آزادی اقلیتها
اقلیتهای دینی
حقوق اقلیتهای دینی
آزادی شعائر دینی اقلیتهای دینی
اقلیتهای دینی که در انتخاب اسلام یا بقای بر آیین خویش مختارند، در حکومت اسلامی در انجام امور عبادی و شعائر دینی خود آزادند. آنان میتوانند در معابدشان به انجام امور مذهبی بپردازند و به قوانین و احکام شریعت خود عمل کنند، برای مثال در حریمهای خصوصی خود مانند خانه یا معبد شراب یا گوشت خوک بخورند. مبنای حکم فوق موادی از پیمانهای پیامبر اسلام(ص) با اهل کتاب و سیره نظری و عملی امام علی(ع) و سایر ائمه اطهار(ع)[۱] است؛ چنان که در پیمان پیامبر(ص) با اهالی مدینه آمده است: «ان لليهود دينهم، و للمسلمين دينهم»[۲].[۳]
آزادیهای سیاسی اقلیتهای دینی
آزادیهای سیاسی اقلیتها به دلیل در اقلیت بودنشان محدود خواهد بود. در هیچ کشوری گروه اقلیت نمیتواند مناصب کلیدی حکومت مانند ریاست قوای سهگانه را اشغال کند و به اصطلاح زمام امور را به دست گیرد. اقلیتهای دینی در جامعه اسلامی نیز از این اصل مستثنا نیستند. ریاست فرد غیرمسلمان بر امور مسلمانان، چه براساس نظریه انتصاب و چه نظریه انتخاب، میسر نمیشود، چرا که هر دو نظریه بر اسلام و تعهد فرد منتخب تأکید میکند؛ علاوه بر این، در نظریه انتخاب مردم مؤمن هیچ وقت فرد غیرمؤمنی را به ریاست امور خود برنمیگزینند. در این راستا مسأله قضاوت که روشن است و قاضی باید فردی مسلمان با شرایط خاص خود باشد؛ اما درباره پستهای میانی قوه مجریه، مانند وزارت یا معاونتهای آن و مقامات استانی و شهری دلیل خاصی بر محدودیت اقلیتها نیست. از سیره پیامبر اسلام(ص) چنین برمیآید که آن حضرت در برخی امور با اهل کتاب متعهد و امین مشاوره میکرد و چه بسا آنان را مسؤول اموری قرار میداد[۴]، چنانکه قرآن کریم بعضی از اهل کتاب را تمجید و به امانتداری وصف کرده است[۵]. تنها محدودیت، مصالح اکثریت یعنی مسلمانان و عدم سلطه اقلیت بر آنان است که آن میتواند زمینهساز تضعیف موضع مسلمانان و روحیه آنان گردد. مبنای فقهی حکم فوق روایت معروف نبوی است که میفرماید: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ»[۶].[۷]
آزادی عقیده اقلیتهای دینی
آزادی بیان اقلیتهای دینی
آزادی مالکیت اقلیتهای دینی
آزادی و حقوق مالی، اقتصادی اقلیتها در اسلام محترم شمرده شده است. پس از پذیرفتن شهروندی اقلیتها در حکومت اسلامی، آنان از این جهت با اکثریت یعنی مسلمانان هیچ فرقی ندارند. مبنای فقهی حکم فوق، قرارداد حکومت پیامبر با اقلیتهاست که براساس آن پیامبر(ص) متعهد شدند در قبال پرداخت جزیه، از حقوق جانی و مالی اهل کتاب حمایت کنند و اموال و جان آنان مانند اموال و جان مسلمانان از امنیت برخوردار باشد. از پیمانهای پیامبر با اهل کتاب میتوان به پیمان با اهل ایله اشاره کرد که با اسقفهای نجران منعقد شد[۸]. در بخشی از این پیمان آمده است: محمد پیامبر خدا ملتزم میشود که جان و مال و اراضی و عقاید و معابد آنها از هرگونه گزندی مصون خواهد ماند، و هیچ گونه تحمیل و یا تحقیری به آنان روا نخواهد شد، و نیز اراضی آنان به وسیله لشکریان اشغال نخواهد گردید[۹]. علاوه بر سیره عملی پیامبر اسلام، در روایات ائمه نیز بر آن تأکید شده است. حضرت علی(ع) در نامهای خطاب به مأموران خویش میفرماید: «لَا تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ مُصَلٍ وَ لَا مُعَاهَدٍ»[۱۰]. در این روایت اصل مالکیت شهروند محترم شمرده شده است و بین شهروند مسلمان و معاهد هیچگونه تفاوت و تبعیضی مشاهده نمیشود. در فقه دایره مالکیت اهل کتاب عامتر از مالکیت مسلمانان است و اشیایی در شریعت آنان مالیت دارد که در اسلام مالکیت ندارد مانند خمر و خوک؛ از اینرو اگر مسلمانی آنها را تلف کند، براساس قاعده ضمان، ضامن خواهد بود[۱۱].[۱۲]
- ↑ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۳۸؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج۱۰، ص۹۳؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۴۸۴؛ میرزا حسین نوری، مستدرک وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۷۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۴۷–۱۵۰.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۸۶.
- ↑ کتاب الخراج، ص۲۵۶؛ آدم متز، الحضارة الاسلامیه، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ ﴿وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾ «و بیگمان برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خداوند و به آنچه برای شما و برای آنها فرو فرستادهاند، ایمان دارند؛ برای خداوند فروتنی میورزند و آیات خداوند را به بهای کم نمیفروشند؛ آنانند که پاداششان نزد پروردگار آنهاست؛ بیگمان خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۹؛ ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ﴾ «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶؛ ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ﴾ «بیگمان یهودیان و مشرکان را دشمنترین مردم به مؤمنان مییابی و نزدیکترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را مییابی که میگویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمیکنند» سوره مائده، آیه ۸۲؛ برخی محققان آیات فوق را مستند پلورالیزم دینی قرار دادند. برای نقد این دیدگاه، ر.ک: محمدحسن قدردان قراملکی، قرآن و پلورالیزم، ص۱۸۲.
- ↑ میزان الحکمه، ج۴، ص۵۱۸.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۹۱.
- ↑ ر.ک: حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۷۵۰-۷۵۳.
- ↑ طبقات کبری، ج۱، ص۲۶۶، نقل با تلخیص از: جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، ص۵۲۹.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۲۵.
- ↑ ر.ک: محقق حلی، شرائع الاسلام، ج۴، ص۲۸۶.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۸۲.