اثبات امامت امام علی در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

  1. دلایل عقلی:
    1. قاعده لطف: همان سان که بنابر قاعده لطف، ارسال پیامبران بر خدا واجب است، نصب امام نیز واجب است. "امام" کسی است که از دین الهی آگاهی کامل و بینقص دارد و در این آگاهی، از شک و گمان پیروی نمی‌کند و به اشتباه و خطا نمی‌افتد. پیامبر اسلام (ص) تعالیم اسلام را برای هدایت بشر به میان مردم آورد؛ اما در مدت زندگانی آن پیامبر بزرگآسمانی (ص) مجال نبود تا مردم همه احکام و معارف الهی را بیاموزند. بدین روی، لازم نمود کسانی که از معارف وحیانی و غیبی نصیب می‌برند، پس از او میان مردم باشند و مردم را دستگیری کنند و راه هدایت را استمرار بخشند. پیامبر (ص) نیز این کسان را برای روزگار پس از خویش معرفی فرمود. متکلمان امامیه، این استدلال را بر قاعده لطف بنا کردهاند؛ بدین معنا که لطف الهی اقتضا دارد راه پیامبر (ص) ادامه یابد و امامان معصوم (ع) بر مسند هدایت و امامت جلوس کنند[۱][۲].
    2. عصمت: از نظرگاه امامیه، امام حافظ و نگاهبان شریعت و مرجع مردم برای راه یافتن به اسلام است. بدین روی، همان سان که پیامبر (ص) باید از نیروی عصمت نصیب بَرَد، امام نیز باید معصوم باشد. اگر امامت، مکمل نبوت است[۳]، امام باید همان وظایف پیامبر را برعهده گیرد و بدین‌سان، دلایلی که بر وجود عصمت در پیامبر پای میفشارند، به عصمت امام نیز نظر دارند. چه بسا کسی بگوید: لازم نیست امام، معصوم باشد؛ زیرا اگر به اشتباه افتد، کسان دیگر یاریاش می‌کنند و از اشتباه آگاهش می‌سازند. این نظر، نادرست است؛ زیرا کلام به کسان دیگر نقل می‌یابد و آنان نیز کسانی می‌خواهند تا آگاهشان سازند و این دور همچنان پیش می‌رود مگر به کسی برسد که از خطا و اشتباه مصون و معصوم است وانگهی، اگر خطا و اشتباه بر امام روا باشد، مردم باید او را راه نمایند؛ حال آنکه وظیفه مردم پیروی از او است نه راهنمایی. از آن رو که عصمت، حالتی باطنی است و جز خدا و رسول (ص) کسی از آن آگاه نیست، بازشناختن شخص معصوم از طاقت بشر بیرون است. پس تنها خدا را توان آن هست که معصوم را به مردم نشان دهد و رسالت خویش را بدو بسپارد[۴]. مردم را توانایی و شایستگی این امر خطیر نیست[۵][۶].
    3. افضلیت: امام باید از همه فضیلت‌های انسانی بیش از مردم نصیب برده و از رذائل اخلاقی پیراسته باشد. او باید به نیازمندیهای امت از همه کس داناتر باشد و برای برآوردن آنها، تواناتر. این ویژگی را "افضلیت امام" می‌خوانند. امام را شایسته نیست که با دیگران برابر یا از آنان فروتر باشد؛ زیرا برابری، ترجیح بلامرجح و باطل است. تقدم فروتر بر فراتر، از نظر عقل قبیح است و قرآن آن را نکوهیده است[۷][۸].
    4. تنصیص: از آنجا که امامت، لطف خداوند است، باید تحقق یابد و چون این لطف الهی بدون عصمت ممکن نیست، امام باید معصوم باشد و از همین روی نیز باید منصوص باشد. چنان که گذشت، مردم را توان بازشناختن عصمت نیست و همان سان که بازشناختن شخص شایسته برای نبوت، در توان مردم نیست، بازشناختن امام نیز تنها بر عهده خداوند است. تفاوت تعیین پیامبر و امام در این است که پیامبر می‌باید برای اثبات مدعای خویش معجزه از خویش بروز دهد؛ زیرا پای انسانی دیگر، که معصوم باشد و پیامبر را به مردم نشان دهد، در میان نیست. اما امام از راه انسانی معصوم- یعنی پیامبر- به مردم معرفی می‌شود. بدین‌سان، امامت از نظرگاه امامیه، مقامی است که تنها از راه نص پیامبر (ص) به شخص امام می‌رسد و راه انتخاب مردم در این عرصه بسته است[۹][۱۰].
  2. دلایل نقلی:
    1. دلائل قرآنی: آیه انذار؛ آیه تطهیر؛ آیه خیرالبریه؛ آیه مودت؛ آیه مباهله؛[۱۱][۱۲].
    2. دلائل روایی: حدیث یوم الدار؛ حدیث ثقلین؛ حدیث سفینه؛ حدیث منزلت؛[۱۳][۱۴].

