آیا خروج سفیانی از فتنههای سال ظهور است؟ (پرسش)
آیا خروج سفیانی از فتنههای سال ظهور است؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
آیا خروج سفیانی از فتنههای سال ظهور است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- آیتالله محمد جواد خراسانی، در کتاب «مهدی منتظر» در اینباره گفته است:
- « از فتنههای بزرگ خروج سفیانی است و بلای او از همه شدیدتر و اخبار درباره او از همه بیشتر و در چند خبر او را از علائم حتمیه شمرده، هم به معنی حتمی الوقوع و هم حتمی العلامة و پیش گذشت که خروج او و یمانی و خراسانی در یک روز و یک ماه و یک سال خواهد بود. وصف و تفصیل او در اخبار بسیار است ولی از باب اختصار و احتراز از تکرار ملخص مضمون همه را نقل میکنم، آنچه ذکر میشود از امیر المؤمنین (ع) و حضرت باقر و حضرت صادق (ع) است.
- خروج او در ماه رجب بعد از خسف قریهای از قراء دمشق و بعد از اختلاف دو رایت در شام که پیش گذشت خواهد بود، محل خروجش وادی یابس است از اراضی شام، یا به اعتبار خشکی آن زمین از گیاه او را یابس گویند و یا به اعتبار اینکه قبلا دریا بوده و خشک شده. نام او عثمان، پدرش عنبسة یا عیینة از اولاد عتبة بن ابی سفیان زاده هند جگرخوار خبیثترین مردم است، هرگز عبادت خدا نکرده و مکه و مدینه را ندیده، خباثت او به حدی است که مادر بچه خود را زندهبهگور میکند از ترس اینکه مبادا امر او را فاش کند، در هنگام خروجش صلیب طلا در گردن خواهد داشت (بشر بن غالب گفت: از بلاد روم خواهد آمد به زی نصرانیت، در گردنش صلیب خواهد بود). (معلوم میشود پشتیبانش روم است) او مردی است سفید مایل به سرخی، چهار شانه، مهیب صورت، بزرگ جمجمه، در صورت او اثر آبله ظاهر است، چون او را ببینی گمان میکنی که اعور است (یعنی یک چشم او چنان تنگ و ریز و نابینا است که چون او را ببینی ابتداء گمان میکنی یکچشم است). تمام دوران او از ابتداء خروجش تا هنگام کشته شدنش ۱۵ ماه خواهد بود. در اول خروجش حمله به شام کند و با رایت اموی و حسنی و قیسی بجنگد تا اینکه شام را صاف کند و مرکز خود قرار دهد و این در مدت سه ماه خواهد بود، پس تسلط او بر شام یک سال خواهد بود، پس سه ماه از آن را به اطراف بپردازد تا آنکه پنج ولایت را متصرف شود، دمشق و حمص و فلسطین و اردن و قنسرین و پس از آن نه ماه دیگر مالک خواهد بود. به این تفصیل رفع اختلاف از اخبار میشود که در بعضی مدت ملک او را بعد از پنج ولایت نه ماه و بعضی حمل یک شتر یاد کرده است.
- اهل شام مطیع و منقاد او شوند و با او خروج کنند، به جزء طائفهای که بر حق مقیم گشتهاند، خداوند آنان را نگه میدارد از خروج با وی مگر عدهای که با وی به ظاهر خارج شوند نه به قصد متابعت و چون به حضرت مهدی (ع) رسند از لشکر او خارج و به لشکر آن حضرت ملحق شوند.
- تا یکی دو ماه آسیب او به اهل حق نمیرسد، گرفتار جنگهای داخلی و جنگ با احزاب است، اما پس از آن هیچ همتی ندارد به جز مبارزه با اهل دین و معاندت او از همه بیشتر با آل محمد (ص) و شیعه است، پس چون پنج ولایت را متصرف شود و داخله خود را امن کند دو لشکر جرار با رایتهای سرخ و به روایتی سبز تنظیم کند، یکی برای گرفتن عراق و دیگر برای حجاز، اما لشکری که به عراق میفرستد صد و سی هزار است، چون به قرقیسا عبور کنند در آنجا جنگ بهپا باشد. پس با بنی العباس و ترک و روم و مغربی بجنگند و بر همه فائق شوند تا اینکه صد هزار از جباران را بکشند، پس آن لشکر بیابند و در روحاء و فاروق که موضعی است در دو راهی حجاز و عراق اردو زنند و از آنجا لشکری، هفتاد هزار یا شصت هزار برای بغداد و کوفه حرکت دهند، پس از ناحیه هجر متوجه عراق شوند و به هر قریه و آبادی که رسند دست به قتل و غارت زنند تا به بصره آیند، بزرگان آن را بکشند و حریمشان را اسیر کنند پس رو به بغداد آورند، اما اهل او به شدت با ایشان مبارزه کنند و عاقبت آنان را برگردانند (حذیفه گفت: بیش از سه هزار نفر بکشند و بیش از صد زن را فضیحت کنند و سیصد پهلوان بزرگ را از بنی العباس بکشند).
