نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۱۲ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خزانه الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
واژهشناسی لغوی
"خِزانه" به معنای مکان نگهداری و حفظ اشیا است[۱]. و جمع این واژه "خزائن" است. اصل در آن، جمع و ضبط اشیا در مکان خاصّ است، اعمّ از اینکه مخزون، مادّی باشد یا معنوی و مخزن، جسمانی باشد یا روحانیمال باشد یا علوم و صفات[۲]. مقصود از خزائن خدا، جمیع ذخایر و کنوز غیبیهای است که مخلوقات از آنها روزی داده میشوند و در اصلِ پیدایش و استمرار بقاء و رفع نقائص خویش از آنها بهره میبرند[۳][۴].
*"خزائن" جمع "خزانه" و خزانه در لغت به معنای مکانی است که هر چیزی[۵] یا اموال گرانبها[۶] را در آن نگهداری میکنند. خزائن خدا، مرتبهای از هستی است که در آن مرتبه، اشیاء در ظرف علم به صورت غیر مقدَّر موجودند و هنوز تقديرات و حدود مرحله قَدَر بر آنها عارض نشدهاند.[۷][۸].
مقدمه
به خزائن الهی در سه آیه تصریح شده﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ﴾[۹]، ﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۰]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴾[۱۱] و در دو آیه سخن از خزائنرحمتپروردگار به میان آمده﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا﴾[۱۲]؛ ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾[۱۳] و در یک آیهخزائنآسمانها و زمین برای خدا دانسته شده است: ﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ﴾[۱۴] و بر اساس آیهای که میتوان آن را محوریترین در این موضوع دانست، هر چیزی دارای خزائنی نزد خداست: ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۱۵] به خزائن خدا در احادیث[۱۶] و ادعیه[۱۷] نیز اشاره شده است. حکیمان و عارفان نیز مباحث گوناگونی را درباره خزائن الهی یاد کردهاند؛ مانند تبیینحقیقتخزائن[۱۸]، اقسام و مصادیق آنها[۱۹]، سنجش خزائن با یکدیگر[۲۰]، ارتباطخزائن با ### 313###[۲۱] و ذکر کلید خزائن.[۲۲][۲۳].
همه اشیای عالم طبیعت، جز وجود طبیعی، دو مرتبه دیگر نیز دارند: مرتبه خزائن الهی؛ مرتبه قَدَر[۲۴]﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۲۵] از جمله پایانی آیه برداشت میشود که خدا به هر چیزی با همه حدود و تقدیراتش، پیش از آنکه وجود خارجی یابد، علم دارد که این همان قَدَر اشیاست. آیات دیگری نیز بر این مطلب دلالت دارند؛ مانند ﴿وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ﴾[۲۶] و ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾[۲۷]. بنابراین قَدَر هر چیزی به حسب علم و مشیت بر وجود آن چیز، نوعی تقدّم دارد، گرچه در وجود با آن مقارن است و از آن جدا نیست.[۲۸] از این مرتبه در آیات دیگری با عناوینی همچون کتاب مبین: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾[۲۹]، ام الكتاب﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾[۳۰]،
از مجموع آیه﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۴۱] چنین برداشت میشود که هر چیزی پیش از نازل شدن به مرتبه قَدَر، دارای خزائنی است که مقدّر و محدود به حدود مرتبه قَدَر نیست. جمع بودن این خزائن به حسب عدد نیست، زیرا عدد، خود بر شیء محدود عارض میشود، بلکه جمع بودن خزائن به اختلاف مراتب آن باز میگردد و بدین معناست که هرچیزی پیش از مرحله قَدَر دارای مراتبی است که بر یکدیگر مترتباند، به گونهای که هر مرتبهای از آن مراتب، محدود به حد مرتبه پایینتر نیست و مجموع آنها نیز به حدّی که شیء در نشئه طبیعی دارد محدود نیستند، بنابراین بالاترین خزانه هر چیزی که مطلق از هرگونه تقدیر و اندازهای است، شروع به فرود آمدن میکند و در هر مرتبهای که نازل میشود، امر جدیدی از قَدَر بر آن عارض میگردد که پیشتر وجود نداشت، تا آنکه در مرحله نهایی، قدر از هر سو بر آن احاطه مییابد.[۴۲] از آيه نخست سوره انسان چنین فهمیده میشود که انسان در مرتبهای از مراتب دهر "پیش از وارد شدن به مرحله قدر" نوعی ثبوت داشت؛ ولی به گونهای نبود که از آن یاد شود: ﴿هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا ﴾[۴۳][۴۴]، ازاینرو بر پایه آموزههای قرآن کریم، آفرینش موجودات به معنای نازل کردن آنها از خزائنغیب و ظاهر کردنشان از غیب به شهادت است [۴۵][۴۶].
