جاهلیت در لغت
مقدمه
کلمه جاهلیت از ریشه جهل گرفته شده است به معنای حالت و کیفیت جاهل، نادانی دوره پیش از اسلام، عرب عهد بتپرستی[۱].
راغب اصفهانی معتقد است جهل سه گونه است:
یکم: خالی بودن نفس و خاطر انسان از علم و دانش که بعضی از متکلمان معنای اولیه جهل را مقتضی و مناسب کارهایی میدانند که با بینظمی جریان دارد؛
دوم: اعتقاد و باور داشتن به چیزی برخلاف آنچه که هست؛
سوم: انجام کاری برخلاف آنچه باید انجام شود، خواه درباره آن اعتقاد درست داشته باشد یا اعتقادی نادرست و فاسد[۲].[۳]
جاهلیت
مصدر صناعی، از ریشه «جَهَلَ» و ترکیبی از «الجاهل» و پسوند «یت» است. مصدر فعل «جَهَلَ» «جَهْل» و «جاهلی» صفت نسبی، منسوب به جاهل است. این واژه نخستین بار در قرآن کریم به کار رفته است[۴]. مقصود از جاهلیت را به اختلاف: برخوردار نبودن از حلم[۵]؛ نا برخورداری از علم و دانش و بیخبری (نادانی و حماقت)[۶]؛ بیخردی و خیرهسری و ستیزهجویی (مقابل خوشرفتاری و نرمخویی)[۷]، باورهای باطل و رفتارهای غیرمنطقی و تعصبآمیز[۸] گفتهاند.
راغب اصفهانی، جهل را به معنای نادانی گرفته و برای آن سه معنا ذکر کرده است:
- خُلُوُّ النَّفْسِ مِنَ الْعِلْمِ؛ (تهی بودن انسان از علم و دانش)؛
- اعْتِقَادُ الشَّيْءِ بِخِلَافِ مَا هُوَ عَلَيْهِ؛ (باور داشتن چیزی بر خلاف آنچه که هست)؛
- فِعْلُ الشَّيْءِ بِخِلَافِ مَا حَقّهُ أَنْ يُفْعَلَ؛ (انجام کاری بر خلاف آنچه که باید انجام شود).
شواهد و قرائن بیانگر آن هستند که جاهلیت در مقابل حلم (یعنی بردباری و چشمپوشی از انتقام) است، نه عدم العلم؛ شواهدی نیز وجود دارد که علم، هر چند در برخی موارد، در عصر جاهلی بوده است چنان که براساس گزارشهای تاریخی عدهای پیش از اسلام دارای سواد خواندن و نوشتن بودند[۹]؛
- تحدی قرآن نیز که فرموده: ﴿قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ﴾[۱۰]. شاهد دیگری بر آن است که جاهلیت در مقابل علم نیست. اگر در میان آنان علم رواج نداشت، این تحدی نیز بیمعنا میشد.
- هدف از بعثت رسول خدا(ص) تزکیه، تعلیم و به کمال رساندن مکارم اخلاق بیان شده است نه فقط به دست آوردن علم[۱۱]؛
- معجزه بلاغت و فصاحت قرآن کریم نیز متناسب با فضای نزول قرآن و حکایت از وجود بلاغت و فصاحت در میان اعراب جاهلی دارد.
اما واژه «جاهلیت» در اصطلاح به دوره قبل از اسلام اطلاق میشود از این رو، رسول خدا(ص) به کسی که دیگری را به خاطر مادرش سرزنش کرد، فرمود: «انك امرئ فيك جاهلية»[۱۲]؛ ابن منظور و برخی دیگر با توجه به حدیث یاد شده، جاهلیت را حالتی دانستهاند که عرب پیش از اسلام، دچار آن بودند[۱۳]. جواد علی میگوید: قبل از اسلام مسیحیان نیز روزگار قبل از مسیح را جاهلیت مینامیدند و از این طریق مردم بت پرست قبل از نصرانیت را که از روی نادانی دست به خطاهایی میزدند، خوار میشمردند و تحقیر میکردند[۱۴]. واژه جاهلیت چهار بار در قرآن کریم تکرار شده و ویژگیهای جاهلی در آنها آمده است که عبارتاند از:
- ﴿يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ﴾[۱۵].
- ﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ﴾[۱۶].
- ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ﴾[۱۷].
- ﴿وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى﴾[۱۸].
