دارند یا حضرت یاری دهنده خود را در طول بیست و سه سال معرفی کند، چنانکه اهل سنت چنین قرائتی از غدیر خم ارائه میدهند.
- از متن پیام غدیر که توسط پیامبر(ص) قرائت شد، میتوان استدلال کرد که مسئله به امامت حضرت علی(ع) ناظر بود، آنجا که پیامبر(ص) از اولویت خودش بر مردم و تقدم خود بر نفوس مردم سخن میگوید: " ألست اولی...".
- اکثر عالمان اهل سنت نزول آیه فوق در جریان غدیر خم را پذیرفتند[۱۳].
مقدمه
- آیه ابلاغ[۱۴]: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۱۵].
- خداوند در این آیه شریف، پیامبر(ص) را با عبارت ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ﴾ خطاب نموده و این نوع خطاب، نوعی تمجید از پیامبر است. از سویی، با اینگونه خطاب میفهماند که آنچه در ادامه آیه میآید، به رسالت پیامبر(ص) مربوط است.
- واژه ﴿بَلِّغْ﴾ فعل امر از ریشه "ب ل غ" به معنای رساندن به نقطه پایانی مقصد است[۱۶]؛ یعنی: آنچه بر تو نازل شده است، تمام و کمال به دیگران برسان. از عبارت ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ﴾ نیز، بهدست میآید که این تبلیغ علاوه بر گفتن و جاری نمودن بر زبان، باید در عمل و فعل نیز، انجام شود تا برای همگان اتمام حجت باشد. این واژه، با واژه "قل"، "اقرء" "اتل" "اذکر" و "ذکّر" و مانند آن تفاوت دارد که فقط دلالت بر گفتن، خواندن و تذکّر دادن دارند[۱۷].
- از سویی میان ابلاغ و تبلیغ نیز، تفاوت است. ابلاغ، اطلاعرسانی است، ولی تبلیغ، انتقال چهره به چهره و رساندن عملی است.
- واژه ﴿أُنْزِلَ﴾ مجهول آمده تا دلالت بر اهمیت و بزرگی این کار کند. عبارت ﴿مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ﴾ از وحی رسالی پیامبر(ص) حکایت میکند، نه وحی قرآنی. وحی رسالی، از آموزههایی سخن میگوید که در قرآن نیامده، ولی بر پیامبر(ص) نازل شده و بخشی از سنت نبوی را در بر میگیرد، مانند: دستور به تعداد رکعات نماز و مانند آن، ولی وحی قرآنی آیاتی است که در قالب قرآن کریم گردآوری شده است.
- عبارت ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾ میفهماند که این مسئله، از نگاه اسلام اهمیت به سزایی دارد تا آنجا که اگر پیامبر(ص) آن را اقدام نکند، رسالت پروردگار را ابلاغ ننموده و رسالت ایشان ناتمام است.
- عبارت ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ نشان میدهد که برخی در این مسئله موضعگیری سختی داشتهاند تا حدی که جان پیامبر(ص) در معرض خطر بوده است؛ از اینرو، خداوند حمایت خاص خدا را از ایشان اعلام میدارد. واژه ﴿النَّاسِ﴾ نیز کافر و مؤمن را در بر میگیرد و حصر آن در کافران، وجهی ندارد.
- کافران در ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾ خصوص مشرکان، یهود و یا نصاری نیستند، بلکه کفر در این آیه، معنای عام دارد که پوشانیدن حق است؛ از اینرو، پوشاندن و انکار ولایت امیر مؤمنان(ع) مصداق این کفر به شمار میآید.
- روایات متعدد از شیعه و اهل سنت، شأن نزول آیه تبلیغ را، امیرالمؤمنین(ع) میدانند: ابینعیم اصفهانی[۱۸]، ابنعساکر[۱۹]، واحدی[۲۰]، سیوطی[۲۱] و حبری[۲۲] از کسانیاند که شأن نزول این آیه مبارک را، ولایت امیرمؤمنان میدانند[۲۳]. اینان از ابن عباس و ابی سعید خدری نقل کردهاند که آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...﴾ بر رسول خدا(ص) و در شأن علی بن ابیطالب(ع) فرو فرستاده شده است.
- کلینی از امام باقر(ع) نقل میکند: "خداوند، پیامبرش را به ولایت علی(ع) فرمان داد و بر او چنین نازل کرد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۲۴].
