شئون امام پیش از عالم ماده

مقدمه

از جمله مباحث بسیار مهم و جذاب در مسئله شئون امامت، بررسی شئون امام پیش از ورود به عالم ماده است. از ظواهر آیات قرآن کریم درباره این مسئله چیزی به دست نمی‌آید، اما مراجعه به متون حدیثی شیعه و اهل سنت روشن می‌سازد که امامان (ع) پیش از ورود به این دنیا، وجودی نوری داشته‌اند. این حقیقت، دست‌کم در بیش از پنجاه روایت نقل شده است که در میان آنها احادیث معتبری نیز به چشم می‌خورند. بنابراین در مجموعه این روایات، اصل خلقت نوری - فارغ از جزئیات آن - آموزه‌ای متقن است که می‌توان آن را به معصوم نسبت داد. دیگر جزئیات را باید با توجه به بررسی‌های دلالی و سندی روشن ساخت. در این فصل، مهم‌ترین مباحث را که می‌تواند با مسئله شئون امامت مرتبط باشد، بررسی می‌کنیم.

نور ائمه (ع)؛ نخستین آفریده‌ها

در روایات متعددی آمده است که نور پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) پیش از آفرینش دیگر موجودات، آفریده شده‌اند. مضامین این روایات، گاه ناهمگون به نظر می‌رسند؛ ازاین‌رو لازم است این روایات به‌دقت بررسی، و چیستی خلقت نخستین نیز روشن شود. از دیگر سو، روایاتی مشهور نیز وجود دارد که براساس آنها عقلْ نخستین آفریده خداوند بوده است. تحلیل ارتباط این دو گونه روایات نیز از مسائلی است که باید بررسی شود. در زیارت جامعه کبیره که از زیارات معتبر به‌شمار می‌رود،[۱] چنین آمده است: «خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً... بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ»؛[۲] «خداوند شما را به‌صورت نور آفرید... به‌وسیله شما آغاز کرد و به‌وسیله شما به پایان می‌رساند». مضمون این عبارت نیز آن است که پیش از انوار معصومان، مخلوقی وجود نداشته است. در روایتی دیگر، امام رضا (ع) از اجداد طاهرینش، از رسول گرامی اسلام (ص) نقل کردند که فرمودند: «...أَوَّلَ مَا خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْوَاحُنَا...»؛[۳] "نخستین چیزی که خداوند آفرید، ارواح ما بود...". در این روایت، روح امامان (ع) نخستین آفریده‌های خداوند به‌شمار رفته است و چنان‌که خواهد آمد، مقصود از نور در این روایات، همان ارواح مطهر ایشان است. این دو روایت و روایاتی که در ادامه خواهد آمد، به‌روشنی بیان می‌کنند که نور پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) معصوم (ع) نخستین آفریده‌های خداوند هستند[۴].

غیرمادی بودن نور امامان (ع)

یکی از محوری‌ترین مسائل در بحث نور امامان (ع) آن است که حقیقت این نور چیست؟ آیا همان روح است؟ همراه با جسم است یا مجرد محض؟ اگر همراه با جسم است، آن جسم چه ویژگی‌هایی دارد؟ پاسخ‌گویی دقیق به این پرسش‌ها چندان آسان نیست، اما شاید بتوان برخی ابهامات در این مسئله را تا حدودی برطرف ساخت. در روایتی صحیح از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند: "خداوند تبارک‌وتعالی فرمود: ای محمد، همانا من، نور تو و علی (یعنی به‌صورت روح بدون بدن) را آفریدم؛ پیش از آنکه آسمان‌ها و زمین و عرش و دریا را بیافرینم... روح تو و علی را جمع کرده، آنها را یک روح قرار دادم؛ پس این روح، مرا تمجید و تقدیس و تهلیل می‌کرد".[۵] در سطور پیشین، روایتی از امام رضا (ع) از اجداد طاهرینش، از رسول گرامی اسلام (ع) نقل شد که فرمودند: «...أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْوَاحُنَا... ثُمَّ خَلَقَ الْمَلاَئِكَةَ فَلَمَّا شَاهَدُوا أَرْوَاحَنَا نُوراً وَاحِداً اِسْتَعْظَمُوا أُمُورَنَا...»؛[۶] "نخستین چیزی که خداوند آفرید، ارواح ما بود... آن‌گاه ملائکه را آفرید. پس وقتی ارواح ما را به شکل یک نور دیدند، از امر ما به عظمت یاد کردند". در این روایت نیز بیان شده که نور امامان (ع) همان روح آنهاست. ضمن آنکه تصریح شده که همین روح، نخستین آفریده خداوند است. امام صادق (ع) در حدیثی فرمودند: "خداوند تبارک و تعالی چهارده‌هزار سال پیش از آفرینش مخلوقات، چهارده نور آفرید. پس آنها ارواح ما بودند".[۷] در این حدیث، افزون بر آنکه تأکید شده نور امامان (ع) نخستین آفریده‌ها بوده، تصریح می‌شود که مقصود از نور، همان روح است. دو روایت اخير، اعتبار سندی لازم را ندارند، اما با توجه به تکرار مضمون آنها در روایات صحیح، پذیرفتنی‌اند. بنابراین، روشن می‌شود که مقصود از نور امامان (ع)، همان ارواح مطهر آنهاست. طبیعی است که این روح، مجرد است و ویژگی‌های مادی ندارد[۸].

