تعصب در قرآن
مقدمه
منظور از تعصب ارتباط و پیوند خونی و قبیلهای منهای ارزشهای انسانی و اخلاقی به عنوان صفتی جاهلی است. عصبة: را جماعت فشرده میگویند که به کمک همدیگر کاری را انجام میدهند. «﴿وَنَحْنُ عُصْبَةٌ﴾[۱]». یعنی ما دسته نیرومندیم. در جوامع الجامع آمده: جماعت را از آن رو عصبه گفتهاند که کارها به وسیله آنها بسته و روبراه میشود. عصبة چهار بار در قرآن مجید آمده است. راغب میگوید: کلمه: «عصبه» به معنای جماعت دست به دست هم داده و متعصب است[۲].
مبانی مبارزه با تعصب
- ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا﴾[۳]. ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾[۴]، ﴿إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۵]
- ﴿وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ﴾[۶]
- ﴿قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ﴾[۷]
- ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا﴾[۸]، ﴿وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا﴾[۹]
- ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ﴾[۱۰]
- ﴿إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۱]
نکته: مبارزه با پیوندهایی که بر اساس عصبیت و منافع شخصی خویشاوندی شکل گرفته و برگشت دادن ارزشها به ایمان به خدا و تأکید بر اتحاد میان برادران دینی و نزاع نکردن در این آیات و آیات ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴾[۱۲]﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۳]و آیات دیگر استفاده میشود.
نمونههای ازموارد تعصب و مبارزه با آن
- ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ﴾[۱۴]
- ﴿وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ * فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ﴾[۱۵]
- ﴿قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ﴾[۱۶]
- ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ﴾[۱۷]
- ﴿بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ﴾[۱۸]؛ ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾[۱۹]
- ﴿وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۲۰]
- ﴿وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى﴾[۲۱]
- ﴿الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۲۲]
- ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۲۳]
- ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ * وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۲۴]
نکات:
- آنچه در بیان قرآن در باره تعصب جاهلی و تکیه بر زبان آمده، در جهت نقد این اندیشه است که به نژاد اهمیت میدهد و ملیت معیار ارزشگذاری میشود، در صورتی که هیچ چیز بالاتر از حقیقت ارزش ندارد و علاقه به آن نباید مانع شناخت حقیقت شده و لذا در دعوت به حق این پاسخ که ما بر دین آبا و اجداد خود تکیه میکنیم، پذیرفتنی نیست. از سوی دیگر مسئله انذار به عشیره را در سوره شعراء بیان کرده، نه بخاطر تعصب خانوادگی، بلکه به دلیل واقعیت تبلیغ و تأثیر آن که از قریب به بعید و از اطرافیان و بعد به دورترها و شروع از اطرافیان و بستگان و نزدیکان است.
- معیار برای خوبی شکل کلی دارد و نیکی برای همه بوده و نه جمعیت و گروه خاص. چنانکه میگوید اگر با قبیله وعشیره و جمعیتی دیگر نزاع دارید، نباید این نزاع به بیعدالتی منجر شود: ﴿اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى﴾[۲۵]
- التزام به عدالت در هر صورت مطلوب است، چه بستگان باشد و چه غیر بستگان. در حالی که موضع قریش در برابر پیامبر ریشه در عصبیتهای جاهلی خودشان داشت و از روی حسد به انکار حق پرداختند. و این چنین بود که پیامبر با تمام سختی با تعصبی سخت و شکننده، عرب جاهلی به مبارزه برخواست، تعصبی که برای قبیلهای همچون قریش و یا سرزمینی به نام مکه و یا زبانی همچون عربی داشتند، تا جایی که قرآن میگوید: ﴿وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ * فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ﴾[۲۶] و اگر قرآن را بر برخی از غیر عرب زبانان نازل میکردیم، و پیامبر آن را بر ایشان میخواند به آن ایمان نمیآوردند و قرآن با این عصبیت مبارزه کرد تا نظامی انسانی و جهانی برپا کند که در آن ملیت و قومیت و زبان و جنس و نژاد نباشد. (التمهید فی علوم القرآن،، ج ۶، ص ۳۲۲.)[۲۷].
