نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۳۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۳۱ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فقر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
لغت شناسی
فقر در لغت، بهمعنای شکسته استخوان پشت و به مفهوم حاجت و نیاز است. فقیر شخص نیازمند است. احتیاج را از آنرو فقر گفتهاند که به منزله شسته شدن فقار ظهر (ستون فقرات) است. فقر، بهمعنای ناداری، تهیدستی و تنگدستی نیز آمده است.
واژه فقر از مفاهیمی است که معانی مختلف دارد. گرچه فقر اقتصادی امری مذموم و نکوهیده است، اما فقر در مفاهیمی میتواند ارزش تلقی شود.
میدان معنایی فقر در نهج البلاغه به دو مفهوم مذموم و غیرمذموم تقسیم میشود. فقر مذموم فقری است که امام (ع) با آن به مبارزه برخاست و با برنامهریزی در دوران حکومتش برای رفع آن کوشید. مصادیق فقر مذموم عبارتاند:
فقر روحی و معنوی:انسان آمیزهای از جسم و روح است و اگر از نظر روحی تقویت نشود، دچار فقر معنوی خواهد شد، که همان فقرنفس، قلب و روان است. فقرنفس عبارت است از حرص و آزی که نفس دارد. امام علی (ع) فقرنفس را بدترین فقر میداند.
فقرفرهنگی (علمی): بروز فقر اقتصادی در جامعه در نهایت به فقرفرهنگی میانجامد. اینگونه فقر آثار درازمدتی در زندگیانسانها برجای میگذارد که مدتها پس از فقر باقی میماند و در جامعه حیات پیدا میکند و رهایی از آن بسیار مشکل است. تعصبها، خودپسندیها، لجاجتورزیها، پایبندی به سنتها و روشهای نابخردانه نیکاکان از این فقر ناشی میشود. امام علی (ع) فقرفرهنگی را درد بیدرمان و بیماری علاجناپذیر برمیشمرد. همچنین بدترین مصداق فقر را نادانی میداند. در نهج البلاغه نیز میفرماید: هیچ بینوایی چون جهل [نیست][۳].
فقر غیرمذموم:فقر در مفهوم دیگر امری غیر مذموم است. در تعالیمدین به این معنای فقر نیز توجه شده است:
فقر در معنای سادگی: گاهی مراد از فقر، یک نوع سادگی در زندگی و مبارزه با تجملپرستی، همراه با آزادگی و بیداری است. فقراولیای الهی به این معناست. آنها با انتخاب این شیوه، در حقیقت مبارزهای بیامان با زراندوزی، فخرفروشی، خودبزرگبینی و تجملگرایی را در پیش میگیرند؛ همان مضمونی از فقر که پیامبر اکرم آنرا فخر خود میپنداشتند.
سستی و تنبلی و بیکاری: یکی از مهمترین حلقههای پیوند میان دنیا و آخرت، اصل تناسب تلاش و پاداش است. این اصل در دنیا نیز نقش اساسی دارد. انسانهاسست و تنبل و بیکار درِ نعمتها را به روی خود میبندند و بهتدریج به فقرمبتلا میشوند. افزایش بیکاری و کاهش در پوشش نیازهای اساسی هر یک بهطور مستقیم در میزانفقر تأثیر دارند. امام علی (ع) میفرماید: هر کس تن به سستی دهد حقوق را پایمال کند[۵].
کوتاهی ثروتمندان در انجام وظیفه خود: تمام عوامل پدید آمدن و گسترش فقر را نمیتوان به فقیران نسبت داد. به کار بردن روشهای نادرست به وسیله اغنیا نیز موجب پیدایی فقر میشود.
انباشته شدن ثروت نزد توانگران و ثروتمندان:امام علی (ع) میفرماید: همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمایهداران قرار داده است، پس فقیری گرسنه نمیماند جز به کامیابی توانگران و خداوند از آنان درباره گرسنگی گرسنگان خواهد پرسید[۷].
بخل:بخل آن است که شخص بخیل نتواند دیگری را به حالت نعمت و ثروت مادی و معنوی ببیند، چه رسد به آنکه خود احسان و انفاق کند. این افراد با به کار نگرفتن سرمایه خود نهتنها خویش را از دستیابی به سود محروم میکنند، بلکه با بیحرکت شدن چرخه سرمایهگذاری و در نتیجه ظهوربیکاری، فقر را برای جامعه به ارمغان میآورند، از سوی دیگر از جهت مصرف، بخل، توانمندان را وادار میکند تا نیاز حاجتمندان را برطرف نکنند و از مسئولیت خود سرباز زنند. امام میفرماید: بخل ورزیدن کانون تمام عیبها و مهاری است که انسان را بهسوی هر بندی میکشاند.[۸].
