عبدالرحمن بن عبد رب انصاری
عبدالرحمن بن عبد رب انصاری | |
---|---|
نام کامل | عبدالرحمان بن عبد ربه خزرجی |
جنسیت | مرد |
از قبیله | خزرج |
پدر | عبد ربه خزرجی |
برادر | |
محل زندگی | |
محل شهادت | کربلا |
محل آرامگاه | کربلا |
از اصحاب | |
حضور در جنگ | واقعه کربلا |
عبدالرحمان بن عبد ربه خزرجی از یاران و دوستان خاندان پیامبر (ص) بود. او در مسیر زندگی همواره، راه حق را پیمود و جزء یاران صدیق امیرمؤمنان (ع) قرار گرفت و در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسید.
مقدمه
عبدالرحمان فرزند عبد ربه خزرجی، منسوب به قبیله خزرج و خزرج یکی از دو طایفه بزرگ مدینه ـ (اوس و خزرج) و از انصار است و چون به کوفه رفت و در میان قبیله بنی اسد ماندگار شد، از این رو او را کوفی و از بزرگان قبیله بنی اسد به حساب آوردند.
عبدالرحمن مقامی ارجمند داشت و از خاندانی است که تمام ایشان از یاران و دوستان خاندان پیامبر (ص) بودهاند، چنانکه از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «وهب، شهاب و عبدالرحمن، فرزندان عبد رب و همچنین اسماعیل بن عبدالخالق بن عبدرب همگی از نیکان و برگزیدگان اصحاباند».
او در مسیر زندگی همواره، راه حق پیمود و جزء یاران صدیق امیرمؤمنان (ع) قرار گرفت و از تربیت شدگان با اخلاص امام (ع) بود که از حضرت قرآن آموخت و از اصحاب پیامبر (ص) به شمار میآید[۱].[۲]
عبدالرحمان و شهادت به حدیث «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ...»
ابن اثیر و دیگران از اصبغ بن نباته نقل میکنند که گفت: امیرمؤمنان (ع) در یکی از روزهای خلافت خود، مردم را در رحبه (دهلیز جلو) مسجد کوفه به خدا سوگند داد که هر کسی خطبه رسول خدا (ص) را درباره من در روز غدیر خم شنیده از جا بلند شود و شهادت دهد و حضرت تأکید کرد فقط کسانی برخیزند که این خطبه را خود به گوش خویش شنیدهاند و در این میان بیش از دوازده نفر از جمله، ابو ایوب انصاری، ابوعمره، سهل بن حنیف، خزیمة بن ثابت، عبدالله بن ثابت و عبدالرحمان بن عبد ربه خزرجی انصاری و... از جا برخاستند و گفتند: ما شهادت میدهیم که از پیامبر خدا (ص) شنیدیم که میفرمود: آگاه باشید، همانا خداوند عزوجل ولیّ من است، و من ولیّ مؤمنانم، آگاه باشید کسانی که من مولای آنانم علی مولای آنان است، خدایا، دوست بدار دوستداران علی را و دشمن بدار دشمنانش را، خدایا، آنان که به او محبت میکنند مورد محبت خویش قرار بده و آنها که بغض او را دارند، مورد خشم خود قرار بده. خدایا، آنان که علی را یاری کردهاند، یاری نما![۳].[۴]
غسل شهادت در شب عاشورا
عبدالرحمان از دیرباز عشق به خاندان پیامبر (ص) داشت و لذا پس از هلاکت معاویه، با امام حسین (ع) عازم مکه و از آنجا به کربلا آمد[۵].
چون شب عاشورا فرا رسید، امام حسین (ع) دستور داد خیمهای جهت استحمام و غسل اختصاص دهند، عبدالرحمان و بریر بن خضیر در نوبت ایستاده بودند تا داخل خیمه شوند و استحمام و غسل کنند. در این موقع، بریر با عبدالرحمان مزاح کرد، عبدالرحمان با اعتراض گفت: این کار را ترک کن، حالا که وقت مزاح و این سخنان باطل نیست!
بریر در پاسخ او گفت: «به خدا قسم! خویشان من میدانند که من در جوانی و پیری اهل مزاح و حرف باطل نبودهام، ولکن به خدا قسم، به من بشارت داده شد به آنچه به زودی با آن ملاقات خواهیم کرد، به خدا بین ما و بین حور العین فاصلهای نیست جز شمشیر این قوم ستمکار، من دوست دارم هرچه زودتر ایشان با شمشیرهایشان به سراغ ما بیایند تا با شهادتمان به آرزوهایمان برسیم»[۶].[۷]
شهادت در روز عاشورا
عبدالرحمان، با شعلهور شدن آتش جنگ در روز عاشورا، با اجازه امام (ع) به میدان شتافت و در نبرد نخست و به قولی در نبرد تن به تن به فیض شهادت نایل گشت[۸].[۹]
جستارهای وابسته
- وهب بن عبد رب انصاری (برادر)
- شهاب بن عبد رب انصاری (برادر)
- خزرج (قبیله)
- عبد ربه خزرجی (پدر)
منابع
پانویس
- ↑ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵؛ ابصار العین، ص۱۳۸.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۸۲۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۳۲۰؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۵۵۵؛ عادلی، فاطمه، مقاله «عبدالرحمن بن عبد رب انصاری»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص ۴۹-۵۰.
- ↑ «أَلاَ إنَّ اللَّهَ وَلِيِّي وَ أَنَا وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ، أَلاَ فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَليٌّ مَوْلاَهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عَادِ مَنْ عاداهُ، وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَ أَعِنْ مَنْ أَعانَهُ»؛ اسدالغابة، ج۳، ص۳۰۷؛ و نیز، ر. ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵؛ ابصار العین، ص۱۳۹.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۸۲۸-۸۲۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۵۵۵؛ عادلی، فاطمه، مقاله «عبدالرحمن بن عبد رب انصاری»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص ۴۹-۵۰.
- ↑ ر. ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵؛ ابصار العین، ص۱۳۸.
- ↑ وَاللَّهِ، لَقَد عَلِمَ قَومي أنّي ما أحبَبتُ الباطِلَ شابّاً ولا كَهلًا، ولكِن -وَاللَّهِ- إنّي لَمُستَبشِرٌ بِما نَحنُ لاقونَ، وَاللَّهِ، إن بَينَنا وَ بَينَ الحورِ العينِ إلّا أن يَميلَ هؤُلاءِ عَلَينا بِأَسيافِهِم، ولَوَدِدتُ أنَّهُم قَد مالوا عَلَينا بِأَسيافِهِم؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۳؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۱؛ و با اختصار در کتاب اللهوف، ص۱۵۵.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۸۲۹-۸۳۰.
- ↑ ر. ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵؛ ابصار العین، ص۱۳۹.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۸۳۰.