بحث:ذوی القربی در حدیث

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

متن‌های حدیث در کتب معتبر اهل‌سنت

احمدبن حنبل عبارت ذیل را به دو طریق نقل کرده است. وی می‌نویسد: «حدثنا عبدالله، حدثنی أبی، ثنا یحیی، عن شعبه، حدثنی عبدالملک بن میسره، عن طاووس، قال: أتی ابن عباس رجل فسأله. و سلیمان بن داوود، قال: أخبرنا شعبه، أنبأنی عبد الملک، قال: سمعت طاووساً یقول: سأل رجل ابن عباس المعنی عن قوله عزوجل:  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى [۱]، فقال سعید بن جبیر: قرابه محمد(ص). قال ابن عباس: عجلت! إن رسول الله(ص) لم یکن بطن من قریش إلا لرسول الله(ص) فیهم قرابه، فنزلت قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  إلا أن تصلوا قرابه ما بینی و بینکم»[۲]؛

عبدالله بن احمد، به سند خود از طاووس نقل می‌کند که گفت: مردی نزد ابن عباس رفت و از او پرسید. [در سندی دیگر] سلیمان بن داوود گوید: شعبه از عبدالملک روایت کرد که طاووس می‌گفت: شنیدم مردی از ابن عباس معنای آیه  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  را پرسید، آن‌گاه سعیدبن جبیر گفت: منظور خویشاوندی محمد(ص) است، ابن عباس گفت: عجله کردی! همانا هیچ قبیله‌ای در قریش نیست مگر آنکه پیامبر(ص) در میان آنها خویشاوندی دارد، پس آیه  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  نازل شد و شما موظفید که به خاطر خویشاوندی میان من و شما، صله رحم کنید. بر اساس این حدیث، ابن عباس قول سعیدبن جبیر درباره مصداق ذوی القربی را ردّ می‌کند. سعید بن جبیر معتقد است که خویشاوندان پیامبر اکرم(ص) مصداق «ذوی القربی» هستند؛ اما ابن عباس به وی می‌گوید در این باره عجله کردی و به اشتباه نظر دادی؛ چراکه اگر مراد از «قربی» خویشاوندان پیامبر(ص) باشند، در این صورت حکم آیه شامل تمامی قریش خواهد بود که صحیح نیست. اما احمد بن حنبل با سند دیگری در کتاب مناقب علی بن أبی طالب روایت کرده و می‌نویسد: وَفِيمَا كَتَبَ إِلَيْنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْحَضْرَمِيُّ، يَذْكُرُ أَنَّ حَرْبَ بْنَ الْحَسَنِ الطَّحَّانَ حَدَّثَهُمْ قَالَ: نا حُسَيْنٌ الْأَشْقَرُ، عَنْ قَيْسٍ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ قَرَابَتُنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ وَجَبَتْ عَلَيْنَا مَوَدَّتُهُمْ؟ قَالَ: «عَلِيٌّ، وَفَاطِمَةُ، وَابْنَاهَا(ع)»[۳]؛ در آنچه محمد بن عبدالله بن سلیمان حضرمی بر من نوشته یادآور شده که حرب بن حسن طحان، به سند خود از ابن عباس نقل می‌کند که وقتی آیه  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  نازل شد، از رسول خدا(ص) سؤال شد که خویشان شما چه کسانی هستند که مودتشان بر ما واجب شده است؟ پیامبر فرمودند: «علی، فاطمه و فرزندانش(ع)).[۴]