احتکار و گرانفروشی بازرگانان: این عمل اغلب بهمنظور کسب سود بیشتر در اوضاع نابسامان اقتصادی صورت میگیرد. مالکیت در اسلام بهمعنای اختیار تام و کامل نیست و انسانها نمیتوانند هرگونه که بخواهند و بیهیچ مسئولیتی در اموالتصرف کنند. امام (ع) میفرماید: در میان بازرگانان کسانی هستند که تنگنظر و بدمعامله و بخیل و احتکار کنندهاند که تنها با زورگیی به سود خود میاندیشند و کالا را به هر قیمتی که میخواهند میفروشند... پس، از احتکار جلوی کن[۹].
ربا: سرمایهدار با به کارگیری سرمایه بدون کار و استفاده از بهره پول، ثروتها میاندوزد و گروه زیادی را تهیدست میسازد. اموال مانند خون باید در یک سیستم و نظام متعادل و متوازن اقتصادی در تمام اندام اجتماع جریان یاد و در هر جا نیاز انسانها را برآورده سازد. اما در نظام ربوی در عضوی از اندام اجتماع متراکم میشود و دیگر اعضای دچار کمخونی یا بیخونی میشوند. بنابراین فساداموال که علتتحریمربا شمرده شده است ناظر به اموالجامعه و مردمی است که روابط ربوی میان ایشان حاکم باشد. قرآن کریم میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقی مانده است واگذارید[۱۰]. امام علی (ع) نیز میفرماید: لعنت کرد پیامبرربا را و خورنده آن و دهنده آن را و فروشنده و خریدار و نویسنده آن را.
مدیریت غیر متخصص (ناواردان و کمفهمان):امام رضا (ع) نابسامانی، بیعدالتی، تبعیض و فقر را به عللی نسبت میدهد که از آن جمله به کار گماردن جاهلان و ناآگاهان و غیر متخصصان است. امام علی (ع) نیز بدیتدبیر را علتفقر میپندارند.
انحصار منابع در دست طبقه خاصی از مردم:ظلم و حاکمان برای برتری دادن گروهی خاص بر توده مردم سبب تمرکز امکانات جامعه در نقطهای خاص و فقیر شدن دیگران خواهد شد. این گروه که معمولاً از نزدیکانحاکمان ستمکارند با جمعآوری اموال از قرار گرفتن فقیران در چرخه گردش درآمد جلوگیری میکنند. امام میفرماید: از این اندوهناکم که بیخردان و تباهکاران این امت امور آنان را بهدست گیرند و مالخدا را بین خود دست به دست بگردانند و بندگان او را محروم و برده خود کنند[۱۲].
نظام مالیاتی ناکارآمد: اگر مالیاتها پرداخت و جمعآوری شوند، اما دولت در تخصیص بهینه آن برای آبادانی کوتاهی کند، فقر در جامعه نفوذ میکند. امام علی (ع) نیز میفرماید: حاکمی که مالیات بگیرد اما به آبادانی نپردازد، کشور را نابود و مردم آن را هلاک میکند[۱۳].
پدیده فقر آثاری را از خود برجای میگذارد: ضربه به کرامت انسانی و ریخته شدن آبروی انسان: کیان وجودی انسان گاهی به خاطر طلب درهم میشکند. خواستن، دلیل بر احتجاج است و نشانه فقر و نداری. گاهی یک آبرو در گروه درخواست قرار دارد و با گشودن دست نیاز، آن آبرو بر باد میرود. امام علی (ع) میفرماید: آبروی تو آبی است بسته و با سؤال و درخواست، قطرهقطره میریزد. بنگر که قطرات آبرو را پیش چه کسی میریزی[۱۴].
پریشانی فکر: روانشناسان در نتیجه پژوهشهای خود، دریافتهاند که فقر و نابسامانی و عدم تأمین اجتماعی طبقات پایین جامعه میتواند در ایجاد بیماریهای روانی مؤثر باشد. علی (ع) میفرماید: همانا فقر و تهیدستی موجب تحیر و پریشانی عقل میشود[۱۶].