دلایل ابن قبه رازی بر اثبات امامت امام علی (ع)

منابع

پانویس

  1. مجموعه آثار شهید مطهری، ۴/ ۸۷۱؛ کشف المراد، ۳۸۸؛ کلم الطیب، ۳۲۹؛ الالهیات، ۱/ ۵۲۹.
  2. فرهنگ شیعه، ص 242.
  3. ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ؛ سوره مائده، ۳.
  4. ﴿ وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُواْ يَمْكُرُونَ ؛ سوره انعام، آیه ۱۲۴.
  5. ﴿ وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ؛ سوره قصص، آیه ۶۸؛ کشف المراد، ۳۹۰؛ راهبرد اهل سنت به مسألة امامت، ۱۸۵؛ مجموعه آثار، ۴/ ۸۶۴؛ الالهیات، ۱/ ۵۳۷.
  6. فرهنگ شیعه، ص 243.
  7. ﴿قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ؛ سوره یونس، آیه ۳۵؛ کشف المراد، ۳۹۲؛ الفوائد البهیه فی شرح عقائد الامامیة، ۲/ ۷۴؛ انیس الموحدین، ۱۱۵.
  8. فرهنگ شیعه، ص 243.
  9. کشف المراد، ۳۹۱؛ مجموعه آثار، ۴/ ۸۷۵؛ الفوائد البهیة، ۲/ ۷۶.
  10. فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص 244.
  11. کلم الطیب، ۴۷۱؛ پیام قرآن، ۹/ ۳۹۳- ۱۷۶.
  12. فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص 244.
  13. اسرار الامامه، ۲۵۰؛ پیام قرآن، ۹/ ۱۰۵- ۶.
  14. فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص 244.
  15. ابن قبه رازی رازی، الانصاف، ص۶۷-۶۸.
  16. ابن قبه رازی رازی، الانصاف، ص۶۸.
  17. «جایگاهتان آتش (دوزخ) است، همان (دوزخ) یار شماست» سوره حدید، آیه ۱۵.
  18. ابن قبه رازی رازی، الانصاف، ص۶۸-۶۹.
  19. ابن قبه رازی رازی، الانصاف، ص۶۹.
  20. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۷۵-۱۷۸.
  21. «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي». درباره این حدیث در منابع حدیثی اهل سنت، ر. ک: سلیمان بن داوود طیالسی، مسند، ص۲۸؛ عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۵ ص۴۰۶؛ عبدالله بن زبیر حمیدی، المسند، ج۱، ص۳۸؛ ابن‌جعد، مسند، ص۳۰۱؛ ابی‌شیبه، المصنف، ج۷، ص۴۹۶؛ ابن راهویه، مسند، ج۵، ص۳۷؛ احمد بن ابراهیم دروقی، مسند سعد بن ابی‌وقاص، ص۵۱. درباره این حدیث در منابع امامیه، ر. ک: ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ج۱، ص۶۲؛ محمد بن سلیمان کوفی، مناقب الإمام امیرالمؤمنین، ص۳۳۴.
  22. ابن قبه رازی رازی، الانصاف، ص۷۵.
  23. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۸۵-.