سلمان فارسی
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ توسط کاربر:Bahmani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
سلمان فارسی | |
---|---|
نام کامل | سلمان فارسی |
نامهای دیگر | روزبه |
جنسیت | مرد |
لقب |
|
اهل | ایران |
پدر | خشبوذان |
تاریخ تولد | ۵۶۸ میلادی |
محل تولد | اصفهان |
محل زندگی | |
درگذشت | ۳۶ قمری، مدائن |
طول عمر | ۳۰۰ سال |
محل آرامگاه | مدائن |
دین | اسلام، شیعه |
از اصحاب | |
از طبقه | اول |
حضور در جنگ |
|
فعالیتهای او |
|
علت شهرت | نزدیکی به پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) |
علت درگذشت | کهولت سن |
مشخصات حدیثی | |
راوی از | پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین |
سلمان فارسی از برجستهترین صحابی پیامبر (ص) و از شیعیان خاص حضرت علی (ع) بود. او بعد از آیین زرتشت، دین مسیحیت را انتخاب کرد، ولی بعد از شنیدن آوازۀ ظهور پیامبر (ص) در مکه در جست و جوی حضرت بود و سرانجام در مدینه ایشان را ملاقات کرده و مسلمان شد و همواره همراه پیامبر (ص) بود و خدمات ارزندهای انجام داده و مقام والایی یافت و مفتخر به حدیث سلمان از ما اهل بیت است گردید.
مقدمه
ابوعبدالله یا همان سلمان فارسی از برجستهترین صحابی پیامبر (ص) و از شیعیان خاص و یاران حضرت علی (ع) بود[۱]. نام اصلی او "ماهو" یا "روزبه" یا "بهبود"[۲] است[۳]. سلمان پسر بدخشان از نژاد منوچهر پادشاه ایران است، ولی پس از آنکه اسلام آورد، هرگاه از نام و نسبش میپرسیدند، میگفت: من فرزند اسلام و از اولاد حضرت آدم هستم. او نیز در کودکی از پیروان آیین زرتشت بود[۴].[۵] سلمان، نامی بود که پیامبر اسلام برای او انتخاب کرد و چون او را از بردگی آزاد کرده بود، به سلمان محمدی شهرت یافت و کنیه ابوعبدالله برایش انتخاب شد. او سلمان را الخیر، ابوالبینّات و ابوالمرشد نیز خطاب میکردند. هرگاه از خودش میپرسیدند فرزند کیستی، میگفت من سلمان فرزند اسلام و از آدمیزادگانم[۶].
سلمان و مسیحیت
سلمان روزی از طرف پدر برای سرکشی به مزرعه فرستاده شده بود که در مسیر راه خود، عبادتگاهی را دید که تعدادی در آن مشغول نیایش و عبادت بودند. روح کنجکاوی و پرسشگری وی باعث شد تا او به دنبال حقیقتِ این آیین تازه باشد و از پیروان آن دربارۀ دینشان سؤالاتی پرسید و علاقۀ خود را نیز به آنان ابراز کرد و با راهنمایی آنان آیین مسیحیت را انتخاب کرد و بدین دلیل مورد مؤاخذۀ پدر و خانواده قرار گرفت[۷].[۸] او ابتدا از خانوادۀ خود جدا شد و به سوی شام، مرکز مسیحیت آن زمان رفت و در کلیسایی، هفت سال به خدمتگزاری مشغول شد و بعد در مراکز مسیحیِ موصل، نصیبین و عموریه به کسب دانش پرداخت. استادان بزرگ معنویت مسیحی، مدارج سیر و سلوک را در آن آیین به خوبی به او آموختند و مراکز مسیحی در آن دوران، ملازم با انتظار ظهور پیامبر جدید بود[۹].