تعصب در دانشنامه معاصر قرآن کریم
«تعصب»، مصدر باب تفعّل است. در کلام عرب گفته میشود: "یَعصِبُ عصباً الشيء" «آن چیز را با طناب و غیر آن بست» و {{عربی|"یَتَعَصَّبُ تَعَصُّبَاً"» یعنی دستار بر سر بست یا باند بر خود پیچید. "العِصابُ و العصابه" به چیزی گفته میشود که به وسیله آن بسته سر یا جایی میشود[۲۸]. این واژه از ماده «عَصَب» گرفته شده که به معنای رشتههایی است که مفاصل استخوانها و عضلات را به هم پیوند میدهد[۲۹].
این واژه به معنای هر نوع وابستگی شدید فکری و عملی آمده است[۳۰]. نقطه مقابل «تعصب» حقطلبی و تسلیم در برابر آن است. «تعصب» یعنی وفاداری که در آن نفس وفاداری مهمتر از متعلّق وفاداری باشد. به این معنا که انسان گاهی به چیزی وفادار است؛ چون آن چیز ارزش دارد و هنگامی که ارزش آن از دست رفت دیگر نسبت به آن وفاداری نشان نمیدهد. اگر چنین چیزی باشد تعصب مذموم نیست، اگر نفس وفاداری به چیزی اصل قرار گرفت و متعلق وفاداری مهم تلقی نشد، تعصب (مذموم) مطرح میشود. با این توضیح، ارتباط بین معنای لغوی و اصطلاحی روشن میشود. به این بیان که گویا شخص متعصّب با رشتههای غیر قابل انفکاکی به متعلق وابستگی خود چسبیده است و این وابستگی برایش موضوعیت دارد.
«تعصب» از موضوعات کلیدی قرآن است که میتوان آن را موضوع کانونی واژههایی از قبیل جاهلیت، اَبائنا، ملأ، مترفین، مجرمین، یستکبرون و حنیفاً دانست که مجموعاً بیانگر منشأ و آثار تعصب است. با نگاهی به تاریخ بشر میبینیم که تعصب صفحات تاریخ را سیاه نموده و پیامبران و مصلحان زیادی را با مشکلات فراوانی رو به رو ساخته است این امر یکی از موانع مهم بر سر راه اسلام و پیام رسانی آن در زمان پیامبر اکرم(ص) بوده است و قوم عرب دارای تعصب شدید بودهاند ﴿وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ﴾[۳۱]، ﴿فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ﴾[۳۲]، ﴿قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ﴾[۳۳].
واژه «تعصب» در قرآن نیامده است. ولی واژه «حمیت» که بیانگر حالت «تعصب» است ۶ بار در قرآن به کار رفته است ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۳۴]،﴿يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ﴾[۳۵]، ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۳۶]، ﴿تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً﴾[۳۷]، ﴿يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ﴾[۳۸]، ﴿نَارٌ حَامِيَةٌ﴾[۳۹]. این واژه از ماده «حَمِیَ» گرفته شده است که به معنای حرارتی است که بر اثر عوامل خارجی در بدن حیوان یا اشیا دیگر به وجود میآید. به همین دلیل به حالت تب «حُمّی» گفته میشود و به حالات روحی مانند خشم و تعصب، حمیت اطلاق شده است؛ زیرا چنین روحیاتی، حالاتی آتشین در انسان ایجاد میکنند[۴۰].
منشأ تعصب از منظر قرآن را میتوان به عوامل ذیل دانست:
- جهالت: ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ﴾[۴۱]
- علاقه شدید به نیاکان: ﴿قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ﴾[۴۲].
- جایگاه اجتماعی: ﴿وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ﴾[۴۳]. با توجه به این که در این آیه تعبیر به ﴿الْمَلَأُ﴾ فرمود که در حقیقت به معنای «سران و دانه درشتهای جامعه» میباشد[۴۴]. معلوم میشود که این افراد، آمدن پیامبران و پیروزی آنها را، با موقعیت اعتقادی، سیاسی و اقتصادی خود در تضاد میبینند و به همین دلیل بر افکار شرک آلود خود تعصب میورزند.
