مدارا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مدارا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

منظور آن دسته از آیاتی است که به پیامبر دستور به مدارا و سختگیری نکردن و حتی مهلت دادن را می‌دهد که با تعبیرهای مختلف مانند نفی سبیل، عفو و رفع دشمنی و وعده رحمت و دفع زشتی به نیکی با موافق و مخالف، مؤمن و کافر بیان شده است.

  1. وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱]. نکته: وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا از لغت “وُد” که متضمن معنای دوستی با دلبستگی و آرزو است، چنین فهمیده می‌شود: که اهل کتاب می‌کوشیدند تا راه‌هایی برای برگرداندن مؤمنین از ایمان بیابند. و از “لو” که مشعر بر امتناع است و ایمان مضاف إِيمَانِكُمْ که ثبات ایمان را می‌رساند، چنین فهمیده می‌شود که با ثبات ایمان، کوشش آنان برای برگرداندن مؤمنین از ایمان به کفر، اثری ندارد. و از كُفَّارًا که حال برای ضمیر متصل به فعل است فهمیده می‌شود که آنها می‌خواهند چنان از ایمان برگردند که بدون توجه به منظورشان، سر از کفر برآرند. اگر منظور فقط روی آوردن به سوی کفر باشد، الی الکفر، مناسب‌تر است! این آیه با این بیان دقیق اعجاز آمیز، روش اهل کتاب را که مسیحیان و یهود باشند، پیش‌بینی می‌نماید: که آنها چه نقشه‌هایی طرح می‌کنند و چه دسیسه‌هایی به کار می‌برند تا شاید شما مسلمانان پیشرو را به دنبال خود کشانند و قدرت استقلال ایمانی که موجب برتری شما است ناتوان سازند. این دوستی و علاقه‌ای که برای برگرداندن مسلمانان دارند، نه از جهت ایمان به برتری آیین خود و نه برای نگهبانی عقایدشان است و گرنه باید به آیین خودشان برگردانند نه به کفر، و نه از جهت نا به حق دانستن این آیین است، منشأ آن همان خودخواهی و انگیزه حسدی است که از درون نفوسشان سرمی‌کشد، حسدی که آن را پیش خود به صورت علاقه بدین در آورده‌اند: حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ این علاقه و کوشش برای برگرداندن شما، از جهت اشتباه در تشخیص حق نیست زیرا حق از هر رو برای آنان آشکار شده است. اهل حق که در محاصره این حسودان فتنه‌جو واقع شده‌اند نباید به معارضه با آنان‌برخیزند و سرگرم برگرداندن تیرهای شبهات و افتراءات آنها شوند چون تا قوای معنوی و اجتماعی اهل حق آماده نشده معارضه با آنان هم خیرگی و چیرگی آنها را می‌افزاید و هم اهل حق را از تحکیم قوای خود منصرف می‌دارد، و نباید در برابر آنها خود را ببازند و از قدرت و نقشه‌های زیر پرده‌شان بیاندیشند، باید از آثار نفسانی و اجتماعی دشمنی‌های آنان چشم بپوشند و از آنان روی گردانند فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا چون معنای لغوی “عفو” مطلق پر کردن و محو نمودن اثر است، عفو از گناه و بدی از میان بردن آثار آن از خاطر می‌باشد. “صفح” روگرداندن و توجه نکردن است. عفو و صفح از اشخاص توانا و بزرگوار می‌سزد که می‌توانند اثر بدی را جبران کنند یا به خود نگیرند. مردان مؤید بایمان چون در هر حال دارای قدرت معنوی و عزتند، سزد که به آنها دستور عفو داده شود، آن هم در وقتی که خود انگشت‌شمار و دشمنان بسیار بودند، آن هم دستور عفو عمومی نه تنها از گروهی که نزدیک و مقابل چشمشان بودند. چون همه مردم جز مردان حق و ایمان محکوم هواها و گرفتار بندهای نفسانی و شرکند، حق عفو از دیگران را ندارند. حق عفو عمومی برای آن کسانی است که از این بندها رسته‌اند و حاکم بر خود و بندیان می‌باشند. این عفو و صفح دستور همیشگی اهل ایمان نیست، تا آنجا است که عفوشدگان به خود آیند و از کید برای مسلمانان و آزار آنها دست بردارند و مسلمانان خود را آماده تأییدات و امداد خداوند کنند: حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ خداوند همراه خود، تأیید منطبق با سنن و امرش را بیاورد. نه فقط دستور دهد و امر کند، زیرا اگر مقصود آیه این بود می‌باید به: “یأمرکم” تعبیر شود. پس امر در اینجا فرمانی است که با امداد خداوند و در اثر شایستگی می‌آید[۲].
  2. فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[۳].
  3. وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ[۴].
  4. وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵].
  5. فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ[۶].
