ابراهیم بن محمد ثقفی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Ali (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

ابراهیم ثقفی[۱] در سند ۲ روایت تفسیر کنز الدقائق[۲] به نقل از تأویل الآیات الظاهرة یاد شده؛ مانند:

«حدثنا عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَسَدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الثَّقَفِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ هِلَالٍ[۳] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ وَهْبِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ بَحِيرَةٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا[۴] قَالَ نَزَلَتْ فِي وَلَايَةِ عَلِيٍّ (ع)»[۵].

مراد از راوی به قرینه اتحاد راوی و مروی عنه، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی کوفی است[۶][۷]

ابراهیم محمد ثقفی

ابراهیم محمد ثقفی در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق به نقل از تأویل الآیات الظاهرة آمده:

«وَ قَالَ أَيْضاً حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَسَدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ عَنْ يَحْيَى بْنِ صَالِحٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ خَالِدٍ الْأَسَدِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ: وَ عَاهَدَ اللَّهَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع) وَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَنْ لَا يَفِرُّوا فِي زَحْفٍ أَبَداً فَتَمُّوا كُلُّهُمْ فَأَنْزَلَ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ[۸] حَمْزَةُ اسْتُشْهِدَ يَوْمَ أُحُدٍ وَ جَعْفَرٌ اسْتُشْهِدَ يَوْمَ مَوْتَةَ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ[۹] يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (ع) وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا[۱۰] يَعْنِي الَّذِي عَاهَدُوا عَلَيْهِ»[۱۱].

عنوان یادشده، مصحّف ابراهیم بن محمد ثقفی است، به قرینه دیگر روایات؛ زیرا در اسناد بسیاری علی بن عبدالله بن اسد از ابراهیم بن محمد ثقفی روایت کرده است[۱۲][۱۳]

ابراهیم بن محمد ثقفی

ابراهیم بن محمد ثقفی[۱۴] در اسناد ۲۲ روایت تفسیر کنز الدقائق[۱۵] به نقل از بصائرالدرجات، کافی، تفسیر القمی، تأویل الآیات الظاهرة، عیون أخبار الرضا (ع) و... یاد شده؛ مانند:

«و فی شرح الآیات الباهرة: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ عَنْ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَمْرِو بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ[۱۶] قَالَ قَوْلُهُ إِنَّهُ لَحَقٌّ هُوَ قِيَامُ الْقَائِمِ وَ فِيهِ نَزَلَتْ:وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا[۱۷]»[۱۸].[۱۹]

شرح حال راوی

این عنوان، همان ابو اسحاق ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود ثقفی کوفی است که از مؤلفان نامی و نویسندگان معروف دوران خود بوده و نزدیک ۵۰ اثر علمی در موضوعات گوناگونی مانند تاریخ، فقه و تفسیر از خودش به یادگار گذاشته؛ مانند ما نزل من القرآن فی أمیر المؤمنین (ع) و کتاب التفسیر.

نسب وی، چنان که یاد شد، به سعد بن مسعود ثقفی، عموی مختار بن أبی عبید ثقفی می‌پیوندد که از طرف امیر مؤمنان (ع) والی مداین بوده است. مسلک ایشان در اوایل عمر زیدیه بوده؛ لکن بعد از مدتی مستبصر گشته و به مذهب حق (شیعه اثنا عشری) گرایش پیدا می‌کنند و تغییر مسلک می‌دهند.

از تاریخ ولادت وی اطلاعی در دست نیست؛ ولی در سال ۲۸۳ (ق)[۲۰] در اصفهان بدرود جهان گفته و سبب انتقال او از کوفه به اصفهان، نوشتن کتاب المعرفة در مناقب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و مثالب دشمنان آنان بوده است. برخی از دانشمندان کوفه او را از نشر آن کتاب، از این رو که در بر دارنده مثالب دشمنان اهل بیت (ع) است منع کردند؛ ولی وی زیر بار نرفت و به جهت اعتماد و اطمینان تمام به تألیف خود، از نشر آن خودداری نکرد، بلکه قدمی فراتر گذاشت و سوگند یاد کرد که آن را در شهر اصفهان نشر کند که مردمانش در آن زمان مخالف مذهب اهل بیت (ع) و از عقاید شیعیان دور بودند، پس به اصفهان کوچید و در آنجا رحل اقامت افکند و به نشر کتاب خود در آن شهر پرداخت، حتی گروهی از علمای بزرگ قم، مانند: احمد بن ابی عبدالله برقی که از اعاظم علمای شیعه و مؤلف کتاب شریف المحاسن است، به خدمت وی آمدند و از او درخواست کردند که به قم برود؛ اما وی نپذیرفت و تا پایان عمر در آنجا به سر برد و گروهی از راویان بزرگ اصفهان، همچون حسن زعفرانی اصفهانی و احمد بن علویه اصفهانی و... از محضرش بهره بردند، از این رو او را ابراهیم بن سعید اصفهانی نیز می‌نامند.

