شناخت امام در اخلاق اسلامی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث شناخت امام" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شناخت امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
شناخت امام به عنوان مصداق تمسک به عترت
- امامت در قرآن کریم از جایگاهی ویژه برخوردار است، چه برخی از مراتب آن از نبوّت بلندمرتبهتر و رفیعتر میباشد. این از آن رو است که امامت را مراتبی چند است، که از مراتب نخست آن به طرف مراتب بلند و کامل در حرکت میباشد.
- در قرآن کریم گاه امام بر اولی الأمر إطلاق میشود. اولی الأمر کسی است که رهبری مردم و حکمرانی بر آنان را در اختیار دارد. واضح است که هر جامعهای به حکمرانی و حکمران نیازمند است، همانگونه که جامعه مذهبی که در پرتو دین تشکیل شده نیز، به حکمران نیازمند میباشد.
- به واسطه همین دلیل ضروری تردیدناپذیر است، که شیعیان در طول تاریخ نصب ولی را بر خداوند و پیامبر او واجب دانستهاند، تا نظام اجتماعی از هم گسیخته نشود و جامعه ره به سوی ناکجا آباد نبرد؛
- نیز بر همین اساس است، که شیعیان ادّعا میکنند که پیامبر اکرم(ص) در مواقع بسیاری به تصریح امیرمؤمنان(ع) را به ولایت انتخاب، و حکومت پس از خویش را بر دوش ایشان نهادهاند. نمونه را در روز غدیرخم در مقابل همگان فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ»[۱]. پس از آن بود که آیه شریفه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۲] نازل شد[۳].
- شیعه به همین دلیل ادّعا میکند، که خداوند از زبان رسولش(ص) زعامت اهل بیت(ع) را یکان یکان بیان کرده، از حکومت حضرت مجتبی(ع) تا حکومت قائم آل محمّد(ص) را به وضوح نشان داده است؛ و پس از آن نیز در عصر غیبت و زمان کوتاهی دست مردم از امام، فقیه عادل جامع شرائط زعامت را به رهبری مردم گمارده است. در این خصوص روایات بسیاری از ائمه اهل بیت(ع) در دست است؛ نمونه را تنها به همین یک حدیث بنگرید: "اما حوادثی که پیش میآید، در آنها به راویان احادیث ما مراجعه کنید، چه آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا میباشم" [۴].
- از اینرو وجوب رهبری و ولایت در هر زمان در شمار اُموری است، که ناگزیر بوده به ضرورت عقل و شرع ثابت میباشد.
- شیعه مدّعی است که ولایت در عصر حضور معصومان(ع) ویژه آنان، و در زمان غیبت بر عهده فقیه عادل جامع الشَّرائطی است، که میتواند رهبری جامعه را بر عهده گیرد. این فقیه را در روزگار ما "ولیّفقیه" میخوانند، حال از آنجا که وجود فقهای متعدّدی که در هر روزگار میتوانند ولایت را برعهده گیرند، با انعقاد رهبری برای یکی از آنان موافقت نخواهد داشت، بر عهده آنان است که امر ولایت را بر دوش کسی که بیش از دیگران صلاحیّت این امر را دارد، نهاده او را در این زمینه یاری نمایند. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مجلس خبرگان را برای همین مطلب در نظر گرفته، که از سوی یکایک مردم فقیه جامع شرائط را به ولایت برگزیند[۵].
- این مطلب را ما به تفصیل در "دروس ولایت فقیه" خویش ذکر کردهایم، و طالبان میتوانند با مراجعه به آن، تفصیل این مطلب را دریابند[۶].
- همین امامت، در قرآن کریم گاه به معنای زعامت و ولایت در فتوی نیز به کار رفته است. منظور از این نوع از ولایت، رهبری در احکام شرعی است، که در شیعه امامیّه با عنوان مرجعیّت تقلید نامبردار شده است. به این آیه شریفه بنگرید: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۷].
