ابن قدامه سعدی
ابن قدامه سعدی | |
---|---|
نام کامل | جاریة بن قدامه |
جنسیت | مرد |
کنیه | ابوایوب |
از قبیله | بنی تمیم |
پدر | قدامة بن مالک بن زهیر تمیمی سعدی |
خویشاوندان | احنف بن قیس (برادرزاده) |
محل زندگی | بصره |
درگذشت | ۵۰ هجری |
از اصحاب | |
حضور در جنگ | |
فعالیتهای او |
|
آشنایی اجمالی
جاریه یا حارثه[۱]، فرزند قدامة بن مالک بن زهیر تمیمی سعدی و کنیهاش ابوایوب و به قولی ابو قدامه یا ابو یزید بصری بود[۲]. وی از اصحاب پاک طینت و شجاع پیامبر اسلام a و از یاران وفادار امیرمؤمنان علی S بود که در راه دین اسلام همواره ثابت قدم ماند.
شیخ طوسی و دیگران، وی را از اصحاب رسول خدا a و نیز از اصحاب امیرالمؤمنین علی S، و عموی احنف بن قیس و به قولی پسر عمویش میدانند که در شهر بصره ساکن بود[۳][۴]
وفاداری جاریه به امامت علی S و توجه حضرت به او
جاریه در جنگهای جمل و صفین و نهروان در رکاب آن امام S شمشیر زد و از کیان اسلام و حکومت عادلانه آن حضرت دفاع نمود. وی همان بزرگ مجاهدی است که «بسر بن ارطاة» را با همه خشونتها و درنده خوییهایش از قلمرو دولت امیرالمؤمنین S بیرون راند و همه مناطق تحت فرمان امام S را از لوث وجود نیروهای این مرد جنایتکار پاک ساخت که برای ایجاد اغتشاش و ناامنی و تضعیف روحیه شیعیان علی S از سوی معاویه در عراق و حجاز و یمن به غارت و چپاول میپرداختند.
عبیدالله بن عباس (پسر عموی امیرالمؤمنین S) که در آن زمان والی یمن بود، پس از آگاهی از حملات بسر بن ارطاة از صنعا محل حکومت خود گریخت و مسند امارت را به عمرو بن اراکه ثقفی[۵] واگذار کرد و رهسپار عراق شد؛ وقتی «بسر بن ارطاة» بر یمن سلطه یافت والی موقت آنجا عمرو بن اراکه را به قتل رسانید و دو فرزند خردسال عبیدالله بن عباس را نیز بیرحمانه کشت.
اما جاریه با شجاعت کم نظیر و ایمان و عقیدهای محکم به مصاف چنین جرثومه خطرناکی رفت و همه عراق و حجاز و یمن را از شر او و نیروهای غارتگرش نجات داد و آرامش را به این مناطق برگرداند. او در یک نبرد مردانه دیگر فتنه «عبدالله بن عمرو حضرمی» و موالیانش را در بصره فرو نشاند و او را به آتش کشید، لذا وی را محرق نامیدهاند و پس از نابودی فتنه ابن حضرمی، ابن زیاد (استاندار منصوب از طرف امیرمؤمنان) را به قصر حکومتش برگرداند و وی از کسانی بود که قبل از جنگ جمل مردم بصره را به بیعت با امیرالمؤمنین علی S تشویق کرد.
و از دیگر مأموریتهای فداکارانه او سرکوب مرتدهای نجران بود. حضرت علی S پس از ارتداد اهل نجران، به جاریه مأموریت داد که در رأس سپاهی متشکل از موالیان آن حضرت برای سرکوب مرتدها روانه نجران شود[۶].
در شجاعت جاریه و وفاداری او به امام علی S همین بس که وقتی مردم کوفه در مقابله با بسر بن ارطاة تمایلی نشان ندادند و حضرت از آنها مأیوس و ناراحت شد، جاریه چون آثار تأسف شدید امام S را در سیمای آن حضرت دید، برخاست و گفت: «ای امیر مؤمنان، من شما را در مقابله با این غارتگران کفایت خواهم کرد»[۷].
امام S هم در توجه به او فرمود: «به جان خودم ای جاریه، تو همواره از مناقب بلند و نیات پسندیده، طایفه و عشیرهای شایسته و با کفایت برخوردار بودهای»[۸]. و نیز از عنایت و توجه امام S به او، این که امیرمؤمنان S در پاسخ به کسانی که نگران غارتگری بسر بن ارطاة بودند، فرمود: «شما نگران بسر بن ارطاة نباشید، زیرا جاریه کسی است که با او را به هلاکت میرساند یا خود کشته میشود، شما باید به پیکار با شامیان بیندیشید»[۹][۱۰]
جاریه در جنگ جمل
او در جنگ جمل از جانب امیرمؤمنان علی S به فرماندهی نیروهای تمیمی بصره منصوب شد و با ناکثین به نبرد پرداخت[۱۱].