رجالیان شیعه و اهل سنت در کتب رجالی خود از وی یاد کرده و درباره شخصیت علمی و تألیفات ایشان نظر داده‌اند:

نجاشی: إبراهیم بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود الثقفی[۲۱] أصله کوفی، و سعد بن مسعود أخو أبی عبید بن مسعود عم المختار و ولاه أمیر المؤمنین (ع) المدائن، و هو الذی لجأ إلیه الحسن (ع) یوم ساباط. و انتقل أبو إسحاق هذا إلی أصفهان و أقام بها، و کان زیدیاً أولاً ثم انتقل إلینا و یقال: إن جماعة من القمیین کأحمد بن محمد بن خالد وفدوا إلیه و سألوه الإنتقال إلی قم، فأبی، و کان سبب خروجه من الکوفة أنه عمل کتاب المعرفة، و فیه المناقب المشهورة و المثالب، فاستعظمه الکوفیون و أشاروا علیه بأن یترکه و لا یخرجه، فقال: أی البلاد أبعد من الشیعة؟ فقالوا: أصفهان، فحلف لا أروی هذا الکتاب إلا بها، فانتقل إلیها و رواه بها ثقة منه بصحة ما رواه فیه. وله مصنفات کثیرة إنتهی إلینا منها... کتاب ما تنزل من القرآن فی أمیر المؤمنین (ع)[۲۲].

شیخ طوسی: إبراهیم بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود الثقفی، أصله کوفی، و سعد بن مسعود أخو أبی عبید بن مسعود عم المختار، ولاه علی (ع) المدائن، و هو الذی لجأ إلیه الحسن (ع) یوم ساباط. و انتقل أبو إسحاق إبراهیم بن محمد إلی أصفهان و أقام بها، و کان زیدیة أولاً ثم انتقل إلی القول بالإمامة، و یقال: إن جماعة من القمیین - کأحمد بن محمد بن خالد و غیره – و فدوا علیه إلی أصفهان و سألوه الإنتقال إلی قم فأبی. و له مصنفات کثیرة منها: کتاب ما نزل من القران فی أمیرالمؤمنین (ع)... و زاد أحمد بن عبدون فی فهرسته:... کتاب التفسیر[۲۳].

از سخنان شیخ طوسی و نجاشی فهمیده می‌شود که ابراهیم بن محمد ثقفی دو اثر در عرصه تفسیر داشته: کتاب ما نزل من القران فی أمیر المؤمنین (ع) و کتاب التفسیر.

ابن ندیم: الثقفی؛ أبو إسحاق إبراهیم بن محمد الأصبهانی. من الثقات العلماء المصنفین. و له من الکتب، کتاب اخبار الحسن بن علی (ع)[۲۴].

ذهبی: إبراهیم بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعید بن مسعود الثقفی الکوفی. من رؤوس الشیعة. صاحب تصانیف. و جده عاصم هو ابن عم المختار بن أبی عبید، ذاک الکذاب، و ولده سعید قیل له صحبة، و ولی للإمام علی. سکن صاحب الترجمة إصبهان، و یکنی أبا إسحاق. بث الرفض، و طلبه أهل قم لیأخذوا عنه، فامتنع. توفی سنة ثلاث و ثمانین. ألف فی المغازی، و... و کتاب التفسیر، و أشیاء کثیرة. روی عنه أحمد بن الأسود، و جماعة[۲۵].

صفدی ذیل عنوان الثقفی الرقی: إبراهیم بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود صاحب یوم الجسر فی أیام عمر بن الخطاب مع الفرس و سعد هو عم المختار بن أبی عبید الثقفی، أبو إسحاق الثقفی أصله کوفی و کان أخباریاً من مشهوری الإمامیة ذکره أبوجعفر محمد بن الحسن الطوسی فی مصنفی الإمامیة و ذکر أنه مات سنة ثلاث و ثمانین و مائتین و انتقل من الکوفة إلی أصبهان و کان زیدیاً أولاً و انتقل إلی القول بالإمامة و له مصنفات کثیرة منها: المغازی،... ما نزل من القرآن فی أمیر المؤمنین (ع)...[۲۶][۲۷]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت ابراهیم بن محمد ثقفی گزارشی در دست نیست و در کتب رجالی به آن اشاره نشده؛ لکن از کسانی حدیث نقل کرده که در دهه دوم از قرن سوم از دنیا رفته‌اند؛ مانند: علی بن القادم، اسماعیل بن ابان وراق، احمد بن معمر بن إشکاب اسدی و ابی‌نعیم فضل بن دکین[۲۸]، بنابراین وی در سال ۲۱۳ (ق) به سن تحمل روایت (سن بلوغ، یا نزدیک هجده سالگی) رسیده بود، از این رو می‌‌توان حدس زد که سال ولادت ایشان حدود سال ۱۹۵ (ق) بوده باشد.