  6. وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۷]. نکته: یکی از ویژگی‌های برجسته اخلاقی پیامبر گوش دادن به سخن دیگران بود که با مدارا و مهربانی انجام میگرفت و افراد منافق و فرصت‌طلب این را نشانه خوش‌باوری پیامبر می‌دانستند و خداوند این مسئله را این‌گونه بیان می‌کند: از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار می‌دهند و می‌گویند: او آدم خوش‌باوری است وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ آنها در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبر، به عنوان نقطه ضعف نشان می‌دادند. و پیامبر را انسانی که فقط گوش است معرفی میکردند لذا خدا بلافاصله اضافه می‌کند که: به آنها بگو: اگر پیامبر گوش به سخنان شما فرا می‌دهد با شما مدارا می‌کند - و عذرتان را می‌پذیرد، و به گمان شما یک آدم گوشی است - این به نفع شماست قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ زیرا از این طریق آبروی شما را حفظ کرده، و شخصیتتان را خرد نمی‌کند عواطف شما را جریحه‌دار نمی‌سازد، و برای حفظ محبت و اتحاد و وحدت شما از این طریق کوشش می‌کند، در حالی که اگر او فوراً پرده‌ها را بالا می‌زد، و دروغگویان را رسوا می‌کرد، دردسر فراوانی برای شما فراهم می‌آمد. سپس برای این که عیب‌جویان از این سخن سوء استفاده نکنند، و آن را دستاویز قرار ندهند، چنین اضافه می‌کند: او به خدا و فرمان‌های او ایمان دارد، و به سخنان مؤمنان راستین گوش فرا می‌دهد، و آن را می‌پذیرد و به آن ترتیب اثر می‌دهد يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ یعنی در واقع پیامبر(ص) دو گونه برنامه دارد: یکی برنامه حفظ ظاهر و جلوگیری از پرده‌دری، و دیگری در مرحله عمل، در مرحله اول به سخنان همه گوش فرا می‌دهد، و ظاهرا انکار نمی‌کند، ولی در مقام عمل تنها توجه او به فرمانهای خدا و پیشنهادها و سخنان مؤمنان راستین است، و یک رهبر واقع بین باید چنین باشد، و تأمین منافع جامعه جز از این راه ممکن نیست لذا بلافاصله می‌فرماید: او رحمت برای مؤمنان شماست وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ تنها چیزی که در اینجا باقی می‌ماند این است که نباید آنها که پیامبر(ص) را با این سخنان خود ناراحت می‌کنند و از او عیب‌جویی می‌نمایند، تصور کنند که بدون مجازات خواهند ماند. لذا در پایان آیه می‌فرماید: آنها که به رسول خدا(ص) آزار می‌رسانند عذابی دردناک دارند وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۸].
  7. وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ[۹].
  8. لَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ[۱۰]. نکته: خداوند درباره روش تبلیغی و دعوت به توحید در برابر مخالفان و شیوه‌های تکذیب و استهزاء آنان میگوید: هرگز نیکی و بدی یکسان نیست لَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ در حالی که مخالفان حق سلاحی جز بدگویی و افترا و سخریه و استهزاء و انواع فشارها و ستم‌ها ندارند، باید سلاح شما پاکی و تقوا و سخن حق و مدارا، نرمش و محبت باشد. گر چه حسنه و سیّئه مفهوم وسیعی دارد، تمام نیکی‌ها و خوبی‌ها و خیرات و برکات در مفهوم حسنه جمع است، همان‌گونه که هر گونه انحراف و زشتی و عذاب در مفهوم سیئه خلاصه شده است، ولی دراین آیه شاخه‌ای از -حسنه و سیئه - که مربوط به روش‌های تبلیغی است منظور می‌باشد. سپس میفرماید: بدی را با نیکی دفع کن ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ به وسیله حق باطل را دفع کن، و با حلم و مدارا، جهل و خشونت را، و با عفو و گذشت به مقابله با خشونت‌ها برخیز، هرگز بدی را با بدی، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی، که این روش انتقام‌جویان است و موجب لجاجت و سرسختی منحرفان می‌گردد در پایان ### 313### به فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، می‌فرماید: ناگاه خواهی دید همان کس که میان تو و او دشمنی است گویی دوست گرم و صمیمی است فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ.
  9. وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ * هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ * مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ * عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ * أَنْ كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ * إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ[۱۱].

