معراج

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

به سیر شبانه حضرت محمد (ص) در شب هفدهم ماه رمضان از مسجد الحرام به مسجد الاقصی و سپس عروجشان به آسمان‌ها معراج گفته می‌‌شود. اعتقاد به آن از ضروریات اسلام بوده و معراج پیامبر با جسم و روح بوده است.

معناشناسی

معراج در لغت به معنای بالا رفتن، نردبان و سفر آسمانی[۱] و "اسراء" به معنای سیر شبانه[۲] و در اصطلاح به سیر شبانه حضرت محمد (ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی و سپس عروجشان به آسمان‌ها معراج گفته می‌‌شود[۳].

داستان معراج

از مجموع روایات درباره معراج استفاده می‌‌شود پیامبر اسلام (ص) در سفری آسمانی از مسجد الحرام به مسجد الاقصی رفته و میان راه، همراه جبرئیل به مدینه نزول کرده و در آنجا نماز گزارده است[۴]. آنگاه به مسجد الاقصی رفته و در آنجا نیز همراه انبیای بزرگ همانند ابراهیم و موسی (ع) نماز گزارده و این نماز به امامت او بوده است. سفر به آسمان‌ها از مسجد الاقصی آغاز گشته و پیامبر (ص) آسمان‌ها را پیموده است و به هفتمین آسمان و سدرةالمنتهی و جنةالمأوی رسیده و حجاب‌ها را درنوردیده است و بدین‌سان، به اوج شهود باطنی و قرب خدای متعال نیل یافته و قرآن از این مقام با تعبیر «قاب قوسین او ادنی» یاد می‌کند. خدای متعال با پیامبر محبوب خویش در سفر معراج سخن گفت. برخی از احادیث قدسی دستاورد این سفر آسمانی‌اند[۵].[۶]

ضروری بودن اعتقاد به معراج

در منابع اسلامی معراج از معجزات پیامبر[۷] و از ضروریات دین[۸] به شمار می‌آید. امام رضا (ع) در همین زمینه فرمودند: "کسی که معراج را تکذیب کند، رسول الله (ص) را تکذیب کرده است"[۹] و از امام صادق (ع) نیز این چنین روایت شده است: "از شیعیان ما نیست، کسی که چهار چیز را انکار کند: معراج..."[۱۰].[۱۱]

معراج در قرآن

قرآن کریم در دو سوره با تعبیر «إسراء» به معنای سیر در شب، از معراج یاد کرده است: سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۱۲] و عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى وَهُوَ بِالأُفُقِ الأَعْلَى ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى أَفَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَالْعُزَّى[۱۳].[۱۴]

زمان و مکان معراج

در کتب تاریخی از سال‌های دوم[۱۵]، سوم[۱۶]، هفتم[۱۷] و دهم بعثت[۱۸] و نیز شانزده ماه پیش از هجرت[۱۹] و هجده ماه قبل از هجرت[۲۰] و همچنین ماه‌های رجب[۲۱]، رمضان[۲۲]، شوال[۲۳]، ربیع‌الاول[۲۴]، ربیع الثانی[۲۵] و ذی الحجه[۲۶] به عنوان زمان معراج یاد شده است. در کل، می‌توان این زمان‌ها را به سه گروه قبل از مرگ ابوطالب، قبل از هجرت و بعد از هجرت، طبقه‌بندی کرد.

علاوه بر اختلاف در تاریخ این رویداد، مکان‌های متعددی همچون خانه ام‌هانی[۲۷]، شعب ابی‌طالب[۲۸] و مسجدالحرام: سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۲۹] را نقطه آغاز این سفر دانسته‌اند، البته شاید بتوان گفت این اختلافات و همچنین اختلاف در بعض قسمت‌های حدیث معراج به جهت تعدد معراج‌های پیامبر بوده است[۳۰].

معراج جسمانی و روحانی

اکثر دانشمندان مسلمان معتقدند معراج پیامبر با جسم و روح آن حضرت بوده و ایشان از مسجد الحرام به مسجد الأقصی و از آنجا به آسمان‌ها‌ رفته است[۳۱]. البته برخی از دانشمندان اهل سنت قائلند معراج پیامبر تا بیت المقدس با روح و جسم بوده ولی عروج به آسمان‌ها تنها با روح بوده است[۳۲].[۳۳]

هدف معراج

قرآن کریم، هدف از معراج را نشان دادن شگفتی‌های خلقت به حضرت رسول (ص)ذکر می‌کندسُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۳۴]. در روایات نیز هدف از معراج، علاوه بر هدف مذکور، شرافت دادن به فرشتگان، اکرام ساکنان آسمان‌ها و مشاهده عظمت خداوند بیان شده است[۳۵].[۳۶]