درباره تاریخ وفات ایشان نجاشی و شیخ طوسی از رجالیان بزرگ شیعه تصریح کردند که در سال ۲۸۳ (ق) وفات یافته[۲۹] و ابن حجر عسقلانی از رجالیان معروف اهل سنت، تاریخ مرگ ایشان را به نقل از ابونعیم، سال ۲۸۰ (ق) دانسته[۳۰]؛ ولی نقل مشهور، همان سال ۲۸۳ (ق) است که بیشتر رجالیان به آن اشاره کرده‌اند.[۳۱]

روایت از معصوم (ع)

شیخ طوسی، ابراهیم بن محمد ثقفی را در کتاب رجال شیخ طوسی خود در باب "من لم یرو عن واحد من الأئمة (ع)"[۳۲] یاد کرده؛ یعنی وی یا همدوران ائمه (ع) نبوده؛ یا معاصر بوده؛ ولی آن بزرگواران را ندیده، در نتیجه از آنان حدیث نقل نکرده است. شاید اشکال شود که اسناد روایات برخلاف دیدگاه شیخ طوسی است؛ زیرا از بعضی اسناد فهمیده می‌شود که وی از معصوم روایت کرده:

روایت از امام صادق (ع)

شیخ طوسی نقل کرده که ابراهیم بن محمد ثقفی از امام صادق (ع) حدیث نقل کرده: «مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِي بَشِيرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْقُمِّيِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الزَّعْفَرَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ قَالَ: كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ فِي غُسْلِ الزِّيَارَةِ إِذَا فَرَغَ مِنَ الْغُسْلِ...»[۳۳].

تحقیق

روایت ابراهیم بن محمد ثقفی از امام صادق (ع) به دو دلیل مخدوش است:

  1. بُعد طبقه؛ زیرا امام صادق (ع) در سال ۱۴۸ (ق) به شهادت رسیده و ابراهیم بن محمد ثقفی در سال ۲۸۳ (ق) از دنیا رفته؛ یعنی ۱۳۱ سال با امام صادق (ع) فاصله زمانی دارد که با در نظر گرفتن سن تحمل حدیث (حدود ۱۸ سالگی) ۱۴۹ سال می‌شود که به هیچ رو بی‌واسطه نمی‌تواند از آن حضرت حدیث نقل کند.
  2. این حدیث را ابن قولویه در کامل الزیارات با تعبیر رفعه نقل کرده: «حَدَّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلَوِيَّةَ الْأَصْفَهَانِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ عِنْدَ [بَعْدَ] غُسْلِ الزِّيَارَةِ إِذَا فَرَغَ...»[۳۴].

بر این اساس، روایت ابراهیم بن محمد ثقفی از امام صادق (ع) مرسل است و مؤیدش- افزون بر دو دلیل یادشده - این است که وی گاه با سه واسطه و گاه با چهار واسطه از آن حضرت حدیث نقل کرده است[۳۵].

آیت الله خویی در ترجمه ابراهیم بن محمد ثقفی بعد از نقل حدیث تهذیب که در آن ابراهیم بن محمد ثقفی از امام صادق (ع) حدیث نقل کرده می‌نویسد: «فقد یتخیل أن إبراهیم بن محمد الثقفی یطلق علی رجلین: أحدهما المعروف، و هو المتقدم، و الثانی مجهول و من أصحاب الصادق (ع). و لکن الظاهر أن إبراهیم بن محمد الثقفی المذکور فی الروایة هو المعروف بقرینة روایة الزعفرانی عنه، وعدم تعرض أحد الترجمة المسمی بهذا الاسم غیر من هو المعروف، إلا أنه یروی عن الصادق (ع) مرسلاً، لا أنه سمع الدعاء منه سلام الله علیه. والذی یدل علی ذلک: أن جعفر بن محمد بن قولویه روی هذه الروایة بعینها عن إبراهیم بن محمد الثقفی و قال: رفعه إلی أبی عبدالله (ع)»[۳۶].

