آمرزش

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آمرزش به‌معنای بخشش از صفات خداوند است که همۀ بندگان را در برمی‌گیرد. موضوع آمرزش از واژگانی است که در آیات و روایات بسیاری به آن اشاره شده است. البته بخشش از صفات ارزشمند انسان نیز محسوب می‌شود. یعنی صفت آمرزش و عفو هم دربارۀ خداوند به کار می‌‌رود و هم در مورد انسان‌ها.

معناشناسی

"آمرزش" از صفات خداوند است که همۀ بندگان را در برمی‌گیرد. نسبت این صفت به خداوند از آنجا ناشی می‌شود که او بسیار بخشاینده و مهربان و پوشانندۀ گناهان و بدی‌های بندگان است[۱] و عفو ملکه‌ای است که به ‌واسطۀ آن، می‌توان از انتقام و مجازات شخص بدکار گذشت و او را در مقابل کار بدش بخشید. واژۀ "صَفح" هم که در بسیاری از آیات و روایات آمده تفاوت کوچکی با عفو دارد؛ زیرا در صفح اصلاً خطای گنهکار را در نظر نمی‌آورند گویا اصلاً مرتکب چنین خطایی نشده است اما عفو ملکه‌ای است که با در نظر گرفتن خطا از خطاکار می‌گذرند[۲]. در ارزشمندی این صفت همان بس که خداوند متعال در قرآن کریم خود را به آن متّصف فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ[۳]. مادّه "غفران" و الفاظ مانند آن در بیش از سیصد آیه از قرآن کریم بر خداوند متعال اطلاق شده است؛ زیرا خداوند در دنیا و آخرت گناهان و خطاهای انسان را بنابر شرایطی، می‌آمرزد و کسی را از آنها آگاه نمی‌سازد و آبروی گناهکار را نمی‌ریزد و بنابر روایات آمرزش خداوند چنان گسترده است که تنها کافران و مشرکان در جهنم خواهند ماند و خداوند دیگر کسان را پس از مدتی عذاب می‌بخشاید و به بهشت راه می‌نماید [۴][۵]

البته باید توجه داشت گذشت و بخشش، از صفات ارزشمند انسانی و از ویژگی‌های بارز اخلاقی یک انسان خودساخته و باایمان شمرده شده است که نتیجه داشتن روحی بزرگ و صبری عظیم و درکی عمیق است[۶]. یعنی صفت آمرزش و عفو هم دربارۀ خداوند به کار می‌‌رود و هم در مورد انسان ها.

علل آمرزش

در نظام هستی اصل، رستگاری و سعادت آدمی است. از این رو مغفرت و آمرزش خداوند همواره بر قهر و غضب او پیشی دارد و آمرزش انسان یکی از شواهد تسلط رأفت و مهربانی خداوند بر عذاب اوست[۷]. بخشایش خداوند مانند هر رحمتی دیگر نظام‌مند و محتاجِ سبب است و از اسباب بخشایش، توبه و شفاعت است. جای توبه دنیا و جای شفاعت آخرت است. البته شفاعت برای مشرکان و کافران پذیرفته نمی‌شود از این رو مشرکان و کافران باید در دنیا توبه کنند تا مشمول آمرزش و بخشایش الهی شوند و دیگر گناهکاران اگر توفیق نیابند در دنیا توبه کنند در آخرت با شفاعت آمرزیده شوند[۸].

شمول آمرزش

بخشایش و آمرزش خداوند همه‌گیر است و حتی اگر مشرکان توبه کنند خدا می‌پذیرد[۹]. برخی آیات قرآن رسیدن به مقام قرب الهی و برخورداری از نعمت‌های فراوان بهشتی را منوط به آمرزش خداوند می‌دانند از این رو دایرۀ آمرزش خداوند حتی بزرگان معصوم (ع) را نیز دربرمی‌گیرد، هر چند آمرزیدن آنان به معنای تقرب بیشتر به خداوند متعال است و هر انسانی نیازمند آمرزش الهی است؛ زیرا نمی‌تواند شکر همۀ نعمت‌های خدا را به جا بیاورد و خداوند این کاستی را با مغفرت خود می‌پوشاند[۱۰] و از این جهت قرآن انسان را تشویق می‌کند برای دریافتن آمرزش پروردگار بشتابد و اگر کار زشتی کرد یا به خویشتن ستمی روا داشت به یاد خدا بیفتد و آمرزش بخواهد؛ زیرا جز خداوند کسی گناهان آدمی را نمی‌آمرزد[۱۱].[۱۲]