در تاریخ طبری آمده است: وی کمی قبل از شروع جنگ جمل، به عایشه گفت: ای ام المؤمنین! به خدا سوگند، تو اگر به منظور خونخواهی عثمان به بصره آمدهای، باید بدانی که آن کار (قتل عثمان) آسانتر از خارج شدن تو از منزل و سوار شدن بر این شتر ملعون، و خود را هدف تیر قرار دادن است؛ زیرا خداوند به واسطه ازدواج با پیامبر a به تو پوشش و حرمتی داده بود؛ اما تو با این کار آن را دریده و حرمت آن را شکستی، امروز هرکس نبرد با تو را جایز بداند، کشتن تو را نیز جایز میداند، اکنون اگر با میل و رغبت وارد بصره شدهای، صلاح در آن است که به منزل خویش باز گردی و اگر تو را ناخواسته و به اکراه به این کار را داشتهاند، بهتر است مردم را در جریان گذاشته و از آنان کمک بگیری و بازگردی که به طور یقین تو را کمک خواهند کرد[۱۲].
البته نصایح جاریه در روحیه عایشه اثری نگذاشت و او بر خواست نفسانی خود پافشاری کرد و تا سر منزل جنگ و کشتار جمعی از مسلمانان پیش رفت.[۱۳]
دلاوری جاریه در صفین
جاریه در جنگ صفین فرماندهی قبایل سعد و رباب بصره را بر عهده داشت و زمام امور نظامی و عملیاتی این دو طایفه بصری به او واگذار شده بود[۱۴][۱۵]
جاریه پس از شهادت امیرالمؤمنین S
شهادت امیرالمؤمنین گرچه جاریه را داغدار نمود، اما در عشق و ولای خالصانه او تأثیری نگذاشت و شهادت آن حضرت نه تنها ایمان و عقیده او را تضعیف نکرد بلکه به مشاهده مفاسد و مظالم دولت مردان اموی در عصر سلطنت دراز مدت معاویه به موجب شد که وی در حمایت و دفاع جانانه از حریم امامت اهل بیت پیامبر a مؤمنتر و مطمئنتر شود.
در روایت است وقتی که جاریه از مأموریت سرکوبی بسر بن ارطاة بازگشت، به خدمت امام حسن S رسید در این زمان امیرالمؤمنین S تازه به شهادت رسیده بود. جاریه پس از اطلاع از ضایعه شهادت آن حضرت از شدت تأسف بر دستان خود زد و به عزاداری پرداخت و به امام حسن S گفت: چرا نشستهاید؟ خداوند شما را رحمت کند هم اینک به سوی دشمن حرکت کنید که درنگ جایز نیست، و اگر تأخیر کنید، این دشمن است که به سوی شما سرازیر خواهد شد[۱۶].
امام حسن S در پاسخ او فرمود: «اگر مردم همه مثل تو بودند، من به طور قطع به مصاف دشمن میرفتم»[۱۷][۱۸]
حمایت جاریه از امام علی S نزد معاویه
جاریه پس از شهادت امیرمؤمنان علی S با معاویه ملاقاتی داشت و بین او و جاریه مطالبی در فضیلت امیرمؤمنان علی S رد و بدل شده است.
جلال الدین سیوطی در تاریخ الخلفاء چنین مینویسد: جارية بن قدامه بر معاویه وارد شد، معاویه از روی طعن و اعتراض به او گفت: ای جاریه، آیا تو همان کسی نیستی که در رکاب على تلاش زیادی کردی و آتش فتنه او را شعلهور ساختی و در همه سرزمینهای عربی به جولان پرداختی و خون اعراب را به ناحق ریختی؟[۱۹]
جاری گفت: ای معاویه، با علی کاری نداشته باش، به خدا سوگند از روزی که او را دوست داشتهایم، لحظهای کینهاش را به دل راه ندادهایم، و از روزی که یار و حامی و مدافع او شدیم، حتی یک لحظه هم به او خیانت نکردهایم؛ بنابراین مواظب سخن گفتن خود باش و از او دست بردار.[۲۰]
معاویه برای آنکه عظمت او را بشکند و شخصیت او را پایین آورد به او گفت: وای بر تو ای جاریه، چه بسیار در نظر اهل و عشیرهات سبک و خوار هستی که تو را جاریه نام نهادهاند.
