انتخاب همسر
مقدمه
یکی از مراحل مهم و حساس زندگی هر فرد، مرحله انتخاب همسر و شریک آینده زندگی است؛ همسر و شریکی که میخواهد تا پایان عمر همراه و هم راز او در فراز و نشیب زندگی باشد؛ از این رو لازم است که این انتخاب با دقت و حساسیت تحقیق و بررسی شود و از تصمیمگیریهای عجولانه و احساسی دوران جوانی به دور باشد.
تعالیم اسلام ویژگیهایی را برای انتخاب همسری نیکو و مادری شایسته برای فرزندان آینده به جوان معرفی میکند که به اختصار این ویژگیها را مرور میکنیم و سیره معصومین(ع) را در حدی که منابع یاری میدهند، ذکر میکنیم.
ویژگیهای همسر شایسته
- ویژگیهای جسمانی: توانایی فرزندآوری[۱]، دوشیزه بودن[۲] و زیبایی ظاهری[۳].
- ویژگیهای اخلاقی و تقوا: فروتنی در برابر شوهر[۴]، سهلگیری و نرمخویی[۵]، پاکدامنی[۶] و امانتداری در غیاب شوهر[۷].
- ویژگیهای دینی: ایمان و خداشناسی[۸]، یار و یاور بودن در مسائل دینی[۹] و داشتن روحیه سپاسگزاری[۱۰].
- ویژگیهای روانی: مانند هوشمندی و عقل[۱۱]، مهربانی و عشق به فرزندان[۱۲]، تسلیم و همراهی در روابط جنسی[۱۳].
- ویژگیهای اقتصادی: مهارتهای ویژه در اداره خانواده[۱۴]، کمتر بودن مهریه[۱۵]، کمتر بودن هزینه ازدواج و مخارج زندگی[۱۶]، صبر و بردباری در مشکلات اقتصادی و سازگاری با آنها[۱۷].
- ویژگیهای خانوادگی: داشتن پدر و مادر، برادر و خواهر خوب و مناسب[۱۸].
همچنین روایات معصومین(ع) معیارهایی را برای انتخاب شوهر و پدر آینده فرزندان به دختران ارائه میکند که عبارتند از:
- ویژگیهای دینی؛ مانند تقوا و پاکی و دوری از گناهان؛
- ویژگیهای اخلاقی؛ مانند حسن خلق، خوش رفتاری با والدین و پاکدامنی؛
- ویژگیهای اقتصادی؛ مانند درآمد مالی مناسب، سعه صدر مالی و دوری از خساست.
فردی با تمام ویژگیهای پیشگفته، یا پیدا نمیشود و یا دستکم کمتر یافت میشود؛ از این رو جوان باید بر اساس اولویتبندیهای یاد شده، دست به انتخاب بزند. با توجه به آیات و روایات، مهمترین اولویت و ملاک در گزینش همسر، ایمان و پایبندی او به انجام واجبات و پرهیز از محرمات الهی است[۱۹].
خواستگاری و پیشنهاد ازدواج
اولین اقدام عملی برای ازدواج، پیشنهاد ازدواج و خواستگاری از طرف مقابل است. خواستگاری یک پیشنهاد و گفتوگوی ابتدایی از جانب مرد یا زن برای تشکیل زندگی مشترک است که میتواند در نهایت به درخواستی از سوی دو طرف منجر شود؛ همان طور که ممکن است خواستگاری صورت بگیرد، ولی هیچ تفاهم و توافقی به دست نیاید و ازدواجی انجام نشود.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که چرا پیشنهاد ازدواج در جوامع گذشته و حال، اغلب از سوی مردان صورت میگیرد؟ استاد شهید مطهری در پاسخ به این پرسش مینویسد: اینکه از قدیم الایام، مردان به عنوان خواستگاری نزد زنان میرفتهاند و از آنها تقاضای همسری میکردهاند، از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل؛ زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است. ضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد، با این وسیله جبران کرده است. خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود، برای مرد قابل تحمل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن دیگری خواستگاری کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام کند، اما برای زن که میخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود[۲۰].
