بخت نصر

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۳ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

این نام در اصل بابلی، با تلفظ "نبوکودوری اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur" متشکل از سه بخش "نبو: الهه حکمت بابلی"، "کودورو: جانشین یامرز" و "اوصّر: حمایت کن" است [۱] که در زبان عبری به صورت "نبوخدناصر" یا "نبوخدراصر" درآمده [۲] و در منابع اسلامی نیز به صورت "بُختُ نَصَّر" تغییر یافته است.[۳] از دو پادشاه به این نام در تاریخ بابل یاد شده که نخستین آنها (حکومت ۱۱۲۳ ـ ۱۱۴۶ ق. م.) متعلق به سلسله چهارم بابل و دومی (حکومت ۵۶۲ ـ ۶۰۵ ق. م.) متعلق به سلسله نوبابلی (کلده) و شخص مورد نظر مفسران است.[۴] شهرت وی بر اثر حمله به اورشلیم (بیت‌المقدس) و بازتاب وسیع آن در کتاب مقدس است.[۵] کشور یهود پس از مرگ سلیمان در پی اختلافات بسیار و نارضایتی و تبعیض‌های پدید آمده به دو بخش اسرائیل در شمال و یهودیه در جنوب تقسیم شد.[۶] گرچه اشغال اورشلیم، پایتخت یهودیه به دست بخت‌نصر اولین و بزرگ‌ترین یورش به یهودیان نبوده؛ ولی به دلیل‌هایی چند انعکاس بسیاری در کتاب مقدس و دیگر کتب یهودی یافته است. اموری چون وجود هیکل (معبد سلیمان) در اورشلیم و اعتبار و قوت مذهبی آن به ویژه از زمان پادشاهی یوشیا،[۷] پیدا شدن تورات در هیکل،[۸] وجود انبیای بزرگی همچون ارمیا [۹] در زمان حمله بخت‌نصر، تبعید گروهی از آنان چون دانیال و حزقیال و نیز عزرای کاهن به بابل و تدوین بخش‌هایی از کتاب مقدس به وسیله ایشان [۱۰] و از همه مهم‌تر جذب و مستحیل نشدن تبعید شدگان اورشلیم در بابل و بازگشت ایشان به سرزمینشان در پی حمایت‌های پادشاهان هخامنشی،[۱۱] از ادله یاد شده است. با ظهور دولت کلده در بابل و اتحاد با مادها، نینوا، پایتخت آشور سقوط کرد [۱۲] و قلمرو آشوریان میان آنها تقسیم شد. بخش بزرگی از آن شامل بین‌النهرین جنوبی و سوریه و فلسطین سهم دولت کلده گشت.[۱۳] بخت‌نصر، فرزند نبوپلسر (بنیانگذار دولت کلده) در آخرین سال سلطنت پدر اولین لشکرکشی خود را به سوی کَرکَمیش (قَرقَمیش) واقع بر کرانه غربی بخش شمالی فرات انجام داد؛[۱۴] چه فرعون نِخو (نکو) بااستفاده از ناتوانی آشور و اشتغال بابل به محاصره نینوا، داخل شامات شده و تا کَرکَمیش پیش رفته بود.[۱۵]سپاه مصر در پیش‌روی به سوی شرق با مقابله سپاه کوچکی به فرماندهی یوشیا، پادشاه یهودیه روبه‌رو شد که پس از کشته شدن یوشیا [۱۶] و تعیین یَهویاقیم (یهویاکیم) به جانشینی وی از سوی فرعون نخو،[۱۷] مسیر خود را به سوی کرکمیش ادامه داد؛ اما در جنگ با بخت‌نصر شکست سختی خورد و تا شهر حَمات در سوریه یا دلتای رود نیل عقب‌نشینی کرد [۱۸] و تمام سرزمین حَتّی (سوریه، فلسطین، شرق اردن و ساحل شرقی مدیترانه) به دست دولت بابل افتاد.[۱۹]بخت‌نصر در اولین سال حکومت خود بار دیگر به سوی سرزمین حَتّی حرکت کرد و بدون هیچ‌گونه معارضه قابل توجهی، سلطه خود را بر تمام حکومت‌های آن منطقه از جمله یهودیه به پادشاهی یهویاقیم تثبیت کرد و خراج سنگینی از ایشان گرفت.