پیروزی در فقه سیاسی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۳۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث پیروزی است. "پیروزی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

آفت‌های پیروزی

یکی از مباحث مهم در احکام جهاد اسلامی، بررسی و آسیب‌شناسی وضعیت پس از پیروزی در جبهه‌های نبرد است که با نام «آفت پیروزی» مطرح می‌شود. عوارض منفی و آفت‌های پیروزی در جنگ را می‌توان از ابعاد مختلف بررسی کرد:

آسیب اعتقادی

توحید مبنای اصلی و محور تفکر دینی و اعتقادی یک مسلمان واقعی است، ولی همین اصل محوری بیش از هر نقطۀ اعتقادی در برابر حوادث روزمره آسیب‌پذیر است، هرگونه توجه به علل و عوامل ظاهری و مادی پدیده‌ها، می‌تواند در صورت غفلت از علت واقعی و اصلی آنها به اعتقاد توحیدی مسلمان لطمه وارد آورد. پیروزی در جنگ نیز دارای علل ظاهری و مادی بسیار است که اغلب از تلاش و فعالیت نظامی رزمندگان در صحنه‌های نبرد به وجود می‌آید، ولی از دید اسلامی و توحیدی این نصرت الهی است که عامل تعیین‌کننده در صحنه‌های جنگ است. در قرآن و سنت، این حقیقت به تجربه ثابت شده و در مناسبت‌های مختلف و با تعبیرهای متفاوت بیان و بر عوامل معنوی و امدادهای غیبی و الهی پیروزی‌ها تأکید شده و غفلت از آن به ویژه در شرایط پیروزی‌های چشمگیر، انحرافی بس خطرناک توصیف شده است:

  1. اشاره مکرر به نصرت‌های الهی که در شرایط حساس و نا امید کننده شامل حال انبیاء و مؤمنان شده است[۱]؛
  2. وعده نصرت الهی با وجود نامساعد بودن شرایط و عدم دسترسی به اسباب و عوامل مادی پیروزی به کسانی‌که پوینده راه خدایند[۲]؛
  3. گام در نصرت الهی برداشتن ملازم برخورداری از نصرت الهی است[۳]؛
  4. هرگز عوامل مادی هر چند که قوی و کارساز باشند، در مقابل نصرت الهی نمی‌توانند پیروزی بیافرینند[۴]؛
  5. نفی دلبستن به عوامل مادی و انتظار پیروزی از آن عوامل[۵]؛
  6. آنها که اطمینان به نصرت الهی ندارند می‌توانند آن را تجربه کنند و خود شخصا در زندگی نصرت الهی را به چشم مشاهده کنند[۶]؛
  7. موحد بر اساس اعتقاد و جهان‌بینی خود، ناگزیر باید این حقیقت را بپذیرد که جز خدا ناصری ندارد و آنها که اعتقاد ندارند نیز ناگزیر در صحنه‌های واقعی زندگی به این حقیقت پی می‌برند که پشتیبان واقعی و عامل تعیین‌کننده پیروزی‌ها خدا هست و بس[۷]؛
  8. امداد با نیروهای غیبی و عوامل نامریی[۸]؛
  9. در سنت نیز به گونه‌های مختلف بر این اصل توحیدی تأکید شده که برای رعایت اختصار به ذکر یک مورد از آن اکتفا می‌شود: امام علی(ع) در خطبۀ ۱۴۶ نهج‌البلاغه، بعد توحیدی پیروزی‌های اسلام را چنین تفسیر می‌کند: «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَمْ يَكُنْ نَصْرُهُ وَ لَا خِذْلَانُهُ بِكَثْرَةٍ وَ لَا بِقِلَّةٍ وَ هُوَ دِينُ اللَّهِ الَّذِي أَظْهَرَهُ»؛ پیروزی‌های اسلام و شکست‌های آن به سبب فراوانی و کمبود نیروها نبوده، اسلام دین الهی است که خود خواسته که آن را پیروز گرداند[۹]. «فَإِنَّا لَمْ نَكُنْ نُقَاتِلُ فِيمَا مَضَى بِالْكَثْرَةِ وَ إِنَّمَا كُنَّا نُقَاتِلُ بِالنَّصْرِ وَ الْمَعُونَةِ»؛ ما در عصر پیامبر(ص) به اتکای کثرت نیروهای رزمنده نمی‌جنگیدیم، بلکه اعتمادمان به نصرت الهی و کمک‌های غیبی بود که ما را پیروز گردانید[۱۰]؛
  10. در تاریخ غزوات پیامبر(ص) نمونه‌های بارزی از تجلی این اعتقاد و تجربۀ عینی این حقیقت دیده می‌شود که با تفکر مادی و الحادی قابل تفسیر و توجیه نیست[۱۱]. نام خدا و یاد عظمت و قدرت لایزال الهی توأم با تسبیح و تقدیس حق‌تعالی از هر نوع شرک و دوگانه پرستی توصیه‌ای است که اسلام برای مصونیت در برابر آفت اعتقادی پیروزی‌ها برای جهادگران موحد، تأکید قرار می‌شود.[۱۲]