محمد بن إسماعیل بخاری

از دیگر قائلان این حدیث بخاری است. وی در صحیح خود می‌نویسد: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَبْدِ المَلِكِ بْنِ مَيْسَرَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ طَاوُسًا، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ:  إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  فَقَالَ سَعِيدُ بْنُ جُبَيْرٍ: قُرْبَى آلِ مُحَمَّدٍ(ص) فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: عَجِلْتَ إِنَّ النَّبِيَّ(ص) لَمْ يَكُنْ بَطْنٌ مِنْ قُرَيْشٍ، إِلَّا كَانَ لَهُ فِيهِمْ قَرَابَةٌ، فَقَالَ: «إِلَّا أَنْ تَصِلُوا مَا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ مِنَ القَرَابَةِ»[۵]؛ محمدبن بشار به سند خود از طاووس نقل می‌کند که گفت: شنیدم که از ابن عباس درباره آیه  إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  سؤال شد. سعید ابن جبیر گفت: قربی، آل محمد(ص) هستند. ابن‌عباس به سعیدبن جبیر گفت: عجله کردی! همانا هیچ قبیله‌ای در قریش نیست مگر آنکه پیامبر(ص) در میان آنها خویشاوندی دارد. آن‌گاه پیامبر(ص) فرمود: «در این صورت موظفید که به خاطر خویشاوندی که میان من و شما است، صله رحم کنید».[۶]

ترمذی

ترمذی نیز در سنن خود، همین حدیث را با همین سند نقل کرده و سند آن را حسن و صحیح دانسته است[۷].[۸]

طبرانی

همین روایت را طبرانی در المعجم الکبیر آورده است[۹].[۱۰]

حاکم نیشابوری

حاکم نیشابوری نیز در مستدرک علی الصحیحین، ذیل آیه مودّت می‌نویسد: إِنَّمَا اتَّفَقَا فِي تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ عَلَى حَدِيثِ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ مَيْسَرَةَ الزَّرَّادِ، عَنْ طَاوُسٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا أَنَّهُ فِي قُرْبَى آلِ مُحَمَّدٍ(ص)[۱۱]؛ ما همه در تفسیر این آیه اتفاق نظر داریم که بر اساس حدیث عبدالمک بن میسره زراد، از طاووس، از ابن عباس، آیه درباره آل محمد(ص) است. عبدالملک بن میسره زرّاد، همان کسی است که بخاری حدیث سعید بن جبیر از ابن عباس را از وی نقل کرده است. در حدیث بخاری، به سعید بن جبیر نسبت داده شده بود که وی همه خویشاوندان رسول خدا(ص) را مصداق «قربی» معرفی کرده و ابن عباس رأی وی را ناشی از عجله در اعلام نظر دانسته است. اما روشن شد که اولاً براساس حدیث احمد بن حنبل در فضائل الصحابه و روایت طبرانی در المعجم الکبیر، سعید بن جبیر به نقل از ابن عباس، از رسول خدا(ص)، مصداق قرب را امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین(ع) معرفی کرده است، و ثانیاً حاکم نیشابوری تصریح می‌کند که بر اساس حدیث عبدالملک بن میسره، مراد از «قربی» آل محمد(ص) است. این موضوع به روشنی میزان امانت‌داری و دقت بخاری را در نقل احادیث نمایان می‌سازد![۱۲]

محمد بن جریر طبری

در همین راستا طبری نیز در تفسیر خود به چند روایت در این باره اشاره کرده است. وی می‌نویسد:

۱.«عَنْ أَبِي الدَّيْلَمِ قَالَ: لَمَّا جِيءَ بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ أَسِيرًا، فَأُقِيمَ عَلَى دَرَجِ دِمَشْقَ، قَامَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَتَلَكُمْ وَاسْتَأْصَلَكُمْ، وَقَطَعَ قَرْنَيِ الْفِتْنَةِ. فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ: أَقَرَأْتَ الْقُرْآنَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: أَقَرَأْتَ آلَ حم؟ قَالَ: قَرَأْتُ الْقُرْآنَ، وَلَمْ أَقْرَأْ آلَ حم. قَالَ: مَا قَرَأْتَ:  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى ؟ قَالَ: وَإِنَّكُمْ أَنْتُمْ هُمْ؟ قَالَ: نَعَمْ»[۱۳]؛ از أبودیلم نقل شده که گفت: وقتی علی بن الحسین(ع) را به اسارت بردند و بر بلندای دمشق قرار گرفت. مردی از اهل شام برخاست و گفت: حمد خدای راست که شما را کشت و ریشه‌کن کرد و شاخ فتنه را برید! حضرت علی بن الحسین(ع) به وی فرمود: «آیا قرآن خوانده‌ای؟» گفت: بله. حضرت فرمود: «آیا «آل حم» را خوانده‌ای»؟ گفت: قرآن خوانده‌ام، اما «آل حم» را قرائت نکرده‌ام. حضرت فرمود: «آیا این آیه را قرائت نکرده‌ای:  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى ؟ آن مرد گفت: آیا مراد آیه، شما هستید؟ حضرت فرمودند: «بله». هر چند اهل‌سنّت حضرت امام سجاد(ع) را به عنوان امام معصوم قبول ندارند، اما با دیدی حداقلی، ایشان را به عنوان یکی از عالمان بزرگ امّت و تابعان به شمار می‌آورند. بر اساس این حدیث، حضرت امام سجاد(ع) برای معرفی خود به آیه مودّت استناد و استشهاد کرده و خویشتن را مصداق «ذوی القربی» معرفی می‌کنند.