از خزائن الهی به "مفاتح غیب" یاد شده است: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾[۴۷] اگر ﴿مَفَاتِحُ﴾ جمع "مَفتح" باشد[۴۸]؛ ولی برخی احتمال دادهاند که جمع "مِفتح" به معنای کلید باشد، پس مفاتح غیب به معنای کلیدهای خزائن الهی است نه خود خزائن[۴۹] از این آیه برمیآید که خزائن الهی از قبیل علم است[۵۰]؛ یعنی همه موجودات در این مرتبه با علمی غیر مقدّر معلوماند و به دیگر سخن، در ظرف علم به صورت غیر مقدّر موجودند[۵۱]؛ لکن این علم از سنخ علم معمولی نیست که نزد بشر شناخته شده است؛ یعنی دانشی نیست که از اشیاء پس از وجود خارجی آنها اخذ میشود، بلکه مراد علم به اشیاء پیش از وجود خارجی آنهاست؛ یعنی این علم نامتناهی است و هیچگونه انفعالی از معلوم نمیپذیرد[۵۲] به تعبير برخی، خزائن الهی همان غیوب خداست که به جهت غموض و پوشیدگی به آن خزائن گفته شده است.[۵۳][۵۴].
گرچه آیات پیش گفته با صراحت میرسانند که تمام اشیاء از نزد خدا نازل شدهاند، آیاتی به نزول برخی اشیاء خاص، مانند چارپایان﴿خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ﴾[۷۰]، آهن﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۷۱]، لباس: ﴿يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾[۷۲] و روزی﴿وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ﴾[۷۳] از پیش خدا تصريح دارند[۷۴][۷۵].
به گفته برخی، خزائن الهی، مرتبه قضاء به معنای وجود اجمالی همه موجودات در عالم عقلی به صورت ابداع است و مراد از نازل کردن خزائن، مرتبه قَدَر به معنای وجود تفصیلی اشیاء، یکی پس از دیگری در مواد خارجی آنهاست[۷۶]، بنابراین نازل کردن به معنای ایجاد اشیاء در عالم شهادت با شکل، زمان و مکان خاصی است که مقتضای استعداد آنهاست[۷۷][۷۸].
برخی، خزائن الهی را همان ام الکتاب: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾[۷۹] دانستهاند که عبارت است از آنچه قلم اعلا به صورت کلی بر لوحقضاء که از هرگونه تبدیلی محفوظ است، مینگارد و نازل کردن آن عبارت است از آنچه به صورت جزئی بر لوح قَدَر جاری میشود که تبدیل، محو و اثباتپذیر است و سپس از لوحقدر فرود آمده و در عالم شهادت ظاهر میشود[۸۰]. در برابر گفتههای یاد شده که رتبه خزائن الهی را بالاتر از عالم طبیعت دانستهاند، بعضی مصداق آن را اموری طبیعی به شمار آوردهاند، چنان که گفته شده است: خزائن الهی اشاره به عناصر اصلی عالم طبیعت است که از ترکیب خاصی میان آنها، نعمتهای گوناگون خدا به دست میآید؛ برای نمونه خزائن اصلی آب، ذرات هیدروژن و اکسیژن هستند که آب از آنها شکل یافته است[۸۱][۸۲].
همچنین بیشتر مفسران متقدم از اهل سنت در آیه﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۸۳]خزائن را آبباران دانستهاند که سبب پیدایی روزیهای بندگان است[۸۴] بر این اساس، معنای فرو فرستادن خزائن با تقدیر مشخص که در ادامه آیه به آن اشاره شده است نیز تفاوت خواهد کرد. در همین جهت، نقل شده است که باران هیچ سالی کمتر از سال دیگر نیست و تنها مکان باریدن آن عوض میشود[۸۵] برخی این نظریّه را مخالف عمومیتآیه[۸۶] و مصداق تخصیص اکثر[۸۷] دانسته و بعضی این معنا را تفسير ظاهری آیه به شمار آورده[۸۸] و برخی نیز مساوی بودن باران هر سال را نپذیرفتهاند[۸۹][۹۰].