آفت سیاسی و نظامی

غرور ناشی از پیروزی، همواره آفت خطرناکی برای سلامت اندیشه در تحلیل مسائل سیاسی و نظامی است؛ به‌طور معمول یک سونگری و جزمیت که از غرور در صحنه‌های پیروزی دامنگیر پیروزمندان می‌شود، آنها را در رسیدن به تحلیل درست، واقع‌بینانه و نیز برنامه‌ریزی صحیح و منطبق با واقعیت‌ها دچار اشکال می‌کند و آنان را بر آن می‌دارد که در پیش‌بینی آینده، ساده‌نگر بوده و یکنواخت فکر کنند و همواره آینده را منطبق با گذشته پندارند و به تجربه‌های دیگر کمتر توجه کنند و احتمالات را مدنظر قرار ندهند. قرآن ضمن اشاره به شکست مسلمانان در غزواتی چون حنین به همین نکته توجه می‌دهد و با تعبیر ﴿إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ[۱۳] هشدار می‌دهد که غرور هر چند ناشی از واقعیت‌های عینی باشد و با حساب و برنامه توأم باشد، خطرناک است و چه‌بسا خود عامل شکست می‌شود[۱۴].[۱۵]

آفت اخلاقی و تربیتی

پیروزی هر قدر شکوهمندتر، عمیق‌تر و باعظمت‌تر باشد، به همان اندازه احساس خرسندی، فرح، عجب، فخر، کبر، اقتدار، خودبزرگبینی و به خود بالیدن را نیز به همراه دارد و این نوع احساسات در منطق اسلام نه تنها روان آدمی را آلوده می‌کند، اصولاً جهاد اکبر در اسلام برای بیرون راندن این حالات از عمق روان و روح انسانی است که بسی مشکل‌تر از جهاد با دشمنان بیرونی است. از سوی دیگر به تجربه ثابت شده که چنین احساساتی همواره عامل اصلی شکست‌ها و ناموفقیتها بوده و پیوسته شکست‌های جبران‌ناپذیری را حتی پس از پیروزی‌های شکوهمند به دنبال داشته است. به‌طور معمول عدم تعادل روانی فاتحان جنگ مشکلاتی برای شخصیت آنان و هدفی که برای آن به پیروزی دست‌یافته‌اند، ایجاد می‌کند که گاه درمانی فوری و مناسب می‌طلبد.

برخورد امام علی(ع) در یک مورد و خلیفه دوم در مورد دیگر با خالد بن ولید هنگام بازگشت پیروزمندانه‌اش، گواهی بر این مطلب است. گرچه در بسیاری از موارد اینگونه آلودگی‌های روانی و روحی ممکن است ناخودآگاه دامنگیر فاتحان شود و خود ناخواسته در دام این آفت در افتند، اما در هر حال در نظام تربیتی اسلام همین نوع آلودگی‌ها هم ناپسند و ناشایست تلقی شده و برای آن درمانی مشخص نیز توصیه شده است. امر به استغفار در آیه ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا[۱۶] در حقیقت بهترین دارو و مسکن بلکه شفابخش این نوع صفات رذیله‌ای است که احیاناً ممکن است دامن فاتحان مجاهد در راه خدا را آلوده کند. توجه عمیق به خطاها و لغزش‌ها و گناهان نه‌تنها آرامش‌بخش جان‌های مضطرب و آسیب خورده است، بلکه دارویی شفابخش برای فرح غفلت‌زا، عُجب کیش شخصیت، کبریایی از خود بیگانه شدن و اقتدار ستم‌پیشگی است[۱۷].[۱۸]

