سیره خانوادگی امام علی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

خانواده کانون الفت و انس انسان‌ها، و نخستین هسته کوچک جامعه است که انسان‌ها همدلی و همزیستی و مهر و محبت را ابتدا در آن و در دامن پر مهر مادر و آغوش گرم پدر احساس می‌کنند و شخصیت و منش خویش را به دست می‌آورند؛ آداب اجتماعی را می‌آموزند و از آنجا به صحنه جامعه می‌آورند و همان سان که در خانواده تربیت و پرورش یافته‌اند، با دیگر افراد برخورد می‌کنند و به همراه دیگر خانواده‌ها، جامعه را می‌سازند؛ از این رو، خانواده از جایگاه والا، منزلتی ارجمند و موقعیتی ممتاز و ویژه برخوردار است و سهم عمیق و گسترده‌ای در پیشرفت و تکامل انسان‌ها دارد؛ به همین دلیل دین مقدس اسلام و سایر ادیان الهی، به این کانون اصلی انسان‌سازی، توجه فراوان کرده، آن را بسیار مقدس و محترم دانسته‌اند.

ارائه الگویی نیکو برای تمام خانواده‌ها لازم است تا بر اساس آن، کانون خانواده خود را رشد دهند. در این زمینه، سیره خانوادگی علی(ع) و فاطمه(س) بهترین و متکامل‌ترین نمونه برای خانواده‌ها است.

در این بخش، نخست به شیوه همسرداری امام علی(ع)، سپس روش آموزشی و تربیتی فرزندان و در پایان، برخورد وی با خویشاوندان بررسی می‌شود[۱].

شیوه همسرداری امام علی(ع)

بزرگ‌ترین عامل خوشبختی و راز کام‌یابی خانواده، در گرم و باصفا نگاه داشتن کانون خانوادگی، اخلاق پسندیده و محبت و مهربانی و وفاداری در آن است؛ از این رو امام علی(ع) می‌فرمود: «هیچ همنشینی مانند نیک‌خویی و هیچ میراثی همسنگ ادب نیست»[۲]. حضرت نیک‌خویی را موجب و موجد محبت و دوستی معرفی می‌کرد[۳] و در مقابل، خوی ناپسند و بداخلاقی را بدترین همنشین دانسته[۴]، آن را باعث تباه شدن زندگی و سیه‌روزی و موجب شکنجه و آزار انسان به شمار آورد[۵].

او که خود دست پرورده اخلاق خوش پیامبر است، از حضرت آموخته که رمز پیروزی در زندگی، به ویژه در کانون گرم خانواده، داشتن خلق و خوی پسندیده است. امیر مؤمنان(ع) درباره نمونه برخورد اخلاقی و پر از مهر پیامبر با خویش می‌فرماید: پیامبر مرا از روزی که نوزادی بیش نبودم، به دامن خویش می‌نشاند و به سینه خود می‌چسباند. در بستر خویش پناهم می‌داد و بدنش را به بدنم می‌سایید و از عطر دل‌آویزش بهره‌مندم می‌ساخت. لقمه را می‌جوید و در دهانم می‌گذاشت؛ از این رو هرگز در گفتارم دروغی نشنید و در کردارم خطایی ندید[۶].

بر این اساس، پیامبر تربیت شده الهی و علی تربیت شده پیامبر است؛ یعنی از همان چشمه زلال الهی، بهره گرفته است. به عبارت دیگر، دو رکن اساسی خانواده علوی، علی و فاطمه، هر دو از چشمه‌سار وحی سیراب شده، به وسیله پیامبر تربیت و پرورش یافته‌اند؛ بنابراین از نظر اخلاقی بسیار به هم نزدیک و شبیه هم هستند و با یکدیگر توافق کامل دارند و دید و بینش هر دو به زندگی، یکی است؛ بدین لحاظ رابطه‌ای که با یکدیگر برقرار کرده‌اند، رابطه‌ای تنگاتنگ همراه با محبت، مهربانی، صفا و وفاداری به همدیگر و احترامی متقابل است. هر دو به خلق و خوی هم آشنا هستند و چه زیبا است این وصلت و رشته پیوند خانوادگی میان آنان که هیچ چیز آن را سست و متزلزل نمی‌سازد؛ زیرا علی(ع) فاطمه را به خوبی می‌شناسد و برای او احترامی درخور قائل است. علی می‌داند که فاطمه سیده زنان عالم و نوری از انوار رسول خدا(ص) است و نیز به خوبی آگاه است که فاطمه مجموعه‌ای از فضایل را دارد که اگر یکی از آنها نصیب زن دیگری می‌شد، شایسته نوع تعظیم و تکریم بود تا چه رسد به فاطمه که خود دارای همه آن فضیلت‌ها است.