روایت از امام رضا (ع)

در تفسیر کنز الدقائق و وسائل الشیعة، به نقل از عیون أخبار الرضا (ع) حدیثی از ابراهیم بن محمد ثقفی از امام رضا (ع) نقل شده است[۳۷][۳۸]

تحقیق

روایت ابراهیم بن محمد ثقفی از امام رضا (ع) نیز درست نیست، به دو دلیل:

  1. در منبع اصلی یعنی عیون أخبار الرضا (ع) به جای ابراهیم بن محمد الثقفی عنوان ابراهیم بن محمد الهمدانی ثبت شده[۳۹] و همین صحیح است، به گواهی روایت ابراهیم بن هاشم از ایشان[۴۰] و روایت ابراهیم بن محمد الهمدانی از امام رضا (ع)[۴۱]، بنابراین ابراهیم بن محمد ثقفی در این سند، مصحف ابراهیم بن محمد همدانی است.
  2. امکان روایت مستقیم از امام رضا (ع) برای ابراهیم بن محمد ثقفی به جهت بعد طبقه وجود ندارد؛ زیرا امام رضا (ع) در سال ۲۰۳ (ق) به شهادت رسیده و ابراهیم بن محمد ثقفی در سال ۲۸۳ (ق) از دنیا رفته، پس در صورتی می‌تواند از آن حضرت حدیث نقل کند که نزدیک ۱۰۰ سال عمر کرده و از معمران بوده باشد، در حالی که دلیلی برای اثبات آن وجود ندارد، بنابراین حق با شیخ طوسی است که وی را در باب من لم یرو عن واحد من الأئمة (ع) یاد کرده است.

آیت الله بروجردی ابراهیم بن محمد الثقفی را در طبقات رجال الفقیه، در طبقه هفتم قرار داده و در طبقات رجال الکافی، از کبار طبقه هفتم به شمار آورده است[۴۲][۴۳]

استادان و شاگردان راوی

ابراهیم بن محمد ثقفی از افراد فراوانی حدیث نقل کرده که از مشایخ حدیثی وی شمرده میشوند؛ مانند بندار بن عاصم، محمد بن مروان، ابان بن عثمان، ابراهیم بن محمد بن میمون، احمد بن معمر اسدی، عمرو بن حماد، علی بن هلال احمسی، زریق بن مرزوق بجلی، یوسف بن کلیب مسعودی، حسن بن حسین انصاری، اسماعیل بن بشار، محمد بن صالح بن مسعود، عبیدالله بن سلیمان نخعی، محمد بن اسلم طوسی[۴۴]، علی بن المعلی الأسدی و اسماعیل بن ابان الوراق[۴۵].

اشخاص فراوانی نیز از ایشان حدیث نقل کردند که از شاگردان وی به شمار می‌آیند؛ همچون عبدالله بن محمد، احمد بن محمد بن خالد، ابراهیم بن هاشم قمی، علی بن عبدالله بن راشد[۴۶]، سعد بن عبدالله قمی، سلمة بن خطاب و احمد بن علویة اصفهانی[۴۷][۴۸]

جایگاه حدیثی راوی

درباره جایگاه حدیثی ابراهیم بن محمد ثقفی نخست دیدگاه رجالیان شیعه و سپس دیدگاه رجالیان اهل سنت را یادآور می‌شویم.

دیدگاه رجالیان شیعه

شیخ طوسی و نجاشی نام راوی را در کتابشان یاد کرده‌اند؛ ولی به وثاقت ایشان تصریح نکرده‌اند؛ اما به دو نکته اشاره کرده‌اند که با جایگاه حدیثی وی ربط دارد:

  1. وی نخست مسلک زیدیه داشته و سپس به مذهب امامیه روی آورد[۴۹].
  2. تصریح کرده‌اند وقتی بزرگان قم از مهاجرت ابراهیم بن محمد ثقفی به اصفهان و سکونت ایشان در این شهر آگاه شدند، برخی از آنها که احمد بن محمد بن خالد برقی از جمله آنان بود، به اصفهان رفته و از ایشان خواستند که به قم بیاید و در آنجا ساکن شود[۵۰].

علامه حلی و ابن داوود، ابراهیم بن محمد ثقفی را در قسم یکم از کتاب رجال خودشان ذکر کرده‌اند که به ممدوحان و موثقان اختصاص دارد[۵۱]؛ همچنین سید بن طاووس[۵۲]، علامه مجلسی[۵۳] و محدث نوری[۵۴] وی را توثیق کرده و از راویان بزرگ به شمار آورده‌اند.

وحید بهبهانی ذیل عنوان ابراهیم بن سعید: یظهر حسنه من أمور، وفد القمیین إلیه، و سؤال الإنتقال إلی قم، و إشارة الکوفیین إلیه بعدم إخراج کتابه، و کونه صاحب مصنفات کثیرة، و ملاحظة أسامی کتبه و ما یظهر منها، و ترحم الشیخ علیه، و قال خالی العلامة: له مدائح کثیرة و وثقه ابن طاووس[۵۵].