سیره بزرگان دین رسم مزبور ـ خواستگاری مرد از زن ـ را به عنوان یک اولویت تأیید میکند. در کتاب کشف الغمه از ام سلمه و سلمان فارسی و علی بن ابیطالب جریان خواستگاری امیر مؤمنان(ع) از حضرت زهرا(س) اینگونه روایت شده است: با فرارسیدن سال دوم هجرت پیامبر اکرم از مکه به مدینه که نشانههای استقرار و آرامش مسلمانان در مدینه آشکار شد، آن دسته از بزرگان قریش که از فضیلت و سابقه در اسلام و جاه و مقام و دارایی برخوردار بودند، زهرای مرضیه را که به سنّ بلوغ رسیده بود از پیامبر اکرم(ص) خواستگاری میکردند. و حضرت به گونهای مناسب دست رد به سینه آنها مینهاد و به گونهای از آنان رویگردان میشد که تصور میکردند رسول خدا(ص) بر آنان خشمگین شده است یا اینکه در این باره از آسمان وحی بر آن بزرگوار نازل گردیده! خلیفه اول، فاطمه اطهر را از رسول اکرم خواستگاری نمود، ولی پیامبر اسلام در پاسخ فرمود: اختیار فاطمه با خدای سبحان است[۲۱].
مهریه و صداق
یکی از الزامات ازدواج از منظر اسلام، تعیین مهریه از طرف مرد برای زن است که عمل به این تعهد و پرداخت آن واجب شرعی است، چنانکه زن بعد از عقد ازدواج مالک بیقید و شرط مهریه است و در صورت درخواست، شوهر باید آن را بپردازد و طلاق یا مرگ شوهر تأثیری در این جهت ندارد. هر چند در شرع، زمان خاصی برای پرداخت مهریه مشخص نشده است، ولی سیره اهل بیت(ع) در پرداخت سریع آن در شروع زندگی به همسر و آزادگذاشتن او در مصرف آن و تهیه اسباب زندگی و هر آنچه که دوست دارد، تأکید میکند. عدهای از مردم که در منزل امام حسین(ع) آمده بودند، فرش و پشتیهایی دیدند که کراهت و اعتراض آنان را برانگیخت. امام حسین(ع) در جواب آنان فرمود: «إِنَّا نَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ فَنُعْطِيهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَيَشْتَرِينَ مَا شِئْنَ لَيْسَ لَنَا مِنْهُ شَيْءٌ»؛ «ما با زنان ازدواج میکنیم و مهریه ایشان را پرداخت میکنیم و آنها هر آنچه که بخواهند، میخرند و ما هیچ حقی در اموال شخصی و مهریه آنها نداریم»[۲۲].