- سپس رو به کوفه آورند و در نخیله موضع قبر هود فرود آیند و در روز زینت (یعنی روز عید) بر اهل کوفه هجوم کنند. پس از اهل کوفه میکشند و به دار میزنند و اسیر میکنند، پس مردی از موالی اهل کوفه با عده ضعیفی بر ایشان خروج میکند، لشکر سفیانی او را با یارانش بین حیره و کوفه میکشند. پس رحل خود را در رحبه کوفه میافکنند و منادی ندا میکند هرکس سر یک شیعه علی بیاورد هزار درهم برای او است، پس همسایه بر همسایه خود سعایت میکند و میگوید این از ایشان است، پس گردن او را میزنند و هزار درهم میگیرد.
- در آن روز مردی که صاحب برقع باشد (چفیه) از اولاد زنا است در میان شیعیان با ایشان مراوده دارد و همه را میشناسد و شیعیان به حقیقت او آگاه نیستند او یکیک را معرفی خواهد کرد، امارت و حکومت در عراق در آن زمان در اولاد زنا باشد و امیر ایشان جبار عنیدی خواهد بود که او را (از شیطنت و طراری) کاهن ساحر گویند، با پنج هزار از کهنه خود (شیاطین) از بغداد برای دفع و معارضه ایشان حرکت کند، تا اینکه بر جسر کوفه هفتاد هزار کشته شوند، بهحدی که مردم سه روز از آب فرات خودداری کنند از بسیاری خون و گند و تعفن اجسام که در شط ریخته شود.
- پس هفتاد هزار باکره از کوفه اسیر کنند اما از آنها کشف قناع نکنند و دستی به آنها نزنند و همه آنها را در غری یعنی نجف جمع کنند، اما طولی نکشد بلکه آن روز شام نشود که سواران یمانی و خراسانی از دو طرف مانند دو اسب مسابقه برسند و اسیران را باز ستانند (حذیفه گفت: پس ایشان را تعقیب کنند و همه را بکشند که یک نفر رای خبرگزاری از دست ایشان نگریزد).
- و اما لشکری که به سوی مکه و مدینه فرستد، دوازده هزار از سواران متوجه مکه شوند، امیر ایشان مردی است از بنی امیه که او را خزیمة گویند، چشم چپ او مطموس است (خشکیده و چسبیده به هم یا کور و نابیناست) بر چشم او طفره غلیظی است (یک پلک او به بالا جسته یا تخم چشمش بیرون جسته) مردان را مثله میکند، گوش و بینی و دست میبرد، رایت او به هرجا حمله کند برنمیگردد، میآید تا وارد مدینه شود (حذیفه گفت: سه روز و سه شب غارت کنند) در خانهای که او را خانه ابوالحسن اموی گویند، امیرشان نازل شود، پس عدهای از زنان و مردان (آل محمد) را در آن خانه حبس کند. (در "ملاحم و فتن": شمشیر را در قریش میگذارد و از ایشان میکشد و دو خواهر و برادر را که نامشان علی و فاطمه است میکشد و بر در مسجد به دار میزند) قبل از ورود ایشان مهدی (ع) و وزیرش منصور در مدینه باشند و چون لشکر ایشان وارد مدینه شود، آن حضرت با وزیرش به سمت مکه فرار کنند، پس آن لشکر به عقب ایشان به سوی مکه متوجه شوند، چون به بیابان سفید که او را بیداء گویند برسند، همه لشکر یک مرتبه خسف شوند، نماند از ایشان مگر دو برادر یا سه نفر برای خبرگزاری که صورتهاشان به پشت برمیگردد، پس یکی به مکه آید و به امام (ع) خبر دهد درحالیکه صورت او برگشته باشد. بقیه شرح در کیفیت ظهور.
- حدود تعدی و تجاوز سفیانی بعد از شامات، عراق است و از حجاز خصوص مدینه و چون بیشتر هم او کشتن شیعه است، لهذا فرمودند: در وقت خروج او در مدینه و در عراق نمانید، فقط مردان از او رو پنهان کنند و یا از شط فرات عبور کنند، حتی در سواد کوفه و قراء آن نباشند و اما زنان پس بر ایشان باکی نیست، اگرچه نبودنشان بهتر و از اسارت مختصر هم محفوظند و اما مکه محل اجتماع است، در آنجا یأسی نیست و از موضع دیگر ایمنتر است[۱]. و اما جنگ حضرت صاحب با سفیانی و کشتن آن حضرت، او را در کیفیت ظهور خواهد آمد»[۲].
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ منتخب الاثر، ص ۵۶۵، ح ۱۱؛ غیبت طوسی، ص ۴۶۱، ح ۴۷۶.
- ↑ خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۱۹۴-۲۲۲.