فاطمه(س) نیز منزلت عالی شوهر را می‌دانست و او را محترم می‌شمرد؛ چنان‌که زن مسلمان، به پیشوای خویش احترام می‌نهد؛ زیرا فاطمه به مقام و حق علی، چنان‌که باید و شاید، آشنا بود و از وی پیروی می‌کرد. او می‌دانست که علی صاحب ولایت و خلافت بزرگ و امامت مطلق است. برادر رسول خدا و خلیفه او، وارث و وصی حضرت و از همه مردم پیشگام‌تر در اسلام و دارای علم و کمالات و فضایل بی‌شمار است. با توجه به همین شناخت و کانون پر از مهر و عاطفه خانوادگی بود که علی(ع) می‌فرمود: به خدا سوگند! هیچ‌گاه فاطمه را به اکراه به کاری وا نداشتم و او را ناراحت نکردم و خشمگین نساختم تا خداوند او را نزد خویش برد و او نیز هیچ زمان مرا ناراحت و خشمگین نکرد و از دستور من سر نپیچید و هرگاه به او نگاه می‌کردم، همه ناراحتی‌ها و اندوه‌ها و غم‌هایم را از یاد می‌بردم[۷].

در حدیثی آمده است که پیامبر کارهای مربوط به این کانون گرم را میان علی و فاطمه تقسیم کرده بود؛ به این شکل که علی موظف بود کارهای بیرون از خانه را انجام دهد و فاطمه، به امور داخل خانه می‌رسید و از این تقسیم کار، بسیار راضی و خشنود بود[۸]. با این حال، علی(ع) در خانه نیز به فاطمه کمک می‌کرد و از بار سنگین کارهای داخل خانه که بر دوش او بود، می‌کاست. حضرت در خانه، عدس پاک می‌کرد. خانه را جارو می‌زد و در آسیاب کردن جو به فاطمه یاری می‌داد[۹].

گفته‌اند: روزی پیامبر به خانه علی و فاطمه آمد و دید آنان مشغول آسیاب کردن هستند؛ فرمود: کدام یک از شما بیش‌تر از دیگری خسته شده است؟ علی(ع) پاسخ داد: ای رسول خدا! فاطمه خسته‌تر است. پیامبر کنار علی قرار گرفت و به کمک او به آرد کردن جو مشغول شد[۱۰].

امام صادق(ع) می‌فرماید: «امیرمؤمنان(ع) به خانه هیزم و آب می‌آورد و جارو می‌کرد و فاطمه(س) آسیاب و خمیر می‌کرد و نان می‌پخت»[۱۱].

این روایت‌ها نمونه‌هایی از شیوه همسرداری علی(ع) بود که نشان می‌دهد چگونه به فاطمه(س) کمک می‌کرد و سیره او در خانه و با همسرش بر چه اساسی استوار بود. امام هیچ‌گاه از یاری و کمک به فاطمه در خانه و بیرون از خانه، کوتاهی نکرد و مقررات اسلامی را در مورد وی نادیده نگرفت و در هر حال مدافعش بود. حضرت در مورد حقوق همسران می‌فرمود: مبادا بر زنان خود ستم روا دارید و آنان را از حق خویش محروم سازید[۱۲]. هر کس به اندازه یک درهم گوشت برای همسر و فرزندان خویش خریداری کند، مانند کسی است که برده‌ای از فرزندان اسماعیل(ع) را آزاد ساخته است[۱۳].[۱۴]