خزائن خدا بر پایه آیاتی دیگر﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ﴾[۹۱]خزائن روزی بندگان[۹۲]، اموال[۹۳] و نعمتهای الهی دانسته شده است[۹۴][۹۵].
اختصاص به خدا:خزائنآسمانها و زمین از آنِ خداست، گرچه منافقان این مطلب را نمیفهمند: ﴿وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ﴾ (منافقون/۶۳، ۷)؛ نیز قدرتتصرف در خزائن الهی از غیر خدانفی شده است: ﴿وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ﴾@الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۵؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۷.& (حجر/۱۵، ۲۲)؛ ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ﴾﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ﴾[۱۰۶]؛ نیز ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾[۱۰۷]، چنان که پیامبر اکرم(ص) و حضرت نوح(ع) نیز آنچه را نداشتند ادّعا نکرده و خزائن خدا را نزد خود نمیدانستند[۱۰۸]﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۰۹]. اعتقاد به اینکه خزائن عالم تنها نزد خداست، انسان را به حقیقتتوکل فرا خوانده، در نتیجه وی طمع از جز خدا بریده و برای رفع نیازهایش تنها به خدا روی میآورد[۱۱۰][۱۱۱].
ثبوت و تجرّد:خزائن الهی، اموری ثابت و نامتغيرند، زیرا خدا این خزائن را نزد خود دانسته﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴾[۱۱۲] و آنچه نزد خداست، ثابت و نابود نشدنی است: ﴿مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ﴾[۱۱۳][۱۱۴]و از آنجا که موجودات عالم طبیعت همگی متغیر و فانی هستند: ﴿كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ﴾[۱۱۵]، خزائن الهی فوق عالم طبیعت هستند[۱۱۶][۱۱۷].
کم نشدن با بخشش: از آنجا که خزائن الهی نامحدود و نامقدّرند، با بخشش چیزی از آنها کم نمیشود و این امر به خدا اختصاص دارد، زیرا جز خدا هرکه باشد، محدود و آنچه نزد وی است مقدّر است و هر مقدار که ببخشد، به همان اندازه از آن کم میشود[۱۱۸] کم نشدن خزائن الهی را از اسم﴿وَاسِعٌ ﴾خدا﴿وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۱۱۹]. نیز میتوان برداشت کرد[۱۲۰] گرچه خزائن الهیکاستی ناپذیرند، بر فرض که کافران مالک آن باشند، باز هم از ترسفقر بر اثر بخلشان از انفاق آن خودداری میکنند: ﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا﴾[۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳].
در آیات﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا ﴾[۱۲۴] و ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾[۱۲۵] از خزائنرحمت الهی یاد شده که مراد همان منبع فیض الهی است که هستی و آثارش را به هر چیزی افاضه میکند. از آیه﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۱۲۶] برداشت میشود که مصدر آن کلمه ﴿كُنْ﴾ است که از مقامعظمت و کبریا صادر میگردد و چه بسا مراد از خزائنالله در آیاتی مانند ﴿لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ﴾[۱۲۷] نیز همین خزائنرحمت باشد[۱۲۸] که همه فیوضات الهی را در بر دارد و مراتب وجود و عوالم هستی، همگی از تجلیات و مظاهر رحمت الهی به شمار میآیند و به جهت تنوع و فراوانی این مظاهر با وجود مفرد بودن رحمت، در آیات یاد شده از آن با لفظ جمع (خزائن) یاد شده است[۱۲۹] به نظری، خزائنرحمت، قدرتی است که با آن نعمت به دیگران عطا میشود[۱۳۰]. در آیه﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۱۳۱] بهرهمند ساختن از رحمت را با تعبیر ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ﴾ بیان فرمود، زیرا تعبیر ﴿فْتَحِ﴾ با خزائن مناسبتر است. با اینکه دادن نعمت مراد است و باید از آن به ارسال رحمت تعبیر میکرد - چنان که در جمله دوم فرمود ﴿فَلا مُرْسِلَ﴾ - تعبیر یاد شده نشان میدهد رحمتی که خداآدمیان را از آن برخوردار میکند، در خزائنی است که مردم را در بر گرفته و بهرهمند شدن آنان از آن فقط در گرو آن است که این خزائن گشوده گردند[۱۳۲]. گفتنی است بر اساس آیه یاد شده، گشودن و امساک رحمت و افاضهنعمت و خودداری از آن، فقط کار خدای متعال است و در آیه پیش از آن، همراه یادآوری نعمتهای بزرگ آسمانی و زمینی و تدبیر متقن همه جهان بهویژه انسانها به واسطههایی اشاره میکند که رحمت و نعمت را از خدا گرفته و به خلق میرسانند و آنان ملائکه هستند، که واسطههای میان خدا و خلقاند﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾[۱۳۳][۱۳۴]. ولیّ بودن ملائکه نسبت به مؤمنان نیز که آیه﴿نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ﴾[۱۳۵] آن را میرساند، به این معناست که آنان وسائط رحمت الهی هستند[۱۳۶][۱۳۷].