این آیات در صدد بیان چهار ویژگی عصر جاهلی و مذمت آنها هستند؛ آیه نخست ناظر به اعتقادات و باروهای جاهلی است؛ منافقان پس از شکست مسلمانان در جنگ احد به خدای تعالی گمان بد بردند که خداوند این گمان را برخاسته از همان پندارهای باطل جاهلی دانسته است. آیه دوم ناظر به تقاضای یهود از رسول خدا(ص)، در تبعیض میان اشراف و بزرگان و ضعیفان و زیردستان (در اجرای حدود الهی) است، که خداوند این تقاضای یهود را حکم جاهلی خوانده و آنان را به تبعیت از تعالیم عدالتگستر اسلام دعوت کرده است[۱۹]. آیه سوم به حالت خشم و تعصب غیر منطقی رایج در عصر جاهلی که از حرارت غضب بر میخواست و مانع از پذیرش حق بود، اشاره دارد[۲۰]. و سرانجام آیه چهارم، به نشانههایی از آداب و رسوم جاهلی که به جنبههای رفتاری و کنشهای ظاهری و مربوط به خودنمایی زنان با پوششهای نامناسب و در مقابل مردان است، میپردازد و این رفتار زنان را در جامعه، بدترین شیوه حضور زنان جاهلی میداند[۲۱]. در برخی دیگر از آیات نیز که مشتقات دیگر جهل به کار رفتهاند، همراه با مذمتاند[۲۲]. با توجه به تعبیری که در آیه آخر ﴿الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى﴾ آمده است، معلوم میشود در مقابل جاهلیت نخستین باید جاهلیت دیگری نیز باشد که در برخی روایات، جاهلیت اُولی را همان جاهلیت جَهلاء نامیده و گفتهاند: جاهلیت جَهلاء یا جاهلیت اُولی، زمانی است که زنان لباسهایی از لؤلؤ پوشیده و خود را بر مردان عرضه میکردند[۲۳]. تفسیر نمونه، ضمن تطبیق جاهلیت اولی با زمان پیش از بعثت رسول خدا(ص) گفته است: به طوری که در تواریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند، و دنباله روسریهای خود را به پشت سر میانداختند به طوری که گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشوارههای آنها نمایان بود، و به این ترتیب، قرآن همسران پیامبر(ص) را از این گونه اعمال باز میدارد[۲۴]. مفسران[۲۵] در ذیل آیه ﴿الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى﴾ بدون اینکه دلیلی اقامه کنند، برای زمان جاهلیت اُولی احتمالاتی را نقل کردهاند که عبارت است از: زمان بین آدم(ع) و نوح(ع)؛ بین ادریس(ع) و نوح(ع) داوود(ع) و سلیمان(ع)، زمان ولادت حضرت ابراهیم(ع)، زمان فترت مابین حضرت عیسی(ع) و رسول(ص)[۲۶].
گویی که این گروه از مفسران باور نمیکردند که بعد از ظهور اسلام، نوعی دیگری از جاهلیت در جهان پا به عرصه وجود خواهد گذاشت که جاهلیت عرب پیش از اسلام در مقابل آن، موضوع کماهمیتی خواهد بود. امروز این امر برای ما که شاهد مظاهر جاهلیت وحشتناک قرن بیستم هستیم، به طور کامل حل شده است و باید آن را به حساب یکی از پیشگوییهای اعجازآمیز قرآن مجید گذارد. اگر عرب در عصر جاهلیت اُولی، جنگ و غارتگری داشت و به کشته شدن عدهای منجر میشد، در جاهلیت عصر ما جنگهای جهانی رخ میدهد که گاه بیست میلیون نفر در آن قربانی و بیش از آن مجروح و ناقص الخلقه میشوند. اگر در جاهلیت عرب زنان،"تبرج به زینت" میکردند، و روسریهای خود را کنار میزدند به گونهای که مقداری از سینه و گلو و گردنبند و گوشواره آنها نمایان میگشت، در عصر ما کلوپهایی تشکیل میشود به نام کلوپ برهنگان که نمونه آن در انگلستان معروف است[۲۷]. در نظر علامه طباطبایی نیز ﴿الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى﴾ همان جاهلیت قبل از بعثت دانسته شده است که[۲۸] در این صورت تفاوتی بین نظر علامه و نظر تفسیر نمونه دیده نمیشود.