ابوحیّان نیز این روایت را بدون هیچ مناقشه و خدشه در سند، به ارسال مسلّم روایت کرده است[۱۴].

۲. «حَدَّثَنِي يَعْقُوبُ قَالَ: ثَنَا مَرْوَانُ، عَنْ يَحْيَى بْنِ كَثِيرٍ، عَنْ أَبِي الْعَالِيَةِ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، فِي قَوْلِهِ:  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  قَالَ: «هِيَ قُرْبَى رَسُولِ اللَّهِ(ص)»»[۱۵]؛ یعقوب، از مروان، از یحیی بن کثیر، از ابوالعالیه، از سعیدبن جبیر نقل کرد که درباره آیه مودّت گفت: مراد از «ذوی القربی»، خویشاوندان رسول خدا(ص) هستند.

٣. «حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عُمَارَةَ الْأَسَدِيُّ، وَمُحَمَّدُ بْنُ خَلَفٍ قَالَا: ثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ قَالَ: أَخْبَرَنَا إِسْرَائِيلُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ قَالَ: سَأَلْتُ عَمْرَو بْنَ شُعَيْبٍ، عَنْ قَوْلِ اللَّهِ، عَزَّ وَجَلَّ:  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  قَالَ: «قُرْبَى النَّبِيِّ(ص)»[۱۶]؛ محمد بن عماره اسدی و محمد بن خلف، از عبیدالله، از اسرائیل، از ابواسحاق نقل کردند که ابواسحاق گفت: از عمروبن شعیب درباره آیه شریفه:  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  پرسیدم. گفت: [منظور] نزدیکان پیامبر(ص) است. با توجه به روایت‌هایی که ذکر شد، دو مصداق برای «ذوی القربی» معین شده است: نخست تمامی خویشاوندان پیامبر که این قول به سعید بن جبیر منتسب است و دیگری، افراد مشخص و معینی از خویشاوندان پیامبر؛ یعنی امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا و دو اولاد ایشان(ع). این قول به روایات صریحی از رسول خدا(ص) مستند است. پیش از طرح احادیث دیگر، تذکر به این نکته ضروری است که اقوال درباره مصداق «قربی» در آیه مودّت به همین دو قول منحصر نیست و حق ستیزان چنانکه در دلالت آیه ولایت، آیه تطهیر، آیه مباهله و آیات دیگر خدشه کرده‌اند، درباره آیه مودّت نیز وجوه نامربوط مختلفی را مطرح ساخته‌اند تا حقیقت همچنان در غبار شبهات مخفی بماند. در این راستا، برخی واژه «قربی» را در آیه به معنای مصدری آن اخذ کرده و گفته‌اند مراد از «قربی»، نزدیکی و اقتراب به خداوند است؛ یعنی اجر رسالت پیامبر کارهایی است که مسلمانان را به خدا نزدیک‌تر می‌کند![۱۷].

