لزوم عصمت از دیدگاه شیعه

دیدگاه متکلّمان و اندیشمندان شیعه

دیدگاه برخی فِرَق را درباره عصمت به قدر ضرورت بیان کردیم و اکنون به بررسی دیدگاه شیعه می‌پردازیم. از نظر شیعه، حجت خدا اعم از پیامبر و امام باید معصوم باشد. همچنین معصوم علاوه بر عصمت از گناه و معصیت، از خطا و اشتباه و سهو و نسیان نیز باید معصوم باشد. از دیگر نظرات عمده عالمان شیعه پیرامون عصمت معصومان این است که وی در تمام طول عمر باید از هرگونه عمل و رفتار منافی با عصمت معصوم باشد و این عصمت اختصاص به دوران بعثت پیامبر و یا امامت امام ندارد. همچنین شیعه قائل است که عصمت اعطایی است نه اکتسابی. و در آخر اینکه عصمتی که از سوی خدای تعالی به معصومان عطا می‌شود، با اختیار آنان منافات ندارد و به عبارت دیگر، اعطاء عصمت منجر به جبر نمی‌شود. حال به بررسی هر یک از این انظار خواهیم پرداخت.

سید مرتضی حجیّت اجماع را به بازگشت آن به قول امام S مستند می‌کند و در این باره می‌نویسد: إنما قلنا: إن إجماعهم حجّه، لأن في إجماع الإمامية قول الإمام الذي دلت العقول على أن كل زمان لا يخلو منه، و أنه معصوم لا يجوز عليه الخطأ في قول و لا فعل، فمن هذا الوجه كان إجماعهم حجة و دليلا قاطعاً[۱]؛ اینکه ما قائل هستیم که اجماع علماء شیعه حجت است، برای این است که در اجماع امامیه قول امام وجود دارد. امامی که ادلّه عقلی دلالت می‌کنند بر اینکه زمین هیچ‌گاه از او خالی نیست، او معصوم است و خطا در گفتار و کردار او ممکن نیست. از همین جهت است که اجماع عالمان شیعه حجت است و حضور معصوم دلیل قاطعی بر اعتبار اجماع.

شیخ طوسی نیز درباره عصمت رسول خدا a می‌نویسد: ذلك مما تمنع منه الأدلة القاطعة في أنه لا يجوز عليه السهو و الغلط[۲]؛ سهو و اشتباه از اموری است که با دلائل قطعی و یقینی از پیامبر ممتنع است.

خواجه نصیرالدین طوسی علاوه بر یادآوری کمال فهم، هوشمندی و مبرا بودن حجت‌های الاهی از اموری همچون خطا، سهو و نسیان می‌افزاید: كلما ينفّر عنه من دناءة الآباء وعهر الأمهات و الفظاظة و الغلظة و الأبنة و شبهها و الأكل على الطريق و شبهه[۳]؛ [پیامبر و امام باید] از آن چه که نفرت‌آور است منزه باشد. به مانند پستی و فرومایگی در نَسَب پدری و مادری، بد اخلاقی، تندخویی، امراض روحی و جسمی، ابتلاء به ابنه و مانند آن، و از غذا خوردن در مسیر راه و مواردی از این قبیل پرهیز کند.

علامه حلی نیز در توصیف معصوم می‌نویسد: إنه لا يجوز أن يقع منه الصغائر و لا الكبائر، لا عمداً و لا سهواً و لا غلطاً في التأويل، و يجب أن يكون منزهاً عن ذلك من أول عمره إلى آخره[۴]؛ سر زدن گناهان بزرگ و کوچک از معصوم جایز نیست، خواه عملی باشد و خواه سهوی. همچنین در بیان تأویل، معصوم نباید مرتکب غلط و اشتباه شود و در کارنامه زندگی معصوم، از ابتدای عمر تا آخر باید از این امور منزّه و پاک باشد.

فاضل مقداد[۵] در شرح عبارت علامه حلی می‌گوید: أصحابنا حكموا بعصمتهم مطلقاً، قبل النبوة و بعدها[۶]؛ علماء شیعه به عصمت امامان به طور مطلق، چه قبل و چه پس از نبوت حکم کرده‌اند. از نظر ایشان، پیامبران در حوزه‌هایی همچون: عقاید، افعال، تبلیغ دین و امور عرفی عصمت دارند. بر این اساس، برخی از عالمان شیعه معتقدند که معصوم در موضوعات و مصادیق نیز دچار اشتباه نمی‌شود.