رفتار علی(ع) با فرزندان خود

شیوه و رفتار علی(ع) با فرزندانش، بر همان مبنایی استوار بود که خود بر آن اساس، از جانب پیامبر تربیت شده بود. به عبارت دیگر، نوع تربیت و آموزشی را که قرآن و سنت برای فرزندان مقرر ساخته بود، به کار می‌بست و تصریح می‌کرد که فرزند را بر پدر و پدر را بر فرزند حقوقی متقابل است: حق فرزند بر پدر آن است که بر او نامی نیک بگذارد. ادب نیکو و پسندیده بیاموزد و قرآن را به او آموزش دهد و در برابر، حق پدر بر فرزند آن است که از پدر فرمان برد، جز آنجا که اطاعت از پدر، در مسیر سرپیچی از فرمان خداوند باشد[۱۵]. او در سخنی زیبا، به حسن و حسین(ع)، فضیلت‌ها و ارزش‌های متعالی در زندگی را چنین می‌آموزد: تقوا پیشه سازید. در پی دنیا و مظاهر آن نباشید؛ حتی اگر دنیا به شما روی آورد. بر هر چه از مواهب دنیایی است و از دست می‌دهید، تأسف نخورید. به حق سخن بگویید. برای پاداش الهی کار و کوشش کنید. دشمن ستمگر و یار ستمدیده باشید. در کارهایتان نظم داشته باشید. برای ایجاد صلح و و آشتی بین مردم بکوشید. حال یتیمان را رعایت کنید و نگذارید نابود شوند. همسایگان خود را مراعات کنید مبادا در عمل به قرآن، دیگران بر شما پیشی گیرند. همواره مواظب نماز باشید. امر به معروف و نهی از منکر را هرگز ترک نکنید که در آن صورت، بدان بر شما مسلط شده، دعایتان مستجاب نخواهد شد. بر شما باد همبستگی و از تفرقه و پشت کردن به یکدیگر بپرهیزید[۱۶].

در این سخنان، هر آنچه باید پدری به فرزندان خویش در امور دینی و دنیایی و در نوع رفتار فردی و اجتماعی بیاموزد، آمده است. هر یک از فرزندانش که متولد می‌شد، روز هفتم تولدش قربانی می‌کرد و عقیقه می‌داد و می‌فرمود: در روز هفتم تولد نوزادتان عقیقه و قربانی کنید و چون موی سر آنها را تراشیدید، به وزن آن، نقره صدقه دهید[۱۷].

در مورد چگونگی تربیت آنان نیز می‌فرمود: «مَنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا»[۱۸]؛ «هر کسی فرزند کودکی داشت، کودکی کند». حضرت در این سخن ارزشمند، رکنی اساسی و حکمت‌آمیز را مطرح ساخته که با هر کس باید به زبان خود وی سخن گفت و رفتار کرد؛ زیرا فاصله زمانی و فاصله فکری و فرهنگی بین افراد، مانع از آن است که بتوانند همدیگر را خوب و درست درک کنند.

در سفارشی آموزنده و پر از حکمت در مورد رعایت موقعیت زمانی کودکان و فرزندان و فاصله میان دو نسل می‌گوید: «لا تقسروا أولادكم على آدابكم فإنهم مخلوقون لزمان غير زمانكم»[۱۹]؛ «فرزندان خویش را به آداب و نوع تربیت خویش محدود نسازید؛ زیرا آنان برای روزگاری غیر از روزگار شما آفریده شده‌اند».

رعایت نکردن فاصله سنی و زمانی و اقتضائات زمانی و بی‌توجهی به پیشرفت زمان و تغییر آداب و رسوم، در امر تربیت فرزندان، نه تنها مفید نیست، بلکه ضررهای جبران‌ناپذیر و فراوانی را به بار خواهد آورد.

امام علی(ع) با توجه به این مسائل، در نامه‌ای که به فرزند دلبند خویش، امام حسن(ع) شیوه و نوع رفتار و اصول تربیتی و پرورشی خویش را که در مورد فرزندش اعمال کرده، به تفصیل برای وی نوشته است[۲۰]. آن حضرت نه تنها به لحاظ نظری به تعلیم و تربیت فرزندان خود می‌پرداخت، بلکه در مرحله عمل نیز به این امر توجه می‌کرد و در زندگی اجتماعی به آنان مسئولیت می‌داد و از آنان انتظار داشت که به آموزه‌هایش پاسخ شایسته دهند. نمونه‌هایی از این مسئولیت دادن‌ها و وارد کردن آنها به مسائل اجتماعی، به این شرح است: حضرت علی(ع) برای این که به فرزند خویش شخصیت و مسئولیت دهد، داوری مردی را که برای رهایی بی‌گناهی از قصاص، به قتل اعتراف کرد، به امام حسن(ع) واگذاشت و امام حسن(ع) فرمود: چون با حضور خویش و اعتراف به قتل، بی‌گناهی را از مرگ نجات داد و خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا[۲۱]. دیه او را از بیت‌المال بدهید و هر دو را آزاد کنید! حضرت علی(ع) داوری فرزندش را پسندید و قضاوت او را تأیید کرد[۲۲]. همچنین امام علی(ع) در جنگ صفین، ده هزار نفر از سپاهیانش را تحت فرماندهی امام حسین(ع) قرار داد[۲۳].[۲۴]