- این آیه شریفه، هرچند درباره دروغهائی که منافقان برای تضعیف صفوف مسلمین در جنگ به هم میبافتند، نازل شده است، امّا به هیچ وجه تنها مختص آن سخنان نیست؛ بلکه در آن معنای رجوع به متخصّص در همه امور غیر معلوم، نهفته است؛ بلکه رجوع به آگاهان در امور مشتبه و مشکوک نیز از آن استفاده میشود. از اینرو، به وضوح دلالت مینماید که باید در مرتبه نخست، به پیامبر اکرم(ص) و جانشیان خاصّ ایشان مراجعه کرد، و زان پس به کسانی که میتوانند احکام را استنباط کرده موارد غیر مشخّص را مشخّص سازند، مراجعه نمود؛ امّا مراجعه در این موارد به غیر آنان گمراهی و هلاکت به همراه خواهد داشت[۸].
- این حکم، از نظر عقل نیز ضروری شمرده میشود.
- از اینرو، آیه شریفه فقط ارشاد به همین حکم شرعی بوده به آن راهنمایی میکند؛ چه عقل به خودی خود دلالت مینماید که انسان نا آگاه میباید به آگاهان رجوع کرده در تمامی امور خود را از جهل رهائی بخشد، بر این اساس در میان فقیهان مشهور شده که در امر تقلید، تقلیدی در میان نیست، یعنی نمیتوان به فتوای مجتهد، تقلید را واجب دانست، بلکه به حکم عقل است که تقلید در فروع فقهی واجب میباشد. نیز تقلید تنها ویژه امور تعبّدی است و در امور عقلی - که عقل انسان میتواند در آن به کنکاش بپردازد- نمیتوان از کسی تقلید کرد.
- همین اصطلاح امامت، گاه در قرآن کریم به معنای قضاوت و قاضی بودن به کار رفته است، در این شمار است آیه شریفه: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۹].
- این مطلب نیز به واسطه ضرورت عقل ثابت میشود، چرا که جامعه بدون وجود قوّه قضاء انتظام و پایداری نخواهد یافت.
- در این زمینه، بدون تردید مجتهد جامع شرائط میباید به امر قضاوت اقدام نماید، و بعد از پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی(ع)، اوست که قدر متیقّن در امر قضاء را دارا میباشد اینان دانشمندانی هستند که در ضمن شناخت احکام الهی، از تقوای لازم برای اجرای حق نیز برخوردار میباشند. قرآن کریم هر سه مرتبه حکومت، قانونگذاری، و قضاوت را برای پیامبران(ع) ثابت میداند: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ﴾[۱۰][۱۱].
- این امر نیز به وسیله عقل ثابت میشود، چه هر پیامبری پس از آنکه به نبوّت مبعوث شد و به اصلاح مردمان پرداخت، نیازمند به جامعهای صالح است که مؤمنان در آن به رشد و کمال لازم دست یابند؛ جامعه نیز بدون تردید به حاکم قانونگذار و قاضی نیازمند میباشد.
- حضرت سیِّدالشُّهداء(ع) در این زمینه میفرمایند: "جریان امور و احکام به دست عالمان خداشناس است، که اَمینان بر حلال و حرام او میباشند" [۱۲].
- گاه نیز امامت در این کتاب آسمانی، به معنای امامت تکوینی و واسطه بودن در رسانیدن فیض او - جلَّ وعلا! - به بندگانش به کار امر رفته است: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۱۳].
- اگر "امر" را در این آیه به معنای وجود دانستیم – همانگونه که در این آیه شریفه: ﴿وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ﴾[۱۴] اینگونه است-، تفسیر فوق واضحتر میشود
- این آیه نیز بر همین معنا دلالت دارد: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۱۵][۱۶].
