رؤیا در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث رؤیا است. "رؤیا" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

خواب دیدن یا خواب که در قرآن کریم با تعبیر «رؤیا» از آن یاد شده است، از کلمات همسوی آن «نوم»، «منام»، «نائم»، «سنة»، «نعاس»، «قائلون = صاحبان خواب قیلوله»، «یتوفی» و «یهجعون» «احلام» و «احادیث» را می‌‌توان نام برد. راغب می‌گوید: رؤیا یعنی آنچه در خواب دیده شود[۱].

رؤیا به معنی خواب دیدن و آنچه در خواب دیده می‌شود است. افعال مشتق از آن به صورت: رَأَیْتُ (ماضی)؛ آری (مضارع معلوم) آمده است. از کلمات همسوی آن: رُؤیه به معنی

  1. دیدن
  2. شناختن
  3. متوجه شدن.

اگر با «إلی» بیاید به معنی پنداشتن، گمان کردن است. أَرَأَیْتَ: به معنی «آیا دیده‌ای»، «چه بینی؟»، «آیا می‌دانی این ترکیب پرسش برای آگاهی و توجه بیشتر مخاطب است. ولی اصطلاحاً به جای اَخبِرنی به کار می‌رود؛ یعنی «به من بگو» و یا «به من خبر بده». این عبارت گاهی با حرف کاف خطاب و گاهی بدون آن ذکر می‌شود أَرَأَیْتَ ۔ أَرَأَیْتَکَ: أَرَأَیْتُکُمْ.

ارائه:

  1. نشان دادن، نمایاندن
  2. به خواب آوردن در خواب نشان دادن
  3. فهماندن، شناساندن، متوجه کردن.

مشتقات آن در قرآن کریم به صورت: اَری، ﴿أَرَيْنَا (ماضی)؛ یُرِی، یُرِیَ، ﴿يُرِيكُمُوهُمْ، ﴿تُرِيَنِّي، اُری [در رسم الخط قرآنهای موجود، این کلمه همراه با یک واو زائد و به صورت «اُورِیکُم» ثبت شده است]، نُرِی، نُرِیَ، نُرِیَنَّ (مضارع)؛ آر، اَروُا (امر)؛ یُرَوا (مضارع مجهول). رئاء: مُراءاة: انجام دادن کار برای نشان دادن به دیگران، ظاهرسازی کردن، ریا کاری کردن، خودنمایی کردن (مصدر یا اسم مصدر)؛ ﴿يُرَاءُونَ (مضارع معلوم). ﴿تَرَانِي: همدیگر را دیدن (مصدر)؛ تَراءَا، تَرائَت (ماضی). رِئی: چشم انداز، منظره، ظاهر (اسم مفرد) ﴿هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا[۲]. بین آنها دارای اسباب زندگانی و فرّ و شکوه بهتری بودند. ﴿بَادِيَ الرَّأْيِ: به نظر سطحی و ابتدایی به حسب ظاهر. ﴿أَحْلَامٍ و ﴿أَحَادِيثِ از واژه‌های همسوی «رؤیا» در قرآن هستند.

در قرآن کریم به رؤیای ابراهیم(ع) درباره ذبح اسماعیل(ع) و ابتلا و آزمایشی که برای آن دو مطرح بوده، اشاره شده است: ﴿ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الآخِرِينَ سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ [۳]

جالب‌ترین رؤیا در قرآن، رؤیای یوسف(ع) است که محور داستان یوسف قرار گرفته که از آن با تعبیر «احسن القصص» یاد شده است: ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [۴].

در همین داستان عبرت‌آموز و پر از نکته‌های شگفت است که دو همراه زندانی یوسف خواب می‌بینند و تعبیر آن را از یوسف(ع) می‌پرسند: ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ[۵]، ﴿قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ[۶]، ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۷]، ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ[۸].

شگفت‌تر از همه تعبیر خواب شاه مصر توسط یوسف(ع) است که: ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ[۹]

پس از عاجز ماندن معبران دربار از تعبیر صحیح خواب شاه، سرانجام یکی از آن دو زندانی آزاد شده به یاد یوسف می‌افتد و او را به عنوان بهترین معبر به شاه معرفی می‌کند: ﴿يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ[۱۰]. ﴿قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ[۱۱]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ[۱۲]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ[۱۳].