برای تعیین مهریه میتوان فواید و کارکردهایی ذکر کرد؛ از جمله: تضمین امنیت اقتصادی زن و افزایش امنیت و ثبات ازدواج و تقویت پیوند زناشویی و روابط عاطفی و محبت بین زن و شوهر. البته مهر و محبت بین زن و شوهر، ریشهها و زمینههای اساسی میخواهد و قرار دادن مهریه فقط برای استحکام آن است، نه ایجاد آن. به همین دلیل، افزایش مهریه نه تنها موجب محبت و ثبات خانواده نمیشود، بلکه به گواه روایات، اسباب دشمنی را نیز فراهم میکند[۲۳].[۲۴]
عقد ازدواج
پس از خواستگاری نوبت به اجرای صیغه عقد و ایجاد محرمیت بین دختر و پسر میرسد. نکتهای که در این خصوص درخور توجه است، رسم ایجاد فاصله زمانی بین عقد و عروسی است که از آن به دوره «عقدبستگی» یاد میکنند. امروزه فوایدی برای دوران عقد بستگی طرح میشود که از مهمترین آنها، آشنایی هرچه بیشتر زوجین و خانواده آنان با یکدیگر است. از طرفی زوجین با اجرای عقد ازدواج که هزینه کمتری دارد، به حکم شرع، قانون و عرف، همسر یکدیگر میشوند، ضمن آنکه از دغدغه جستوجوی همسر مناسب و از فشارها و هیجانات جنسی آزاردهنده رهایی مییابند؛ فرصتی برای تدارک مراسم عروسی و تهیه منزل و ملزومات زندگی آینده تهیه میکنند و آمادگیهای لازم قبل از ورود به زندگی مشترک را به دست میآورند.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا دوران عقدبستگی در سیره معصومان وجود داشته است یا خیر؟ با توجه به روایاتی که از پیوند دهنده دوستیها و پیامآور مهربانیها و اهل بیت پاکش رسیده است و گزارشهای تاریخی از آن حکایت میکند، دوران عقدبستگی در جریان ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) وجود داشته است. از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «علی فاطمه را در ۲۴ ماه رمضان[۲۵] به عقد خویش درآورد و در ذیحجه همان سال پس از جنگ بدر با وی ازدواج نمود»[۲۶].[۲۷]
جهیزیه
از سنتهای معمول و رایج در ازدواج مسلمانان، خرید وسایل زندگی برای دختر و پسر، از سوی والدین است که برای تقویت پایههای اقتصادی خانواده نوبنیاد صورت میگیرد و به «جهیزیه» معروف است. این سنت به خودی خود مناسب و مطلوب است، ولی در عین حال باید دانست که جهیزیه از نظر قانونی و فقهی، جزء نفقه زندگی محسوب میشود و نفقه زندگی زن و شوهر، نیز بر عهده مرد است[۲۸]. به عبارت دیگر تهیه جهیزیه، لطف و محبت خانواده زن است، نه وظیفه و تکلیف. بنابراین مردان نباید در این زمینه توقعی داشته باشند، بلکه با چشم محبت و قناعت به آن بنگرند، چنان که کمیت و کیفیت جهیزیه وسیلهای برای تحقیر و سرزنش زن و خانواده او قرار نگیرد[۲۹].
جشن عروسی
از جمله مسائلی که در ازدواج به آن توجه شده و در بین بیشتر اقوام و ملل و فرهنگها نقطه اوج ازدواج به شمار میآید، برگزاری مراسم و تشریفات ازدواج است که به «عروسی» معروف است. اهمیت جشن عروسی در کارکردهای اجتماعی آن ریشه دارد و تأکید بر اهمیت ازدواج به عنوان نقطه عطفی در زندگی زوج جوان، تحکیم نسبی پیوند ازدواج، فراهم کردن زمینه ابراز شادی، تقویت پیوندهای دوستی و خویشاوندی و اعلان عمومی ازدواج به منظور زدودن هرگونه شائبه عدم مشروعیت، از مهمترین این کارکردها هستند[۳۰]. جالب توجه است که تعالیم اسلام برای مراسم ازدواج، استثناهایی در نظر گرفته که در واقع به بعد جشن و شادمانی و کارکردهای مذکور باز میگردد؛ برای نمونه، غنا، که آوازهخوانی طربانگیز است، در مراسم ازدواج با رعایت حدود خاص و برگزاری مجلسی که زنان کاملاً از مردان جدا هستند و صدای آنها نیز به گوش نامحرمان نمیرسد، جایز شمرده شده است[۳۱].[۳۲]
ولیمه
یکی از آداب پسندیده اسلامی در برگزاری شادیها، تقسیم این شادی و سرور با دیگران است. یکی از مصادیق این شادی که در روایات نیز به آن توصیه شده، دعوت برای اطعام عمومی یا ولیمه دادن به دوستان و خویشاوندان از فقیر و غنی است. رسول خدا(ص) میفرمایند: «ولیمه جز در پنج مورد نیست: در عرس، یا خُرس، یا عذار، یا وکار یا رکاز. پس عرس ولیمه ازدواج است، و خرس ولیمه تولد نوزاد است، و عذار، ولیمه ختنه است، و وکار، ولیمه ساختن یا خریدن خانه است، و رکاز ولیمه حاج به هنگام بازگشت از مکه است»[۳۳].
