جاهلیت در قرآن
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جاهلیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- امروزه واژه جاهلیت بیان کننده اموری نادرست یا ناشایست است؛ ارزشها، باورها، آداب و عادات نادرستی که در برابر آموزههای پیامبر اکرم(ص) و دین اسلام قرار گرفت، مانند زنده به گور کردن دختران، برخی ازدواجهای زشت از جمله ازدواج مَقْت، جنگها و خونریزیهای قبایل، جایگاه منحط زنان در جامعه، پیروی کورکورانه از پدران، تبرّج و خودنمایی زنان و اموری از این دست همواره وضعیت جاهلی را به خاطر میآورند، در نتیجه مفهوم جاهلیت در رویارویی با مفهوم اسلام معنا یافته، به دوره ای خاص اطلاق میشود. چنین تصوری از معنای جاهلیت بی اشکال نیست، زیرا محدود ساختن صفات و عادات ناشایست به دوره، جغرافیا و مردم معینی، فاقد توجیه است، چرا که بشر همواره با صفات ناشایست همراه بوده و هست، از این رو آنچه اهمیت دارد دریافت معنای جاهلیت در کاربردهای عصر پیامبر است و دیگر کاربردها بیانگر معانی متأخر جاهلیت در گفتمانهای بعدیاند.
- حکم جاهلیّت، حمیت جاهلیّت، تبرج جاهلیّت و ظن جاهلیّت از معدود کاربردهای قرآنی واژه جاهلیتاند که تأمل در آنها چندان به وضوح معنا نمیافزاید و مشخص نمیشود که این واژه بیانگر چه معنایی است و آیا میتوان آن را معادل بدی، زشتی و مانند آنها دانست یا معنای متمایز آن بر هر امر نامطلوبی تطبیق پذیر نیست[۱].
جاهلیت در قرآن
- بسامد واژگان برگرفته شده از ماده جهل، در قرآن چندان فراوان نیست. از این ماده ۱۰ بار به صورت صفت فاعلی ﴿ الْجَاهِلِينَ﴾[۲] ۶ بار، ﴿ الْجَاهِلُونَ ﴾[۳] ۳ بار، ﴿ الْجَاهِلُ ﴾[۴] یک بار، ۴ بار به صورت مصدر ﴿جَهَالَةٍ ﴾[۵] و ۵ بار در ساخت فعل جمع ﴿ تَجْهَلُونَ﴾[۶] ۴ بار و ﴿ يَجْهَلُونَ﴾[۷] یک بار در قرآن استفاده شده است. این در حالی است که واژه علم و مشتقات بسیار متنوع آن در قرآن بیش از ۷۰۰ بار کاربرد یافته که بیانگر رواج گسترده آن است.
- در موارد فراوانی در قرآن، برای بیان مفهوم نادانی، ندانستن و بیاطلاعی، از نفی دانستن استفاده شده است؛ از جمله ﴿ بِغَيْرِ عِلْمٍ ﴾[۸]، ﴿ لَا عِلْمَ لَنَا ﴾[۹]، ﴿مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ﴾[۱۰]، ﴿ لَا يَعْلَمُ ﴾[۱۱]، ﴿ مَا يَعْلَمُهُمْ﴾[۱۲]، ﴿ لَا يَعْلَمُهُمْ ﴾[۱۳]، ﴿ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۴] و ﴿ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۱۵][۱۶]، از این رو ضرورتی برای کاربرد جهل وجود نخواهد داشت، مگر آنکه معنایی متفاوت را برساند.
- در دائره المعارف قرآن لیدن نیز مدخل جاهلیت به عصر نادانی ارجاع شده است[۱۷]. واژه جهل در متون اسلامی گاه در برابر عقل کاربرد یافته است؛ ولی با توجه به اینکه واژه عقل در مفهوم خرد کاربرد متأخری داشته و در پی عصر ترجمه آغاز شده، نمیتوان از کاربرد آن در صدر اسلام اطمینان داشت، زیرا مشتقات عقل در ادبیات جاهلی به مفهوم مهار و مهار زدن بوده است[۱۸].