- خوشگذرانی: ﴿وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ﴾[۴۵]. از کاربرد واژه «مترفین» (خوشگذرانان) فهمیده میشود که علت تعصب آنان به باورهای اجدادی خودشان، به این جهت است که آن باورها، با خوشگذرانی آنان هماهنگ است.
- گناهکار بودن ﴿ إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ ﴾[۴۶]. در این آیات که میفرماید «مجرمین» در برابر پیامبر(ص) تعصب نشان میدهند میفهمیم که مجرم بودن و گناهکاری آنان باعث تعصب به عقاید پیشین خود و مخالف با پیامبر شده است؛ زیرا پذیرش دعوت پیامبر و دست برداشتن از تعصبا، با گناهکاری آنان سازگار نیست.
- تکبر ﴿ إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ ﴾[۴۷]: از این دو آیه میتوان استفاده کرد که علت تعصب آنان که پیام پیامبران را نمیپذیرند تکبر و خودخواهی آنان است.
- تقلید کورکورانه ﴿قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ﴾[۴۸]، ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الأَقْدَمُونَ ﴾[۴۹].
- خود برتر بینی ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ﴾[۵۰]، ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[۵۱].
آثار تعصب از منظر قرآن
حجاب معرفت و فهم صحیح؛ اهالی مدین که به آیین مشرکانی پدران خود تعصب داشتند ﴿قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ﴾[۵۲]؛ خطاب به شعیب میگفتند: ﴿قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ﴾[۵۳]؛
ممانعت از ایمان به قرآن ﴿وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ﴾[۵۴]، ﴿فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ﴾[۵۵].
ممانعت از ایمان به پیامبران ﴿قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ﴾[۵۶].
ممانعت از فهم این نکته که شاید گذشتگان اشتباه میکردهاند ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ﴾[۵۷]، ﴿قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ﴾[۵۸].
ایجاد مانع در برابر رشد دیگران ﴿بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ﴾[۵۹]؛
گناه ﴿وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۶۰]؛ (از نظر قرآن عامل نافرمانی شیطان، تعصب بوده است ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[۶۱]؛
سلب آزادی از دیگران ﴿هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۶۲]، ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۶۳]؛ (این آیات درباره ماجرای حدیبیه است که در آن کافران مکه، مؤمنان را از زیارت مسجد الحرام بازداشتند).
خشونت ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا﴾[۶۴]، ﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا﴾[۶۵].
از منظر قرآن تعصب دینی مردود است. قرآن درباره یهودیان و نصارا که میگفتند: جز ما کسی وارد بهشت نمیشود ﴿وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۶۶]؛ میگوید: ﴿بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۶۷]. باید توجه داشت که اساساً تعصب نژادی و قومی از نظر قرآن به هیچ وجه صحیح نیست: «ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بیتردید گرامیترین شما، نزد خدا با تقواترین شما است ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۶۸]. از منظر قرآن تعصب گناهی است ﴿وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ ﴾[۶۹]؛ که مجازات الهی در پی دارد ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ﴾[۷۰].
خداوند مقابله صحیح با تعصب را در گرو دو امر دانسته: آرامش و تقوا: ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۷۱]. بنابراین از منظر قرآن یکی از صفات ناپسند اخلاقی، تعصب است. قرآن با ردّ هر گونه تعصب دینی و نژادی، ریشههای آن را مورد بررسی قرار میدهد و با بیان آثار زیانبخش تعصب در زندگی فردی و اجتماعی از مؤمنان میخواهد که از آن دوری جویند و در مقابل متعصبان رفتاری شایسته داشته باشند. پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «کسی که مردم را دعوت به تعصب کند از ما نیست و کسی که به خاطر تعصب بجنگد از ما نیست و کسی که با تعصب بمیرد از ما نیست»[۷۲]. علی(ع) درباره نافرمانی شیطان در مقابل دستور خدا نسبت به سجده در برابر آدم، میفرماید: «تعصب به او دست داد و بر آدم به خاطر خلقت خویش افتخار کرد و از جهت اصل و ریشه خود نسبت به او تعصب ورزید به همین دلیل، این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سر سلسله مستکبران است و کسی است که بنای تعصب را پیریزی نمود»[۷۳].