نکات

  1. خداوند با یادآوری یکی از مزایای فوق‌العاده اخلاقی پیامبر که نرمش و مدارای با مردم است می‌فرماید: در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدی فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ در حالی که اگر خشن و تندخو و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می‌شدند وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ سپس دستور می‌دهد که از تقصیر آنان بگذر، و آنها را مشمول عفو خود گردان و برای آنها طلب آمرزش کن فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ؛
  2. خداوند در برابر بهانه‌جویی‌های مشرکان که انتظار داشتند پیامبر امتیازاتی برای ثروتمندان نسبت به طبقه فقیر قائل شود، و افراد فقیر مؤمن را از اطراف خود دورکند تا اعیان و اشراف مشرک به او ودعوتش ایمان بیاورند خطاب به پیامبر میگوید: کسانی را که صبح و شام پروردگار خود را می‌خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، هرگز از خود دور مکن وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ و در حقیقت پیامبر مأمور به مدارا است و حق طرد کسی را که اظهار ایمان می‌کند، و کاری که موجب خروج از اسلام بشود، انجام نداده، ندارد آمرزش گناه و حساب و کتاب بندگان تنها به دست خداست، و هیچ‌کس جز او حق دخالت در چنین کاری ندارد مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ؛
  3. رابطه پیامبر با مردم رابطه انس و محبت است و باید با سلام کردن به مردم، به آنان شخصیت بدهد وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ و پیام آور مهر و محبت الهی و مدارا و آرامش و صلح و امنیت روحی روانی برای آنان باشد كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ و آنان را جذب راه خدا کند و راه توبه را به رویشان بگشاید. أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
  4. خداوند خطاب به پیامبر میفرماید اگر دعوت به رسالت تو را دروغ پندارند و تکذیب کنند فَإِنْ كَذَّبُوكَ به آنها بگو پروردگار شما دارای رحمت همگانی است فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ و از نشانه‌های رحمت او این است که در عقوبت تکذیب‌کنندگان تعجیل نمی‌کند و با آنها مدارا می‌کند و مهلت میدهد و راه توبه را باز می‌گذارد تا اینکه شاید از این مسیر انحرافی و گناه برگردند و اگر ادامه دادند و از فرصت داده شده برای بازگشت استفاده نکردند خداوند به گناه‌کاران و ستمگران مهلت دیگری نمی‌دهد و کسی در مقابل خداوند نمی‌تواند از آنان دفاع کند وَلَا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ[۱۲].
  5. خداوند به پیامبر میگوید: از درشتخویان بی‌تبار اطاعت مکن عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ که اخلاق مدارا و بردباری از روش‌های اساسی در دعوت پیامبر است و خداوند هم به همین به دلیل ایشان را این‌گونه ستوده است وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ[۱۳][۱۴].

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.
  2. پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۶۵.
  3. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  4. «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
  5. «و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۴.
  6. «پس اگر تو را دروغزن شمرده‌اند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمی‌گردانند» سوره انعام، آیه ۱۴۷.
  7. «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند عذابی دردناک خواهد بود» سوره توبه، آیه ۶۱.
  8. برگزیده تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۲۲.
  9. «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید مگر با ستمکاران از ایشان و بگویید: ما به آنچه بر ما و بر شما فرو فرستاده‌اند ایمان آورده‌ایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما فرمانپذیر اوییم» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
  10. «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان می‌گردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.
  11. «و از هر سوگندخواره فرومایه‌ای فرمان مبر! * خرده‌گیری، پیشگامی در سخن‌چینی * بازدارنده خیری، تجاوزکاری، بزهکاری * درشتخویی، فراسوی آن: بی‌تباری * (که گناه می‌ورزد) برای آنکه مال و پسرانی دارد، * چون آیات ما را بر او بخوانند می‌گوید: افسانه‌های پیشینیان است» سوره قلم، آیه ۱۰-۱۵.
  12. من وحی القرآن، ج۹، ص۳۵۸.
  13. «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
  14. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۶۵۹.