معراج و مهدویت

یکی از گزارش‌های پیامبر از معراج این است که نور حضرت مهدی (ع) در عرش نسبت به انوار سایر ائمه (ع) ممتاز بود. درخشندگی نور حضرت مهدی (ع) در معراج و امتیاز او بر سایر ائمه (ع) بیانگر عظمت آن حضرت است، رسول اکرم (ص) فرمود: وقتی مرا به معراج بردند، به جانب راست عرش نگاه کردم. علی و فاطمه و فرزندان او را دیدم که نماز می‌خواندند و در میان آنان، مهدی (ع) مانند کوکب تابان می‌درخشید. گفتم: ای پروردگار من! این‌ها کیستند؟" فرمود: این‌ها ائمه‌اند و این قائم است؛ حلال می‌کند، حلال مرا و حرام می‌کند، حرام مرا و از دشمنان من انتقام می‌کشد. ای محمد! او را دوست دار و دوست بدار کسی را که او را دوست دارد"[۳۷]. از امام صادق (ع) روایت شده: «هر کس سوره اسراء را در هر شب جمعه تلاوت نماید، نمی‌میرد تا اینکه حضرت حجت (ع) را درک کند و از جمله یاران آن حضرت باشد.»[۳۸].[۳۹]

معراج

مشهور و معروف در میان دانشمندان اسلام این است که پیامبر(ص) هنگامی که در مکه بودند، به قدرت پروردگار در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی آمده و از آنجا به آسمان‌ها صعود نمود و آثار عظمت خدا را در پهنه آسمان مشاهده کرد و همان شب به مکه بازگشت. مشهور آن است که این سیر زمینی و آسمانی را با روح و جسم توأماً انجام داد[۴۰]. جریان معراج و سیر آن حضرت در عوالم وجود، در دو سوره قرآن به صورت آشکار مطرح گردیده و در سوره‌های دیگر نیز اشاراتی شده است. خداوند در سوره اسراء چنین فرموده است: سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۴۱]. سوره دیگری که آشکارا جریان معراج را مطرح نموده، سوره «النجم» آیات ۱۲ تا ۱۸ می‌باشد. تاریکی شب افق را فرا گرفته و خاموشی در تمام نقاط حکم می‌کرد، هنگام آن رسیده بود که جانداران در خوابگاه‌های خود به استراحت بپردازند و برای مدت محدودی چشم از مظاهر طبیعت بپوشند و برای فعالیت روزانه خود تجدید قوا کنند.

شخص پیامبر بزرگ اسلام نیز از این ناموس طبیعی مستثنی نبود. او می‌خواست پس از اداء فریضه، به استراحت بپردازد ولی یک مرتبه صدای آشنایی به گوش او رسید، آن صدا از «جبرییل» امین وحی بود که به او گفت: امشب سفر دور و درازی در پیش دارید و من نیز همراه تو هستم، تا نقاط مختلف گیتی را با مرکب فضاپیمایی به نام براق بپیمایید. پیامبر گرامی سفر با شکوه خود را از خانه دختر عمویش «ام هانی»[۴۲] آغاز کرد و با همان مرکب به سوی «بیت المقدس» واقع در کشور فلسطین که آن را «مسجد الاقصی» نیز می‌نامند روانه شد و در مدت بسیار کوتاهی در آن نقطه پایین آمد و از نقاط مختلف مسجد و «بیت اللحم» که زادگاه مسیح است و منازل انبیاء و آثار و جایگاه آنها دیدن به عمل آورد و در برخی از منازل دو رکعت نماز گزارد[۴۳].

سپس قسمت دوم از برنامه خود را آغاز فرمود. از همان نقطه به سوی آسمان‌ها پرواز نمود، ستارگان و نظام جهان بالا را مشاهده کرد و با ارواح پیامبران و فرشتگان آسمانی سخن گفت، و از مراکز رحمت و عذاب (بهشت و دوزخ) بازدیدی به عمل آورد، درجات بهشتیان و اشباح دوزخیان را[۴۴] از نزدیک مشاهده فرمود و در نتیجه از رموز هستی و اسرار جهان آفرینش و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی‌پایان خدا کاملاً آگاه گشت. سپس به سیر خود ادامه داد و به «سدرة المنتهی» رسید و آن را سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید، در این هنگام برنامه وی پایان یافت. سپس مأمور شد از همان راهی که پرواز نموده بازگشت نماید. در مراجعت نیز در بیت‌المقدس فرود آمد و راه مکه و وطن خود را پیش گرفت و در بین راه با کاروان بازرگانی قریش برخورد، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و دنبال آن می‌گشتند و از آبی که در میان ظرف آنها بود قدری خورده و باقیمانده را روی زمین ریخت و بنا به روایتی سرپوشی روی آن گذاشت و از مرکب فضاپیمای خود در خانه «ام هانی» پیش از طلوع فجر پایین آمد و برای اولین بار راز خود را به او گفت و در روز همان شب در مجامع و محافل قریش، پرده از راز خود برداشت. داستان معراج و سیر شگفت‌انگیز او که در فکر قریش امری ممتنع و محال بود، در تمام مراکز دهن به دهن گشت و «سران» قریش را بیش از همه عصبانی نمود. قریش به عادت دیرینه خود به تکذیب او برخاستند و گفتند: در مکه کسانی هستند که بیت‌المقدس را دیده‌اند، اگر راست می‌گویی، کیفیت ساختمان آنجا را تشریح کن. پیامبر نه تنها خصوصیات ساختمان آنجا را تشریح کرد، بلکه حوادثی را که در میان مکه و بیت‌المقدس رخ داده بود بازگو نمود[۴۵]. این حادثه در سال دهم بعثت به وقوع پیوست.[۴۶].