آیت الله خویی با اشاره به قرار گرفتن ابراهیم بن محمد ثقفی در طریق اسناد کامل الزیارات و تفسیر قمی: روی عن أبان بن عثمان، و روی عنه إبراهیم بن هاشم. تفسیر القمی عند تفسیر قوله - تعالی -:....

و روی عن أبی عبدالله (ع) مرفوعاً، و روی عنه أحمد بن علویة الأصفهانی. کامل الزیارات: باب فی من اغتسل فی الفرات و...[۵۶].

دیدگاه رجالیان اهل سنت

در کتب رجالی اهل سنت ابراهیم بن محمد ثقفی به رفض و غلو متهم شده، از همین رو احادیث وی را ضعیف می‌دانند و تنها ابن ندیم او را توثیق می‌کند: من الثقات العلماء المصنفین[۵۷].

سمعانی: إبراهیم بن محمد بن سعید بن هلال الثقفی الکوفی، قدم أصبهان و أقام بها، و کان یغلو فی الترفض، هو أخو علی بن محمد الثقفی و کان علی قد هجره و باینه، و له مصنفات فی التشیع[۵۸].

ابن حبان ذیل عنوان علی بن محمد بن سعید ثقفی: ... و کان أخوه إبراهیم بن محمد الثقفی أسن منه و کان یغلو فی الرفض یروی عن إسماعیل بن أبان و غیره و کان علی أخوه قد هجره و باینه لمذهبه[۵۹].

ابن حجر: ... قال أبو نعیم فی تاریخ أصبهان: کان غالیاً فی الرفض ترک حدیثه و ذکره الطوسی فی رجال الشیعة...[۶۰][۶۱]

ابراهیم بن محمد بن ثقفی

ابراهیم بن محمد بن ثقفی در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق به نقل از تأویل الآیات الظاهرة آمده:

«وَ قَالَ أَيْضاً حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ كَثِيرٍ عَنِ الْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ[۶۲] قَالَ ذَاكَ هُوَ الْحَارِثُ بْنُ قَيْسٍ وَ أُنَاسٌ مَعَهُ كَانُوا إِذَا مَرَّ بِهِمْ عَلِيٌّ (ع) قَالُوا انْظُرُوا إِلَى هَذَا الَّذِي اصْطَفَاهُ مُحَمَّدٌ وَ اخْتَارَهُ مِنْ بَيْنِ أَهْلِ بَيْتِهِ فَكَانُوا يَسْخَرُونَ وَ يَضْحَكُونَ»[۶۳].

روایت یادشده در مصدر اصلی، یعنی تأویل الآیات الظاهرة[۶۴] و بحارالأنوار[۶۵] و تفسیر البرهان[۶۶] نقل گردیده و در سندش ابراهیم بن محمد ثقفی ثبت شده و همین عنوان درست است، به قرینه دیگر روایات که علی بن عبدالله بن اسد از وی حدیث نقل کرده است[۶۷]. افزون بر این، عنوان ابراهیم بن محمد بن ثقفی در کتب رجالی وجود ندارد.

یادآوری

عنوان ابراهیم بن محمد بن الثقفی در سند دو روایت دیگر نیز یاد گردیده[۶۸] که مصحّف است.[۶۹]

ابراهیم بن محمد بن سعید

ابراهیم بن محمد بن سعید[۷۰] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق، به نقل از تأویل الآیات الظاهرة یاد شده:

«و فی شرح الآیات الباهرة: مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ[۷۱] إِلَى آخِرِ السُّورَةِ فَقَالَ التِّينُ وَ الزَّيْتُونَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ (ع) قُلْتُ وَطُورِ سِينِينَ[۷۲] قَالَ لَيْسَ هُوَ طُورَ سِينِينَ وَ لَكِنَّهُ وَ طُورُ سَيْنَاءَ قَالَ فَقُلْتُ وَ طُورِ سَيْنَاءَ فَقَالَ نَعَمْ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع). قُلْتُ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ[۷۳] قَالَ هُوَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَمِنَ النَّاسُ بِهِ مِنَ النَّارِ إِذَا أَطَاعُوهُ...»[۷۴].

مراد از راوی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی صاحب کتاب الغارات است، به قرینه روایت محمد بن زید از ایشان؛ زیرا محمد بن زید راوی کتابش بوده است.