- در کاربرد دیگری در صدر اسلام، ابوالحکم، از سران قریش در میان مسلمانان به ابوجهل شهرت یافت[۱۹]. در این کاربرد جهل در برابر حکمت قرار گرفته است که معنای آن در آن دوره، خودداری از کارهایی است که فساد در پی میآورد[۲۰]. حکمای عرب کسانی بودند که سخنانشان حکمت و درس زندگی تلقی میشد و در قالب شعر و ضرب المثل در سطح جامعه گسترش مییافت[۲۱].
- در قرآن کریم لقمان حکیم معرفی شده است. وی در وصیت خود به فرزندش، شرک را بزرگ ترین ستم معرفی کرد؛ به عبارت دیگر، لقمان حکیم در گفتمان وحی، دیگران را به توحید فرا میخواند و از این رو شرک منافی با حکمت خواهد بود﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[۲۲].در تورات نیز چنین کاربردی وجود دارد[۲۳]. علاوه بر معانی گفته شده، گلدزیهر و ایزوتسو جاهلیت را معادل توحش و در برابر حِلم معنا کرده اند[۲۴].
- توجه به این نکته اهمیت دارد که مصدر "جهالت" چه مفاهیمی را منتقل نمیکرده تا واژه جاهلیت که براساس قواعد ادبی مصدر جعلی است به کار رود. واژه جاهلیت تنها در آیات مدنی به کار رفته است؛ نخستین بار در آیه ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۲۵] و در شرح رخدادهای نبرد احد از این واژه استفاده شده است. این آیه درباره گروهی از مسلمانان سخن میگوید که در اندیشه خود هستند و گمان دارند در رویارویی با قریش کشته خواهند شد. آنان خواهان شرکت نکردن در این نبرد بودند؛ ولی از آن بیم داشتند که تصمیمشان با واکنشی ناخوشایند از سوی خدا همراه شود، از همین رو از پیامبر پرسیدند: آیا میتوانیم خواسته ای داشته باشیم؟ خداوند در پاسخ به آنان فرمود که این اللّه است که درخواست (امر) میکند؛ به عبارت دیگر در این آیه خداوند خود را متولی مؤمنان دانسته، از آنان میخواهد به خواستههای او تن دهند و نگرانی به دل راه ندهند. در این بخش از آیه، نگرش این افراد به خداوند نادرست و نگرشی جاهلی به شمار آمده است. بنا به گزارش کلبی، عرب پیش از اسلام، اللّه را آفریننده میدانست و در زندگی آنان نقش دیگری نداشت[۲۶]. در آیه ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۷]. نیز از زنان پیامبر خواسته شده تا در خانههای خود بمانند و زیباییهای خود را برای خودنمایی به دیگران نشان ندهند. خداوند در این آیه خودنمایی زنان را به جاهلیت نسبت میدهد و آن را نامطلوب میشمارد.
- در آیه ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۲۸] که از رخدادهای صلح حدیبیه و فتح مکه در سال هشتم سخن میگوید، سومین کاربرد جاهلیت صورت گرفته است. بر اساس روایات شأن نزولی، در ماجرای صلح حدیبیه قریشیان براساس تعصب قومی خود، انجام برخی امور را بر خود عار و ننگ میدانستند و از این رو با حرارت بر مواضع خود از جمله حذف الرحمن الرحیم و نیز حذف وصف رسول اللّه برای محمد از پیمان نامه حدیبیه پافشاری میکردند که این رفتار در سوره فتح، حمیت جاهلی خوانده شده است[۲۹]؛ ولی بر اساس گزارشی دیگر، قریش که پیامبر را قاتل پدران و برادران خود میدانست، حضور پیامبر را در مکه برای مراسم حج عار میشمرد، ازاین رو قرآن ممانعت قریش از انجام مراسم حج را حمیت جاهلی و نادرست میداند[۳۰].