شبح نوری امامان (ع)

در برخی روایات، گوشه‌ای دیگر از حقیقت مسئله وجود نوری امامان (ع) آشکار می‌شود. توضیح آنکه روح آدمی در این دنیا به بدن تعلق گرفته است. اینک باید دید که روح و نور امامان (ع) در آن سرا چگونه بوده است. ابوحمزه ثمالی در روایتی صحیح از امام سجاد (ع) نقل می‌کند که فرمودند: "همانا خداوند، محمد، علی و یازده فرزندش را از نور عظمت خود آفرید، سپس ایشان را به‌صورت اشباحی در پرتو نور خود به‌پا داشت و آنها امامان (ع) و از فرزندان رسول الله (ص) هستند".[۹] در بخش نخست از این روایت تصریح شده است که خداوند این نورها را از نور عظمت خود آفرید. اینکه مقصود از نور عظمت خداوند چیست، روشن نیست؛ اما به‌وضوح، از بزرگی این نوع آفرینش حکایت دارد. در بخش دوم این روایت تصریح شده است که این انوار به‌صورت اشباح نورانی بوده‌اند. امام علی (ع) نیز در پاسخ کسی که پرسید پیش از آفرینش حضرت آدم (ع) شما چه بودید، فرمودند: ما اشباحی از نور بودیم.[۱۰] این مضمون در روایات دیگری نیز نقل شده است.[۱۱] البته روایات یادشده (جز روایت نخست) اعتبار سندی لازم را ندارند، اما به‌دلیل تکثر مضمون آنها، پذیرفتنی‌اند. اینک پرسش آن است که مقصود از اشباح چیست؟ در‌این‌باره به‌نظر می‌رسد می‌توان گفت نور امامان (ع)، قالبی به‌نام شبح داشته است. این قالب به‌طور قطع، بدن مادی نبوده؛ زیرا بدن مادی بعدها آفریده شده و اساساً آن سرا، سرای مادی نبوده است. بنابراین، ممکن است شبح یادشده، قالب مثالی ایشان باشد. این احتمالی است که مورد تأیید برخی از بزرگان نیز قرار گرفته است.[۱۲] ضمن آنکه نظریه‌ای مخالف با آن نیز نقل نشده است. نکته‌ای دیگر نیز که می‌تواند با مسئله اخیر هم‌راستا باشد، آن است که (چنان‌که خواهد آمد) روایات فراوانی درباره عالم ذر وجود دارد. عالم ذر نیز عالمی است که به عالم اظلّه یا میثاق معروف است و اساساً برخی محدثان، روایات مربوط به عالم ذر را تحت عنوان "الاظلّة والذر" جمع کرده‌اند.[۱۳] در روایتی نیز از اشباح با عنوان "ظل النور" یاد شده است.[۱۴] چنان‌که در روایت دیگری نیز امامان (ع) پیش از آفرينش تمام موجودات، خود را موجوداتی در اظله معرفی کرده‌اند که به تقدیس و تسبیح خداوند مشغول بوده‌اند.[۱۵] دو روایت اخیر، از اعتبار سندی برخوردار نیستند، اما جمع تمام روایات، اطمینان به صدور این مضمون به وجود می‌آورد که مقصود از اشباح و اظله یک چیز است و چنان‌که گفته شد، مقصود از شبح، می‌تواند همان قالب مثالی باشد. عالم ذر نیز عالمی بوده که انسان‌ها با بدن ذره‌ای یا مثالی خود حضور داشته‌اند؛ چراکه این عالم نیز عالم اظله و اشباح است[۱۶].