شهید ثانی در این باره می‌نویسد: و أما علم الحديث: فهو أجل العلوم قدراً و أعلاها رتبة و أعظمها مثوبة بعد القرآن، و هو ما أضيف إلى النبي a أو إلى الأئمة المعصومين (ع)، قولاً أو فعلاً أو تقريراً أو صفة، حتى الحركات والسكنات واليقظة و النوم[۷]؛ علم حدیث پس از قرآن در بالاترین جایگاه ارزش، منزلت و ثواب قرار دارد. آن علم برگرفته از پیامبر و امامانی است که در گفتار، کردار و تقریر و یا صفتی از صفات همچون حرکات، سکنات و خواب و بیداری[۸] معصوم هستند.

مرحوم مجلسی به نقل از کتاب «عقائد شیخ صدوق» می‌نویسد: «عقیده ما درباره پیامبران، فرستادگان، پیشوایان و ملائکه این است که اینان از هر پلیدی، پاکند و مرتکب گناهان کوچک و بزرگ نمی‌شوند». در ادامه، با استدلال به آیه  لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ [۹] چنین نقل می‌کند: «کسانی که عصمت اینان را انکار می‌کنند، نشانگر بی‌معرفتی آنان است»[۱۰].

علامه مجلسی تصریح می‌کند که این تعریفی که شیخ صدوق از عصمت به دست داده است، مورد اتفاق تمامی علماء شیعه و از ضروریات مذهب امامیه است. ایشان می‌نویسد: و بعدها قول أئمتنا (ع) بذلك المعلوم لنا قطعاً بإجماع أصحابنا رضوان الله عليهم، مع تأيّده بالنصوص المتظافرة حتى صار ذلك من قبيل الضروريات في مذهب الإمامية. و قد استدل عليه أصحابنا بالدلائل العقلية[۱۱].

عصمت به این معنا در شأن اهل‌بیت (ع)، به دلیل اجماع و روایات بسیار ثابت شده است، به طوری که این اعتقاد در زمره ضروریات مذهب امامیه به شمار می‌رود. علماء شیعه برای اثبات عصمت، به دلیل‌های عقلی نیز استدلال می‌کنند.

شیخ حرّ عاملی نیز تأکید می‌کند که اعتقاد شیعه درباره عصمت با ادلّه نقلی و عقلی اثبات شده است. ایشان پس از نقل حدیثی که بیانگر سرزدن سهو از رسول خدا a است، آن را حمل بر تقیّه کرده است. وی در علت حمل این روایت بر تقیه می‌نویسد: لكثرة الأدلة العقلية و النقلية على استحالة السهو عليه مطلقاً[۱۲]؛ به خاطر دلیل‌های عقلی و نقلی بسیار بر اینکه ارتکاب سهو در هر شرایطی از معصوم محال است.

وی در کتاب التنبیه بالمعلوم نیز می‌نویسد: و قد صرح علمائنا في كتب الأصول بما يقتضى نفی السهو. اما في كتب أصول الدين ففي مقام إثبات العصمة و نفي الخطأ عن النبي و الإمام بقول مطلق قبل النبوة و الإمامة و بعدهما، أعم من أن يكون في العبادة أو غيرها[۱۳]؛ علماء و فقهاء شیعه، در کتبی که اصول اعتقادات نوشته‌اند، به این مطلب تصریح می‌کنند که سهو در عبادات و غیر آن به هر کیفیتی مردود است. اما در کتب اصول دین و در بحث اثبات عصمت و نفی خطا از نبی و امام (ع)، این عصمت را قبل از نبوت و امامت و پس از آن پذیرفته‌اند؛ چه این عصمت در عبادت باشد و چه غیر آن.

لازم به توضیح است که این صفات به پیشوایان شیعیان اختصاص ندارد؛ بلکه انبیاء گذشته و ملائکه نیز این‌گونه‌اند. اگر کسی این کلمات را درباره ائمه (ع) غلوّ و زیاده‌گویی بپندارد، پس در مورد انبیاء و ملائکه نیز باید همین پندار را داشته باشد، در حالی که هرگز چنین نیست.[۱۴]

موافقت جمعی از عامّه با امامیه

اعتقاد به عصمت اختصاص به مکتب تشیّع ندارد، بلکه عده‌ای از بزرگان اهل‌سنّت اعتقاد ما را پذیرفته‌اند[۱۵]، هر چند قول این افراد خلاف مشهور اهل‌سنّت است[۱۶]. عینی حنفی در عمدة القاری در اعتقادش پیرامون عصمت انبیاء می‌نویسد: مذهبي أن الأنبياء معصومون من الكبائر و الصغائر، قبل النبوة و بعدها[۱۷]؛ اعتقاد من پیرامون انبیاء این است که آنان از گناهان کبیره و صغیره معصوم‌اند، چه قبل از نبوت و چه پس از آن.