- خداوند ولایت اولی الامر را واجب کرد. آنان نمیدانستند این ولایت چیست. پس خداوند به محمد(ص) فرمان داد، ولایت را برای آنان تفسیر کند، همانگونه که احکام نماز و زکات و روزه و حجّ را تفسیر میکند. چون این فرمان رسید، حضرت دلتنگ شده و نگران بود، نکند مردم از دینشان برگشته و او را تکذیب کنند. حضرت به پروردگارش رجوع کرد. پس خداوند چنین وحی فرستاد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾[۲۵]
- پس حضرت به فرمان خدا، امر ولایت را آشکار ساخت و ولایت علی(ع) در روز غدیر خم را معرفی کرد... و به مردم فرمان داد، تا حاضران غایبان را آگاه کنند"[۲۶][۲۷].
- شیعه معتقد است: آیه تبلیغ، به ولایت امام علی(ع) مربوط بوده و مصداق ﴿مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ﴾ ولایت امیرالمؤمنین(ع) است؛ زیرا:
- خداوند متعال در اینباره اهتمام بسیاری داشته به حدی که اگر این موضوع ابلاغ نشود، گویا رسالت پیامبر ابلاغ نشده است و این امر، جز مسأله امامت و زعامت و جانشینی امیر المؤمنین(ع) نیست.
- از آیه بهدست میآید که ابلاغ این امر، برای رسول خدا(ص) دشوار بوده است؛ زیرا میترسیدند مردم از فرمان او سرپیچی کرده و با ایجاد اختلاف و تشتّت، زحمات ۲۳ساله او را به باد دهند؛ از اینرو، این مطلب - با نگاه به تاریخ - جز ابلاغ ولایت امیر المؤمنین(ع) چیز دیگری نبوده است.
- روایات صحیح السند از شیعه و سنّی نیز، شأن نزول آیه "ابلاغ" را حضرت امیر مؤمنان(ع) میدانند[۲۸].
مقدمه
- این آیه به اتّفاق نظر محدّثان شیعه و تصریح گروه بسیاری از مفسران اهل سنّت در محل "غدیر خم" و سال حجه الوداع -سال آخر عمر پیامبر(ص)- نازل شد. لحن و آهنگ آیه حکایت از امر مهمّی دارد که مساوی و معادل امر نبوّت و رسالت است. ابلاغ چه امری در آخرین روزهای حیات پیامبر(ص) (هفتاد روز قبل از رحلت) آن چنان مهمّ است که تلاش بیست و سه ساله پیامبر(ص) در ابلاغ رسالت، در گرو انجام آن است؟ پیامبر(ص) که در طول رسالت بیست و سه ساله خود از هیچ چیز نترسیده بود و هنگامی که یک تنه و با همراهی نوجوانی نورس و همسرش کار را شروع کرد هیچگاه از آن همه دشمن نیرومند نهراسید، حال که اسلام تقریباً تمام جزیرة العرب را تسخیر کرده و مسلمانان قدرتمند هستند، پیامبر از چه خطری ممکن است بترسد؟ بدیهی است که این خطر از خارج نیست بلکه از داخل جامعه اسلامی است و روشن است که پیامبر(ص) بر جان خود نمیترسد، بلکه بر اسلام و تفرقه مسلمانان میترسد؛ زیرا پیامبری که به فرموده امیرالمؤمنین(ع) هنگام نبرد هرگاه کار سخت میشد، مسلمانان پناهگاهی جز او نمییافتند و او با آرامش کامل آنان را پناه میداد، شخصی نبود که از دشمنی هراس داشته باشد.
- آری! آنچه پیامبر(ص) را میترسانید این بود که با معرّفی جانشین خود- که خدا او را برگزیده است -ایمان عدّهای با تصوّرات واهی و تحت تأثیر روح قبیلگی و با اثرپذیری از معیارهای جاهلی و با این پندار که پیامبر(ص) قبیله خود را حاکمیت میبخشد، متزلزل گردید و اختلاف و دو دستگی اسلام را به مخاطره اندازد که خداوند فرمود: زحمات تو را خدا از آسیب مردم حفظ خواهد کرد.