آمرزش در قرآن

قرآن انسان را تشویق می‌کند برای دریافتن آمرزش پروردگار بشتابد و اگر کار زشتی کرد یا به خویشتن ستمی روا داشت به یاد خدا بیفتد و آمرزش بخواهد؛ زیرا جز خداوند کسی گناهان آدمی را نمی‌آمرزد[۱۳].[۱۴] قرآن کریم صراحتاً بندگان را امر می‌فرماید تا در بوستان اخلاق خویش، گل شاداب عفو را بنشانند. براساس برخی از آیات قرآن عفو الهی پس از اتّصاف بندگان به صفت بخشش ظاهر می‌شود: ﴿وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ[۱۵]. بنابراین آدمی باید به تلاش پرداخته و خود را در مسیر اتّصاف به این حسنۀ اخلاقی قرار دهد.

بنابر برخی دیگر از آیات این صفت در شمار صفات متّقیان و مُحسنان یاد شده است: ﴿فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۱۶].[۱۷]

آمرزش در روایات

در احادیث و روایات نیز بر اهمیت آمرزش اشاره شده از جمله:

  1. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «در روز قیامت فریادی از داخل عرش حضرت حق به گوش آید: هرکس ثوابش بر عهده من است برخیزد! در این هنگام تنها کسانی که دیگران را بخشیده‌اند، برخواهند خاست»[۱۸].
  2. امام سجاد (ع) فرمودند: «دوست ندارم که با ذلّت نفس خود، شتران سرخ مو را به دست آورم و هیچ جرعه‌ای نیاشامیدم، نزد من گواراتر باشد از جرعه غیظی که فروخوردم و آنکه به خشمم آورده بود را بخشیدم»[۱۹].
  3. امام صادق (ع) فرمودند: «ما خاندانی هستیم که روش‌مان بخشیدن کسانی است که به ما ظلم کرده‌اند»[۲۰].

آمرزش در سیرۀ رسول اکرم (ص)

هرکس به عفو، صفح و غفران زینت یابد در حقیقت به اخلاق الهی متّصف شده و به خداوند شباهت پیدا کرده است و اوج این صفت اخلاقی و کمال نفسانی در وجود نازنین رسول خدا (ص) در نتیجۀ داشتن روحی بزرگ و صبری عظیم و درکی عمیق ظهور یافته بود. رسول خدا (ص) حلیم‌ترین و بخشنده‌ترین مردم بود و هیچ کس مانند او در راه خدا آزار ندید، با این حال کسی صبورتر، حلیم‌تر و بخشنده‌تر از او بر اذیت‌های مردم نبود. بخشش‌ها و گذشت‌های بسیار ایشان بر اساس روشی اسلامی و بر مبنای شناخت درست انسان و جامعه صورت می‌گرفت و همین گذشت‌ها، همراه نرم‌خویی پیغمبرانۀ ایشان، زمینه‌ساز تحولی عظیم در انسان‌های عصر ایشان شد.

از جمله نمونه‌های بخشش و گذشت بزرگوارانۀ رسول خدا (ص) بخشش کسانی بود که در جنگ احد دندان ایشان را شکستند؛ بخشش قبیلۀ قریش بعد از فتح مکه با آن همه آزار و اذیت‌هایی که به ایشان کرده بودند؛ بخشش ابوسفیان و...[۲۱].

