ازدواج در معارف و سیره معصوم

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

انتخاب همسر

زن و شوهر از ارکان خانواده به شمار می‌روند و خانواده مهم‌ترین نقش را در تربیت فرزند ایفا می‌کند؛ از این‌رو، اگر همسران از لحاظ جسمی، افرادی سالم و از لحاظ روحی و معنوی، صالح و تربیت یافته باشند به جدّ می‌توان گفت بخش مهمی از تربیت فرزند، سامان یافته و تضمین شده است. پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) هم، دیگران را به این امر خطیر سفارش کرده‌اند و هم خود در انتخاب همسر دقت نموده‌اند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «به هم‌شأن خود زن بدهید و از هم‌شأن خود زن بگیرید و برای نطفه‌های خود [جایگاهی مناسب] انتخاب کنید»[۱].

پیامبر(ص) و ائمه(ع) در عمل، درباره خود و خانواده خود چنین کرده و در انتخاب همسر، دقت لازم را مبذول داشته‌اند. اهمیت مسئله انتخاب همسر در سیره معصومان(ع) روشن است. اما باید توجه داشت که تمام اهمیت این مسئله برای تربیت فرزند نیست، بلکه چنان که در برخی از روایات آمده، برای ایجاد تفاهمِ زن و شوهر و ثبات و آسایش خانواده نیز می‌تواند باشد که آن هم محیط امن و سالمی را برای تربیت فراهم می‌آورد. برای نمونه، یکی از ویژگی‌هایی که معصومان(ع) به رعایت آن در انتخاب همسر سفارش کرده‌اند و ازدواج امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت زهرا(س) نیز با توجه به این ملاک بوده است، هم‌شأن بودن زن و شوهر است. این امر مهم‌ترین عامل تفاهم زن و شوهر و استحکام نظام خانواده است که این نیز مهم‌ترین عامل در پرورش درست فرزندان است. در مقابل، تفاهم نداشتن همسران و درگیری آنها که موجب ایجاد خدشه در کانون تربیت می‌شود، مهم‌ترین و بیشترین عامل انحراف فرزندان است[۲].

آداب مباشرت

از روش‌های زمینه‌ساز پیش از تولد در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) معاشرت و روابط صحیح و سالم پدر و مادر است. روابط درست والدین، علاوه بر اینکه الگوی سالم معاشرت را فراروی فرزندان می‌گذارد، موجب می‌شود فرزندان نیز برای والدین احترام ویژه‌ای قائل شوند و از آنها حرف‌شنوی داشته باشند. روابط والدین دامنه گسترده‌ای دارد، بخشی از این رابطه مربوط به پیش از تولد فرزند، یعنی روابط آنها در خصوص آمیزش و مباشرت است. در متون اسلامی، روایات بسیاری از بزرگان دین درباره آداب آمیزش و تأثیر آن در روح و جسم فرزند آمده است. آنچه در سیره معصومان(ع) آمده، سفارش‌های پیامبر(ص) به علی(ع) در زمینه زمان، مکان، حالات روحی حاکم بر همسران در زمان آمیزش کرده است.

حالات روحی و معنوی انسان و حتی نوع غذا به قدری در پیدایش فرزند مؤثر است که پیامبر(ص) قبل از انعقاد نطفه فاطمه زهرا(س)، تنها یادگار خود، به دستور خداوند، چهل روز خلوت گزید و به روزه و عبادت پرداخت؛ در پایان چهل روز هم از غذاهای بهشتی‌ای که جبرئیل برای او آورد، تناول کرد[۳] و نتیجه آن فرزندی شد که یازده امام معصوم از نسل او به بشریت روشنایی بخشید.

تأثیر آداب آمیزش در تربیت فرزند، که در سیره معصومان(ع) و روایات ذکر شده، بر دو گونه است: تأثیر در صحت و سلامت جسمی و حتی چهره فرزند؛ تأثیر معنوی یا تأثیر در روح و روان فرزند[۴].