در کتابهای اخلاقی، اندیشمندان اخلاق در جهان اسلام، این موضوع را به صورت مستقل مورد بحث قرار ندادهاند مثلاً صاحب جامع السعادات آنجا که درباره جهل مرکب بحث میکند، یکی از عوامل آن را تعصب میشمارد[۷۴]. تعصب یکی از رذائل مربوط به اخلاق اعتقادی یا باورها است و هنگامی جایگاه واقعی خود را پیدا میکند که چیزی به نام اخلاق باور طرح شود، امری که در کتابهای اخلاقی فرهنگ اسلامی حضوری کمرنگ دارد.[۷۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است» سوره یوسف، آیه ۸.
- ↑ در حدیث نبوی در مذمت عصبیت آمده است: «لیس منا من دعا إلی عصبیة؛ و لیس منا من قاتل علی عصبیة، و لیس منا مَن مات علی عصبیة». و در مذمت تعصب همین بس که بسیاری از جنگ و نزاعها از این انحراف اخلاقی پدید میآید و جامعهها همواره با تعصب نژادی منطقهای و دینی درگیر بوده و مسائل و مشکلات فراوانی به بار آورده است و اهمیت بازگویی آن در تعالیمی دینی در مذمت آن، از این روایت آشکار میشود
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.
- ↑ «و اگر آن را قرآنی غیر عربی میکردیم میگفتند: چرا آیاتش روشن نیست، آیا (قرآنی) غیر عربی و (پیامبری) عربی؟ بگو که آن برای مؤمنان رهنمود و درمان و در گوش بیایمانان سنگینی است و آن (قرآن) برای آنان مایه نابینایی است، (گویی) آنان را از جایی دور فرا میخوا» سوره فصلت، آیه ۴۴.
- ↑ «و گفتند: دلهامان برای آنچه ما را بدان فرا میخوانی در پوششهاست و در گوشهامان سنگینی است و میان ما و تو پردهای (افتاده) است پس هر چه میخواهی بکن که ما نیز میکنیم» سوره فصلت، آیه ۵.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خ» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خ» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ «جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
- ↑ «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دستهای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت» سوره نور، آیه ۱۱.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.
- ↑ «و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.
- ↑ «و بدینگونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی» سوره شوری، آیه ۷.
- ↑ «و اگر آن را بر کسی غیر عربی زبان نازل کرده بودیم؛ * که او آن را برایشان میخواند بدان ایمان نمیآوردند» سوره شعراء، آیه ۱۹۸-۱۹۹.
- ↑ «گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم» سوره انبیاء، آیه ۵۳.
- ↑ «و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، میگویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا میخواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.
- ↑ «(نه،) بلکه گفتند: ما به راستی پدرانمان را بر آیینی یافتهایم و ما نیز در پی آنان رهجوییم» سوره زخرف، آیه ۲۲.
- ↑ «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ «و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
- ↑ «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
- ↑ «تازیان بیاباننشین کفرگراتر و نفاقگراتر و به ندانستن حدود آنچه خداوند بر پیامبرش فرو فرستاده است سزاوارترند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۹۷.
- ↑ «و برخی از تازیان بیاباننشین به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و آنچه هزینه میکنند مایه نزدیکی (خود) نزد خداوند و دعاهای خیر پیامبر میشمارند؛ آگاه باشید که این مایه نزدیکی آنهاست؛ به زودی خداوند آنان را در (کنف) بخشایش خود در میآورد که خداوند آمرزن» سوره توبه، آیه ۹۹.
- ↑ «و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده! * و با مؤمنانی که از تو پیروی میکنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۴-۲۱۵.
- ↑ «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
- ↑ «و اگر آن را بر کسی غیر عربی زبان نازل کرده بودیم؛ * که او آن را برایشان میخواند بدان ایمان نمیآوردند» سوره شعراء، آیه ۱۹۸-۱۹۹.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۳۰۱-۳۰۳.
- ↑ المنجد، لسان العرب، ج۹، ص۲۳۰.
- ↑ مفردات، ص۵۶۸.
- ↑ پیام قرآن، ج۲، ص۲۱۸.
- ↑ «و اگر آن را بر کسی غیر عربی زبان نازل کرده بودیم» سوره شعراء، آیه ۱۹۸.