رسول خدا(ص) برای جلوگیری از اسراف و زیادهروی در این زمینه نیز میفرمایند: «ولیمه دادن روز اول (یک بار) حق است و روز دوم کاری است شایسته، ولی بیشتر از دو روز برای نشان دادن به مردم و برای گوش به گوش گفتن است»[۳۴].[۳۵]
همراهی جمعی از زنان با عروس تا خانه شوهر
یکی از آداب و تشریفات برگزاری جشن عروسی اعلام عمومی آن است که از گذشته در میان مسلمانان رواج داشته است و حتی در روایات و سیره معصومین(ع) قابل مشاهده است. ابن الشیخ در کتاب امالی از جابر بن عبدالله انصاری روایت میکند که گفت: هنگامی که شب عروسی فاطمه زهرا فرا رسید پیغمبر معظم اسلام(ص) استر خود را آورد و یک قطیفه روی آن افکند و به فاطمه فرمود: سوار شو! آنگاه به سلمان دستور داد تا مهار آن را بکشد و خود آن حضرت آن استر را میرانید. در بین راه بود که رسول خدا صدایی شنید. ناگاه دید جبرئیل و میکائیل و اسرافیل با هفتاد هزار ملک آمدهاند. پیامبر خدا به ایشان فرمود: برای چه به زمین آمدهاید؟ گفتند: ما آمدهایم فاطمه زهرا را برای علی بن ابی طالب ببریم. سپس جبرئیل مهار آن مرکب را گرفت. اسرافیل رکاب آن را گرفت و میکائیل به دنبال آن بود و پیغمبر خدا لباسهای فاطمه را میآراست. سپس جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و ملائکه و رسول خدا تکبیر گفتند، و بدین جهت است که گفتن تکبیر در شب عروسی از آن به بعد تا قیامت مرسوم و مستحب است[۳۶].[۳۷]
شب زفاف
«زفاف» از ماده «زفّ» در اصل در مورد وزش باد و حرکت سریع شترمرغ که مخلوطی از راه رفتن و پریدن است به کار رفته است. سپس این کلمه به طور کنایه در مورد «زفاف عروس»، یعنی بردن عروس به خانه داماد همراه با نشاط و هیجان استعمال شده است[۳۸]. معصومین(ع) آداب مهمی را در این زمینه سفارش فرمودهاند که به اختصار اشاره میکنیم: صادق آل محمد در این باره میفرمایند: «عروسی را در شب قرار دهید و روز اطعام نمایید»[۳۹].
پیامبر گرامی اسلام(ص) در برگزاری این سنت پیش قدم بودهاند، چنانکه در جریان ازدواج قمرَین، منیرَین امیرالمؤمنین و زهرای اطهر میخوانیم: هنگامی که آفتاب نزدیک به غروب رسید حضرت رسول به ام سلمه فرمود: فاطمه زهرا را بیاور. ام سلمه رفت و حضرت زهرا را در حالی آورد که پرِ لباسهایش به زمین کشیده میشد و از روی پدر بزرگوارش به قدری عرق خجلت میریخت که به زمین خورد. پیامبر خدا به او فرمود: خدا تو را در دنیا و آخرت از زمین خوردن نگاه دارد. موقعی که فاطمه اطهر در مقابل پدر خود رسید، رسول خدا نقاب را از صورت آن بانو برداشت تا حضرت علی صورت آن شفیعه روز جزا را دید. سپس حضرت محمد(ص) دست فاطمه را گرفت و در دست امیرالمؤمنین نهاد و فرمود: «بَارَكَ اللَّهُ لَكَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ، يَا عَلِيُّ، نِعْمَ الزَّوْجَةُ فَاطِمَةُ، وَ يَا فَاطِمَةُ، نِعْمَ الْبَعْلُ عَلِيٌّ»؛ «یا علی! خدا قدم این دختر پیغمبر را برای تو مبارک کند! یا علی! فاطمه خوب زوجهای است، ای فاطمه! علی خوب شوهری است. متوجه منزل شوید و عملی انجام ندهید تا خود بیایم. حضرت امیر میفرماید: من دست فاطمه را گرفتم و پس از اینکه متوجه منزل شدیم، وی یک طرف نشست و من هم نزد او نشستم. من و فاطمه هر کدام به علت اینکه از یک دیگر خجالت میکشیدیم و حیا میکردیم به زمین چشم دوخته بودیم[۴۰].[۴۱]
منابع
پانویس
- ↑ «إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۳۴).