جاریه گفت: اتفاقاً این موضوع در مورد تو صادقتر است؛ زیرا همان طوری که میدانی تو را معاویه (ماده سگ) نامیدهاند. معاویه با شنیدن جواب، به او پرخاش کرد و گفت: ای بیمادر. جاریه گفت: من مادر دارم و مادرم مرا برای شمشیر زدن زایید، همان شمشیری که در ایام صفین درد جراحاتش را کشیدی هنوز هم آن شمشیر در دستان ما است. معاویه گفت: مرا تهدید میکنی؟ جاریه گفت: تو نه با توسل به زور و اجبار به سلطنت رسیدی و نه با تکیه به عقل و خرد موفق به فتح و گشایش ممالک ما شدی، بلکه در قبال سلطنت و حکومت برما، به موازینی ملتزم شدی که باید به آنها پایبند باشی و تا زمانی که به تعهدهای خود عمل کنی ما نیز به میثاق خود وفادار خواهیم ماند و اگر بخواهی عهد خود را بشکنی، بدان که در پشتسر خود یاران سلحشور و سپرهای محکم و شمشیرهای برنده بیشماری را برای چنین روزهایی نگه داشتهایم و اگر یک وجب دست خیانت به سوی ما ددرازکنی، ما با دستانی بلند، تو را ناآرام و به بدترین و مرگبارترین نوع خیانت گرفتار خواهیم ساخت.
معاویه در برابر سخنان قاطع و کوبنده جاریه، چارهای ندید جز آنکه کوتاه بیاید و از تهدید و یا اهانت به جاریه خودداری کند و تنها به این جمله بسنده کرد: خداوند امثال تو را در میان مردم زیاد نکند[۲۱]. ولی جاریه او را سفارش به رعایت حقوق و گفتار پسندیده نمود[۲۲].
به نقل ابن حجر، وفات جاریه در زمان یزید بن معاویه به سال ۶۱-۶۳ بوده است[۲۳][۲۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ شیخ طوسی در رجال خود (ص ۳۹، ش۲۹) حارثه بن قدامه را از اصحاب حضرت علی S ذکر کرده شاید مراد شیخ «جاریه» بوده و اشتباها «حارثه» ضبط شده است.
- ↑ ر. ک: اسد الغابه، ج۱، ص۲۶۲؛ الاصابه، ج۱۰، ص۴۴۴؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۱۱۲ و تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۰.
- ↑ رجال طوسی، ص۴، س ۲۷ و ص۳۷، ش۱۳.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۸۳.
- ↑ در تاریخ طبری، ج۵، ص۱۳۹، نام کارگزار عبیدالله بن عباس را عبدالله بن عبد معان، ذکر کرده است، بنابراین قول، در این حمله عبدالله بن عبد معان% با دو فرزند عبیدالله بن عباس، به شهادت رسیدند، نه عمرو بن ارا که ثقفی
- ↑ رجال کشی، ص۱۰۵، ش۱۶۸.
- ↑ «أَنَا أَكْفِيكَهُمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ»؛
- ↑ « أَنْتَ لَعَمْرِي لَمَيْمُونُ اَلنَّقِيبَةِ، حَسَنُ اَلنِّيَّةِ، صَالِحُ اَلْعَشِيرَةِ»؛ ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۸ - ۱۶؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۱۴۰ و اعیان الشیعه، ج۴، ص۶۰.
- ↑ برای شرح بیشتر ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۴۱ - ۵۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۱۱۰ - ۱۱۲؛ کامل ابن ائیر، ج۲، ص۴۱۵ - ۴۱۷ و اسد الغابه، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۸۴-۲۸۵.
- ↑ کتاب الجمل، ص۳۲۱.
- ↑ تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۵.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۸۵-۲۸۶.
- ↑ برای شرح بیشتر رجوع شود به وقعة صفین، ص۲۰۵ و شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۲۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۸۶.
- ↑ «سِرْ يَرْحَمُكَ اَللَّهُ إِلَى عَدُوِّكَ قَبْلَ أَنْ يُسَارَ إِلَيْكَ».
- ↑ « لَوْ كَانَ اَلنَّاسُ كُلُّهُمْ مِثْلَكَ، سِرْتُ بِهِمْ »؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۵۵۸.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۷.
- ↑ معاویه در این گفتار، به مجاهدتهای جاریه در سرکوب «ابسر بن ارطاة» و «ابن حضرمی» دیگر غارتگران دست پرورده خود اشاره میکند و همین سخن معاویه نشاندهنده عمق جراحتهایی است که توسط جاریه بر پیکر ارتش معاویه و سردار و خونریز و بی رحمش بسربن ارطاه و ابن حضرمی وارد شده بود.
- ↑ «يا معاويه دع عنك علكا فما ابغضنا علكا منذ احببناه لا غششناه منذ صحبناه»
- ↑ لا أكثر الله في الناس أمثالك
- ↑ تاریخ الخلفاء، ص۱۷۶ و ر. ک: عقد الفرید، ج۴، ص۲۷.
- ↑ تهذيب التهذیب، ج۲، ص۲۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۸۷-۲۸۹.