از دیگر رؤیاهایی که در قرآن کریم ذکر گردیده، رؤیای پیامبر اکرم(ص) است که باعث آگاهی مسلمانان از ورود به مسجد الحرام با امنیت و اجرای اعمال حج شده است: ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا[۱۴]

پیامبر اکرم(ص) در مدینه خواب دید که به اتفاق یاران خود برای مناسک عمره وارد مکه می‌شوند و این خواب را برای یاران بیان کرد. اما چون در حدیبیه از ورود به مکه باز داشته شدند برخی از یاران اعتراض کردند که چرا وعده شما عملی نشد؟ حضرت فرمود: مگر گفته بودم همین امسال وارد مکه می‌شویم؟! بنابراین، زیارت کعبه به تأخیر افتاد و پیش از آن صلح حدیبیه واقع شد که برکات فراوانی برای مسلمان داشت و سال بعد یعنی سال هفتم، پس از پیروزی خیبر، مسلمانان آزادانه به زیارت رفتند که به آن «عمرة القضاء» گویند.

از دیگر موارد رؤیا، رؤیای پیامبر اسلام(ص) در مورد افراد دشمن و ضرورت پیکار با سپاه کفر در جنگ بدر است﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۱۵] و همچنین رؤیای آن حضرت درباره فتنه مردمان و شجره ملعونه است: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا[۱۶]

در تفسیر این رؤیا میان مفسران اختلاف وجود دارد. جمعی از مفسران گفته‌اند: پیامبر در خواب دید میمون‌هایی از منبر او بالا می‌روند و پایین می‌آیند، از این مسئله بسیار غمگین شد، آن چنان که بعد از آن کمتر می‌خندید (این میمون‌ها را به بنی‌امیه تفسیر کرده‌اند) که یکی بعد از دیگری بر جای پیامبر(ص) نشستند در حالی که از یکدیگر تقلید می‌کردند و افرادی فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامی و خلافت رسول الله را به فساد کشیدند.

اما در باره شجره ملعونه نیز تفسیرهای گوناگونی شده است. برخی گفته‌اند مراد از آن «شجره زقوم» است که طبق آیه ﴿إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ[۱۷] این شجره خوراک گنه‌کاران است چنان که در آیات ﴿كَغَلْيِ الْحَمِيمِ خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ[۱۸] نیز به آن اشاره شده است. بر این اساس، لعن بودن آن متوجه خورندگانش یعنی دوزخیان می‌شود.

برخی دیگر گفته‌اند مراد از آن، قوم سرکش یهود هستند که شجره نافرمانی و سرپیچی از پروردگار و حضرت موسی را تشکیل دادند و به صورت یک گروه و به عصیان برخاستند و با حضرت عیسی(ع) نیز از سر ستیز بر آمدند و حتی مدعی مصلوب کردن عیسی(ع) شدند!

در بسیاری از تفاسیر نقل شده که مراد از «شجره ملعونه»، بنی امیه هستند و در این باره از عایشه روایتی نقل شده که رو به مردان کرد و گفت: «لَعَنَ اللَّهُ أَباكَ وَ أَنْتَ فِى صُلْبِهِ فَأَنْتَ بَعْضُ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ»، «خدا پدر تو را لعنت کرد در حالی که تو در صلب او بودی، بنابراین تو بخشی از کسی هستی که خدا او را لعنت کرده است»[۱۹]. بر این اساس، «شجره ملعونه» در واقع همسو با «شجره خبیثه» در آیه ﴿وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ[۲۰] است.

بنابراین «شجره ملعونه» با «شجره خبیثه» از نظر معنی متلازم‌اند و در واقع ماهیت این دو یکی است. از طرف دیگر این دو می‌تواند مصادیق گوناگونی داشته باشد از جمله: «بنی‌امیه، «یهودیان حقیقت ستیز» و «منافقان» از مصادیق بارز آن به حساب می‌آیند.

از دیگر موارد خواب در قرآن کریم، خواب ۳۰۹ ساله اصحاب کهف است که نمونه روشنی از معاد را به نمایش می‌گذارد: ﴿فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا[۲۱]، ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا[۲۲]، ﴿وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا[۲۳]

برخی گفته‌اند: این تعبیر برای آن است که مدت درنگ آنها را به سال شمسی و قمری بیان دارند؛ زیرا سیصد سال شمسی، مساوی است با سیصد و نه سال قمری. از دیگر آیاتی که در آنها به خواب تصریح یا اشاره شده، عبارتند از: ﴿إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ[۲۴]، ﴿تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۲۵]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۲۶]، ﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۲۷]، ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۲۸]. که در شماری از این آیات از «مضجع – خوابگاه» نیز سخن به میان آمده است.