خشونت و زورگویی

صحنه‌های خشونت‌بار تاریخ اختصاص به زمان جنگ ندارد. بسیاری از خشونت‌ها و زورگویی‌ها به زمان صلح مربوط می‌شود که آنگاه، فاتحان که از کارزار پیروزمند به سوی مردم بر می‌گردند، روحی خشن و رفتاری زورگویانه پیدا می‌کنند و نه‌تنها ملت مغلوب، بلکه ملت غالب نیز که فاتحان از آنهایند طعم تلخ پیروزی‌ها را در عرصه‌های خشونت، زورگویی و قلدری می‌چشند. شاید سنت برکنار کردن فاتحان از صحنۀ قدرت که همواره در تاریخ ملت‌های پیروزمند تکرار شده، برداشتی از این واقعیت تلخ است. ولی اسلام این آفت را با تأکید بر تواضع درمان می‌کند. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ، وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَاهُ»[۱۹]؛ کسی‌که برای خدا تواضع کند خدا او را سربلند گرداند و اگر تکبر بورزد او را خوار گرداند. علی(ع) فرمود: «فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ»[۲۰]؛ با من چون با جباران سخن نگویید.

فاتحان مسلمان نه در همه‌جا و نه همیشه بلکه بیشترشان و در بیشتر موارد تحت تأثیر تعالیم اسلام همواره می‌کوشیده‌اند از رفتار متواضعانه حتی در برابر ملت‌های شکست‌خورده، چون دارویی برای درمان خشونت‌های ناخودآگاه فاتحان استفاده کنند. سر توماس آرنولند در کتاب«دعوت به اسلام» می‌نویسد: «سرزمین‌هایی که توسط عوامل امپراطوری روم به تصرف درآمده بود در مقابل رزمندگان اسلام یکی پس از دیگری با نهایت رضایت و خشنودی گشوده می‌شد و علت این امر آن بود که از یک نوع گذشت و عفو و بزرگواری برخوردار می‌شدند که در طول قرون متمادی به دلیل تعصبات مذهبی از آن. محروم بودند»[۲۱].