امیرمؤمنان علی(ع) ویژگیهای جاهلیت پیش از بعثت را چنین توصیف میکند[۲۹]: «او رسول خدا(ص) را هنگامی فرستاد که پیامبران نبودند. مردمان در خوابی دراز به سر میبردند. اسب فتنه در جَوَلان، کارها پریشان، آتش جنگها فروزان، جهان تیره، فریب دنیا بر همه چیره، باغ آن افسرده، برگ آن زرد و پژمرده، از میوهاش ناامید، آبش در دل زمین ناپدید، نشانههای رستگاری ناپیدا، علامتهای گمراهی هویدا، دنیا با مردم خود ناخوشروی و با خواهنده خویش ترش ابروی، بارش محنت و آزار، خوردنی آن مردار، درونش بیم، برونش تیغ مرگبار بود[۳۰]. علی(ع) در کلمات دیگری در اوصاف جاهلیت میفرماید: «أَرْسَلَهُ وَ أَعْلَامُ الْهُدَى دَارِسَةٌ وَ مَنَاهِجُ الدِّينِ طَامِسَةٌ»[۳۱]؛ خداوند او را فرستاد در حالی که نشانههای هدایت از یاد رفته و راههای دین ویران شده بودند». همچنین فرمود: «دَعْوَةٍ مُتَلَافِيَةٍ أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ»[۳۲]؛ از این جملات حضرت برمیآید که در جاهلی، ادیان الهی دیگر ناشناخته مانده، و بدعتها در ادیان راه یافته بودند. مهمترین مشکل عرب جاهلی، نداشتن تفکر و اندیشه بود. به جهت اینکه تعقل و اندیشه برای آنان اصالتی نداشت و هوسها و احساسات بر خردهایشان چیرگی یافته و آنان را از تفکر و خرد تهی ساخته بود. با اینکه استعداد پذیرفتن و تعقل و تفکر در میان آنان بود، اما تعصب جاهلی مانع از خردپذیری آنان میشد. از این رو، در بسیاری از باورها و رفتارهای جاهلی نوعی کژی و کاستی وجود داشت و سفاهت، حماقت و خشم بر رفتارهای آنان سایه انداخته بود.[۳۳]
منابع
پانویس
- ↑ محمد معین، فرهنگ معین، ص۵۲۳.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ترجمه و تحقیق سید غلامرضا خسروی حسینی، ج۱، ص۳۲۶.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۱۷.
- ↑ آلوسی بغدادی، بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، ج۱، ص۱۵؛ جواد علی، المفضل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۳۷.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۸۱.
- ↑ فراهیدی، العین، ذیل واژه جهل، ج۳، ص۲۹۰؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۴۰.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۱۲۹.
- ↑ بلاشر، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۴۷؛ شاهد بر این معنا، ابوجهل است که با وجود زیرکی در میان قریش و شهرت او به ابوالحکم، رسول خدا(ص) وی را «ابوجهل» نامید.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۳، ۳۵۴ و ۳۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۸۲۷؛ ج۴، ص۱۷۰۹؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج۵، ص۲۰۳؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۳، ص۶۷.
- ↑ «بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید» سوره هود، آیه ۱۳.
- ↑ بقره، ۱۲۹ و همینگونه سخن رسول خدا(ص) که فرمود: «إِنِّي بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛ (طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۸).
- ↑ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۱، ص۳۲۳.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۱۳۰؛ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ج۲، ص۲۴۳.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۳۸.
- ↑ «با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
- ↑ «آیا داوری (دوره) «جاهلیّت» را میجویند؟» سوره مائده، آیه ۵۰.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، تفسیر المیزان (ترجمه صالحی) ج۵، ص۵۴۶-۵۴۴.
- ↑ ر.ک: طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶۲، ص۶۵ به بعد.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۷.
- ↑ مثل: ﴿جَاهِلُونَ﴾، سوره یوسف، آیه ۱۲ و ۸۹؛ ﴿تَجْهَلُونَ﴾، سوره نمل، آیه ۲۷، ۵۴ و ۵۵؛ ﴿يَجْهَلُونَ﴾، سوره انعام، آیه ۶، ۱۱۱ و ۱۴۰ و....
- ↑ نحاس، اعراب القرآن، ج۳، ص۲۱۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۴۶۴-۴۶۶؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۲۷۸: وَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولى هِيَ الْقَدِيمَةُ الَّتِي يُقَالُ لَهَا الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ....
- ↑ مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۰.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۴؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ج۸، ص۳۵؛ طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۳۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۸.
- ↑ به نقل از: طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۳۵۶.
- ↑ مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۰۶.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان (ترجمه موسوی همدانی)، ج۱۶، ص۴۶۲.
- ↑ سیدرضی، نهج البلاغه (ترجمه شهیدی)، خطبه ۸۹.
- ↑ افزون بر نهج البلاغه برای مطالعه اصل خطبه، ر.ک: ابن قتیبه، الإمامة و السیاسة، ج۱، ص۱۷۵.
- ↑ سیدرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۹۵؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۷۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۲۳۷.
- ↑ محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام، ج۱، ص ۱۶.