در قرآن کریم برای رؤیا آثاری ذکر شده که عبارتند از:

  1. آرامش رؤیای پیامبر اکرم(ص) درباره تعداد افراد دشمن، اطمینان بخش و آرامش آفرین برای دل‌های رزمندگان در جنگ بدر قلمداد شده است: ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۲۹].
  2. آزمایش و آگاهی حقیقت خوابی که پیامبر دین به عنوان وسیله آزمایش مردم یاد شده است: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ[۳۰] و همین گونه است آیات: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۳۱]، ﴿قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ[۳۲]، ﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ[۳۳]، ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ[۳۴]، ﴿قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ[۳۵]، ﴿وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ذَلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ[۳۶]، ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ[۳۷]، ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۳۸]، ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ[۳۹]،﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا[۴۰]
  3. تقویت روحیه و پیشگیری از ناگواری‌ها و ایجاد اتحاد از دیگر فلسفه خواب پیامبر اکرم(ص) یوسف(ع) است ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۴۱]، ﴿يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ[۴۲]، ﴿قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ[۴۳]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ[۴۴]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ[۴۵].

در مقابل خواب صادق و مطابق با واقع، خواب‌های پریشان و آشفته نیز در قرآن یاد شده است ﴿قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ[۴۶]. مراد از اضغاث احلام همان خواب‌های پریشان و درهم و برهم است که بیشتر معلول ناراحتی‌های روحی و آشفتگی‌های زندگی روزانه است که در عالم خواب به نحوی پدیدار و نمایان میشوند، اما خواب‌های صحیح و درست، دارای تأویل و تعبیرند و می‌‌توانند بیانگر واقعیت‌هایی باشد که بعداً بر صاحب خواب پدیدار می‌شود و مصداق چنین خواب‌هایی، همان خواب رسول خدا(ص) و خواب یوسف(ع) است که نشانه‌های حقایق و واقعیت‌های عینی سال‌های پس از خواب برای آنان متمثل گردید ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۴۷]، ﴿يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ[۴۸]، ﴿قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ[۴۹]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ[۵۰]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ[۵۱].

در داستان یوسف، سه رؤیا جلب توجه می‌کند و هر سه هم محور اساسی قصه یوسف را تشکیل می‌دهند. یکی خواب یوسف و دیگری خواب دو زندانی هم بند او و سومی خواب پادشاه مصر که یوسف در پایتخت حکومت او زندانی شده بود. خواب یوسف چنین است: ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ[۵۲]. یعقوب هم به طور کلی در تعبیر خواب فرزندش گفت:﴿تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۵۳]، ﴿وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۵۴]

مسأله رؤیا و خواب دیدن، همیشه از مسائلی بوده است که فکر افراد عادی و دانشمند را از جهات مختلفی به خود جلب کرده است. در روایتی از پیامبر اکرم(ص)، نقل شده که فرموده‌اند: «رؤیا، سه گونه است: گاهی بشارتی از ناحیه خداوند است، گاه، وسیله غم و اندوه از ناحیه شیطان و گاه مسائلی است که انسان در فکر خود می‌پروراند و آن را در خواب می‌بیند»[۵۵]. روشن است که خواب‌های شیطانی، چیزی نیست که تعبیر داشته باشد، اما خواب‌های رحمانی که جنبه بشارت دارد، حتماً باید خوابی باشد که از حادثه مسرت بخش آینده پرده برمی‌دارد.

شماری از دانشمندان با تفسیر مادی خویش به خواب می‌نگرند و می‌گویند: رؤیا عبارت است از ارضای تمایلات واپس زده و سر کوفته‌ای که همیشه با تغییر و تبدیل‌هایی برای فریب «من» به عرصه خود آگاهی روی میآورند. اما همه خواب‌ها مشمول چنین تفسیری نمی‌توانند واقع بشود اصولاً خواب‌های به اصطلاح «اضغاث احلام» که نتیجه افکار پریشان است غیر از خواب‌هایی است که بارها به تجربه ثابت گردیده که بیانگر واقعیاتی هستند که بعداً اتفاق می‌افتد. و داستان خواب‌های یوسف حکایت از واقعه‌ای بس بزرگ داشت که بعداً اتفاق افتاد. اما خواب دو هم بند یوسف چنین گزارش شده است: ﴿ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ[۵۶]. یوسف هم خواب آن دو را چنین تعبیر کرد: ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ[۵۷] و نیز خواب پادشاه مصر چنین نقل شده است: ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ[۵۸]

تعبیر بسیار دقیق یوسف(ع) از خواب پادشاه مصر، گویای اهمیت شماری از خواب‌ها و از طرف دیگر آگاهی و مهارت فوق العاده یوسف از تعبیر چنان خواب پیچیده و شگرف است.