برخی دیگر نیز قائل شده‌اند که اجر رسالت، مودّت هر یک از مسلمانان با نزدیکان خویش است؛ یعنی هر چند که «قربی» در آیه به معنای نزدیکان است نه به معنای اقتراب و نزدیک شدن، اما مراد نزدیکان می‌تواند هر یک از مسلمانان باشد نه فقط نزدیکان رسول خدا(ص)![۱۸]. اما بی‌اساس بودن این گفته‌ها هویدا و روشن است؛ زیرا ۔ چنانکه دیدیم – براساس روایات معتبر در منابع اهل‌سنّت، از سویی «قربی» در آیه مودّت به معنای خویشاوندان است و هرگز معنای مصدری (یعنی اقتراب) مورد نظر آیه نمی‌باشد، و از سویی دیگر مصداق آن نزدیکان پیامبر اکرم(ص) هستند، نه خویشاوندان هر مسلمان. این دو نکته وجه اشتراک روایات پیش‌گفته بود. اما بر اساس روایاتی که از قول رسول خدا(ص) نقل شد، مصداق قربی، افراد معین و مشخصی از نزدیکان پیامبر است، نه تمامی خویشاوندان ایشان. براساس روایتی که هیثم، از ابوسعید بن کلیب شاشی نقل می‌کند، برای یک عرب بادیه‌نشین این سؤال پیش می‌آید که آیا مراد از  الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى  مودّت هر یک از مسلمانان درباره نزدیکان خویش است، و یا منظور مودّت با نزدیکان رسول خدا(ص) است؟ در این روایت، پیامبر اکرم(ص) تصریح می‌کند که مودّت با نزدیکان ایشان به عنوان اجر رسالت قرار داده شده است. شاشی در مسند خود آورده است: «حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَفَّانَ، نا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ، عَنْ يَحْيَى بْنِ ثَعْلَبَةَ الْأَنْصَارِيِّ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ أَبِي النَّجُودِ، عَنْ زِرٍّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فِي مَسِيرٍ، فَهَتَفَ بِهِ أَعْرَابيٌّ بِصَوْتٍ جَهْوَرِيٍّ: يَا مُحَمَّدُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «يَا هَنَاهُ»، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ يُحِبُّ الْقَوْمَ وَلَمْ يَعْمَلْ بِعَمَلِهِمْ؟ قَالَ: «الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ» قَالَ: يَا مُحَمَّدُ، إِلَى مَنْ تَدْعُو؟ قَالَ: «إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامِ الصَّلَاةِ، وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ، وَحَجِّ الْبَيْتِ» قَالَ: فَهَلْ تَطْلُبُ عَلَى هَذَا أَجْرًا؟ قَالَ: «لَا، إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى» قَالَ: أَقْرِبَائِي يَا مُحَمَّدُ أَمْ قُرَبَاؤُكَ؟ قَالَ: «بَلْ قُرَبَائِي» قَالَ: هَاتِ يَدَكَ حَتَّى أُبَايِعُكَ، فَلَا خَيْرَ فِيمَنْ يَوَدُّكَ وَلَا يَوَدُّ قُرَبَاءَكَ»[۱۹]؛ حسن بن علی بن عفان، به سند خود از عبدالله روایت کرد که در راهی با رسول خدا(ص) همراه بودیم که یک عرب بادیه‌نشین با صدای بلند فریاد زد: ای محمد! رسول خدا(ص) فرمود: «چه می‌گویی؟». اعرابی گفت: ای محمد، نظرت درباره مردی که قومی را دوست دارد، اما عملش با اعمال آنان سازگار نیست چیست؟ پیامبر فرمود: «انسان با آن کس که او را دوست دارد همراه می‌شود». اعرابی گفت: ای محمد، تو ما را به چه کسی می‌خوانی؟ پیامبر فرمود: «به شهادت این [[[حقیقت]]] که خدایی به جز «الله» نیست و من رسول خدا هستم و نیز به اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه ماه رمضان و حج خانه خدا». اعرابی گفت: آیا در برابر این دعوت اجری نیز می‌طلبی؟ پیامبر فرمود: «نه، جز مودّت درباره نزدیکان». اعرابی گفت: [منظور شما از «قربی»] نزدیکان من است یا نزدیکان خودت؟ پیامبر فرمود: «البته که نزدیکان خودم». اعرابی گفت: دست خود را پیش آر تا با تو بیعت کنم، خیری نیست در کسی که به شما مودّت داشته باشد، اما به نزدیکان شما مودّت نکند.