[۲۰] در همین زمان (به روایت عهد عتیق، سال[۲۱] گروگان‌هایی را از یهودیه با خود به بابل برد که احتمالاً دانیال نبی جزو ایشان بوده است.[۲۲] در سال ۶۰۱ ق. م. به مصر حمله کرد و از جنگ سختی که درگرفت، سرانجامی قطعی حاصل نشد و به هر دو طرف صدمات سختی وارد آمد.[۲۳] در سال ۵۹۹ ق. م. به قصد سرکوبی قبایل عربی که در مرزهای جنوبی دولت کلده میان عراق تا شام آشوب کرده بودند، دوباره به سرزمین حتّی لشکر کشید و این قبایل را که در کتاب مقدس از آنها به نام "قیدار" و "حاصور" یاد شده [۲۴] سرکوب کرده، چارپایان و بتهایشان را به غنیمت برد.[۲۵] در سال بعد اقدام به محاصره اورشلیم کرد، زیرا یَهویاقیم دو سال از پرداخت باج امتناع ورزیده بود.[۲۶]یَهویاقیم قبل از رسیدن سپاه بابل یا در زمان محاصره درگذشت و پسرش یهویاکین به پادشاهی رسید.[۲۷] اورشلیم در سال ۵۹۵ ق. م. فتح شد و یهویاکین به همراه خانواده سلطنتی و شماری از ساکنان شهر (از جمله حزقیال نبی)[۲۸] به بابل تبعید شدند؛ ولی شهر ویران نشد.[۲۹] بخت‌نصر پس از پادشاه ساختن صِدقیا، عموی یهویاکین و تعهد از وی مبنی بر عدم شورش [۳۰] و همچنین دریافت خراجی سنگین [۳۱] به بابل بازگشت. سِفْر پادشاهان شمار اسیرشدگان این حمله را ۱۰۰۰۰ نفر از فرماندهان، سربازان، صنعتگران و آهنگران شمرده،[۳۲] حال آنکه در سِفْر ارمیا این تعداد ۳۰۲۳ نفر بیان شده است.[۳۳] بخت‌نصر در سال ۵۸۹ ق. م. برای بار دوم اورشلیم را به محاصره درآورد،[۳۴] زیرا صدقیا پس از ۹ سال تبعیت از بابل در پی بی‌توجهی بخت‌نصر به قلمرو غربی خود به سبب اشتغال در جنگ با عیلامیها و فرو نشاندن آشوب در ارتش خود، دست به شورش زده، ادعای استقلال کرده بود.[۳۵] شورش وی بی‌شک از حمایت و تشویق فرعون مصر برخوردار بود.[۳۶] سپاه بابل در سال ۵۸۶ یا ۵۸۷ با ویران ساختن دیوارهای دفاعی، شهر را اشغال کرد.[۳۷] در این حمله صدقیا اسیر و کور شد و اشراف و بزرگان یهود کشته شدند، قصرپادشاه و هیکل سلیمان به آتش کشیده شد، ساکنان شهر به بابل تبعید شدند، ظروف و وسایل قیمتی معبد به تاراج رفت و [۳۸] تابوت میثاق [۳۹] و متن تورات [۴۰] به کلی از میان رفت. طبق روایت سِفر دوم پادشاهان، همه شهروندان، جز تهیدستان به بابل تبعید شدند.[۴۱] این افراد در سِفْر ارمیا ۸۳۲ نفر بیان شده‌اند [۴۲] که با توجه به کشته شدن شمار فراوانی از مردم در جریان محاصره در پی شیوع گرسنگی و بیماریهای واگیردار و فرار گروهی از اهالی شهر هنگام عقب‌نشینی سپاه بابل بر اثر پیشروی ارتش مصر برای کمک به اورشلیم و همچنین کشتار یهودیان پس از اشغال شهر به دست سربازان بابلی، چندان ناسازگار با گزارش نخست به نظر نمی‌رسد.[۴۳] در تمام این دوران، انبیای بنی اسرائیل به خصوص ارمیا، با زبانی تلخ به بیان گناهان قوم یهود پرداخته، آنان را از عذاب دردناک الهی بیم می‌دادند. ارمیا بابل را تازیانه عذابی در دست خداوند.[۴۴] و تنها راه نجات را در تسلیم شدن می‌دانست.[۴۵] (ارمیا) تبعید شدگان در بابل از آزادی و رفاه خوبی برخوردار شدند و پس از مدتی مکنت بسیار یافتند.[۴۶]