تعبیر یوسف به وضوح نشان داد که او با عالَمی غیر از این عالم ماده در ارتباط است و حقایق این عالم تنها در امور مادی خلاصه نمی‌شود، بلکه عالمی به نام «جهان غیب» هم وجود دارد که افراد با تقوا بدان ایمان دارند و گاهی دریچه‌هایی هم از آن عالم غیب به رویشان گشوده می‌شود و حقایقی را درک و فهم می‌کنند که از حیطه فهم و درک افراد معمولی خارج است. بنابر این می‌‌توان «خواب» و «رؤیا» را یکی از آیات الهی به حساب آورد که گاهی از طریق آن حقایقی ماورایی بر اولیاء الهی کشف می‌شود.

خواب ابراهیم(ع) نیز از شگفتی‌های عالم غیب است: ﴿قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ * فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ * وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ * وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ[۵۹].

رؤیای پیامبر اسلام که آیه ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا[۶۰]. بدان اشاره می‌کند. جمعی از مفسران شیعه و سنی نقل کرده‌اند که: این خواب اشاره به جریان معروفی است و آن این است که پیامبر(ص) در خواب دید میمون‌هایی از منبر او بالا می‌روند و پایین می‌آیند.

آن حضرت از این مسئله غمگین شد. آن چنان که بعد از آن کمتر می‌خندید. این میمون‌ها را به بنی‌امیه تفسیر کرده‌اند که یکی پس از دیگری بر جای پیامبر(ص) نشستند در حالی که از یکدیگر تقلید میکردند. افرادی فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامی و خلافت رسول خدا(ص) را به فساد کشیدند[۶۱] آن را نقل کرده‌اند. در بسیاری از تفسیرهای شیعه و سنی نقل شده که «شجره ملعونه» بنی‌امیه هستند. فخر رازی در روایتی در این باره از ابن عباس مفسر معروف اسلامی نقل کرده است[۶۲].

در تفسیر این رؤیا میان مفسران اختلاف وجود دارد. جمعی از مفسران گفته‌اند: پیامبر در خواب دید میمون‌هایی از منبر او بالا می‌روند و پایین می‌آیند و بسیار از این مسئله غمگین شد، آن چنان که بعد از آن کمتر می‌خندید (این میمون‌ها را به بنی امیه تفسیر کرده‌اند) که یکی بعد از دیگری بر جای پیامبر(ص) نشستند در حالی که از یکدیگر تقلید می‌کردند و افرادی فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامی و خلافت رسول الله را به فساد کشیدند.

اما درباره شجره ملعونه نیز تفسیرهای گوناگونی شده است. برخی گفته‌اند مراد از آن «شجره زقوم» است که طبق آیه ۶۴ سوره صافات ﴿إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ[۶۳] این شجره خوراک گنه‌کاران است چنان که در آیات ﴿كَغَلْيِ الْحَمِيمِ خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ[۶۴] نیز به آن اشاره شده است. بر این اساس، لعن بودن آن متوجه خورندگانش یعنی دوزخیان می‌شود. برخی دیگر گفته‌اند مراد از آن، قوم سرکش یهود هستند که شجره نافرمانی و سرپیچی از پروردگار و حضرت موسی را تشکیل دادند و به صورت یک گروه و شبکه در هم تنیده به عصیان برخاستند و با حضرت عیسی نیز از سرستیز بر آمدند و حتی مدعی مصلوب کردن عیسی شدند!

اما در بسیاری از تفاسیر و سنی نقل شده که مراد از «شجره ملعونه»، بنی امیه هستند و در این باره از عایشه روایتی نقل شده که رو به مردان کرد و گفت: «لَعَنَ اللَّهُ أَباكَ وَ أَنْتَ فِى صُلْبِهِ فَأَنْتَ بَعْضُ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ»، خدا پدر تو را لعنت کرد در حالی که تو در صلب او بودی، بنابراین تو بخشی از کسی هستی که خدا او را لعنت کرده است»[۶۵].