حاکم نیشابوری نیز می‌نویسد: «حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى ابْنِ أَخِي طَاهِرٍ الْعَقِيقِيُّ الْحَسَنِيُّ، ثنا إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، حَدَّثَنِي عَمِّي عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ زَيْدٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: خَطَبَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ النَّاسَ حِينَ قُتِلَ عَلِيٌّ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: «لَقَدْ قُبِضَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةَ رَجُلٌ لَا يَسْبِقُهُ الْأَوَّلُونَ بِعَمَلٍ وَلَا يُدْرِكُهُ الْآخِرُونَ، وَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يُعْطِيهِ رَايَتَهُ فَيُقَاتِلُ وَجِبْرِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَمِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ، فَمَا يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ، وَمَا تَرَكَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ صَفْرَاءَ وَلَا بَيْضَاءَ إِلَّا سَبْعَ مِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَايَاهُ أَرَادَ أَنْ يَبْتَاعَ بِهَا خَادِمًا لِأَهْلِهِ»، ثُمَّ قَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي فَأَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ، وَأَنَا ابْنُ النَّبِيِّ، وَأَنَا ابْنُ الْوَصِيِّ، وَأَنَا ابْنُ الْبَشِيرِ، وَأَنَا ابْنُ النَّذِيرِ، وَأَنَا ابْنُ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ، وَأَنَا ابْنُ السِّرَاجِ الْمُنِيرِ، وَأَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِي كَانَ جِبْرِيلُ يَنْزِلُ إِلَيْنَا وَيَصْعَدُ مِنْ عِنْدِنَا، وَأَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِي أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَهُمْ تَطْهِيرًا، وَأَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِي افْتَرَضَ اللَّهُ مَوَدَّتَهُمْ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فَقَالَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لِنَبِيِّهِ(ص):  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا [۲۰] فَاقْتِرَافُ الْحَسَنَةِ مَوَدَّتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»[۲۱]؛

ابومحمد حسن بن محمد عقیقی حسنی، از اسماعیل بن محمد بن اسحاق بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین(ع)، از عموی خود علی بن جعفر بن محمد، از حسین بن زید، از عمر بن علی، از پدرش علی بن حسین روایت کرد که گفت: حسن بن علی(ع) به هنگام شهادت علی(ع) خطبه خواند، آن‌گاه خدا را حمد و ثنا گفت و فرمود: «به یقین در این شب مردی رحلت کرده که هیچ یک از پیشینیان در عمل از او سبقت نگرفته و آیندگان به او نخواهند رسید. همانا رسول خدا(ص) پرچم خویش را به او عطا فرمود، پس در جنگ‌ها جبرئیل در سمت راست و میکائیل در سمت چپ او می‌جنگیدند و او باز نمی‌گشت تا اینکه خدا به واسطه ایشان گشایش و فتح حاصل می‌فرمود. و هیچ [سکه] زرد و سفیدی از خود به جا نگذاشته جز هفتصد درهم که از بخشش‌های ایشان باقی مانده است که می‌خواست با آن برای خانواده خود خآدمی استخدام کند». سپس فرمود: «ای مردم مردم،، هر که مرا می‌شناسد و هرکه مرا نمی‌شناسد بداند که من حسن بن علی هستم. من پسر نبی شما و پسر وصی [پیامبرتان] هستم و پسر بشارت دهنده و انذار کننده‌ام. من فرزند کسی هستم که به اذن خدا به سوی او دعوت می‌فرمود. من فرزند سراج منیرم. من از اهل بیتی هستم که جبرئیل به سوی ما نازل می‌شود و از نزد ما بالا می‌رود. من از اهل بیتی هستم که خداوند ناپاکی را از ایشان دور ساخته و آنان را کاملاً پاک گردانیده است. من از اهل بیتی هستم که خداوند مودّتشان را بر همه مسلمانان واجب ساخته است، آن‌گاه که خدای تبارک و تعالی به پیامبرش(ص) فرموده است:  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا [۲۲]. پس نیکی کردن همان مودّت به ما اهل بیت است.