مورخ مسیحی دیگری می‌افزاید: مسلمانان وقتی شهری را فتح می‌کردند، اهالی آن را به همان وضع سابق خود آزاد می‌گذاشتند و نسبت به دین و سایر مقررات مدنی و قضایی آنان متعرض نمی‌شدند. در واقع سپاهیان مسلمان، کشوری را که فتح می‌کردند فقط آنجا را تحت الحمایۀ خود قرار می‌دادند[۲۲]. ویل دورانت می‌نویسد: «فاتحان مسلمان با مردم رفتاری نیکو داشتند. اصولاً مسیحیان، داوری مسلمانان را بر داوری مسیحیان برتری می‌دادند»[۲۳].[۲۴].[۲۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ﴿وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «و بی‌گمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید» سوره آل عمران، آیه ۱۲۳؛ ﴿لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ «بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۵؛ ﴿وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ «و یاریشان کردیم پس آنان بودند که پیروز شدند» سوره صافات، آیه ۱۱۶؛ ﴿وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ «و به یقین پیش از تو (نیز) پیامبرانی دروغگو شمرده شدند پس، هر چه دروغگو شمرده شدند و آزار دیدند شکیبایی ورزیدند تا آنکه یاری ما به ایشان رسید؛ و برای کلمات خداوند هیچ دگرگون‌کننده‌ای نیست و بی‌گمان (برخی) از خبر (های) پیامبران به تو رسیده است» سوره انعام، آیه ۳۴؛ ﴿وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ «و اگر بخواهند تو را فریب دهند بی‌گمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد» سوره انفال، آیه ۶۲.
  2. ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ «آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی می‌گفتند: یاری خداوند کی در می‌رسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نز» سوره بقره، آیه ۲۱۴؛ ﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ «ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم» سوره غافر، آیه ۵۱؛ ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ «و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم آنان فرستادیم که برای آنها برهان‌ها (ی روشن) آوردند و ما از گناهکاران انتقام گرفتیم و یاری مؤمنان بر ما واجب است» سوره روم، آیه ۴۷.
  3. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ «ای مؤمنان! اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد» سوره محمد، آیه ۷.
  4. ﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «اگر خداوند یاریتان کند هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر شما را واگذارد پس از او کیست که یاریتان دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۰؛ ﴿لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِنْ قُوتِلُوا لَا يَنْصُرُونَهُمْ وَلَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ «اگر بیرون رانده شوند همراه آنان بیرون نخواهند رفت و اگر با آنان جنگ شود یاریشان نخواهند کرد و اگر هم بخواهند یاریشان کنند بی‌گمان واپس می‌گریزند سپس (از هیچ کس) یاری نمی‌یابند» سوره حشر، آیه ۱۲.
  5. ﴿أَمَّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْكَافِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ «یا کیست آنکه سپاه شماست، که در برابر (خداوند) بخشنده یاریتان می‌کند؟ کافران جز در فریبی به سر نمی‌برند» سوره ملک، آیه ۲۰؛ ﴿وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلَا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ «و کسانی را که به جای او (به پرستش) می‌خوانید نه شما را یاوری می‌توانند کرد و نه به خود یاری می‌رسانند» سوره اعراف، آیه ۱۹۷.
  6. ﴿مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ «هر کس که گمان می‌داشت خداوند در این جهان و در جهان واپسین هرگز پیامبر را یاری نخواهد کرد، (اینک) ریسمانی از سقف بیاویزد سپس (رشته زندگی خود را) ببرد آنگاه بنگرد که آیا این تدبیر او خشمش را از بین می‌برد؟» سوره حج، آیه ۱۵.
  7. ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «و خداوند آن را جز مژده‌ای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دل‌هاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۶؛ ﴿فَمَا لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ «دیگر او نه توانی و نه یاوری دارد،» سوره طارق، آیه ۱۰.
  8. ﴿إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ «(یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان می‌گفتی: آیا بسنده‌تان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟» سوره آل عمران، آیه ۱۲۴.
  9. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۴۶.
  10. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۴۶.
  11. حیاة محمد(ص)، ص۲۹۷؛ تاریخ الاسلام السیاسی، ج۱؛ تفسیر البرهان، ج۱، ص۳۱۰؛ تفسیر التبیان، ج۳، ص۵۱۸؛ در المنثور، ج۲، ص۶۸؛ تفسیر طبری، ج۴، ص۴۸؛ تفسیر فخر رازی، ج۸، ص۲۲۱؛ تفسیر فی ظلال القرآن، ج۱، ص۴۶۹؛ تفسیر المیزان، ج۴، ص۷.
  12. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۱.
  13. «هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت» سوره توبه، آیه ۲۵.
  14. تفسیر طبری، ج۱۰، ص۷۰؛ تفسیر فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۱۶؛ تفسیر جامع قرطبی، ج۸، ص۹۶؛ تفسیر المنار، ج۱۰، ص۲۴۳؛ تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۱۸.
  15. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۲.
  16. «آنگاه، با سپاس، پروردگارت را به پاکی بستای و از وی آمرزش خواه که او بی‌گمان بسیار توبه‌پذیر است» سوره نصر، آیه ۳.
  17. وسائل‌الشیعه، ج۱۱، ص۳۵۱.
  18. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۲.
  19. وسائل‌الشیعه، ج۱۱، ص۲۱۵.
  20. نهج‌البلاغه، خطبه ۲۱۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۹۸-۳۰۳.
  21. پاسداران صلح و همزیستی، ص۲۰۱.
  22. پاسداران صلح و همزیستی، ص۲۰۱.
  23. تاریخ تمدن، ۱۳.
  24. فقه سیاسی، ج۶، ص۳۱۱-۳۱۶.
  25. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۳.