از دیگر رؤیاهایی که در قرآن کریم ذکر گردیده، رؤیای پیامبر اکرم(ص) است که باعث آگاهی مسلمانان از ورود به مسجد الحرام با امنیت و اجرای اعمال حج شده است: ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا[۶۶].

پیامبر اکرم(ص) در مدینه خواب دید که به اتفاق یاران خود برای مناسک عمره وارد مکه می‌شوند و این خواب را برای یاران بیان کرد. اما چون در حدیبیه از ورود به مکه باز داشته شدند برخی از یاران اعتراض کردند که چرا وعده شما عملی نشد؟ حضرت فرمود: مگر گفته بودم همین امسال وارد مکه می‌شویم؟! بنابراین، زیارت کعبه به تأخیر افتاد و پیش از آن صلح حدیبیه واقع شد که برکات فراوانی برای مسلمانان داشت و سال بعد یعنی سال هفتم، پس از پیروزیخیبر، مسلمانان آزادانه به زیارت رفتند که به آن «عمرة القضاء» گویند.

از دیگر موارد رؤیا، رؤیای پیامبر اسلام(ص) در مورد افراد دشمن و ضرورت پیکار با سپاه کفر در جنگ بدر است ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۶۷]. نتیجه اینکه رؤیا بر اساس آیات قرآن می‌تواند حقیقی و یا آشفته و پریشان باشد، خواب‌ها و رؤیاهای پیامبران و اولیاء الهی و کسانی از مردمان، جزو خواب‌های واقعی و حقیقی است. نفس رؤیا دلالت بر تجرد روح و ارتباط روح با عالم ماوراء ماده دارد. و رؤیا می‌تواند دریچه‌ای از دریچه‌های آگاهی انسان به سوی عالم غیب باشد تا آدمی بداند که این عالم محدود و مادی در برگیرنده تمام حقایق و واقعیات نیست و جز این، عالمی دیگر وجود دارد که خواه ناخواه روزی همه انسان‌ها به سوی آن برانگیخته می‌شوند.[۶۸]

رؤیا در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

  1. ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۶۹]
  2. ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا[۷۰]
  3. ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلقِینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصرِینَ لاٰ تَخٰافُونَ فَعَلِمَ مٰا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذٰلِک فَتْحاً قَرِیباً[۷۱]

نکات:

در آیات فوق این موضوعات در باره رؤیای پیامبر مطرح گردیده است:

  1. رؤیای پیامبر در باره تعداد افراد دشمن اطمینان بخش و آرامش آفرین برای قلب‌های رزمندگان در جنگ بدر: ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ[۷۲]
  2. حقیقت نمایانده شده در رؤیا بر پیامبر وسیله آزمایش مردم: ﴿وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ[۷۳]
  3. رؤیای پیامبر نمایانگر ورود مسلمانان به مسجد الحرام با امنیت و تراشیدن سر و کوتاه کردن مو بدون هیچ خوفی: ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلقِینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصرِینَ لاٰ تَخٰافُونَ[۷۴][۷۵].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مفردات، ۳۷۵.
  2. «و چه بسیار گروه‌هایی را پیش از آنان نابود کردیم که در ساز و برگ و فرّ و شکوه، نیکوتر بودند» سوره مریم، آیه ۷۴.
  3. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم. بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم. و در میان آیندگان از وی (نامی نیکو) بر جای نهادیم. درود بر ابراهیم» سوره صافات، آیه ۱۰۲-۱۰۹.
  4. «یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند. گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است. و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۴-۶.
  5. «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.
  6. «(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.
  7. «شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.
  8. «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.
  9. «و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه می‌بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.
  10. «یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند» سوره یوسف، آیه ۴۶.
  11. «گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید» سوره یوسف، آیه ۴۷.
  12. «آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید» سوره یوسف، آیه ۴۸.
  13. «آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۹.
  14. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.
  15. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  16. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  17. «بی‌گمان آن درختی است که در ژرفای دوزخ می‌بالد» سوره صافات، آیه ۶۴.
  18. «همچون جوشیدن آب داغ او را بگیرید و در میانه دوزخ بکشانید!» سوره دخان، آیه ۴۶-۴۷.
  19. الجامع لأحکام القرآن، ج۱۰، ص۲۸۶؛ مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۲۲؛ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۷۴.
  20. «و مثل کلمه‌ای پلید چون درختی پلید است که از روی زمین ریشه‌کن شده باشد، آن را هیچ پایداری نیست» سوره ابراهیم، آیه ۲۶.
  21. «پس آنان را در آن غار چندین سال به خواب بردیم» سوره کهف، آیه ۱۱.
  22. «سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند» سوره کهف، آیه ۱۲.
  23. «و در غار خود سیصد سال درنگ داشتند و نه سال بر آن افزودند» سوره کهف، آیه ۲۵.
  24. «به آیات ما تنها کسانی ایمان دارند که چون آنها را بدیشان گوشزد کنند به سجده درمی‌افتند و پروردگارشان را با سپاس، پاک می‌خوانند و گردنکشی نمی‌ورزند» سوره سجده، آیه ۱۵.
  25. «از بسترها پهلو تهی می‌کنند (و برای نماز برمی‌خیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید می‌خوانند و از آنچه به آنان روزی کرده‌ایم می‌بخشند» سوره سجده، آیه ۱۶.
  26. «ای مؤمنان! باید کسانی که بردگان شمایند و نابالغان شما سه بار از شما رخصت بخواهند: پیش از نماز بامداد و هنگامی که نیمروز لباس خود را در می‌آورید و پس از نماز عشاء که سه هنگام برهنگی و تنهایی شماست پس از آن بر شما و ایشان گناهی نیست (اگر از شما رخصت نگیرند) که گرد شما در گردشند و با یکدیگر به سر می‌برید؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن بیان می‌دارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۸.
  27. «و چون کودکانتان به بلوغ رسیدند باید (هنگام ورود) اجازه بگیرند مانند کسانی که پیش از آنان اجازه می‌گرفتند، بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌دارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۹.
  28. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  29. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  30. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  31. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
  32. «تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم» سوره صافات، آیه ۱۰۵.
  33. «بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود» سوره صافات، آیه ۱۰۶.
  34. «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.
  35. «(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.
  36. «و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی می‌کنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره یوسف، آیه ۳۸.
  37. «ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟» سوره یوسف، آیه ۳۹.
  38. «شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.
  39. «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.
  40. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.
  41. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  42. «یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند» سوره یوسف، آیه ۴۶.
  43. «گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید» سوره یوسف، آیه ۴۷.
  44. «آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید» سوره یوسف، آیه ۴۸.
  45. «آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۹.
  46. «گفتند خواب‌هایی پریشان است» سوره یوسف، آیه ۴۴.
  47. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  48. «یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند» سوره یوسف، آیه ۴۶.
  49. «گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید» سوره یوسف، آیه ۴۷.
  50. «آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید» سوره یوسف، آیه ۴۸.
  51. «آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۹.
  52. «(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.
  53. «گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است» سوره یوسف، آیه ۵.
  54. «و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.
  55. بحارالانوار، ۵۸، ۱۸۱ و ۱۸۱.
  56. «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.
  57. «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.
  58. «و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه می‌بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.
  59. «(ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت * و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)* و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم!* تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم * بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود * و به قربانی سترگی او را بازخریدیم» سوره صافات، آیه ۱۰۲-۱۰۷.
  60. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  61. مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۳۶۰؛ الجامع الاحکام القرآن، ج۱۰، ص۲۸۲؛ مجمع البیان، ج۶، ص۶۵۴؛ الصافی فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۹۹.
  62. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۳۶۰.
  63. «بی‌گمان آن درختی است که در ژرفای دوزخ می‌بالد» سوره صافات، آیه ۶۴.
  64. «همچون جوشیدن آب داغ او را بگیرید و در میانه دوزخ بکشانید!» سوره دخان، آیه ۴۶-۴۷.
  65. الجامع لأحکام القرآن، ج۶، ص۳۹۰۲؛ مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۲۳۷؛ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۹۶.
  66. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.
  67. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  68. کوشا، محمد علی، مقاله «رؤیا»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ج۱، ص ۶۷۰-۶۷۴.
  69. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  70. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  71. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.
  72. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  73. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  74. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.
  75. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۶۳۸.