این خطبه بسیار با اهمیت است و مطالب و معارف مهمی را در بر دارد. خطبه فوق در منابع و متون فراوانی نقل شده است، به عنوان نمونه «ابو بشر دولابی» این خطبه را به سه طریق در کتاب الذریه الطاهره و ابوالفرج اصفهانی نیز این خطبه را با اسانید مختلف، در مقاتل الطالبیین نقل کرده است[۲۳].

از این خطبه می‌توان دو نکته را استفاده نمود: نکته یکم: بر اساس این روایت، امام مجتبی(ع) مودّت اهل‌بیت(ع) را همان حسنه‌ای دانسته‌اند که خداوند به واسطه آن، اعمال نیک بندگان را مضاعف می‌سازد. در تفاسیر اهل‌سنت نیز بر این معنا تأکید شده است. با توجه به این نکته، می‌توان روایت شریف «حُبُّ عَلِيٍ حَسَنَةٌ لَا تُضِرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ»[۲۴] را تفسیر این آیه دانست؛ زیرا روشن است که اگر خداوند اراده فرماید که کارهای نیک بندگان مؤمن خود را مضاعف سازد و درجات آنان را بالا برد، هیچ گناه و سیئه‌ای نمی‌تواند در برابر حسنات مضاعف شده مقاومت کند.

نکته دوم: اقدام ابن عباس جهت اخذ بیعت از مردم برای امام حسن است که خود شاهدی بر بطلان روایت طاووس از ابن عباس است که ابن عباس در آن، به ابن‌جبیر نسبت عجله در تفسیر آیه مودّت داده است. شیخ مفید نیز به سند خود، خطبه امام حسن(ع) را همین‌گونه نقل کرده است[۲۵]. با رجوع به منابع اهل‌سنت، این خطبه را می‌توان در کتاب‌هایی همچون: مسند احمد[۲۶]، فضائل الصحابه[۲۷]، المعجم الکبیر[۲۸]، تاریخ طبری[۲۹]، مستدرک حاکم[۳۰]، الکامل فی التاریخ[۳۱]، مجمع الزوائد[۳۲]، السنن الکبری[۳۳]، خصائص نسایی[۳۴]، الثقات ابن حبان[۳۵]، تاریخ مدینة دمشق[۳۶]، البدایه والنهایه[۳۷]، تاریخ الإسلام ذهبی[۳۸]، طبقات ابن سعد[۳۹]، کنزالعمال[۴۰] و منابع دیگر[۴۱] مشاهده نمود. اما با مطالعه دقیق عبارات این منابع و مقایسه آنان با یکدیگر، به خوبی می‌توان میزان امانت‌داری و علاقه محدثان اهل‌سنت مبنی بر حفظ و نقل احادیث پیرامون اهل‌بیت(ع) را دریافت! به هر روی، چنانکه در روایت فوق می‌بینیم، حضرت امام حسن مجتبی(ع) خود را مصداق قربی و اهل‌بیت رسول خدا(ص) دانسته‌اند.[۴۲]

