نفی بردهداری در معارف و سیره معصوم
برخورد با مسئله بردگی در سیره معصومان(ع)
در گذشته یکی از نتایج جنگها در تمام دنیا بهبردهگرفتن نیروهای شکستخورده دشمن بوده است. برابر دستور اسلام، مسلمانان فقط دشمنان غیرمسلمان، مشرک و کافر را به بردگی میگیرند. اگر دو گروه مسلمان با یکدیگر جنگ کنند، بهبردهگرفتن اسیران آنان روا نیست و این سیره مسلّم امیرالمؤمنین علی(ع) است که شیعه و سنی آن را پذیرفتهاند و در ادامه بیان خواهد شد. بدان جهت که منشأ بردگی جنگ است، درباره بردگی در بحث از سیره نظامی سخن میگوییم. قبل از اسلام در تمام دنیا رسم بود که افراد اسیر در جنگ را برده میگرفتند و از آنها برای کار و تلاش استفاده میکردند یا آنان را به دیگران میفروختند و بردگان تابع مقرراتی پذیرفتهشده بودند که برخی را صاحب آنها تعیین میکرد و حقوقی برای بردگان، از زن و مرد، قایل نبودند. بر اساس این قاعده، گاهی افراد به منطقهای حمله میکردند و مردم آنجا را به اسارت و بردگی میگرفتند. با وضعیت اجتماعی و افکار عمومیای که بر اوضاع جهان آن روز حاکم بود، اسلام امکان اصلاح سریع این تفکر را غیرممکن دانست و بهناچار وضع موجود را نفی نکرد؛ بلکه به اصلاح تدریجی آن همت گماشت. اسلام برای این حرکت اصلاحی خود اقداماتی انجام داد:
- حقوقی خاص برای بردگان قایل شد و به جهت اینکه آنان در اختیار اربابان خود بودند، کیفرهای آنان را در شرع نصف کیفر افراد آزاد غیربرده قرار داد[۱].
- به مسلمانان دستور داد با آنان خوب رفتار کنند[۲]؛ معصومان خود نیز با آنان با رفق و مدارا برخورد میکردند و حتی آنان را بر خود مقدم میداشتند. امیرالمؤمنین(ع) جامه بهتر را به غلامش قنبر میداد[۳].
- مسلمانان را به آزادکردن بردگان سفارش میکرد و میگفت با آزادکردن یک نفر، خداوند اعضای بدن انسان را از آتش رها میسازد[۴]. این آزادی گاهی بعد از مرگ مولاست که به غلام آزادشده مُدبّر گفته میشود[۵]. گاهی با نگارش قرارداد مکاتبه است که اگر برده به مقدار تعیینشده در قرارداد پول تهیه کند، آزاد میشود[۶]. ابننبّاح، مؤذن امیرالمؤمنین(ع)[۷]، با قرارداد مکاتبه آزاد شد[۸].
- کفاره واجب برخی گناهان و خطاها را آزادکردن بردگان قرار داد؛ مانند کفاره سوگند[۹]، کفاره خوردن عمدی روزه[۱۰] و کفاره ظهار[۱۱]. با این حکم، جمع بیشتری از بردگان به آزادی اجتماعی دست پیدا میکردند.
- در مواردی بردگان بهاجبار آزاد میشوند؛ مثلاً اگر پدر یا مادر، بردۀ فرزند خود قرار گیرند، چون شخص مالک پدر و مادر نمیشود، آزاد خواهند شد[۱۲]؛ به همین جهت امام علی(ع) در وصیتنامه خود، کنیزان حامله خود را حق فرزندشان دانست[۱۳]. اگر بخشی از برده آزاد شود، مثلاً یکسوم آن، این آزادی به بقیه موارد، سرایت میکند[۱۴]. بردهای اگر نابینا و زمینگیر شد، خودبهخود آزاد میشود[۱۵].