↑ بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟؛ سوره انعام، آیه:۵۰.
↑ و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه:۳۱.
↑ یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه:۳۷.
↑ بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه: ۱۰۰.
↑ یا گنجینههای بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه:۹.
↑ آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه:۷.
↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه:۲۱.
↑مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص ۵۲۱؛ بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۴۷؛ ج ۷۰، ص ۱۶۹.
↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه:۵۹.
↑ خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹.
↑ ما هر چیزی را به اندازهای آفریدهایم؛ سوره قمر، آیه:۴۹.
↑ همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد؛ سوره فرقان، آیه:۲.
↑ هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه:۲۲.
↑ هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه:۱۱.
↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه:۵۹.
↑ بگو: اگر میدانید، کیست که گستره (فرمانفرمایی) هر چیز در کف اوست و او پناه میدهد و در برابر (خواست) وی (به کسی) پناه داده نمیشود؟؛ سوره مؤمنون، آیه:۸۸.
↑ شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛ شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکیهایی سهگانه میآفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده میشوید؟؛ سوره زمر، آیه:۶.
↑ ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه:۲۵.
↑ ای فرزندان آدم! برای شما جامهای را فرو فرستادهایم که شرمگاههای شما را میپوشاند و (نیز) جامهای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است؛ این از آیات خداوند است باشد که آنان در یاد گیرند؛ سوره اعراف، آیه:۲۶.
↑ و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است؛ سوره ذاریات، آیه:۲۲.
↑ آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه:۷.
↑معانی القرآن، ج ۲، ص ۴۲۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۴۹۴؛ روح المعانی، ج ۲۷، ص ۵۸؛ ج ۲۸، ص ۱۶۹.
↑ یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه:۳۷.
↑ یا گنجینههای بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه:۹.
↑التبیان، ج ۵، ص ۴۷۶؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۲۶-۲۷.
↑ و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه:۳۱.
↑ سپاس خداوند را، آفریننده آسمانها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیامرسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره فاطر، آیه:۱.
↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم.و بادها را بارورکننده فرستادیم آنگاه از آسمان آبی فرو فشاندیم و شما را از آن سیراب کردیم و شما گنجور آن نیستید؛ سوره حجر، آیه: ۲۱ - ۲۲.
↑ بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟؛ سوره انعام، آیه:۵۰.
↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه:۵۹.
↑ و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه:۳۱.
↑ و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم؛ سوره حجر، آیه:۲۱.
↑ کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند؛ سوره زمر، آیه:۶۳.
↑ یا مگر گنجینههای پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیرهاند؟؛ سوره طور، آیه:۳۷.
↑ آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه:۷.
↑ آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه:۷.
↑ بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟؛ سوره انعام، آیه:۵۰.
↑ و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه:۳۱.
↑این کلام حضرت نوح(ع) در مقابل قوم خویش است که میگفتند: تو که ادّعای نبوت و رسالت میکنی، بر ما هیچ برتری نداری و مثل ما بشری و هیچ قدرت فوق العادهای نداری. حضرت نوح(ع) هم در جواب آنها گفت: من چنین ادّعایی نکردهام که خزائن و مقدورات خداوند پیش من است و به هر چیزی قدرت دارم؛ مجمع البیان، ج ۵ ـ ۶، ص ۲۳۷.