داستان اسلام آوردن سلمان
به دلیل آنکه سلمان وعدۀ ظهور پیامبر (ص) را از راهبان مسیحی شنیده بود، مشتاقانه در انتظار بعثت بود و برای دیدار پیامبر (ص) سختیهای زیادی از جمله بردگی را متحمل شد. او از آخرین راهب مسیحی شنیده بود که آخرین پیامبر سه نشانه دارد: صدقه نمیپذیرد؛ هدیه را قبول میکند و بر شانهاش مهر نبوت نقش بسته است؛ از این رو وقتی پیامبر (ص) را در منطقۀ قبا ملاقات کرد، مقداری خرما برای ایشان به عنوان صدقه برد و دید که حضرت به یاران خود فرمودند بخورید؛ ولی خود ایشان از آن خرماها نخوردند؛ زیرا صدقه بود. روز دیگر در مدینه، وقتی که پیامبر (ص) را دید مقداری خرما به ایشان هدیه داد و ایشان از خرماها خوردند. سلمان برای دیدن نشانۀ سوم یک روز، زمانی که پیامبر (ص) برای تشییع یکی از اصحاب خود به «بقیع الغرقد» آمده بودند، پشت سر حضرت قرار گرفت و با کنار رفتن جامۀ ایشان، مهر رسالت را بر پشت رسول خدا (ص) دید و خود را بر آن افکند و بوسید و گریست و سپس اسلام آورد و داستان خود را برای حضرت حکایت کرد[۱۰].[۱۱]
آزادی سلمان
سلمان در جنگ بدر و اُحد چون بنده و برده دیگری بود نتوانست شرکت کند، پس از جنگ اُحد رسول خدا (ص) فرمود: سلمان، با ارباب خود مکاتبه کن و خود را بخر. سلمان با پیگیری زیاد، خود را از مولای خود خرید و قرار شد که در مقابل چهل اوقیه طلا داده و سیصد نهال خرما کاشته و بدون عیب و نقص تحویل بدهد.
پیامبر (ص) به مسلمانان فرمود: سلمان را کمک کنید، هر کس پنج یا ده نهال به او داد تا شماره سیصد تکمیل شد. سپس حضرت فرمود: جای نشاندن نهالها را آماده کن آنگاه مرا خبر کن تا با دست خود نهالها را بنشانم. باز هم مسلمانان در کندن جای نهالها کمک کردند تا آماده شد. سپس پیامبر (ص) تشریف آورد و با دست مبارک همه نهالها را نشانید، روز دیگر که برای بازدید از نهالها تشریف آورد همه را سرسبز و خرم دید، جز یک نهال پژمرده و آثار خشکی در آن هویدا بود، پرسید: این نهال را چه کسی نشانیده؟ گفتند: عمر بن خطاب، حضرت آن را از زمین بیرون آورد و دوباره با دست مبارک غرس کرد، سلمان قسم میخورد که همه آنها سبز شد و یکی از آنها خطا نکرد و خشک نشد. سلمان از درختان خرما خلاص شد اما چهل اوقیه طلا بدهکار بود، در همین اوقات شخصی خدمت پیامبر (ص) شرفیاب گردید و یک قطعه طلا به اندازه تخم مرغ که آن را از یکی از معادن استخراج کرده بود به حضرت تقدیم کرد. پیامبر (ص) فرمود: سلمان مسکین را بخوانید، سلمان آمد و قطعه طلا را به او داد، سلمان عرضه داشت: یا رسولالله این مقدار طلا وافی به قرض من نیست؟ فرمود: اگر با قرض کوه احد موازنه کنی از آن سنگینتر خواهد بود و چنین هم بود و به این وسیله از زیر بار قرض و بردگی خارج شد[۱۲].[۱۳]
اقدامات سلمان
سلمان بعد از مسلمان شدن از هیچ خدمتی در محضر پیامبر (ص) فروگذاری نکرد، برخی از این اقدامات عبارتاند از: پیشنهاد حفر خندق در جنگ احزاب؛ ترجمۀ قرآن؛ استانداری مداین؛ حضور مستمر در جنگهای فتح ایران؛ مذاکره کننده با مردم مداین؛ گرایش دادن مردم ایران به اسلام ناب شیعی[۱۴].
فضایل سلمان
برخی از فضایل سلمان عبارتاند از:
- نزدیکی به پیامبر (ص): سلمان پس از تشرف به دین اسلام به یکی از نزدیکترین اصحاب پیامبر (ص) تبدیل شد و مورد ستایش پیامبر (ص) و سایر معصومان (ع) قرار گرفت. برخی از سخنان پیامبر (ص) در مورد سلمان عبارتاند از: «سلمان از ما اهل بیت است»[۱۵]. این بزرگترین فضیلتی است که برای سلمان ذکر شده است و یا فرمودند: «هر کس میخواهد به مردی بنگرد که دلش نورانی گشته است، به سلمان بنگرد»[۱۶].[۱۷] و...[۱۸].