نجاشی در ترجمه ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی بعد از شمارش آثار علمی وی، طریق خود را به آن کتاب‌ها ذکر می‌کند: و أخبرنا الحسین، عن محمد بن علی بن تمام قال: حدثنا علی بن محمد بن یعقوب الکسائی قال: حدثنا محمد بن زید الرطاب عن إبراهیم بکتبه[۷۵]؛ مؤیدش روایت محمد بن زید از ابراهیم بن محمد ثقفی در بعضی اسناد است[۷۶].

نام کامل راوی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود ثقفی[۷۷] است.[۷۸]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: الفهرست (طوسی)، ص۱۲، ش۷.
  2. ر. ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۴، ص۴۸۳؛ ج۷، ص۵۱۰.
  3. مصحف «علی بن هلال الأحمسی» است.
  4. «و بی‌گمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۹.
  5. تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۵۱۰ به گزارش از تأویل الآیات الظاهره، ص۲۸۴.
  6. زیرا «علی بن عبدالله بن أسد» از شاگردان و «علی بن هلال الأحمسی» از استادان «ابراهیم بن محمد بن سعید الثقفی» است. (ر. ک: الأمالی (صدوق)، ص۶۳۱، ح۳؛ الأمالی (طوسی)، ص۱۹۴، ح۳۳۱).
  7. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۴۹.
  8. از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند سوره احزاب، آیه ۲۳.
  9. و برخی چشم به راه دارند سوره احزاب، آیه ۲۳.
  10. و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند سوره احزاب، آیه ۲۳.
  11. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۳۵۶ به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص۴۴۲.
  12. ر. ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۴۱۴؛ ج۱۰، ص۳۰۱؛ ج۱۴، ص۱۴۹؛ و....
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۶۷.
  14. ر. ک: أ. منابع شیعی: رجال النجاشی، ص۱۶، ش۱۹؛ الفهرست (طوسی)، ص۱۲، ش۷؛ رجال الطوسی، ص۴۱۴، ش۵۹۹۲؛ معالم العلماء، ص۳۹؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۵، ش۱۰؛ الرجال (ابن داوود)، ص۱۷، ش۳۱؛ نقد الرجال، ج۱، ص۸۱، ش۱۲۳؛ جامع الرواة، ج۱، ص۳۱؛ منتهی المقال، ج۱، ص۱۹۴، ش۶۹؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۲۱، ش۱۳۴۱؛ أعیان الشیعه، ج۲، ص۲۰۹، ش۳۶۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۹۴، ش۴۴۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۶۲، ش۲۷۹؛ الغارات (مقدمه محدث ارموی)، ج۱، ص۱ - ۹۵؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۳، ص۴۹، ش۷۵۷. ب. منابع سنی: طبقات المحدثین باصبهان، ج۳، ص۳۵۰، ش۴۰۴؛ الفهرست (ابن الندیم)، ص۲۷۹؛ معجم الأدباء، ج۱، ص۲۳۲، ش۳۰؛ تاریخ الإسلام، ج۲۱، ص۱۱۲ - ۱۱۳؛ الوافی بالوفیات، ج۶، ص۷۹؛ لسان المیزان، ج۱، ص۱۰۲، ش۳۰۱؛ هدیة العارفین، ج۱، ص۳؛ معجم المؤلفین، ج۱، ص۹۵؛ الأعلام، ج۱، ص۶۰.
  15. ر. ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۱۷۸؛ ج۳، ص۴۸۸؛ ج۷، ص۳۰۵؛ و....
  16. پس، سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این (سخن) به همان‌گونه که سخن می‌گویید راستین است سوره ذاریات، آیه ۲۳.
  17. خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند سوره نور، آیه ۵۵.
  18. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۲۲۸ به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة، ص۵۹۶.
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۶۸-۴۶۹.
  20. ر. ک: رجال النجاشی، ص۱۸، ش۱۹.
  21. الثقفی: نسبة إلی ثقیف بوزن أمیر، القبیلة المشهورة قبیلة الحجاج کان مسکنها الطائف؛ (أعیان الشیعه، ج۲، ص۲۰۹، ش۳۶۹).
  22. رجال النجاشی، ص۱۶ - ۱۷، ش۱۹.
  23. الفهرست (طوسی)، ص۱۲ - ۱۴، ش۷.
  24. الفهرست (ابن ندیم)، ص۲۷۹.
  25. تاریخ الإسلام، ج۲۱، ص۱۱۲ - ۱۱۳.
  26. الوافی بالوفیات، ج۶، ص۷۹- ۸۰.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۶۹-۴۷۲.
  28. ر. ک: الغارات (مقدمه تحقیق)، ج۱، ص۵۷.
  29. و مات إبراهیم بن محمد الثقفی سنة ثلاث و ثمانین و مائتین؛ (رجال النجاشی، ص۱۸، ش۱۹؛ نیز ر. ک: الفهرست، ص۱۵، ش۷).
  30. قال أبو نعیم فی تاریخ أصبهان... و مات بأصبهان سنة ثمانین و مائتین... و کان أخوه علی قد هجره و باینه بسبب الرفض، قلت أرخ الطوسی وفاته سنة ثلاث و ثمانین و مائتین؛ (لسان المیزان، ج۱، ص۱۰۲ - ۱۰۳، ش۳۰۱).
  31. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۷۳.
  32. رجال الطوسی، ص۴۱۴، ش۵۹۹۲.
  33. تهذیب الأحکام، ج۶، ص۵۴، ح۱۳۰.
  34. کامل الزیارات، ص۱۸۶، ح۶.
  35. مانند: «عَنْهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُعَلَّى الْبَغْدَادِيِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)...»؛ (المحاسن، ج۲، ص۴۲۹، ح۲۵۰)؛ «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُعَلَّى عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادِ بْنِ أَرْقَمَ الْكُوفِيِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)»؛ (الکافی، ج۲، ص۱۱۹، ح۹)
  36. معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۶۴، ش۲۷۹.
  37. «وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ نُعَيْمٍ الشَّاذَانِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا (ع) يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ عَاصِياً فَهُوَ عَاصٍ وَ...»؛ (وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۸۵، ح۲۱۳۰۵؛ نیز ر. ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۲۲۸ - ۲۲۹).
  38. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۶۷.
  39. «حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ نُعَيْمٍ الشَّاذَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَمَدَانِيِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا (ع) يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ عَاصِياً فَهُوَ عَاصٍ وَ...»؛ (عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۳۵، ح۷).
  40. شیخ صدوق در مشیخه من لا یحضره الفقیه: و ما كان فيه عن إبراهيم بن محمّد الهمدانيّ فقد رويته عن أحمد بن زياد بن جعفر الهمدانيّ- رضي اللّه عنه- عن عليّ بن إبراهيم بن هاشم، عن أبيه، عن إبراهيم ابن محمّد الهمدانيّ؛ (من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۷۹).
  41. «وَ فِي تَوْقِيعَاتِ الرِّضَا (ع) إِلَى إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَمَذَانِيِّ...»؛ (من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۴۲، ح۱۶۵۲)؛ «حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ ِ مُوسَى الرِّضَا (ع)»؛ (علل الشرائع، ج۱، ص۵۹، ح۲)؛ «عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (ع) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنْ زُرَارَةَ...»؛ (کمال الدین، ج۱، ص۷۵).
  42. ر. ک: الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الفقیه)، ص۱۸۶؛ (طبقات رجال الکافی)، ص۳۲.
  43. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۷۳-۴۷۷.
  44. تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۱۷۸؛ ج۳، ص۴۸۸؛ ج۷، ص۳۰۵؛ ج۸، ص۳۸۰، ج۹، ص۴۱۴؛ ج۱۰، ص۳۰۱ و ۳۰۶؛ ج۱۱، ص۱۷۷ و ۴۷۵؛ ج۱۲، ص۴۲۰؛ ج۱۳، ص۱۱۴ و ۲۱۷؛ ج۱۴، ص۳۹۱ و ۵۱۸.
  45. الکافی، ج۱، ص۴۴۸، ح۲۷؛ ج۲، ص۲۰۷، ح۱.
  46. تفسیر کنزالدقائق، ج۲، ص۱۷۸؛ ج۳، ص۴۸۸؛ ج۷، ص۳۰۵؛ ج۸، ص۳۸۰.
  47. الکافی، ج۱، ص۴۴۸، ح۲۷؛ ج۲، ص۲۰۷، ح۱؛ ج۷، ص۴۲۸، ح۱۲.
  48. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۷۷-۴۷۸.
  49. شیخ طوسی: کان زیدیاً اولاً ثم انتقل إلی القول بالإمامة؛ (الفهرست (طوسی)، ص۱۲، ش۷) نجاشی: کان زیدیاً أولاً ثم انتقل إلینا. (رجال النجاشی، ص۱۷، ش۱۹).
  50. ر. ک: رجال النجاشی، ص۱۶، ش۱۹؛ الفهرست (طوسی)، ص۱۳، ش۷.
  51. ر. ک: الرجال (ابن داوود)، ص۱۷، ش۳۱؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۵، ش۱۰.
  52. و رأیت فی کتاب الحلال و الحرام لإسحاق بن إبراهیم الثقنی الثقة من نسخة عتیقة عندنا الآن الملیحة، ما هذا لفظه...؛ (الاقبال، ج۱، ص۵۸).