بخت‌نصر پس از ساختن باغهای معلق و قصرها و معابد بسیار و دیوارهای عظیم دفاعی،[۴۷] در سال ۵۶۲ ق. م. درگذشت.[۴۸] در حدود دو دهه بعد با ظهور کورش هخامنشی و سقوط بابل [۴۹] زمینه بازگشت یهودیان که به زندگی در بابل خو گرفته بودند، فراهم آمد.[۵۰] همچنین گروهی بخت‌نصر را نواده[۵۱] یا کاتب [۵۲] سنحاریب آشوری دانسته‌اند که در حمله به بیت المقدس، فرشته خداوند همه سپاه ایشان را به غیر از خود سنحاریب، بخت‌نصر و چند نفر دیگر نابود می‌کند. این داستان شباهت فراوانی به گزارش عهد عتیق دارد.[۵۳] تنها راویان اسلامی اخبار، بخت‌نصر را با ابتکار خود به آن افزوده‌اند. طبق این گزارش بخت‌نصر پس از به قدرت رسیدن منتظر می‌ماند تا گناهان در بین بنی اسرائیل فزونی یافته، خدای ایشان دست از حمایتشان بردارد و پس از حمله به بیت المقدس، جمع فراوانی از یهودیان را که شمار آنان ۰۰۰ / ۷۰ نفر بیان شده، به قتل می‌رساند،[۵۴] به طوری که دیگر کسی از حافظان تورات باقی نمی‌ماند.[۵۵] مسجد الاقصی را نیز ویران کرده، از خاکروبه پر می‌سازد [۵۶] و تورات نیز به آتش کشیده شده، از بین می‌رود.[۵۷] سپس بسیاری از بازماندگان را به اسارت برده، اندکی را نیز در آن مکان وا می‌نهد.[۵۸] وی در اواخر عمر بر اثر گناهان بسیار به صورت حیوانی مسخ [۵۹] یا دیوانه شده، خود را گاو می‌پندارد.[۶۰] در سِفْر دانیال نیز به دیوانه شدن وی اشاره شده است.[۶۱] برخی نیز سرانجام وی را پس از دوره‌ای مسخ، بخشش از سوی خداوند و بازگشت به هیئت انسانی ذکر کرده‌اند[۶۲][۶۳]

