سید جلال الدین اشرف بن موسی الکاظم

مقدمه

سید جلال الدین اشرف بن موسی الکاظم در سال ۱۸۰ هجری قمری، در مدینه چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت موسی کاظم (ع) و مادر پاکدامن و والا مقامش نجمه است و ظاهرا کوچک‌ترین فرزند از فرزندان امام هفتم (ع) به شمار می‌روند. آیت الله شیخ محمد مهدوی لاهیجانی مؤلف کتاب سادات متقدمه گیلان می‌نویسد: «نام سید جلال الدین اشرف، ابراهیم المرتضی اصغر، ملقب به جلال الدین است. او برادر اعیانی[۱] امام علی بن موسی الرضا (ع) می‌باشد. لقب اشرف را از عموی جد پدرش عمر الاشرف ابن امام زین العابدین (ع) اتخاذ نموده است. اما در حقیقت اشرف، نشانه برتری و شایستگی او نسبت به سایر برادران و ملاک تمیز او از سایر جلال الدینها در میان علویان محسوب می‌شود. ایشان سه ساله بودند که پدر بزرگوارش را از دست داد و به مدد و همت برادرش حضرت رضا (ع) در زادگاهش پرورش یافت و در سایه تربیت او مراتب فضل و کمال را طی کرد. در سال ۲۰۱ هجری قمری، در حالی‌که ۲۱ سال داشت برای دیدن برادرش امام رضا (ع) همانند بسیاری از سادات و علویان از مدینه به سمت خراسان آمدند ولی ایشان به خواسته امام رضا (ع) در بغداد ماندند و مشغول تبلیغ شدند تا این که در سال ۲۰۳ قمری، خبر شهادت امام رضا (ع) به ایشان رسید و در این زمان سادات و بزرگان و شیعیان برای عرض تسلیت خدمت وی رسیدند و برای اولین بار در آن مجلس مسأله نهضت و مقابله با حاکم ستمگر زمان مأمون عباسی مطرح شد و لذا سید اشرف در سال ۲۰۴ قمری، وقتی که مأمون از مرو عازم بغداد شد، آن شهر را ترک کرد و به ایران مهاجرت نمود و همانند اغلب سادات و علویان به نقاط امن ایران پناهنده شد و به صورت مخفیانه مشغول ترویج و تبلیغ شریعت محمدی و علوی گردید و مقدمات کار نهضت و قیام را فراهم می‌ساخت[۲]. وی در سال ۲۰۶ هجری قمری، با جنگ‌هایی مختلف وارد گیلان شد و در حدود ۲۰ سال در آن سامان حکومت داشته است. جنگ‌های سید اشرف عبارتند از:

  1. جنگ زنجان در سال ۲۰۶ هجری قمری که سرکرده سپاه عباسیان فردی به نام «بابا ملحد» بود.
  2. فتح طارم و حوالی آنکه در این مناطق، ۱۲۰۰ نفر از مسیحیان به دست آن بزرگوار مسلمان شدند.
  3. فتح رودبار (کوهدم) در سال ۲۰۶ هجری قمری.
  4. فتح رشت در سال ۲۰۶ هجری قمری. وی در یکی از روزهای سال ۲۰۶ هجری قمری، باشکوه و عظمت وارد شهر رشت شد. مردم کوچه و بازار به استقبال او شتافتند و مقام او را گرامی داشتند.
  5. فتح لاهیجان و سیاهکل (برفجان) در سال ۲۰۸ هجری قمری.
  6. فتح شهر‌ها و آبادی‌های غرب گیلان در سال ۲۱۰ هجری قمری.
  7. فتح شهران (شهری در حوالی بابل مازندران) در سال ۲۱۱ هجری قمری[۳].

سید اشرف، پس از فتح شهران در سال ۲۱۱ هجری قمری، تصمیم گرفت به زیارت مرقد مطهر برادرش امام رضا (ع) برود و لذا طی سخنانی برای سپاهیان خود فرمود: «ای دوستان خاندان علی (ع)! هر چه وظیفه شما بود انجام دادید. اکنون به شما رخصت می‌دهم که بر سر اهل و عیال خود برگردید که من برای زیارت برادرم ثامن الائمه (ع)، به خراسان خواهم رفت».

سرداران سپاه گفتند: «ای فرزند رسول الله (ص)! از آن زمانی که خانه‌های خود را به خون‌خواهی امام حسین (ع) و امام رضا (ع) ترک کردیم، دست از جان شسته‌ایم و اکنون دست از دامان تو باز نخواهیم داشت». بنابراین، حضرت با عده‌ای از سرداران رشید اسلام به صورت کاروانی از مازندران به سوی مرقد امام رضا (ع) حرکت کرد. چون به نواحی طوس رسیدند، بقعه‌ای را مشاهده کردند. حضرت پیاده شد و آهسته جلو رفت و دست مبارک خود را بر زمین نهاد و شروع به درد دل کرد و به شدت گریست. همه با دیدن این منظره غم‌انگیز فهمیدند که آنجا مرقد مطهر امام رضا (ع) است. کاروان هم به گریه افتادند. حضرت مدتی در آنجا اقامت گزید و بساط عزاداری و اطعام به راه انداخت و در آن مدت کرامات بسیاری از ایشان مشاهده شد، که همه را متحیر کرد. سید جلال الدین اشرف بعد از زیارت مرقد مطهر برادرش به سوی گیلان حرکت کرد[۴].

بنا به نقل مشهور، امام‌زاده سید جلال الدین اشرف (ع) در ۱۴ رمضان سال ۲۲۳ یا ۲۳۰ هجری قمری، به دست عاملان عباسی به شهادت رسید. «شیخ مفید الدین» که مردی پارسا بود، طبق وصیت، پیکر مبارک حضرت را غسل داده و آن را در تابوت گذارده و به کمک اهالی تا کنار رودخانه خروشان سفید رود تشیع و آنگاه تابوت را در آب سفید رود رها کرد. پیکر پاک آن رهبر مجاهد بعد از گذشت حدود ۱۰۰ کیلومتر در حوالی لاهیجان و در «قریه اکیم» به ساحل رسید و توسط عده‌ای از مردم از آب گرفته و در همان کنار ساحل بدون هیچ گونه تشریفاتی به خاک سپرده شد. بعدها رودخانه تغییر مسیر داده و هم اکنون فاصله حرم آن حضرت تا رودخانه سفید رود حدود ۴ کیلومتر است. در سال ۳۱۱ هجری قمری، گنبدی توسط «گوهرشاد خانم» بر روی قبر آن حضرت بنا نهاده شد[۵]. محل دفن آن حضرت بعدها به نام‌های کوچان، جلالیه، اشرفیه و هم اکنون «آستانه اشرفیه» معروف است. مردم به زبان محلی آن را «پلا آستانه» ‌، یعنی امام‌زاده بزرگ می‌خوانند.[۶]

منابع

پانویس

  1. برادر اعیانی یعنی برادر پدری و مادری.
  2. سادات متقدمه، گیلان، ص۲۳۹.
  3. به نقل از: جنگ نامه سید جلال الدین اشرف.
  4. نهضت انقلاب، ص۶۱.
  5. سادات متقدمه گیلان، ص۲۳۹.
  6. محمدی، حسین، رضانامه ص ۹۹.