ازدواج امام مهدی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • محوری که پیرامون زندگی شخصی و کیفیت معیشت امام زمان (ع) مطرح است، مسأله ازدواج و زن و فرزند حضرت است. سه احتمال وجود دارد:
  1. اساسا حضرت ازدواج نکرده است؛
  2. ازدواج انجام گرفته، ولی اولاد ندارد؛
  3. ازدواج کرده و دارای فرزندانی نیز هست.
  • اگر احتمال اول را بپذیریم، لازمه‌اش این است که امام معصوم (ع) یکی از سنّت‌های مهم اسلامی را ترک کرده باشد و این با شأن امام سازگار نیست. اما از طرفی دیگر چون مسأله غیبت، اهم است و ازدواج مهمّ‌، ترک ازدواج با توجه به آن امر مهم‌تر، اشکالی را ایجاد نمی‌کند. اما احتمال دوم که اصل ازدواج را بپذیریم بدون داشتن اولاد، جمع می‌کند بین انجام سنت اسلامی و عدم انتشار مکان و موقعیت حضرت. اما باز این اشکال باقی است که اگر قرار باشد، آن حضرت شخصی را به‌عنوان همسر برگزیند، یا باید بگوییم که عمر او نیز مانند عمر حضرت طولانی است که بر این امر دلیلی نداریم، یا این‌که بگوییم مدتی با حضرت زندگی کرده و از دنیا رفته است که در این صورت، حضرت به سنت حسنه ازدواج عمل کرده و پس از آن، تنها و بدون زن و فرزند زندگی را ادامه می‌دهد.
  • احتمال سوم آن است که آن حضرت ازدواج کرده و دارای اولاد نیز هست و اولاد آن حضرت نیز فرزندانی دارند. این مسأله، افزون بر آن‌که دلیل محکمی ندارد، اشکال اساسی آن این است که این‌همه اولاد و اعقاب، بالاخره روزی در جست‌وجوی اصل خویش می‌افتند و همین کنجکاوی و جست‌وجو، مسأله را به جایی باریک می‌کشاند که با فلسفه غیبت حضرت، سازگار نیست[۱]. ما در این‌جا روایات و ادلّه‌ای که وجود همسر و فرزند برای حضرت را اثبات می‌کند می‌آوریم، اما صحت‌وسقم بسیاری از آن‌ها در جای خود بحث شده و در بسیاری موارد، سخن از احتمال است که استدلال با آن، تمام نیست. در رابطه با همسر یا همسران حضرت، تنها یک روایت است که سرنخی به دست می‌دهد و آن روایتی است که مرحوم کفعمی در کتاب شریف مصباح، نقل کرده است. براساس آن، همسر حضرت یکی از دخترهای ابی لهب است[۲]. و در رابطه با اولاد آن حضرت روایاتی هست که از جمله آن‌ها روایت انباری است که مرحوم مجلسی در بحارالانوار آن را آورده و روایتی طولانی است[۳]. البته بسیاری از بزرگان، از جمله مرحوم آقا بزرگ تهرانی -صاحب الذریعه- در داستان انباری تردید کرده‌اند. محمد بن مشهدی در کتاب "مزار" از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمود: گویا نزول قائم را با اهل و عیالش در مسجد سهله می‌بینم"[۴]. مرحوم مجلسی نیز بابی را به خلفاء و اولاد حضرت مهدی (ع) اختصاص داده است. علاوه بر روایات، برخی دعاها نیز که از ائمه معصومین (ع) صادر شده و یا از ناحیه مقدسه رسیده است، دلالت دارند که برای حضرت، اهل و عیال و فرزندانی هست.
  • در این دعاها تعبیر "وُلد"، "ذُریه"، "اهل بیت" و "آل بیت" به کار رفته است. در آخرین فراز از صلواتی که از ناحیه مقدسه صادر شده چنین می‌خوانیم: "وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ وَ وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِي أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ"[۵] درود بی‌پایان خود را بر ولی‌ امرت و اولیای عهدش و پیشوایان از اولادش نازل فرما و بر عمر و اجلشان بیفزا. و در دعایی که امام رضا (ع) تعلیم فرموده که در عصر غیبت خوانده شود، چنین آمده است: "اللهمَّ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِيعِ رَعِيَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ... "[۶] خدایا! به او درباره خودش و اهلش و فرزندانش و امتش و همه رعیتش عطا فرما، آن‌چه را که دیده‌اش روشن و دلش مسرور گردد... [۷]. براساس داستان طولانی و معروف "انباری" نام فرزندان حضرت: طاهر، قاسم، ابراهیم، عبد الرحمن و هاشم است[۸][۹].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. چشم‌به‌راه مهدى، ص ۳۵۲
  2. نجم الثاقب، ص ۲۲۵.
  3. بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۲۱۳.
  4. نجم الثاقب، ص ۲۲۵.
  5. غیبة طوسى، ص ۱۰۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲.
  6. بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۳۳۲.
  7. سیماى آفتاب، حبیب الله طاهرى، ص ۳۶۴
  8. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۷۹ (خلاصه داستان انبارى در آن آمده است)
  9. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۹۳.