تبری در فقه سیاسی
معناشناسی
برائت، بری، براء به معنای بیزاری، دوری[۱]، کناره گرفتن از شیء مکروه[۲]، اماننامه، برائتنامه و تبرئه[۳] است[۴].
تبری اصطلاحی کلامی در برابر تولی از آموزههای اسلام بهویژه نزد شیعه امامیه است. این اصطلاح ریشه در قرآن کریم داشته و «برائت» نام یکی از سورههای قرآن است. تبری از دشمنان خدا که عبارتاند از مشرکان، کافران و منکران امامت و ولایت ائمه (ع) واجب است. تبری یکی از روشهای برخورد با دشمن و حالت سیاسی اجتماعی در عرف مذهبی تلقی میشود که میتوان آن را با چند تعبیر زیر تفسیر کرد:
- دشمنی در قلب و عمل؛
- احساس کینه قلبی؛
- احساس جدایی و دوگانگی برای حفظ هویت؛
- نفی هویت اختصاصی بیگانه که معارض هویت اسلامی است.
در منطق قرآن همه انسانها در فطرت انسانی و آفرینش یکسانند، بنابراین تبری نمیتواند به معنای نفی هویت انسانی بیگانگان باشد.
اما تفسیر اول و دوم نه تنها مستندی در آیات و متون روایی ندارد، بلکه با مفاد برخی از آنها تعارض نیز دارد. اما تفسیر سوم و چهارم از برائت نسبت به بیگانگان در دین به طور کامل منطقی و قابل قبول است، برائت به این دو معنا برخواسته از حفظ هویت اسلامی و نفی هویت ضد اسلامی است و این حالت هرگز جنبه احساسی ندارد بلکه تنها یک حالت فکری و اعتقادی است که در مسائل غیر مذهبی و عادی نیز صادق است.
در برخی از متون اسلامی تبری به صورت یک حالت احساسی منفی توأم با نفرت ترسیم شده و شاید برخی از آیات نیز اشعاری به این معنا داشته باشد، ولی این حالت همیشگی درباره همه بیگانگان در دین نیست، در حقیقت این یک تکلیف جهادی و نوعی مقابله به مثل و در راستای دفاع مشروع است که بههنگام تهاجم دشمن و کینهتوزی آنان باید جامعه اسلامی با چنین حالتی با دشمن برخورد کنند تا ضمن ترد آنان راههای نفوذی دشمن را ببندند و هویت و استقلال خود را حفظ کنند.
تأکید قرآن بر نفی «تولی» بیگانگان در دین نوعی موضعگیری فکری و ذهنی است که در کنار جهاد که نوعی موضعگیری عینی و عملی است در برابر دشمنان متجاوز به عنوان دو خط مشی دفاعی ترسیم شده است[۵].[۶]
برائت در فرهنگ سیاسی قرآن
کلمه برائت در فرهنگ سیاسی قرآن به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشرکان و دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آنهاست: ﴿بَرَاءَةٌ مِنَ الله وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۷].
در قرآن افزون بر نکوهش و مذمت شرک و مشرکان، بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیه جدی به مقابله با آنان و به برائت انبیا از مشرکان و اعلان بیزاری آنها از شرک تصریح شده است. نمونه بارز اعلام برائت از مشرکان در امتهای پیشین، حضرت ابراهیم و یارانش بودند که قاطعانه برائت خود را از مشرکان و بتهای آنها اعلام کردند: ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ الله كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِالله وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ الله مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۸].[۹]
تبرا نسبت به دشمن
انزجار از دشمنی که بر خصومت خود پای میفشارد، نوعی خودآگاهی و هشیاری در برابر عملیات خصمانه دشمن محسوب میشود که میتواند عامل بازدارنده از غافلگیر شدن در کمند دشمن باشد. مفهوم تبرا نسبت به خصم، کینهتوزی و نفرتورزی به انسانها تلقی نمیشود، بلکه تبرا ابراز انزجار نسبت به خصومت دشمن و اعمال تجاوزکارانه اوست که در حقیقت چیزی جز انزجار از تجاوز محسوب نمیشود. انسان از دیدگاه اسلام دارای کرامت ذاتی است، اما او هم به دلیل اعمالی که مرتکب میشود، یا مورد ستایش و یا نکوهش قرار میگیرد.
تبرا از دشمن به خاطر بعد انسانی او نیست بلکه به علت تجاوز و خصومتی است که به ناحق از خود نشان میدهد. غربستیزی جهان اسلام در برابر خصومتهای غرب، نوعی تبرا و اظهار انزجار نسبت به سیاستهای خصمانه غرب میباشد. غربستیزی بر مبنای تبرای قرآنی[۱۰] این امکان را برای جهان اسلام فراهم میکند که نه تنها در برابر خصومتهای موجود عکسالعمل منطقی نشان دهد بلکه نسبت به تداوم و تکرار آن ممانعت به عمل آورد.
تولی به مفهوم گرایش و تمایلات با حسن ظن و توأم با روابط عاطفی است و چنین حالتی در برابر دشمنی که بر خصومت خود پای میفشارد به معنای آن است که عملیات خصمانه دشمن مورد تأیید است یعنی چنین کسی خود عضوی از دشمن است[۱۱].[۱۲].[۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۵۳۰.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۱۴۲.
- ↑ فقه سیاسی، ج۵، ص۷۷-۷۵.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۷۴.
- ↑ «(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بستهاید» سوره توبه، آیه ۱.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی میآوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۱۴۲.
- ↑ ﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ «خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز میدارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۹؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ﴾ «ای مؤمنان! گروهی را که خداوند بر آنان خشم گرفته است دوست مگیرید که آنان همان گونه از جهان واپسین ناامیدند که کافران از (بازگشت) در گور خفتگان» سوره ممتحنه، آیه ۱۳؛ ﴿ا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ﴾ «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.
- ↑ ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ﴾ «و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است» سوره مائده، آیه ۵۱.
- ↑ فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۳۵-۲۳۶.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۷۵.