- آخرین کاربرد واژه جاهلیت در آیه ﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾[۳۱] است. در این سوره از پیامبر خواسته شده در صورتی که اهل کتاب برای داوری نزد او آمدند بر اساس وحی میان آنان قضاوت کند و خواست طرفین را در نظر نگیرد؛ آن گاه تمایل متشاکیان به داوری جانبدارانه، داوری جاهلی دانسته شده و در برابر داوری الهی قرار گرفته است. مفسران در شأن نزول این آیه گزارشهایی متفاوت آوردهاند؛ بر اساس گزارشی قبیله یهودی بنی نضیر به دلیل برتری خود بر بنی قریظه که هر دو در یثرب زندگی میکردند، قراردادی را بر آنان تحمیل و دیه اعضای خود را بیش از دیه اعضای بنی قریظه تعریف کرده بودند. پس از مهاجرت پیامبر، در اختلافی میان این دو قبیله به داوری نزد پیامبر آمدند و بنی نضیر انتظار داشت جانب او در داوری رعایت شود و پیمان سابق تأیید گردد؛ ولی قرآن آن را نادرست دانست و پیامبر به برابری دیه آن دو قبیله حکم کرد[۳۲]. در گزارش دیگری آمده است که یهودیان داوری پیامبر را درباره دو زناکار یهودی نپذیرفتند که این آیه نازل شد[۳۳][۳۴].
ارتباط جاهلیت با عرب پیش از اسلام
- ساکنان شبه جزیره همچون دیگر جوامع، تحت تأثیر شرایط اقلیمی، اقتصادی، سیاسی و منطقه ای خود بودند، از این رو بررسی تاریخ آنان در دوره پیش از بعثت، به بررسی دولت و جوامع عرب پیش از اسلام و فرهنگ و تمدن آنان محدود میشود، چنان که برخی محققان معاصر چون جواد علی[۳۵]، صالح احمد العلی[۳۶]، هاشم یحیی الملاح[۳۷]، خلیل یحیی نامی[۳۸] و دیگران از دولتهای عرب پیش از میلاد مسیح چون دولتهای معین، قتبان، حضرموت در یمن، نبط در شمال شبه جزیره و جنوب شام، هاترا در شمال عراق و تدمر در بیابانهای میان عراق و شام و نیز دولتهای پس از میلاد مسیح چون دولت کنده، حبشیان و پارسها در یمن، دولت حیره در عراق و دولت غسانیان در شام سخن گفته و سپس وضع سیاسی، فرهنگی و تمدنی، اجتماعی و اقتصادی آنان را بررسی کردهاند، بدون آنکه در عنوان آثارشان از واژه جاهلیت بهره برند.
- البته به جز دولتهای عرب پیش از اسلام و جوامع آنها، بخشهایی از جمعیت شبه جزیره که تحت سلطه دولت مشخصی نبودند و به صورت کوچ نشینی در بیابانهای وسیع شبه جزیره زندگی میکردند، همواره در طول تاریخ از ثبت تحولات دور ماندهاند که اتفاقا در تاریخ صدر اسلام تحولات فراوانی را موجب شدند.
- مطالعات معاصر به گونهای سمت و سو یافته که تصویر منفی مفهوم جاهلیت را بر این بخش از جامعه تطبیق کنند و سنتهای نادرستی چون زنده به گور کردن دختران، خوردن حیوانات مرده، ازدواجهای نامشروع، خشونت و بیرحمی، خودخواهی و غرور، کینه و خونخواهی را که همگی در آیین جدید اسلام ناپسند و در میان آنان مشهود بوده از نشانههای جاهلیت بدانند. در این کاربردها واژه جاهلیت همواره در برابر واژه اسلام قرار گرفته، بیانگر دوره زمانی مشخص پیش از بعثت است.
- اشکالی که در این کاربرد پدید آمده آن است که همه آنچه به دوره جاهلیت نسبت داده میشود ناپسند نیست، از این رو از گذشته آثاری نوشته شده تا بیانگر این امر باشند و به عنوان نمونه هشام کلبی کتابی با عنوان ما کانت الجاهلیة تفعله و یوافق حکم الاسلام را نوشت[۳۹].