  53. علامه مجلسی ذیل عنوان کتاب الغارات، تألیف ابراهیم بن محمد الثقفی: مؤلفه من مشاهیر المحدثین. (بحار الأنوار، ج۱، ص۳۷)
  54. من أجلاء الرواة المؤلفین... و یروی عنه الأجلاء کالصفار، و سعد بن عبدالله، و أحمد بن أبی عبدالله؛ (مستدرک الوسائل (الخاتمة)، ج۴، ص۲۴).
  55. تعلیقة علی منهج المقال، ص۵۵.
  56. معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۵۷ - ۲۵۸، ش۲۶۳.
  57. الفهرست (ابن ندیم)، ص۲۷۹.
  58. الأنساب، ج۱، ص۵۱۱.
  59. المحدثین باصبهان، ج۳، ص۳۵۰، ش۴۰۴.
  60. لسان المیزان، ج۱، ص۱۰۲، ش۳۰۱.
  61. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۷۸-۴۸۰.
  62. بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند سوره مطففین، آیه ۲۹.
  63. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۱۹۳ به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة، ص۷۵۵.
  64. ر. ک: تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص۷۵۵.
  65. ر. ک: بحار الأنوار، ج۳۵، ص۳۳۹، ح۹.
  66. ر. ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۶۱۰، ح۱۱۴۷۶.
  67. ر. ک: الأمالی (مفید)، ص۱۰۴ (ش۵)، ۱۱۴ (ش۷)، ۱۱۶ (۹) و ۱۲۱ (ح۵)؛ و....
  68. «حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَسَدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الثَّقَفِيِ عَنْ عَمْرِو بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِيهِ...» (تأویل الآیات الظاهرة، ص۴۳۶)؛ «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ سَلَمَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الثَّقَفِيُّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُوسَى بْنِ أُخَيَّةَ الْوَاقِدِيِّ قَالَ:...»؛ (بشارة المصطفی، ص۱۷۸).
  69. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۴۸۱-۴۸۲.
  70. ر. ک: أ. منابع شیعی: رجال النجاشی، ص۱۶، ش۱۹؛ رجال الطوسی، ص۴۱۴، ش۵۹۹۲؛ الفهرست (طوسی)، ص۱۲، ش۷، معالم العلماء، ص۳۹؛ الرجال (ابن داوود)، ص۱۷، ش۳۱؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۵، ش۱۰؛ نقد الرجال، ج۱، ص۸۱، ش۱۲۳؛ جامع الرواة، ج۱، ص۳۱؛ منتهی المقال، ج۱، ص۱۹۴، ش۶۹؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۲۱، ش۱۳۴۱؛ أعیان الشیعه، ج۲، ص۲۰۹، ش۳۶۹؛ الذریعه، ج۱، ص۲۸۴ (ش۱۴۹۰)، ۳۱۳ (ش۱۶۲۱) و... ؛ تنقیح المقال، ج۴، ص۳۰۴، ش۵۰۸؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۹۴، ش۴۴۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۵۴، ش۲۶۳؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۲۷۵، ش۱۸۷. ب. منابع سنی: لسان المیزان، ج۱، ص۱۰۲، ش۳۰۱؛ تاریخ الإسلام، ج۲۱، ص۱۱۲؛ الوافی بالوفیات، ج۶، ص۷۹؛ معجم الأدباء، ج۱، ص۲۳۲، ش۳۰؛ هدیة العارفین، ج۱، ص۳؛ الأعلام، ج۱، ص۶۰.
  71. سوگند به انجیر و زیتون، سوره تین، آیه ۱.
  72. و به کوه سینا، سوره تین، آیه ۲.
  73. و به این شهر امن و آرام (مکّه)، سوره تین، آیه ۳.
  74. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۳۴۴ به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة، ص۷۸۸.
  75. رجال النجاشی، ص۱۷ - ۱۸، ش۱۹.
  76. «... عَنْ عَلِيِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ السَّمِينِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَيْدٍ الْقَطَّانُ، حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ...»؛(المزار الکبیر، ص۱۲۹، ح۱۱)؛ ... نبأنا مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ السَّمِينِ نبأنا مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدٍ الرِّطَابِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ...؛ (تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۲۲۰؛ نیز ر. ک: ج۱۹، ص۴۳۸؛ ج۵۸، ص۲۷۴).
  77. ر. ک: رجال النجاشی، ص۱۶، ش۱۹؛ الفهرست (طوسی)، ص۱۲، ش۷.
  78. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۴۸۳-۴۸۴.