گذشت نکردن رسول اکرم (ص) در مسائل اصولی

باید توجه داشت رسول اکرم (ص) با اینکه در مسائل شخصی فردی بسیار ملایم و مهربان و با گذشت بود؛ اما در مسائل اصولی بسیار پرصلابت و انعطاف ناپذیر بود زمانی که حقی یا حدی از حدود الهی خدشه‌دار می‌شد ایشان به پاس حفظ حرمت الهی چنان خشم می‌گرفت که کسی او را نمی‌شناخت و تا حق از کف رفته را باز نمی‌گرداند، غضبش فرو نمی‌نشست. از جملۀ این موارد عبارت‌اند از: اجرای حد در مورد زنی از اشراف قریش؛ کشتن یهودیان بنی‌قریظه؛ سخت‌گیری بر سه نفر از یاران خود پس از واقعۀ تبوک؛ کشتن تعدادی از مشرکان مکه در جریان فتح مکه[۲۲].

موارد پسندیده نبودن آمرزش

عمل به فضائل اخلاقی تنها در صورتی جائز است که به ترغیب بدکاران به بدکاری و ظالمان به ظلم نینجامیده و به نشر رذائل منجر نشود و در عفو و بخشش نیز همین گونه است هرچند خود بخشش سراسر نور بوده هیچ‌گاه به ظلمت آلوده نمی‌شود؛ امّا در مواردی ممکن است به نتائجی نامطلوب ختم شود از این رو بخشش در این موارد نه تنها در شمار محسّنات اخلاقی نیست بلکه می‌تواند خود امری قبیح به حساب آید. از جمله مواردی که عفو و صفح در آنها پسندیده نیست عبارت‌اند از:

  1. بخشش در حقوق عمومیِ جامعه: بخشش در حقوقِ عمومی جامعه تنها در حیطۀ حاکم بوده و دیگران حقّی در آن ندارند.
  2. بخشش ظالمان: بخشش ظالمی که در حال ظلم است؛ زیرا بخشش او باعث می‌شود تا بیشتر به ظلم پرداخته بر این عمل شهامت یابد.
  3. بخشش گناهکار: اگر بخشش گناهکار به وقاحت او انجامیده در انجام گناه یاریش نماید پسندیده نیست[۲۳].

منابع

پانویس

  1. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۴.
  2. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۱۳۷.
  3. «بی‌گمان خداوند درگذرنده‌ای آمرزنده است» سوره حج، آیه ۶۰.
  4. ر.ک: التوحید، ص ۲۹۴؛ میزان الحکمه، ج۱، ص ۴۷۵.
  5. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۵.
  6. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۲.
  7. ر.ک: عدل الهی‌، ص ۲۷۴.
  8. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۵.
  9. ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
  10. ر.ک: آشنایی با علوم اسلامی‌، ج۸، ص۱۷۸.
  11. ﴿فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ«از گناهان خود آمرزش می‌خواهند- و چه کس جز خداوند گناهان را می‌آمرزد؟» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  12. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۵.
  13. ﴿وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ«و کسانی که چون (کار) ناشایسته‌ای می‌کنند یا به خویش ستم روا می‌دارند خداوند را به یاد می‌آورند و از گناهان خود آمرزش می‌خواهند- و چه کس جز خداوند گناهان را می‌آمرزد؟ - و (آن کسان که) بر آنچه کرده‌اند دانسته پافشاری نمی‌کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  14. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۵.
  15. «و باید در گذرند و چشم بپوشند، آیا دوست نمی‌دارید که خداوند شما را بیامرزد؟ و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۲۲.
  16. «عفوشان كن و از گناهشان درگذر كه خدا نيكوكاران را دوست مى‏ دارد» سوره مائده، آیه ۱۳.
  17. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۱۳۸ ـ ۱۳۹.
  18. الگو:متن حدثیث؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ‌ ص۴۰۳.
  19. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع) یَقُولُ‌ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِی بِذُلِّ نَفْسِی حُمْرَ النَّعَمِ وَ مَا تَجَرَّعْتُ جُرْعَةً أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ جُرْعَةِ غَیْظٍ لَا أُکَافِی بِهَا صَاحِبَهَا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ‌ ج۲، ‌ص۱۰۹.
  20. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ مُرُوَّتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ‌ ظَلَمَنَا»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۶۸، ‌ ص۴۱۴.
  21. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۲.
  22. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۷.
  23. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۱۴۰ـ۱۴۲.