نور امامان؛ موجوداتی زنده و فعال

یکی از پرسش‌های مطرح در‌این‌باره آن است که آیا نور امامان (ع) در آن عرصه حیات داشته یا صرفاً شبح و صورت بدون جان بوده و اصلاً فعالیتی هم داشته است یا خیر؟ برای پاسخ به این پرسش باید به چند نکته اشاره کرد: اول آنکه، بنابر روایات پیشین، آفرینش نوری امامان به‌صورت روح همراه با شبح بوده است؛ دوم آنکه، در روایاتی پرشمار به این مطلب اشاره شده است که انوار مطهر ائمه (ع) در آن برهه، به تمجید و تقدیس خداوند متعال مشغول بودند. برای نمونه، در روایتی صحیح از امام صادق (ع) نقل شده است که پس از اشاره به آفرینش نوری پیامبر خاتم(ص) و امام علی (ع)، سخن خداوند به رسولش را چنین نقل فرمودند: "تو همواره مرا تهليل و تمجید می‌کردی؛ سپس روح تو و علی (ع) را جمع کرده و آنها را یک روح قرار دادم؛ پس این روح مرا تمجید و تقدیس و تهلیل می‌کرد".[۱۷] ابوحمزه ثمالی نیز از امام سجاد (ع) نقل می‌کند که با تأکید بر خلقت نوری پیامبر و امامان معصوم (ع) فرمودند: "پیش از آفرینش آفریده‌ها، خدا را عبادت، و او را تسبیح و تقدیس می‌کردند".[۱۸] روایات دیگری نیز وجود دارند که اگرچه اعتبار سندی لازم را ندارند، به‌عنوان مؤید می‌توان از آنها بهره جست. برای نمونه، سلمان فارسی از پیامبر خدا(ص) نقل می‌کند که پس از تصریح به مسئله آفرینش نوری خود و امامان معصوم، بر اینکه در آنجا به تسبیح خداوند مشغول بودند، تأکید کردند.[۱۹] افزون بر آن، انس‌بن‌مالک نیز چنین مضمونی را از رسول گرامی اسلام (ص) نقل کرده؛[۲۰] چنان‌که در برخی کتاب‌های اهل سنت نیز شبیه همین مضمون آمده است.[۲۱] در زیارت جامعه کبیره نیز چنین می‌خوانیم: «خداوند شما را به‌صورت نور آفرید؛ پس شما را پیرامون عرش خود قرار داد».[۲۲] البته در این روایت، از تمجید و تقدیس خداوند سخنی به میان نیامده است؛ اما از جمع این روایت با روایات پیشین، نتیجه گرفته می‌شود که وجود ایشان حول عرش الهی برای تمجید و تقدیس خداوند متعال بوده است. درباره اینکه این تقدیس و تهلیل چگونه بوده، باید گفت: طبیعی است که این کار، مانند تهلیل و تقديس ما انسان‌ها در این دنیا، که با زبان و قلب صورت می‌گیرد، نبوده است؛ چراکه نوع آفرینش ایشان متفاوت از آفرینش دنیوی است. حقیقت این نوع تهليل و تقدیس نیز از اموری است که بر ما پوشیده است؛ اما بی‌گمان از مجموعه این شواهد و قراین می‌توان به این نتیجه دست یافت که روح و نور امامان (ع) در آن سرا به‌صورت موجوداتی زنده و فعال - متناسب با نوع وجودشان - بوده است[۲۳].