  1. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  2. مسند أحمد، ج۱، ص۲۲۹. ابن‌حبان همین روایت را با همین سند و متن در صحیحش، جلد ۱۴، صفحه ۱۵۷ آورده است. بسیاری از تفاسیر نیز این حدیث را نقل کرده‌اند؛ از جمله: ر.ک: تفسیر البغوی، ج۴، ص۱۲۴ - ۱۲۵؛ أحکام القرآن (ابن عربی)، ج۴، ص۱۰۶؛ تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۲۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص۵۔ ۶؛ فتح القدیر، ج۴، ص۵۳۶؛ تفسیر الألوسی، ج۲۵، ص۳۰.
  3. فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۶۹، ح۱۱۴۱.
  4. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۷۷.
  5. صحیح البخاری، ج۶، ص۳۷.
  6. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۷۹.
  7. ر.ک: سنن الترمذی، ج۵، ص۵۴، ح۳۳۰۴.
  8. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۸۰.
  9. المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۷، ح۲۶۴۱ و ۱۱، ص۳۵۱. همچنین ر.ک: مجمع الزوائد، ج۷، ص۱۰۳ و ۹، ص۱۶۸؛ الکشاف عن حقائق التنزیل، ج۳، ص۴۶۷؛ تفسیر الثعلبی، ج۸، ص۳۷ و ۳۱۰؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۹۴، ح۸۲۷؛ فتح الغدیر، ج۴، ص۵۳۷؛ إلا کمال فی أسماء الرجال، ص۱۹۹. صاحب الإکمال در آخر حدیث می‌نویسد: إسناده حسن، لأجل الأشقر و قد وثقه ابن معين.
  10. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۸۰.
  11. المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۴۴.
  12. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۸۰.
  13. تفسیر الطبری، ج۲۵، ص۳۳ ح۲۳۶۹۸. همچنین ر.ک: تفسیر الثعلبی، ج۸، ص۳۱۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۲۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص۷؛ تفسیر الآلوسی، ج۲۵، ص۳۱.
  14. تفسیر البحر المحیط، ج۷، ص۴۹۴. همچنین ر.ک: المحرّر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۵، ص۳۴.
  15. تفسیر الطبری، ج۲۵، ص۳۴، ح۲۳۷۰۰.
  16. تفسیر الطبری، ج۲۵، ص۳۴، ح۲۳۷۰۱.
  17. این معنا از حسن بصری نقل شده است؛ ر.ک: تفسیر الرازی، ج۲۷، ص۱۶۵؛ زاد المسیر، ج۷، ص۷۹؛ عمدة القاری، ج۱۹، ص۱۵۷؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۷۵؛ تفسیر الثعلبی، ج۸، ص۳۱۰.
  18. این وجه را نیز مفسّران اهل‌سنّت نقل کرده‌اند، اما به جهت بی‌اساس بودن و شدّت ضعف، به آن اعتنایی نکرده‌اند که در آینده به این انظار خواهیم پرداخت.
  19. المسند الکبیر، ج۲، ص۱۸۸، ح۶۰۷.
  20. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.
  21. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۲. همچنین ر.ک: السنن الکبری (نسائی)، ج۵، ص۱۱۲، ح۸۴۰۸؛ خصائص امیرالمؤمنین (نسائی)، ص۶۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۳۰؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۵۸۱؛ تاریخ المعقوبی، ج۲، ص۲۱۳.
  22. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.
  23. مقاتل الطالبیین، ص۳۳-۳۲.
  24. کشف الغمة، ج۱، ص۹۲ (به نقل از فردوس الأخبار دیلمی)؛ ینابیع المودة، ج۱، ص۳۷۵، ح۱۶ (به نقل از خوارزمی) و ۲، ص۷۵، ح۵۴ (به نقل از دیلمی)؛ النصائح الکافیه، ص۹۴؛ نهج الإیمان، ص۴۴۹.
  25. الارشاد، ج۲-۷، ص۹.
  26. مسند أحمد، ج۱، ص۱۹۹ - ۲۰۰.
  27. فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۰۰، ح۱۰۲۶.
  28. المعجم الکبیر، ج۳، ص۷۹- ۸۱، شماره‌های ۲۷۱۷ – ۲۷۲۵.
  29. تاریخ الطبری، ج۴، ص۱۲۰ ۔ ۱۲۱.
  30. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۲.
  31. الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۰۰ - ۴۰۱.
  32. مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۴۶.
  33. السنن الکبری، ج۵، ص۱۱۲، ح۸۴۰۸.
  34. خصائص أمیرالمؤمنین(ع)، ص۶۱.
  35. الثقات، ص۳۰۴-۳۰۳.
  36. تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۵۷۹ و ۵۸۱.
  37. البدایة والنهایة، ج۷، ص۳۶۸.
  38. تاریخ الإسلام، ج۳، ص۶۵۲.
  39. الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۸-۳۹.
  40. کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۹۲- ۱۹۳، ح۳۶۵۷۴ - ۳۶۵۷۵.
  41. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۳۲؛ الإکمال فی أسماء الرجال الرجال، ص۴۳؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۱۳۸۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۳۰.
  42. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۸۱-۱۹۰.
بازگشت به صفحهٔ «ذوی القربی در حدیث».