- به هر حال پیامبر دستور داد مسلمانان جمع شدند و پس از ایراد خطبه علی(ع) را به عنوان ولی و سرپرست مردم بعد از خودش اینگونه معرفی کرد: وی ابتدا از مردم بر وحدانیّت خدا و رسالت خود و معاد تصدیق گرفت آنگاه فرمود: "من در راه سفر آخرتم، نسبت به دو یادگار گران بها که میان شما میگذارم چگونه رفتار خواهید کرد؟ آنکه بزرگتر است، کتاب خدا است از یک سو به دست او است و از سوی دیگر به دست شما، پس آن را محکم بگیرید و از دست ندهید تا دچار ضلالت نگردید و آنکه کوچکتر است عترت و اهل بیت من است، پروردگارم مرا آگاه ساخت که این دو یادگارم تا روز بازپسین از هم جدا نخواهند گشت. هان ای مردم! این دو امانت گرانمایه را پشت سر مگذارید، مادام که بدان متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد[۲۹].
- آنگاه دست علی(ع) را بالا برد و فرمود: هان ای مردم! چه کسی بر مؤمنان از خود آنها سزاوارتر است؟ مردم جواب دادند: خدا و رسول داناترند. پیامبر اضافه کرد: هر کس که من تاکنون مولای او بودم این علی مولای او است.
- خداوندا! آنکس که علی را دوست دارد، دوست بدار و آنکه علی را دشمن میدارد، دشمن بدار! پروردگارا! هر کس را که یاریاش میکند یاری کن و دشمنان او را خوار کن، خدواندا! او را محور حقّ قرار بده.
- آنگاه از مردم خواست تا دیگران را از این امر آگاه سازند. به بزرگان اصحاب امر فرمود که به علی(ع) تبریک بگویند. سراینده معروف "حسان بن ثابت" قصیده شیوایی سرود و با اجازه پیامبر در برابر مردم خواند. هنوز جمعیّت متفرّق نشده بود که پیک وحی فرود آمد و این آیه را آورد: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۳۰][۳۱].
پانویس
- ↑ تتمة المراجعات، ص۵۴؛ نمونه، ج۵، ص۴.
- ↑ ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند؛ سوره مائده، آیه: ۶۷.
- ↑ اسبابالنّزول، واحدی، ص ۱۶۵؛ الدّرالمنثور، ج ۳، ص ۱۱۷؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۲۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت امام علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۵۰.
- ↑ سوره مائده آیه۶۷
- ↑ الغدیر، ج۱ ص ۱۴ تا ۱۵۸، در این زمینه نیز ر. ک: المراجعات، مراجعۀ ۱۲ و تعلیقۀ شمارۀ ۸۹ و ۶۲۷، «آیات الغدیر»، کورانی، ص ۱۷۰، «بحار الأنوار»، ج ۳۷ص ۱۰۸، «احقاق الحق»، ج ۶ ص ۳۴۷ و ج ۱۴ ص ۳۲، «فصلنامۀ طلوع»، شمارۀ ۸-۹ مقالۀ «بررسی دیدگاههای فریقین دربارۀ آیۀ تبلیغ»
- ↑ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد؛ سوره مائده، آیه: ۶۷.
- ↑ سوره مائده آیه۳
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۳.
- ↑ الغدیر، ج۱ ص ۱۴ تا ۱۵۸، در این زمینه نیز ر. ک: المراجعات، مراجعۀ ۱۲ و تعلیقۀ شمارۀ ۸۹ و ۶۲۷، «آیات الغدیر»، کورانی، ص ۱۷۰، «بحار الأنوار»، ج ۳۷ص ۱۰۸، «احقاق الحق»، ج ۶ ص ۳۴۷ و ج ۱۴ ص ۳۲، «فصلنامۀ طلوع»، شمارۀ ۸-۹ مقالۀ «بررسی دیدگاههای فریقین دربارۀ آیۀ تبلیغ».
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۳.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
- ↑ ر.ک: عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج۹، ص۸۳؛ نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج۸، ص۱۹۳؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۴۲۳؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۳؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۴۹۵؛ دلائل الصدق لنهج الحق، ج۴، ص۳۱۴.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ مفردات، ص۱۴۴.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص: ۱۱۷.
- ↑ خصائص الوحی المبین، ص۵۳، به نقل از "ما نزل من القرآن فی علیّ"، ابونعیم اصفهانی.
- ↑ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۸۶.
- ↑ تاریخ نیشابور، ص۵۴، شماره ۱۰۳.
- ↑ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۸.
- ↑ تفسیر حبری، ص۲۶۲.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص: ۱۱۸-۱۱۹.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۹۰، ح۵.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص: ۱۱۹.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص: ۱۲۰.
- ↑ مسند احمد حنبل، ج۵، ص۱۸۱؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۲۸.
- ↑ «امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۲۴-۲۶.