اساساً در کتب اربعه «کتاب عتق»[۱۶] یا «باب العتق»[۱۷] آمده، همچنین در بیشتر کتابهای فقهی[۱۸]؛ یعنی کتاب چگونگی آزادی بردگان و از عنوان «کتاب مملوک» یعنی بردگی و بردهداری در فقه شیعه کمتر استفاده شده است.
معصومان خود نیز بسیاری از بردگان را میخریدند و آزاد میکردند و در تاریخ کمتر مییابیم یا اصلاً نمیبینیم که معصومی بردهای را بفروشد؛ بلکه با خرید بردگان و تربیت آنان، پس از مدتی، آنها را آزاد میکردند. در روایت است که امام علی(ع) با تلاش و کسب درآمد با کار دستی، هزار برده را آزاد کرد[۱۹]. امام علی(ع) در وصیتنامه خود تعدادی از بردگان خود را بهطور مشروط آزاد کرد. بردگانی را که مسئول بخشی از منطقه ینبع بودند، بعد از پنج سال کار در مزرعه[۲۰]- که گویا نخلها دیگر نیازی به مراقبت نداشته باشند - آزاد کرد. حضرت در همین وصیتنامه تمام کنیزان خود را آزاد کرد و کسانی را که آبستن بودند، سهم فرزندانشان قرار داد و فرمود در صورتی که فرزندانشان بمیرند، آزاد خواهند شد[۲۱]. امام سجاد(ع) کنیزی که ابریق را به صورت حضرت زد و به ایشان آسیب رساند، آزاد کرد[۲۲]. معصومان(ع) گاهی شرط آزادی بردگان را مسلمانشدن آنان قرار میدادند؛ همانگونه که امام صادق(ع) غلام سندی خود را به این شرط آزاد کرد و قرارداد آن را نوشت و برخی باورهای اسلامی را در آن قرارداد گنجاند[۲۳].[۲۴].
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۳۴؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۴.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۲۱: «وَ أَحْسِنُوا إِلَى النِّسَاءِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ».
- ↑ ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ص۶۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۸۰: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَقُولُ مَنْ أَعْتَقَ نَسَمَةً صَالِحَةً لِوَجْهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَفَّرَ اللَّهُ عَنْهُ مَكَانَ كُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْواً مِنَ النَّارِ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۸۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۸۵.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۸۷؛ محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۲، ص۲۳۷.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۵۱.
- ↑ ﴿لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمیکند اما از سوگندهایی که آگاهانه خوردهاید باز میپرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود میدهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچیک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میگرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۰۱.
- ↑ ﴿فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ «و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۴.
- ↑ شیخ طوسی، الخلاف، ج۶، ص۳۶۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۹، ص۱۴۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۸۲؛ شیخ طوسی، الخلاف، ج۶، ص۳۵۹.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۸۹؛ شیخ طوسی، الخلاف، ج۶، ص۳۶۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۷۷؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۸، ص۲۱۶؛ همو، الإستبصار، ج۴، ص۲.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۱۳؛ همو، المقنع، ص۴۵۹.
- ↑ ر.ک: شیخ مفید، المقنعه، ص۵۴۷؛ حمزة بن عبدالعزیز دیلمی سلار، المراسم العلویة و الأحکام النبویه، ص۱۸۹؛ شیخ طوسی، الخلاف، ج۶، ص۳۵۷؛ ابنبراج، المهذب، ج۲، ص۳۵۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۴؛ ج۸، ص۱۶۳-۱۶۴؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۲۶؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج۲، ص۶۲۴: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) أَنَّ عَلِيّاً(ع) أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ كَدِّ يَدِهِ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۷۹: «أَوْصَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) فَقَالَ إِنَّ أَبَا نَيْزَرَ وَ رَبَاحاً وَ جُبَيْراً عَتَقُوا عَلَى أَنْ يَعْمَلُوا فِي الْمَالِ خَمْسَ سِنِينَ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۹، ص۱۴۸.
- ↑ قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج۳، ص۲۵۹.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۸۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۴۹