در همین راستا، صاحب مرقاة المفاتیح نیز به نقل از ابن‌حجر می‌نویسد: فإن الأصح المختار عند المحققين أن الأنبياء (ع) معصومون قبل النبوة و بعدها من كبائر الذنوب و صغائر عمدها و سهوها[۱۸]؛ همانا قول صحیح‌تری که توسط محققان و اندیشمندان انتخاب شده، این است که انبیاء (ع) قبل از نبوت و پس از آن از گناهان کبیره و گناهان صغیره، چه عمدی و چه سهوی معصوم‌اند.

زرقانی، یکی از علماء بزرگ فرقه مالکیّ، در شرح خود بر کتاب موطّأ مالک می‌نویسد: إنه معصوم من الذنوب بعد النبوة و قبلها و كبيرها و صغيرها و عمدها و سهوها على الأصح، في ظاهره وباطنه، سرّه و جهره، جدّه و مزحه و رضاه و غضبه. كيف؟ و قد أجمع الصحب على اتباعه و التأسي به في كلّ ما يفعله[۱۹]؛ بر اساس قول صحیح، پیامبر a پس از نبوت و پیش از آن، از گناهان کبیر و صغیر، عمداً و یا سهواً، در ظاهر و باطن، خفا و آشکار، در حالت جدی و شوخی و خشنودی و غضب... معصوم است. چگونه [ممکن است او معصوم نباشد]، در حالی که همه صحابه بر تبعیت از او و تأسی به او در تمام افعالش اجماع دارند؟

نکاتی که از کلام زرقانی استفاده می‌شود را می‌توان در موارد ذیل خلاصه نمود:

  1. تعبیر على الأصحّ نشان‌گر آن است که بعضی از علماء اهل‌سنت معتقد به این گفته نیستند؛
  2. معصوم حتی در فکر و ذهن خود به فکر خلاف و انحراف نمی‌افتد؛
  3. صحابه رسول الله a بر وجوب تبعیّت و تأسّی به ایشان به نحو اطلاق اجماع دارند و این اجماع دلیل قطعی بر عصمت آن حضرت است؛ زیرا اگر کم‌ترین احتمال اشتباه و سهو در قول یا فعل رسول الله a می‌دادند، ایشان را به صورت مطلق قدوه و اسوه خود برنمی‌گزیدند.

وی در ادامه، به نقل کلام حافظ سبکی پرداخته، می‌گوید: إجتمعت الأمة على عصمة الأنبياء فيما يتعلق بالتبليغ و غيره من الكبائر و الصغائر و الخسة و المداومة على الصغائر، و في صغائر لا تحط من رتبتهم خلاف. ذهب المعتزلة و كثير من غيرهم إلى جوازها. و المختار المنع، لأنا أمرنا بالاقتداء بهم فيما يصدر عنهم، فكيف يقع منهم ما لا ينبغي[۲۰]؛ امت اسلامی بر پاکی انبیاء از گناهان بزرگ و کوچک و پستی‌ها و در امور تبلیغی و غیر تبلیغی اجماع دارند؛ اما در ارتکاب گناهان کوچکی که موجب وهن و سبکی پیامبر نشود اختلاف نظر وجود دارد. معتزله و بسیاری از اشاعره معتقد به جواز ارتکاب آن گناهان هستند و قولی که ما انتخاب کردیم ممنوعیت چنین گناهانی است؛ چراکه ما مأمور به تبعیت از آنها در هر عملی که انجام می‌دهند هستیم، و چطور اعمال ناشایست از آنها سر بزند، در حالی که از سویی ارتکاب آن اعمال جایز نیست و از سوی دیگر، ما نیز مأمور به اقتدا باشیم؟ پس حافظ سبکی نیز بر خلاف جمهور اهل‌سنّت، پیامبران را معصوم می‌داند داد و معتقد است که اگر انجام گناهان کوچک برای پیامبر جایز باشد، باید ادلّه اقتدا و تبعیّت از ایشان تخصیص بخورد و حال آنکه هیچ دلیلی بر چنین تخصیصی وجود ندارد.

بر اساس آنچه گذشت، عصمت پیامبران از سه جهت عمومیت و اطلاق دارد:

  1. حجت خدا از ابتداء تا انتهای عمر معصوم است؛
  2. عصمت به گناه و معصیت اختصاص ندارد؛ بلکه خطا و سهو و نسیان را هم در بر می‌گیرد؛
  3. عصمت، امور عرفی و اجتماعی را نیز شامل می‌شود و به عقائد، تبلیغ احکام شریعت و انجام واجبات و محرمات اختصاص ندارد.