انزوا: کسی که فقیر است از طرفی باید شبانهروز بهدنبال پیداکردن لقمهنانی برای سد جوع خود و خانوادهاش باشد و از طرفی به علتخرد شدن شخصیتش نمیتواند حضوری فعال در جامعه داشته باشد. امام (ع) میفرماید: ثروتمندی در غربت، مانند در وطن بودن است و تهیدستی در وطن، غربت است[۱۷].
ناتوانی در ارائه فکر و اندیشه: چون جامعه شخص فقیر را پست و حقیر میشمارد، هنگامی که بخواهد از خود دفاع کند، زبانش را یارای دفاع از خود نیست و در نتیجه از بیان حق خود باز میماند. علی (ع) میفرماید: فقر و نداری، انسان زیرک را در بیان دلیلش لال میکند[۱۸].
قناعت: هیچ گنجی بینیازکنندهتر از قناعت و برای فقرزدایی و از بین بردن تنگدستی، هیچ مالی بهتر از رضایت دادن به روزی نیست[۲۰].
صله رحم:صله رحم، عاملی برای رشد و افزایش مال است؛ افزایش، چه از نظر ارزیابی ذهنی و چه از نظر عینی در خارج از ذهن. امام (ع) میفرماید: صله رحم مایه فزونی مال است[۲۱].
تنظیم خانواده:خانواده نقش مؤثری در تنظیم ساختار نیازهای فردی دارد. هر چه تعداد اعضا بیشتر باشد، نیازهای مادی بیشتر است و برای برطرف کردن آنها باید بیشتر تلاش کرد. از سویی هر انسانی توان محدودی برای کار و تلاش دارد. بنابراین پرشمار بودن خانواده باعث عدم موفقیت در مبارزه با فقر است. امام علی (ع) میفرماید: آن را که نانخور کم است یکی از دو توانگری برایش فراهم است[۲۲].
کار: در نگاه دین، شانس و اقبال، ایام هفته، سال و ستارگان هیچگونه دخالتی در سرنوشت انسان ندارند و فقر یا ثروت را برای فردی رقم نمیزنند. در بینشدین، سرنوشت هر فرد و جامعهای تغییرپذیر و وابسته به اقدامی است که وی انجام میدهد. از دیدگاه امام علی (ع)، فرد و جامعهای که راحتطلبی و سستی و کمکاری آنها را از رشد و پیشرفت بازداشته است، پیشینه درخشان نمیتواند آنها را از انواع امکانات بهرهمند سازد و در کانال رشد و توسعه قرار دهد و سرعت بخشد. هر قدر ملتی در وادی کار و تلاش کوشاتر باشد، درصد دستیابی به کمالهای مطلوب در آن بیشتر است. از اینروست که اسلام توصیه میکند انسانها فرصت را غنیمت شمارند و از کار و تلاشغفلت نورزند.
پرداخت وام (قرض): پرداخت وام به نیازمندان نوعی جهاد مالی است که میتواند بهصورت اهرمی برای تحقق جامعل مطلوب اسلامی درآید. قرض دادن وظیفهای است بر دوش ثروتمندان جامعه و صاحبان اندوختههای مالی در راستای حفظ نوع انسانی از فشار و برخورداری از جامعه سالم. امام علی (ع) وامدهی در زمان برخورداری از امکانات را بهمثابه غنیمتی برمیشمرد برای روز نیاز[۲۳].
خمس و زکات:تشریعخمس و زکات، قانون مقدسی برای تعدیل زندگی طبقات مختلف است. برنامه زکات که در اسلام پیشبینی شده، یک برنامه مالیاتی برای تأمین مخارج فعالیتها و مدیریتدولت نیست، بلکه روشی است برای ایجاد توازن درآمد جامعه تا جایی که برای همه افراد رفاه نسبی تأمین شود. شهید صدر در کتاب اقتصادنا معتقد است برای آنکه پرداخت زکات شکل زنندهای پیدا نکند و آبروی کسانی را نریزد و فقیر را از کار بازندارد، میتوان زکات و خمس را به شکل بیمههای اجتماعی درآورد. به این ترتیب پرداخت آبرومندانه میشود و ضررهای بخشش رایگان به بار نخواهد آمد. قرآن کریم میفرماید: و بدانید هرگونه غنیمتی بهدست آورید از هر چه باشد یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان و یتیمان و تنگدستان و در راه ماندگان است...[۲۴].