حجیت بر دیگر آفریده‌ها

روشن است که امر آفرینش به انوار معصومان (ع) ختم نشده و پس از ایشان نیز ادامه یافته است. ترتیب آفرینش موجودات، از جمله مسائلی است که نمی‌توان نظر قطعی درباره آن داد؛ با وجود این، از ظواهر روایات می‌توان به دیدگاهی اجمالی دست یافت. برای نمونه، روایات پرشماری که خواهد آمد، بر وجود ارواح پیش از اجساد حکایت می‌کند و یا از عالم ذر سخن به میان می‌آورد. این روایات نشان می‌دهد که ابتدا ارواح و سپس بدن‌ها آفریده شده‌اند. همچنین اگر حضرت آدم (ع) را نخستین انسان آفریده‌شده (که مرکّب از روح و جسم است) بدانیم، به‌روشنی می‌توان وجود فرشتگان و جنیان را پیش از انسان اثبات کرد؛ چراکه خداوند متعال، ملائکه و شیطان (که از جن است) را مأمور به سجده بر حضرت آدم (ع) کرد.[۲۴] از سوی دیگر، در روایاتی پرشمار، امامان معصوم (ع) خود را "حجة‌الله" نامیده‌اند که بدون ایشان، خداوند در قیامت بر بندگان احتجاج نمی‌کند؛ چنان‌که داود رقّی در روایتی صحیح از امام کاظم (ع) این سخن را نقل می‌کند.[۲۵] در برخی دیگر از روایات تأکید شده که حجت الهی در عوالم سه‌گانه (پیش از دنیای مادی، دنیای مادی و آخرت) وجود دارد؛ چنان‌که ابان بن تغلب در روایتی صحیح از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمودند: «اَلْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ».[۲۶] اکنون می‌توان گفت: اولاً، پیش از حضور انسان‌ها در این دنیا، مخلوقاتی وجود داشته‌اند؛ ثانياً بر وجود حجت در آن سرا نیز تأکید شده است؛ و ثالثاً امامان (ع) حجت‌های الهی هستند. البته چگونگی این حجیت پیش از دنیای مادی برای ما روشن نیست؛ اما اصل حجت بودن بر موجوداتی که پیش از آفرینش دنیا وجود داشته‌اند، مسلّم است. در اینجا به رابطه امام با دو گروه از مخلوقاتی که پیش از دنیا وجود داشته‌اند، اشاره می‌کنیم:

  1. امام و فرشتگان؛
  2. امام و ارواح انسان‌ها[۲۷].

منابع

پانویس

  1. در آینده درباره سند زیارت جامعه به تفصیل سخن خواهیم گفت.
  2. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج ۲، ص۶۱۳- ۶۱۵؛ همو، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص ۲۷۵؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص ۹۷. در سند این روایت، برخی راویان، مانند محمد بن احمد بن علی همدانی وجود دارند که مجهول به‌شمار می‌روند. اما چنان‌که پیش‌تر گفته شد، فراوانی این روایات و به‌ویژه وجود آنها در منابع کهن شیعی، موجب اطمینان به صدور آنها می‌شود.
  3. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۶۲ و ۲۶۳؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۲۵۴- ۲۵۶؛ همو، علل الشرایع، ج ۱، ص ۵ و ۶.
  4. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۸۴ ـ ۸۵.
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۴۰.
  6. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۶۲ و ۲۶۳؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۲۵۴- ۲۵۶؛ همو، علل الشرایع، ج ۱، ص ۵ و ۶.
  7. همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۲۵۴- ۲۵۶.
  8. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۸۵ ـ ۸۶.
  9. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۰ و ۵۳۱. این روایت با اندکی اختلاف در سند و مضمون در برخی دیگر از منابع نیز آمده است (ر. ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۸ و ۳۱۹).
  10. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۳.
  11. همان، ص ۲۰۸ و ۲۰۹.
  12. محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۴، ص ۲۷۲؛ قاضی سعید قمی، شرح توحید صدوق، ج ۱، ص ۳۰۲؛ ابوالحسن شعرانی، تعليقات بر شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۳۷۱.
  13. محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۸۳.
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۴۲.
  15. همان، ص۴۴۱.
  16. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۸۶ ـ ۹۴.
  17. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۰.
  18. همان، ص ۵۳۰ و ۵۳۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۸ و ۳۱۹.
  19. محمد بن جریر بن رستم طبری آملی، دلائل الامامة، ص۴۴۷ و ۴۴۸.
  20. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹؛ علی بن محمد بن مغازلی شافعی، مناقب الامام علی بن ابی طالب (ع)، ص ۱۲۱.
  21. محمد بن احمد ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۰۷ و نیز ر. ک: علی بن محمد بن مغازلی شافعی، مناقب الامام علی بن ابی طالب (ع)، ص۱۲۰ و ۱۲۱.
  22. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۳-۶۱۵؛ همو، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۷۵؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.
  23. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۹۴ ـ ۹۶.
  24. بقره (۲): ۳۰-۳۴.
  25. «إِنَّ الْحُجَّةَ لاَ تَقُومُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلاَّ بِإِمَامٍ حَتَّى يُعْرَفَ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۷).
  26. همان، محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۱. در همین راستا می‌توان به این روایت نیز استناد کرد: کنت نبيا و آدم بين الماء والطين (ر.ک: احمد بن عبدالله بكری، الانوار فی مولد النبی (ص)، ج۲، ص۲؛ محمد بن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب (ع)، ج۱، ص۲۱۴). البته روایت یادشده مرسل بوده و در جوامع نخستین شیعی، اثری از آن دیده نمی‌شود.
  27. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۹۶ ـ ۹۷.