- ↑ «که او آن را برایشان میخواند بدان ایمان نمیآوردند» سوره شعراء، آیه ۱۹۹.
- ↑ «گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.
- ↑ «خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و مادهزاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ میبافند و بیشتر آنان خرد نمیورزند» سوره مائده، آیه ۱۰۳.
- ↑ «روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود میانباشتید اکنون آنچه را میانباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۵.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «به آتشی بسیار سوزان درمیآیند،» سوره غاشیه، آیه ۴.
- ↑ «در آن روز مردم چون پروانگان پراکندهاند،» سوره قارعة، آیه ۴.
- ↑ «آتشی (سخت) سوزان است» سوره قارعة، آیه ۱۱.
- ↑ پیام قرآن، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.
- ↑ «و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) میخواهند» سوره ص، آیه ۶.
- ↑ تفسیر راهنما، ج۱۵، ص۵۳۱.
- ↑ «و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.
- ↑ «آنان چنان بودند که چون به آنها میگفتند: هیچ خدایی جز خداوند نیست، سرکشی میورزیدند» سوره صافات، آیه ۳۵-۳۶.
- ↑ «آنان چنان بودند که چون به آنها میگفتند: هیچ خدایی جز خداوند نیست، سرکشی میورزیدند» سوره صافات، آیه ۳۵-۳۶.
- ↑ «گفتند: به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما چگونگی آن را روشن گرداند، که این گاو بر ما بازشناخته نیست و ما اگر خداوند بخواهد رهیاب خواهیم بود» سوره بقره، آیه ۷۰.
- ↑ «هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم. (ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟ یا به شما سود یا زیان میرسانند؟ گفتند: (نه) بلکه دریافتهایم که پدرانمان چنین میکردند! (ابراهیم) گفت: آیا آنچه را میپرستیدید دیدهاید؟ شما و نیاکانتان؟ » سوره شعراء، آیه ۷۰-۷۶.
- ↑ «و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.
- ↑ «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
- ↑ «گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.
- ↑ «گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار میکردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.
- ↑ «و اگر آن را بر کسی غیر عربی زبان نازل کرده بودیم» سوره شعراء، آیه ۱۹۸.
- ↑ «که او آن را برایشان میخواند بدان ایمان نمیآوردند» سوره شعراء، آیه ۱۹۹.
- ↑ «گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.
- ↑ «هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟» سوره انبیاء، آیه ۵۲.
- ↑ «گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم» سوره انبیاء، آیه ۵۳.
- ↑ «(نه،) بلکه گفتند: ما به راستی پدرانمان را بر آیینی یافتهایم و ما نیز در پی آنان رهجوییم» سوره زخرف، آیه ۲۲.
- ↑ «و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.
- ↑ «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
- ↑ «آنانند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام باز داشتند و نگذاشتند قربانی بازداشته به قربانگاه خود برسد و اگر مردان و زنان مؤمنی که آنان را نمیشناسید (در میان آنان) نبودند- که بیم میرود پایمالشان کنید و ندانسته خونبهایی از ایشان به گردن شما افتد- (فرمان حمله به مکّه را میدادیم) تا خداوند هر که را خواهد در بخشایش خویش درآورد؛ اگر (مؤمنان و کافران) از هم جدا میبودند ، کافران از آنان را عذابی دردناک میکردیم» سوره فتح، آیه ۲۵.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟» سوره مریم، آیه ۴۲.
- ↑ «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.
- ↑ «و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.
- ↑ «آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بیگمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است. و بیمی نخواهند داشت و اندوهگین نمیشوند» سوره بقره، آیه ۱۱۲.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «و میگفتند: آیا ما برای یک شاعر دیوانه دست از خدایان خویش بکشیم؟ (او دیوانه نیست) بلکه حقیقت را (با خود) آورده و پیامبران (پیشین) را راست دانسته است» سوره صافات، آیه ۳۶-۳۷.
- ↑ «و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، میگویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا میخواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ سنن ابی داود، ج۳-۴، ص۳۳۲، ح۵۱۲۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
- ↑ ترجمه جامع السعادات، ج۱، ص۱۷۳.
- ↑ عصیانی، علی رضا، مقاله «تعصب»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.