- ↑ «تَزَوَّجُوا الْأَبْكَارَ فَإِنَّهُنَ أَطْيَبُ شَيْءٍ أَفْوَاهاً وَ...»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۳۴).
- ↑ «مَا أَفَادَ رَجُلٌ بَعْدَ الْإِيمَانِ خَيْراً مِنِ امْرَأَةٍ ذَاتِ دِينٍ وَ جَمَالٍ»؛ (مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۶۹)؛ «إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ: أَنْ يُشْبِهَهُ وَلَدُهُ، وَ الْمَرْأَةُ الْجَمْلَاءُ ذَاتُ دِينٍ»؛ (بحارالأنوار، ج۷۳، ص۱۴۹).
- ↑ «الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِهَا»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).
- ↑ «خَيْرُ نِسَائِكُمُ الْخَمْسُ الْهَيِّنَةُ اللَّيِّنَةُ الْمُؤَاتِيَةُ...»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۵).
- ↑ «إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِيفَةُ الْعَزِيزَةُ فِي أَهْلِهَا الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِهَا»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).
- ↑ «وَ إِذَا غَابَ عَنْهَا حَفِظَتْهُ فِي نَفْسِهَا وَ مَالِهِ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۷).
- ↑ «عَلَيْكَ بِذَوَاتِ الدِّينِ تَرِبَتْ يَدَاكَ»؛ (تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۰۱).
- ↑ «فَسَأَلَ عَلِيّاً كَيْفَ وَجَدْتَ أَهْلَكَ قَالَ نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ سَأَلَ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ خَيْرُ بَعْلٍ»؛ (بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۱۷)؛ «ثَلَاثَةٌ لِلْمُؤْمِنِ فِيهَا رَاحَةٌ دَارٌ وَاسِعَةٌ تُوَارِي عَوْرَتَهُ وَ سُوءَ حَالِهِ مِنَ النَّاسِ وَ امْرَأَةٌ صَالِحَةٌ تُعِينُهُ عَلَى أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ ابْنَةٌ يُخْرِجُهَا إِمَّا بِمَوْتٍ أَوْ بِتَزْوِيجٍ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۸).
- ↑ «إِنْ أُعْطِيَتْ شَكَرَتْ وَ إِنْ مُنِعَتْ رَضِيَتْ»؛ (مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۶۱).
- ↑ «إِيَّاكُمْ وَ تَزَوُّجَ الْحَمْقَاءِ فَإِنَّ صُحْبَتَهَا ضَيَاعٌ وَ وُلْدُهَا ضِبَاعٌ»؛ (عوالی اللیالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج۴، ص۲۲۶).
- ↑ «خَيْرُ نِسَائِكُمْ نِسَاءُ قُرَيْشٍ أَلْطَفُهُنَّ بِأَزْوَاجِهِنَّ وَ أَرْحَمُهُنَّ بِأَوْلَادِهِنَّ الْمُجُونُ لِزَوْجِهَا الْحَصَانُ لِغَيْرِهِ قُلْنَا وَ مَا الْمُجُونُ قَالَ الَّتِي لَا تَمَنَّعُ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۶).