- اشکال دیگر این کاربرد آن است که بر بسیاری از امور ناپسند عصر پیش از اسلام، جاهلیت اطلاق نشده است؛ مانند گرفتن ربا، ازدواج با بیش از ۴ همسر و پرستش بت ها. البته در سدههای بعد برخی مفسران، شارحان و ناقلان، بنا به برداشت خود به بسیاری از عناصر تاریخی عرب پیش از اسلام صفت جاهلیت افزودند تا تصویری ناپسند از آن ارائه کنند؛ از جمله دعوت و تقاضای جاهلی[۴۰]، تکبر و تفاخر جاهلی[۴۱]، احوالپرسی جاهلی[۴۲]، عزاداری یا تشییع جنازه جاهلی [۴۳]، ازدواج جاهلی[۴۴]، اخلاق جاهلی[۴۵] و خرید و فروش جاهلی[۴۶].
- از سوی دیگر و همراه با همین کاربرد، برخی همچنان از این واژه برای بیان دوره پیش از اسلام استفاده کردهاند که در ساختار ترکیبی ... في الجاهلية" به کار رفته است. کاربرد اهل الجاهلية برای مردمان پیش از اسلام[۴۷]، ادرك الجاهلية[۴۸] درباره کسانی که بخشی از حیات خود را پیش از اسلام گذراندهاند، ايام الجاهلية[۴۹]، احاديث الجاهلية[۵۰]، اخبار الجاهلية[۵۱] و اشعار الجاهلية[۵۲] برای تاریخ و ادبیات عرب پیش از اسلام، مواسم الجاهلية[۵۳] برای گردهماییهای سالانه عرب، مثاقبل الجاهلية[۵۴] برای واحدهای اندازهگیری پیش از اسلام، فرسان الجاهلية[۵۵]، شعراء الجاهلية[۵۶]، اجواد الجاهلية[۵۷]، اشراف الجاهلية[۵۸]، فتاك الجاهلية[۵۹] و امثال آنها از این نوع کاربردها و فاقد معنای منفیاند. کتاب طبقات الشعراء الجاهلیین از محمد بن سلام جمحی نمونه ای از نخستین آثار دوره اسلامی است که براساس این کاربرد عنوانگذاری شده است. در میان معاصران، محققانی چون عمر فروخ[۶۰] و حسین الحاج حسن[۶۱] نیز این گونه، عناوین آثار خود را تعیین و بر همین اساس جغرافیای جاهلیت را شبه جزیره عربستان تعریف کردهاند[۶۲].
[۶۳].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ اسماعیلی، مهران، جاهلیت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۹۹.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۶۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۷۳.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۷.
- ↑ سوره نمل، آیه ۵۵.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۱۱.
- ↑ سوره انعام، آیه۱۰۸.
- ↑ سوره بقره، آیه۳۲.
- ↑ سوره اسراء، آیه۳۶.
- ↑ سوره نمل، آیه ۶۵.
- ↑ سوره کهف، آیه ۲۲.
- ↑ سوره ابراهیم، آیه ۹.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۸۲.
- ↑ سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ المعجم المفهرس، «علم».
- ↑ Encyclopeadia of the Quran, Jahiliyya.
- ↑ فرهنگ تطبیقی، ج ۲، ص ۵۷۷، «عقل».
- ↑ فرهنگ تطبیقی، ج ۱، ص ۱۸۸، «حکم».
- ↑ فرهنگ تطبیقی، ج ۱، ص ۱۸۸، «حکم».
- ↑ المفصل، ج ۸، ص ۳۳۸ - ۳۳۹.
- ↑ «و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۲- ۱۳.
- ↑ کتاب مقدس، اشعیا، ۴۴: ۲۵.
- ↑ See: Encyclopeadia of the Quran, Age of Ignorance.
