شبهه تعارض نصوص امامت
برخی از اهلسنّت برای خلافت ابوبکر به آیات و روایاتی استدلال کردهاند که یا از نظر سند مخدوش است و یا از نظر دلالت و چون این نصوص تنها از طریق اهلسنت روایت شده لذا نمیتوان آنها را معارض با نصوص امامت امیرالمؤمنین (ع) دانست که از طریق فریقین نقل شده است. همچنین دلیل روشن بر منصوص نبودن خلافت ابوبکر، این است که وی در هیچ موردی به منصوص بودن خلافت خود استدلال نکرده است.
مقدمه
امامت امیرالمؤمنین، علی (ع) بر پایه نصوص بسیاری از کتاب و سنت استوار است؛ مانند آیاتی چون: آیه ولایت، آیه اکمال دین، آیه تبلیغ، آیه مباهله، آیه اولی الامر و روایاتی مانند: حدیث غدیر، حدیث منزلت، حدیث الدار، حدیث ثقلین، حدیث نور، حدیث مشابهت با پیامبران، حدیث مدینة العلم و آیات و روایات بسیار دیگری که در کتابهای کلام و عقاید شیعه بیان شده است. در این میان، عدهای از اهل حدیث و گروهی به نام “بکریه[۱]“ آیات و روایاتی را بهعنوان نصوص خلافت ابوبکر مطرح کردهاند و شماری از متکلمان اهلسنت نیز ـ با اینکه به نص درباره خلافت ابوبکر معتقد نیستند ـ این آیات و روایات را بهعنوان معارض با نصوص امامت علی (ع) برشمردهاند. از جمله[۲].
تعارض در نصوص امامت
نخست: آیه استخلاف
قرآن کریم در آیه ۵۵ سوره نور میفرماید: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...﴾[۳].
عدهای از متکلمان و مفسران اهلسنت، آیه یاد شده را دلیل بر خلافت خلفای سهگانه یا چهارگانه نخست دانستهاند. مؤلف و شارح مواقف گفتهاند: «خطاب آیه به صحابه است و کمترین مرتبه جمع، سه است و وعده خداوند نیز حق است؛ پس باید خلافت وعده داده شده در آیه بر تعدادی از صحابه منطبق شود که بهوسیله آنان امنیت محقّق شده و دین اسلام استقرار یافته است. این ویژگی، جز بر خلفای چهارگانه منطبق نیست پس خلافت آنان، مدلول و موعود این آیه است”[۴].
ارزیابی و نقد
مبنای این استدلال، این است که مقصود از استخلاف در آیه، اعطای مقام خلافت الهی به افرادی است که آنان رهبری جامعه را بر عهده دارند و به تدبیر امور مردم قیام میکنند. بر این اساس، مفاد آیه، آن است که خداوند به عدهای از مؤمنان و صالحان از صحابه پیامبر (ص) وعده داده است که پس از پیامبر (ص) آنان را خلیفه خود در زمین قرار دهد و چنان اقتدار سیاسی به آنان عطا کند که بدون هیچگونه ترس و نگرانی از قدرت یا حکومتی، دین اسلام را اجرا کنند. اما این مطلب با مدلول ظاهری آیه سازگاری ندارد، زیرا مرجع ضمیر جمع در ﴿لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ﴾ با مرجع ضمایر جمع در جملههای ﴿لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ﴾ و ﴿لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا﴾ و ﴿يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا﴾، یکسان است.
بدیهی است این ضمایر، به خلفای سهگانه یا چهارگانه اختصاص ندارد، بلکه عموم مؤمنان صالح را شامل میشود؛ به عبارت دیگر، مفاد ظاهری آیه، این است که مسلمانان مخاطب آیه، دو گروهاند؛ گروهی که از ایمان خالص برخوردارند و کارهای شایسته را انجام میدهند و گروهی دیگر کسانی که یا از منافقاناند یا از مؤمنانی که در عمل به دستورهای اسلامی جدیت و اهتمام لازم را ندارند. خداوند به گروه نخست وعده داده است ناامنیهایی که از سوی کافران و منافقان برای آنها ایجاد میشود و در نتیجه شرایط مطلوب برای عمل به احکام اسلامی برای آنان فراهم نیست برطرف و خلافت و وراثت زمین به آنان اعطا شود.
بنابراین، مقصود از خلافت در آیه، معنای خاص آن (رهبری و تدبیر امور مسلمانان) نیست، بلکه مقصود، تسلط و اقتدار و سیادت در زمین است[۵].
دوم: آیه مخلفین
قرآن کریم در سوره فتح آیه ۱۶ میفرماید: ﴿قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۶].
برخی از اهل حدیث و متکلمان معتزلی و اشعری با این آیه بر خلافت ابوبکر (و گاهی نیز خلافت عمر) استدلال کردهاند. استدلال در شرح مواقف چنین تقریر شده است: «کسی که متخلفان از جنگ را به مبارزه با گروهی نیرومند و مجهز فراخوانده، پیامبر (ص) نبوده است؛ زیرا در آیه قبل، آمده است که متخلفان، وقتی پیروزی مسلمانان و غنایم جنگی را مشاهده کنند، از پیامبر خواهند خواست که به آنان اجازه دهد با آنان همراه شوند، ولی خداوند به پیامبر (ص) فرموده است که به آنان بگوید: «خداوند، پیشتر به ما گفته است که شما هرگز پیرو ما نخواهید بود”[۷]. بنابراین پیامبر (ص) میدانست که آنان هرگز از او پیروی نخواهند کرد. در این صورت، چگونه آنان را به جنگ با سپاهیان نیرومند دعوت کرده است؟ از طرفی دعوت کننده متخلفان به جنگ با کافران و مشرکان، علی (ع) هم نبوده است، زیرا در دوران خلافت او با کافران و مشرکان جنگی رخ نداد، بلکه جنگها با مسلمانان و درباره امامت بود. این دعوت، پس از علی (ع) هم نبوده است؛ زیرا حکام پس از او (حکام بنیامیه و بنیعباس) از نظر ما ستمکار و از نظر شیعه کافر بودهاند. در نتیجه عبارت ﴿فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا﴾[۸] با آنان سازگاری ندارد؛ بنابراین، دعوت کننده به چنین مبارزهای یکی از خلفای سهگانه بوده است. در نتیجه، خلافت ابوبکر ثابت میشود، بلکه ظاهر، این است که مقصود ابوبکر است و مراد از قوم مذکور ﴿أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ﴾[۹] بنیحنیفه اصحاب مسیلمه کذّاب است[۱۰].
ارزیابی و نقد
استدلال یاد شده بسیار سست و بیاساس است، زیرا تخلفکنندگان مورد بحث در این آیه، کسانیاند که در سال ششم هجری که صلح حدیبیه در آن واقع شد، از حرکت به سوی مکه تخلف کردند، چنانکه میفرماید: ﴿سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ﴾[۱۱]. خداوند، پیامبر (ص) را از آینده آنان با خبر ساخته و فرموده است: «در آینده که شما به پیروزیهایی دست یافته و غنایمی به دست میآورید، آنان، همراهی با شما را پیشنهاد خواهند داد”[۱۲].
سوم: حدیث اقتدا
چهارم: استخلاف ابوبکر در نماز
پنجم: دوران سی ساله خلافت
ششم: گواهی اصحاب
خلاصه
- اهلسنّت درباره منصوص بودن خلافت ابوبکر دو دستهاند: برخی مُثبِت و برخی منکرند، ولی شیعه در منصوص بودن امامت علی (ع) اتفاق نظر دارند.
- دلایلی که بر اثبات منصوص بودن خلافت ابوبکر اقامه شده است یا از نظر سند مخدوش است و یا از نظر دلالت.
- اخباری که به عنوان نصوص خلافت ابوبکر به آنها استدلال شده، تنها از طریق اهلسنت روایت شده، و نمیتوان آنها را معارض نصوص امامت امیرالمؤمنین (ع) شمرد که از طریق فریقین نقل شده است.
- اخباری که به عنوان نصوص خلافت ابوبکر نقل شده، خبرهای واحدند، ولی نصوص امامت علی (ع) متواترند و خبر واحد، معارض خبر متواتر نخواهد بود.
- دلیل روشن بر منصوص نبودن خلافت ابوبکر، این است که وی نه در سقیفه و نه در هیچ مورد دیگری به منصوص بودن خلافت خود استدلال نکرده است، در حالی که در سقیفه در ردّ انصار به روایت: «الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ» استدلال کرد. بدیهی است اگر بر خلافت او نص خاصّی وجود میداشت، به آن استدلال میکرد.
- اخبار مربوط به نص برخلافت ابوبکر با اخبار صحیح نافی منصوص بودن خلافت او، معارض است، و نمیتواند با نصوص امامت امیرالمؤمنین (ع) معارض باشد[۱۳].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ پیروان بکر بن اخت عبدالواحد که معاصر واصل بن عطای معتزلی بود و آرای کلامی شاذی داشت، ذهبی، او را بکر بن زید باهلی نامیده و از ابنحبان نقل کرده که دربارهاش گفته است: "دجال یضع الحدیث"؛ “دجال جعلکننده حدیث بود” (میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۴۵). همچنین ر.ک: مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۴۲؛ الفَرق بین الفِرَق، ص۲۱۲-۲۱۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۳۵۹.
- ↑ «خداوند به مؤمنان و صالحان از شما وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد؛ همانگونه که پیشینیان را جانشینان بر زمین قرار داد ...»
- ↑ شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۳-۳۶۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۳۶۱-۳۷۰.
- ↑ «به جهادگریزان از تازیهای بادیهنشین بگو: به زودی به سوی قومی سخت جنگجو فرا خوانده خواهید شد که با آنان کارزار کنید (تا کشته شوند) یا اسلام آورند آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی برتابید چنان که پیشتر روی برتافتید شما را عذابی دردناک خواهد کرد»
- ↑ ﴿لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ﴾ «بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است» سوره فتح، آیه ۱۵.
- ↑ «آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۶.
- ↑ «به سوی قومی سخت جنگجو» سوره فتح، آیه ۱۶.
- ↑ شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۴؛ نیز ر.ک: شرح المقاصد، ج۵، ص۲۶۶.
- ↑ «جهادگریزان از تازیهای بادیهنشین به زودی به تو خواهند گفت که داراییها و خانوادههای ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را میگویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی» سوره فتح، آیه ۱۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۳۷۰-۳۷۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۳۹۱.