سیره امام علی(ع) در مورد خویشاوندان

دلبستگی به خانواده، حفظ و حراست از بستگان و رسیدگی به آنان، اهتمام به صله رحم، استوار ساختن پیوند خویشاوندی، از سنت‌های نیکو و از اصول اساسی در فرهنگ اسلام است و پیامبر بر سنت و اصل صله رحم بسیار پای فشرده، تأکید فرموده است. امام علی(ع) نیز در این زمینه پیشتاز بوده است؛ چنان‌که خود در یکی از سخنانش به این مطلب تصریح کرده است: «لَنْ يُسْرِعَ أَحَدٌ قَبْلِي إِلَى دَعْوَةِ حَقٍّ وَ صِلَةِ رَحِمٍ»[۲۵]؛ «هیچ کس، در پذیرش دعوت حق و صله رحم، چون من پیشتاز نبوده است». در سخنی دیگر می‌فرماید: ای مردم، بی‌گمان هیچ کس [هر چند دارای ثروت فراوان و مکنت بی‌شمار باشد] از خویشان و بستگان خود بی‌نیاز نیست که از وی با زبان و دست دفاع کنند. خویشاوندان بزرگ‌ترین گروه از مردم هستند که از انسان پشتیبانی می‌کنند و ناراحتی او را از بین می‌برند. هنگامی که حادثه‌ای برای شخص پیش آید، آنها پر عاطفه‌ترین مردمند.

آگاه باشید که نباید از بستگان و خویشان بینوای خود روی برتابید و از آنان چیزی را دریغ دارید که اگر بر آنان انفاق نکنید، بر دارایی نیفزاید و اگر به آنان انفاق کنید، کاستی در مالتان پدید نیاید. هر کس از یاری عشیره و خویشان خود دست فرو بندد، فقط یک دست از یاری آنان کاسته شده؛ ولی وی خویش را از دست‌های بسیاری محروم ساخته است. هر کس با نزدیکان و اطرافیان خویش مدارا کند، همواره دوستی و مهربانی آنان را نصیب خویش ساخته است[۲۶].

حضرت در یکی دیگر از سخنان خود به توان‌گران از بستگان خویش، درباره خویشاوندان، سفارش می‌کند: «... فَمَنْ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا فَلْيَصِلْ بِهِ الْقَرَابَةَ وَ لْيُحْسِنْ مِنْهُ الضِّيَافَةَ»[۲۷]؛ «کسی که خداوند به او توان‌گری داده، باید پیوند خویشاوندی را استوار سازد [صله رحم کند] و از میهمانان به خوبی و شایستگی پذیرایی کند».

او در وصیتی به فرزند خود، امام حسن(ع) درباره رعایت حقوق خانواده و خویشاوندان، با تأکید بیش‌تری سفارش می‌کند: «وأكِرم عَشِيرَتَك، فإنَّهم جَناحُك الَّذِي به تَطِير، وأصْلُك الَّذِي إليه تَصِير، ويدُك الَّذِي بها تَصولُ»[۲۸]؛ «خویشانت را گرامی بدار که بال‌های تواند و به نیروی آنان می‌توانی پرواز کنی و همچنین آنان ریشه تواند که به آن باز می‌گردی و دستان تواند که با آنان به دشمن یورش می‌بری».

به این ترتیب حضرت پیوند خانوادگی و خویشاوندی را بسیار محترم می‌داشت و به پیوند خویشاوندی سفارش أکید می‌فرمود و خود در این راه پیشگام و پیشتاز بود[۲۹].

منابع

پانویس

  1. رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۲۳.
  2. نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹.
  3. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ص۱۹۰.
  4. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ص۲۲۹.
  5. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ص۲۲۹.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴.
  7. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱.
  8. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۲۳.
  9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۰.
  10. ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج۲، ص۲۳۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۱.
  11. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۸۶؛ شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۹؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۶۶۱؛ ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۶۵؛ ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج۲، ص۱۴۸.
  12. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۷، ص۴۰۸ و ۴۰۷.
  13. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۲.
  14. رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۲۴.
  15. نهج البلاغه، حکمت ۲۰۰.
  16. نهج البلاغه، نامه ۴۷.
  17. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۷۲.
  18. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.
  19. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۶۷.
  20. نهج البلاغه، نامه ۴۷.
  21. «و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است» سوره مائده، آیه ۳۲.
  22. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۷، ص۲۸۹.
  23. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱.
  24. رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۲۶.
  25. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۹.
  26. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۹.
  27. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۲.
  28. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  29. رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۲۹.