- دارای علم اولین و آخرین: علی (ع) فرمودند: «او دانش نخستین و آخرین را دریافت و کتاب اول و آخر را خواند. او دریایی است پایانناپذیر!»[۱۹].[۲۰]
- حامل اسم اعظم؛
- قدرت تصرف در طبیعت؛
- در زمرۀ متوسمین[۲۱]؛
- آگاهی از منایا[۲۲]؛
- زهد و ساده زیستی؛
- دفاع از حریم ولایت[۲۳]؛
- از یاران و همراهان حضرت مهدی (ع) هنگام ظهور و پس از رجعت[۲۴]؛
- رابطۀ عمیق با علی (ع) و همسر و فرزندان او[۲۵]؛
- همراهی علی (ع) در خاکسپاری فاطمه زهرا (س)[۲۶]؛
- شرکت در تدفین پیامبر (ص)[۲۷].
وفات سلمان
سلمان سرانجام در سال ۳۴ یا ۳۶ قمری در سن ۲۵۰ یا ۳۰۰ سالگی از دنیا رفت و طبق وصیتش، حضرت علی (ع) و قنبر برای مراسم تدفینش آمدند و او را غسل و کفن کرده و به خاک سپردند[۲۸]. امروزه قبر او در نزدیکی ایوان کسری و تیسفون، صحن و بارگاهی دارد و هر روزه، زوار زیادی وی را زیارت میکنند[۲۹].
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ ثقفی کوفی، ابراهیم، الغارات، ص۴۲۸.
- ↑ در منابع کهن، مطلقاً اشارهای به نام سابق او نشده است؛ اما از قرن ششم، منابعی همچون مجمل التواریخ و القصص نام قبل از اسلام او را "ماهبد بن بدخشان بن آذرحسمس بن مرد سالار" ضبط کرده و در منابع دیگر نیز از این زمان به بعد، اسامی شبیه به این مورد را ضبط کردهاند که احتمالاً همۀ آنها تصحیف کلمه "ماهبه" در ردیف "روزبه" و "سالبه" از اسامی رایج ایرانی پیش اسلام در ایران است و همچنین کلمه "آذرجسس" نیز تغیر یافته "آذر گشنسب" است.
- ↑ ر.ک: مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۴۰۸.
- ↑ عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۶۳۴؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۲۱۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۵۶.
- ↑ ر.ک: فتاح زاده، رحمان، سلمان فارسی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۶۲.
- ↑ ر.ک: دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۴۶۴ ـ ۴۶۸؛ عباسی، حبیب، مقاله «سلمان فارسی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲، ص۲۴۹-۲۵۰.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۱۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۵۶ ـ ۵۷؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۸۵.
- ↑ ر.ک: فتاح زاده، رحمان، سلمان فارسی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۶۲ ـ۵۶۳.
- ↑ ر.ک: عباسی، حبیب، مقاله «سلمان فارسی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲، ص۲۵۰-۲۵۳؛ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۴۶۴ـ ۴۶۸؛ فتاح زاده، رحمان، سلمان فارسی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۶۳ ـ۵۶۴.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۲۱۹ ـ۲۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۵۹؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۸۶ـ۴۸۷.
- ↑ ر.ک: فتاح زاده، رحمان، سلمان فارسی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۶۳ ـ۵۶۴.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۷۹؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۳۰۲.
- ↑ عباسی، حبیب، مقاله «سلمان فارسی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۵۳-۲۵۴؛ فتاح زاده، رحمان، سلمان فارسی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۶۴.
- ↑ ر.ک: فتاح زاده، رحمان، سلمان فارسی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۶۴ ـ ۵۶۵؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۱۶؛ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۴۶۴ـ ۴۶۸.
- ↑ «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ»؛ المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۶۹۱، ح ۶۵۳۹.
- ↑ تاریخ دمشق، ج ۲۱، ص ۴۰۸.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۴۰.
- ↑ ر. ک: مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۴۰۸؛ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۴۶۴ـ ۴۶۸.
- ↑ الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۸۶.
- ↑ ر. ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۸۴۰.
- ↑ عبرت گیرندگان، عاقلان.
- ↑ علم به آجال و مرگ و میر افراد.
- ↑ ر.ک: دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۴۶۴ـ ۴۶۸.
- ↑ ر.ک: مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۴۰۸.
- ↑ ر.ک: دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۴۶۴ـ ۴۶۸.
- ↑ ر. ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۸۴۰.
- ↑ ر.ک: فتاح زاده، رحمان، سلمان فارسی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۶۵.
- ↑ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۶۹؛ عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۳، ص۱۱۹.
- ↑ ر.ک: دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص۴۶۴ ـ ۴۶۸؛ عباسی، حبیب، مقاله «سلمان فارسی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲، ص ۲۴۹-۲۵۰.