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۲۲.
  2. تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۸، ص۱۹۲؛ رضا مهیار، فرهنگ ابجدی عربی ـ فارسی، ص۷۲.
  3. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۸؛ سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۱۰۳؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معراج، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۰۹.
  4. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار ج ۱۸ ص ۳۱۹.
  5. طبرسی، مجمع البیان‌، ج ۶- ۵ ص ۳۹۵؛ تفسیر نمونه‌، ج ۲۲ ص ۵۰۵- ۵۰۳.
  6. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲۲؛ مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، ص ۵۶۴ـ ۵۶۵.
  7. مجلسی، محمد باقر، حق الیقین‌، ص ۳۰؛ لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، ۴۵۳؛ رفیعی قزوینی، رجعت و معراج‌، ص ۶۲.
  8. المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج ۱ ص ۲۲۹.
  9. «من كذب بالمعراج فقد كذب رسول الله ص»؛ شیخ صدوق، صفات الشیعه، ص۵۰.
  10. «ليس من شيعتنا من أنكر أربعة أشياء المعراج ...»؛ شیخ صدوق، صفات الشیعه، ص۵۰.
  11. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۲۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۸؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معراج، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰.
  12. «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  13. سوره نجم، آیه ۱۹ ـ ۵.
  14. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۲۰.
  15. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۷۷؛ علی بن یوسف حلی، العدد القویه، ص۲۳۴.
  16. قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۴۱.
  17. تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۸، ص۱۹۹.
  18. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۱؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۰۷.
  19. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۵۵؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۸، ص۲۰۰-۲۰۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۱۰۹.
  20. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۶؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۷.
  21. عز الدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۷؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۵۵۱؛ ابن جوزی المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۶.
  22. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۶؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۵-۲۶؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۰۶؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۷۷.
  23. ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۵۵۱.
  24. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۶؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۰۶: تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال والأموال و الحفدة و امتاع، ج۱، ص۴۸؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۰۸.
  25. تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۱، ص۴۷؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۵۵۱.
  26. ابوالفرج حلیی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۵۵۱.
  27. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۷ به بعد.
  28. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۶؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۸، ص۱۹۶.
  29. «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی-که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  30. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معراج، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۱۰ ـ ۳۱۲؛ مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، ص ۵۶۵.
  31. شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، ص ۵۱۱؛ شبر، عبدالله، حق الیقین، ج ۱ـ ۲ ص ۱۲۶؛ معراج در آینه استدلال ص ۳۴۰ ـ ۳۶۱ .
  32. روح المعانی ج ۱۵ ص ۷.
  33. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معراج، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۱۲؛ مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، ص ۵۶۵.
  34. «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی-که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  35. شیخ صدوق، التوحید، ص۱۷۵؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ع)، ج۱۸، ص۳۴۷- ۳۴۸.
  36. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معراج، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۱۴؛ مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، ص ۵۶۸.
  37. نجم الثاقب، باب سوم.
  38. «عَنِ الصَّادِقِ (ع)أَنَّهُ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی کُلِّ لَیْلَةِ الْجُمُعَةِ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یُدْرِکَ‏ الْقَائِمَ (ع)فَیَکُونَ مِنْ أَصْحَابِه‏»؛ بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۸۱.
  39. ر.ک: مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۱۰۰ و ۶۷۴.
  40. معراج، مقدس‌ترین سفر در طول تاریخ است، مسافرش پیامبر اسلام(ص)، خاستگاهش مسجد الحرام، گذرگاهش مسجد الاقصی، مهماندارش خدا، هدف آن دیدن آیات الهی، سوغاتش اخبار آسمان‌ها و ملکوت و بالا بردن سطح فهم بشر از دنیای مادی بوده است (تفسیر سوره اسراء، قرائتی، ص۱۲)
  41. «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  42. امّ‌هانی، خواهر امیرمؤمنان و از زنان سرشناس قریش است که زمانی رسول خدا(ص) خواست تا وی را به زنی بگیرد، اما او به دلایلی عذر آورد و رسول خدا(ص) نیز عذر او را پذیرفت. خانه وی نزدیک کوه صفا بوده و نوشته‌اند که رسول خدا(ص) پس از نماز عشاء در خانه امّ‌هانی استراحت کرد و از همان‌جا به معراج رفت. (آثار مکه و مدینه، ص۱۲۶)
  43. فروغ ابدیت، ج۱، ص۳۷۹.
  44. مجمع البیان، سوره اسراء، ج۳، ص۳۹۵.
  45. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج۱، ص۳۸۰.
  46. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۹۶۰.