مفهوم‌شناسی ازدواج

ازدواج در لغت به معنای «جفت شدن» و «جفت گرفتن» و در اصطلاح علوم، به معنای «تنظیم دو به دوی اشیاء» است[۵]. واژه دیگری که بر امر ازدواج دلالت دارد، واژه نکاح است که در لغت به معنای تقابل است، نکاح، رابطه‌ای حقوقی - عاطفی است که با عقد، بین زن و مرد برقرار می‌گردد و به آنها حق می‌دهد که با یکدیگر زندگی کنند. است. مظهر این رابطه، حق تمتع جنسی است[۶]. امر پسندیده نکاح را با بررسی به کتب ادیان الهی، می‌توان از زمان آفرینش انسان مشاهده کرد. خداوند زمانی که انسان را خلق کرد، جفت او را هم آفرید و از تزویج آنها، نسل انسان باقی ماند. در تعریف اصطلاحی ازدواج آمده است: «قراری است مبتنی بر قانون، شرع، عرف، گفتار یا آیین خاص بین یک زن با یک مرد، برای ایجاد رابطه جنسی و معمولاً فرزندزایی، اساس خانواده را تشکیل می‌دهد»[۷]. در تعریف دیگری آمده است: «ازدواج، سبب دوام و پایداری نسل است و بقای بشر به آن وصل است. این، قانون نظام آفرینش است و بر کل هستی، حاکم می‌باشد»[۸]. با توجه به این تعاریف در مورد ازدواج، می‌توان گفت علاوه بر کارکرد تولیدمثل و فرزندزایی، هدف والاتری در ازدواج نهفته است و آن برطرف شدن نقص‌های وجودی هر یک از زوجین و تکامل آنهاست. از این رو تعریف ازدواج چنین است: ازدواج، قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل جهت زندگی خانوادگی است که آدمی در سایه آن در خط سیر معین و شناخته شده‌ای از زندگی قرار گرفته با آن به کمال می‌رسد.

بشر در طول تاریخ، در امر ازدواج، گاه راه افراط را پیموده و گاه به تفریط کشیده شده است؛ چنان که گروهی بدون توجه به کارکردهای مثبت ازدواج، آن را سرکوب کرده‌اند و معتقدند روابط جنسی به هر صورتی که باشد، منافی با کمال انسانی است. بودائیان، راهبان، پدران کلیسا و برخی فرقه‌های دیگر را می‌توان از این دسته شمرد. گروهی دیگر در رویکردی کاملاً متفاوت، تمامی عقده‌های روحی بشر را ناشی از سرکوب تمایلات جنسی و تنها راه سلامت روانی را ارضای بی‌قید و شرط غریزه جنسی دانسته‌اند[۹]. در حالی که تشکیل خانواده، راه میانه‌ای است که هم به نیاز فطری و غریزه جنسی پاسخ مثبت می‌دهد و هم با هدایت آن در بستری قانونی و ضابطه‌مند، از طغیان این غریزه که مانع اصلی شکوفایی استعدادهای فطری انسان است، جلوگیری می‌کند.[۱۰].

منابع

پانویس

  1. «أَنْكِحُوا الْأَكْفَاءَ وَ انْكِحُوا فِيهِمْ وَ اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ»؛ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۹.
  2. حسینی‌زاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۳۶.
  3. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۱، ص۲۴۷.
  4. حسینی‌زاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۴۳.
  5. فرهنگ معین، ذیل واژه ازدواج.
  6. امامی، حقوق مدنی، ج۴، ص۲۶۸؛ کاتوزیان حقوق خانواده، ج۱، ص۲۰.
  7. شایان مهر، دائرةالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی، ص۵۹.
  8. ملک محمودی الیگودرزی، راهنمای ازدواج، ص۲۲.
  9. فروید، تجزیه و تحلیل روانی جنسی، ترجمه و اقتباس: علی دشتستانی، ص۷۳.
  10. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۲۳.