- ↑ «إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِيفَةُ الْعَزِيزَةُ فِي أَهْلِهَا الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانُ عَلَى غَيْرِهِ الَّتِي تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تُطِيعُ أَمْرَهُ وَ إِذَا خَلَا بِهَا بَذَلَتْ لَهُ مَا يُرِيدُ مِنْهَا»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).
- ↑ «خَيْرُ نِسَائِكُمُ الطَّيِّبَةُ الرِّيحِ، الطَّيِّبَةُ الطَّبِيخِ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).
- ↑ «أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِي أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً، وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).
- ↑ «أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مِنْ بَرَكَةِ الْمَرْأَةِ خِفَّةُ مَئُونَتِهَا وَ تَيْسِيرُ وِلَادَتِهَا»؛ (الکافی، ج۵، ص۵۵۴).
- ↑ «وَ إِنِ ابْتُلِيَتْ صَبَرَتْ الْقَلِيلُ فِي يَدَيْهَا كَثِيرٌ»؛ (بحارالأنوار، ج۱۳، ص۴۲۹).
- ↑ «اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ، فَإِنَ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِيعَيْنِ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۳۲).
- ↑ ولیزاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۸-۲۶.
- ↑ نظام حقوق زن در اسلام، ص۳۰.
- ↑ ولیزاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۲۶.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۷۶.
- ↑ «لَا تُغَالُوا بِمُهُورِ النِّسَاءِ فَيَكُونَ عَدَاوَةً»؛ (بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۳۵۱).
- ↑ ولیزاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۳۳.
- ↑ «جَاءَنِي جَبْرَئِيلُ(ع) لَيْلَةَ أَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ»؛(کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۷).
- ↑ «تَزَوَّجَ عَلِيٌّ فَاطِمَةَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ بَنَى بِهَا فِي ذِي الْحِجَّةِ مِنَ السَّنَةِ الثَّانِيَةِ مِنَ الْهِجْرَةِ»؛ (کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۴).
- ↑ ولیزاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۳۷.
- ↑ سیدمصطفی محقق داماد، حقوق خانواده، ص۲۹۰.
- ↑ ولیزاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۳۹.
- ↑ حسین بستان، اسلام و جامعهشناسی خانواده، ص۵۰.
- ↑ تحریر الوسیله، ج٢، مسئله ۱۳ از مسائل مکاسب و متاجر.
- ↑ ولیزاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۴۱.
- ↑ «لَا وَلِيمَةَ إِلَّا فِي خَمْسٍ فِي عُرْسٍ أَوْ خُرْسٍ أَوْ عِذَارٍ أَوْ وِكَارٍ أَوْ رِكَازٍ فَالْعُرْسُ التَّزْوِيجُ وَ الْخُرْسُ النِّفَاسُ بِالْوَلَدِ وَ الْعِذَارُ الْخِتَانُ وَ الْوِكَارُ الرَّجُلُ يَشْتَرِي الدَّارَ وَ الرِّكَازُ الرَّجُلُ يَقْدَمُ مِنْ مَكَّةَ»؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۶.
- ↑ «الْوَلِيمَةُ أَوَّلَ يَوْمٍ حَقٌّ، وَ الثَّانِيَ مَعْرُوفٌ، وَ مَا زَادَ رِيَاءٌ وَ سُمْعَةٌ»؛ الکافی، ج۵، ص۳۶۸.
- ↑ ولیزاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۴۴.
- ↑ کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۸.
- ↑ ولیزاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۴۶.
- ↑ مفردات الفاظ قرآن، ج۱، ص۳۸۰.
- ↑ «زُفُّوا عَرَائِسَكُمْ لَيْلًا، وَ أَطْعِمُوا ضُحًى»؛ الکافی، ج۵، ص۳۶۶.
- ↑ امالی شیخ طوسی، ص۴۳.
- ↑ ولیزاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۴۷.