- چه حضرت ابراهیم(ع) خود پیامبر بود و از امامت تشریعی به معنای حکمرانی و قضاوت نیز برخوردار؛ از اینرو به ناگزیر میباید منصب امامت او را همان امامت تکوینی دانست. حال چون این مرتبه تنها به آن حضرت اعطا شده بود، باید ایشان را واجد مرتبه هدایت تکوینی دانست، که مؤمنان در عصر ایشان به واسطه وجود آن پیامبر عظیمالشّأن به مراتب خود واصل میشدند.
- بلکه میتوان از آیه شریفه ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۱۷] دریافت، که ابراهیم(ع) علاوه بر آنکه امامت تکوینی را نسبت به مردمان به دست آورد، آن را نسبت به تمامی اجزاء و ذرّات وجود نیز به دست آورده بود؛ البتّه این مقام را تا زمانی داشت که در حیات ظاهری بوده در میان آنان به سر میبرد.
- بدین ترتیب در مییابیم که آن حضرت از مقامات ولایت تکوینی و تشریعی هردو برخوردار بود، اما گویا حیطه این ولایت از وسعت چندانی برخوردار نبوده است. این در حالی است که آیه نامبردار به "آیه شهادت"، نشان میدهد که همه این مقامات در بالاترین حدّ خویش برای پیامبر اکرم(ص) و خاندان مطهّر ایشان(ع) ثابت بوده تمامی ذرّات وجود از ابتدای آفرینش جهان تا آخرین لحظه آن را در بر میگیرد: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾[۱۸][۱۹].
- عقل انسان و نصوص حدیثی نیز دلالت مینمایند، که اینان واسطههای فیض الهی بوده تمامی پهنه هستی به واسطه اینان هدایت میپذیرد. در زیارت جامعه میخوانیم: "به واسطه شما خداوند آغاز کرد و به واسطه شما به پایان برد، و به واسطه شما باران را نازل مینماید، و به واسطه شما آسمان را از آنکه بدون اجازه او بر زمین افتد باز میدارد، و به واسطه شما غم را برطرف و ضرر را مرتفع میسازد" [۲۰].
- در دعای عدیله نیز آمده است: "به برکت اوست که دیگران رزق میگیرند، و به واسطه وجود او زمین و آسمان ثابت و پایدار شده است" [۲۱].
- از اینرو، همانگونه که آنها در تشریع وسائط حکم الهی هستند، در تکوین نیز وسائط فیض او میباشند. این مطلب از اسرار شیعه بوده دیگران را از آن نصیبی نیست.
- این مطلب و مطالبی اینگونه، باعث شده که در پهنه تاریخ، شیعیان را "غالی/ غُلُو کننده" بخوانند، و بالاتر از آن به شرک متّهمشان سازند؛ با اینکه اینگونه امور از مسلّمات قرآن و عقل بوده هیچ شرکی و غُلوّی در پی نخواهد داشت. آری! جهل دیگران نسبت به این اسرار، باعث شده تا اینان متّهم شوند و در نتیجه، شیعیان بزرگوار آنچنان در رنج افتند که صفحات تاریخ به وضوح بر آن شهادت میدهد![۲۲].
- ↑ "هرکس من مولای اویم این علی مولای اوست"؛ بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۰۸.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۴۰۵.
- ↑ «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ»؛ الإحتجاج، ص۴۷۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۴۰۶.
- ↑ این دروس به وسیله این قلم تقریر شده، و سالیانی پیش از این تحت عنوان "فقه الولایة و الحکومة الإسلامیة" به چاپ رسیده است. در همان ایام، تحریری فارسی از مباحث غیرفقهی آن نیز نگاشتهام، که هنوز به طبع نرسیده است. شاید پس از این، خداوند این بنده ضعیف را به ارائه عمومی آن نیز موفّق فرماید؛ و هو الموفق و المعین!
- ↑ «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۴۰۷.
- ↑ «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۴۰۸.
- ↑ «مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ»؛ بحارالأنوار، ج۹۷، ص۸۰.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۴۰۹.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۴۱۰.
- ↑ «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ»؛ بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۱۳۲.
- ↑ «بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۴۱۱.