بخت نصر در قرآن

حمله به بیت المقدس

حمله به عرب‌ها

منابع

پانویس

  1. نبوخذ نصرالثانی، ص ۵۴؛ Britanica: Nebuchadrezzer.
  2. Judaica, Vol.۱۲.P.۹۱۲؛ کتاب‌مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۲۵؛ ارمیا ۲۴: ۱.
  3. المعارف، ص ۴۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۶؛ فرهنگ فارسی، ج ۵، ص ۲۴۶، "بخت نصر".
  4. تاریخ ملل قدیم آسیای غربی، ص ۱۵۶، ۱۸۳ـ۱۸۴، ۲۸۴.
  5. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴ ـ ۲۵؛ دوم تواریخ، ۳۶؛ ارمیا، مراثی ارمیا؛ دانیال نبی؛ عزرا.
  6. کتاب مقدس، اول پادشاهان، ۱۱: ۲۹ - ۴۰؛ ۱۲: ۱ - ۲۴؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۶۸.
  7. تاریخ جامع ادیان، ص ۵۱۹ ـ ۵۲۰.
  8. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۲: ۸.
  9. قاموس کتاب مقدس، ص ۴۰ ـ ۴۱؛ تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۱ ـ ۵۲۶.
  10. قاموس کتاب مقدس، ص ۳۶۶، ۳۲۰ ـ ۳۲۱، ۶۰۹؛ توراة الیهود، ص ۱۳۹، ۱۴۳.
  11. تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۳۷۷، ۳۸۲؛ کتاب مقدس، دوم پادشاهان ۲۵: ۲۲ ـ ۲۳؛ عزرا: ۱ - ۸؛ نحمیا ۲: ۶ ـ ۷.
  12. تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۸۸ ـ ۱۹۴؛ نبوخذ نصرالثانی، ص ۴۱، ۴۶، ۴۹.
  13. تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ تاریخ بابل از تأسیس، ص ۲۶۶.
  14. ۳. Judaica, Vol. ۱۲ , P. ۹۱۳.
  15. تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۳؛ نبوخذ نصر الثانی، ص ۵۱ ـ ۵۲.
  16. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۳: ۲۹.
  17. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۳: ۳۴.
  18. Judaica, Vol.۱۲,P.۹۱۳؛ نبوخذ نصرالثانی، ص ۵۲، ۵۹؛ تاریخ بابل از تأسیس، ص ۲۶۶.
  19. نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۲.
  20. نبوخذ نصر الثانی،، ص۶۱، ۶۳ـ۶۴. Jucaica, Vol.۱۲, ۹۱۳
  21. قاموس کتاب مقدس، ص ۳۶۶.
  22. بابل تاریخ مصور، ص ۱۹۶.
  23. نبوخذ نصرالثانی، ص ۶۴ ـ ۶۵.Judaica, vol. ۱۲ , P. ۹۱۳
  24. کتاب مقدس، ارمیا، ۴۹: ۲۸.
  25. نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۶.
  26. نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۷.
  27. تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۲.
  28. قاموس کتاب مقدس، ص ۳۲۰.
  29. نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۷ ـ ۶۹.
  30. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۷.
  31. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۳؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.
  32. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۳؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.
  33. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۵۲: ۲۸.
  34. نبوخذ نصر الثانی، ص ۷۲؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.
  35. نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۹ ـ ۷۰.
  36. نبوخذ نصر الثانی، ص ۷۱.
  37. تاریخ ایران باستان، ص ۱۹۳؛.Judaica , Vol. ۱۲ , P. ۹۱۳
  38. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۵.
  39. تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۷.
  40. جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۵۶؛ البدء والتاریخ، ج ۳، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ کورش کبیر، ص ۲۱۶.
  41. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۵: ۱۱ ـ ۱۲.
  42. ارمیا، ۵۲: ۲۹.
  43. نبوخذ نصر الثانی، ص ۸۲.
  44. کتاب مقدس، ارمیا، ۴: ۵ - ۱۰؛ ۶: ۱ - ۹، ۲۲ - ۲۷؛ ۱۵: ۱ ـ ۹ و....
  45. کتاب مقدس، ارمیا، ۲۷: ۶ - ۸، ۱۷؛ ۳۸: ۱۷ ـ ۱۸.
  46. تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۷۸.
  47. نبوخذنصرالثانی، ص ۹۹، ۱۱۰؛ تاریخ هرودت، ج ۱، ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹، ۲۶۰ - ۲۶۳.
  48. بابل تاریخ مصور، ص ۱۹۹.
  49. تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۱۴۰.
  50. تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۸۱.
  51. جامع‌البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۷؛ مج ۹، ج ۱۵، ص ۳۲؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۷۴.
  52. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۴؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۵۶.
  53. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۱۹: ۳۵ ـ ۳۶.
  54. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۶۱۶؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۲۸.
  55. تفسیر ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۲۸.
  56. جامع‌البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۸؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۰.
  57. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۲۵؛ جامع‌البیان، مج ۹، ج۱۵، ص۵۶؛ البدءوالتاریخ، ج۳، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶.
  58. جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۵۶؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۰.
  59. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۷.
  60. اعلام القرآن، ص ۹۶۸.
  61. کتاب مقدس، دانیال، ۴: ۳۰ - ۳۲.
  62. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۷.
  63. معموری، محمد جواد، مقاله «بُخْتُ نُصَر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.