در انتهای این بحث این پرسش مطرح می‌شود که آیا عصمت دارای مراتب است یا خیر؟ به سخن دیگر، آیا عصمت حقیقت تشکیکی است یا نه؟ بنابر نظر بزرگان در اینکه حقیقت عصمت لطف الاهی است و معصوم به لطف خداوند متعال حالتی دارد که با وجود آن، داعی بر فعل حرام و ترک واجب ندارد و از او خطا، سهو و نسیان سر نمی‌زند؛ نمی‌توانیم تشکیکیّت عصمت را درک کنیم و برای آن مراتب قائل بشویم؛ زیرا که امر دائر است بین عصمت و عدم عصمت و شخص یا معصوم است یا خیر؟ و دیگر اینکه گفته شود این شخص از او معصوم‌تر است و یا عصمت او از این کمتر است معنا نخواهد داشت.

بر کسی پوشیده نیست که نسبت بین نبوّت و امامت و بین عصمت، عموم مطلق است که هر پیامبر و امامی معصوم است؛ اما هر معصومی امام و پیامبر نیست. ما می‌گوییم: نمی‌شود کسی از جانب خدا برای رهبری امّت منصوب و حجّت و واجب الاطاعه و الاتباع علی الاطلاق باشد؛ امّا معصوم نباشد. این محال است، اما حضرت صدیقه طاهره (س) ولایت کبرا دارند و امام نمی‌باشند.

بعضی قائلند که جناب سلمان معصوم است، ولی ول نه در حدّ عصمت ائمه (ع). قائلان به این قول باید قبلاً مشکک بودن عصمت را نیز ثابت کنند، و بعید نیست که مرادشان مرتبه بالایی از عدالت باشد که تالی تلو عصمت است، همچنان که در ایمان، جناب سلمان نسبت به صحابه دیگر در اعلا مراتب ایمان می‌باشد که در این صورت بحث لفظی خواهد شد.[۲۱]

منابع

پانویس

  1. الإنتصار، ص۸۱. همچنین ر. ک: فقه القرآن (قطب‌الدین راوندی)، ج۲، ص۹۳.
  2. الاستبصار، ج۱، ص۳۷۱، ذیل حدیث ۱۴۱۱.
  3. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۷۲.
  4. إرشاد الطالبیین إلی نهج المسترشدین، ص۳۰۳.
  5. فاضل مقداد دانشمندی فقیه، اصولی و متکلم بوده است. ایشان کتاب‌هایی در اعتقادات تألیف کرده است که هر چند در محافل و حوزه‌های علمی شهرت چندانی ندارند؛ ولی در زمره کتاب‌های بسیار مهم و ارزشمند محسوب می‌شود.
  6. إرشاد الطالبیین إلی نهج المسترشدین، ص۳۰۴.
  7. منیة المرید، ص۳۶۹- ۳۷۰.
  8. به زودی خواهیم گفت که النبي و الإمام تنام عينه و لا ينام قلبه؛ چشم ظاهری معصوم می‌خوابد، ولی قلب او بیدار است؛ نه فقط در احکام و اجتناب از گناهان و انجام اطاعت الاهی، بلکه در خواب و هنگام سکوت؛ چراکه وی باید اسوه و الگویی الاهی باشد.
  9. «از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.
  10. الإعتقادات فی دین الإمامیة، ص۹۶.
  11. بحار الأنوار، ج۱۱، ص۹۱.
  12. وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۹۹.
  13. التنبیه بالمعلوم من البرهان علی تنزیه المعصوم عن السهو و النسیان، ص۱۳ - ۱۴.
  14. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۵۱.
  15. برای نمونه ر. ک: شرح معانی الآثار، ج۴، ص۲۸۹.
  16. البته باید توجه داشت که ما در موضوعات اعتقادی توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد به روایت و کلام علماء عامه اصلاً ولو مختصر نیازی نداریم و اینکه گاهی به کلمات آنان اشاره می‌کنیم، به خاطر دفع شبهات و اثبات حقانیت مکتب اهل‌بیت (ع) است.
  17. عمدة القاری، ج۱۸، ص۹.
  18. مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۵، ص۵۱۷۲۰، حدیث ۲۴۸۲.
  19. شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیة، ج۷، ص۳۲۷.
  20. شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیة، ج۷، ص۳۲۸.
  21. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۵۶.
بازگشت به صفحهٔ «ضرورت عصمت».