- ↑ «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ میگفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بیگمان یکسره کار با خداوند است، (آنان) در خویش چیزی نهان میدارند که بر تو آشکار نمیکنند، میگویند: اگر ما در این کار اختیاری داشتیم اینجا کشته نمیشدیم، بگو: اگر در خانههایتان (نیز) میبودید، آنان که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود به سوی کشتارگاههای خویش بیرون میآمدند، و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دلهایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشهها داناست» سوره آل عمران، آیه۱۵۴.
- ↑ الاصنام، ص ۳۳.
- ↑ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه۲۶.
- ↑ جامع البیان، ج ۲۶، ص ۱۳۴ - ۱۳۵؛ التبیان، ج ۹، ص ۳۳۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۱۰.
- ↑ «آیا داوری (دوره) «جاهلیّت» را میجویند؟ و برای گروهی که یقین دارند، در داوری از خداوند بهتر کیست؟» سوره مائده، آیه۵۰.
- ↑ جامع البیان، ج ۵، ص ۲۱۲؛ اسباب النزول، ص ۱۰۸ - ۱۰۹.
- ↑ التبیان، ج ۳، ص ۵۲۷؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۳، ص ۹۹۱؛ زادالمسیر، ج ۲، ص ۲۸۷.
- ↑ اسماعیلی، مهران، جاهلیت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام.
- ↑ تاریخ العرب القدیم.
- ↑ الوسیط فی تاریخ العرب قبل الاسلام.
- ↑ العرب قبل الاسلام.
- ↑ الفهرست، ص ۱۰۹؛ هدیة العارفین، ج ۲، ص ۵۰۹؛ الذریعه، ج ۱۹، ص ۲۳.
- ↑ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۵۶؛ انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۴؛ المعرفة والتاریخ، ج ۳، ص ۱۷۷.
- ↑ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۱۲؛ المغازی، ج ۲، ص ۸۳۶؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۶۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۴۰؛ الطبقات، ج ۶، ص ۴۵؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۹۸.
- ↑ الطبقات، ج ۶، ص ۱۵۱،۱۶۴؛ المعرفة والتاریخ، ج ۳، ص ۱۷۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۴۹.
- ↑ سبل الهدی والرشاد، ج ۱، ص ۲۳۶ - ۲۳۷؛ سنن الکبری، ج ۷، ص ۱۱۰.
- ↑ المصنف، ج ۱۱، ص ۴۴۱؛ فتح الباری، ج ۱، ص ۷۹.
- ↑ المکاسب، ج ۴، ص ۳۸۵؛ الفائق، ج ۱، ص ۲۵۱؛ فیض القدیر، ج ۶، ص ۴۲۹.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۱۱۷؛ ج ۸، ص ۱۵۵، ۲۳۴؛ الاغانی، ج ۱، ص ۴۸.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۵۰؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۳۵۶، ۱۳۶۴؛ ج ۴، ص ۱۵۴۸.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۲۵۷؛ ج ۱۱، ص ۷۷.
- ↑ مجمع الزوائد، ج ۱۰، ص ۱۴۱.
- ↑ تاریخ بغداد، ج ۱۲، ص ۵۵.
- ↑ معجم البلدان، ج ۴، ص ۴۳.
- ↑ الطبقات، ج ۲، ص ۹؛ المغازی، ج ۱، ص ۴۴.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۶، ص ۲۵۶؛ الطبقات، ج ۵، ص ۱۷۷.
- ↑ انساب الاشراف، ج ۱۲، ص ۳۰۷؛ الاصابه، ج ۱، ص ۳۳۵.
- ↑ الاغانی، ج ۲، ص ۳۹۳، ۵۱۳.
- ↑ العقد الفرید، ج ۵، ص ۲۴۱؛ المحبّر، ص ۱۳۷.
- ↑ البلدان، ص ۲۵۹.
- ↑ المحبّر، ص ۱۹۲.
- ↑ تاریخ الجاهلیه.
- ↑ حضارة العرب فی عصر الجاهلیه.
- ↑ اسماعیلی، مهران، جاهلیت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ اسماعیلی، مهران، جاهلیت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹.