نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۳۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۳۷ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
علم ماضی معصوم چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
«موسى بن جعفر(ع) در حدیثى علم امام را در سه بخش خلاصه نموده مىفرماید«مَبْلَغُ عِلْمِنَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ فَأَمَّا الْمَاضِی فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِی الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِیَّ بَعْدَ نَبِیِّنَا»[۱]. موسى بن جعفر(ع) فرمود: طریق وصول علم ما سه گونه است: گذشته و آینده و حادث اما علوم گذشته براى ما تفسیر شده و اما آینده نوشته و در اختیار ما نهاده شده است و اما حادث در اثر القاء در قلب و تأثیر در گوش حاصل مىشود. و نوع آخر افضل علوم ما مىباشد در صورتیكه بعد از پیامبر ما پیامبرى نخواهد بود.
چنانكه ملاحظه مىفرمایید در این حدیث سه طریق براى علوم ائمه(ع) ذكر شده است اول تفسیر و توضیحى كه بهوسیله پیامبر یا امام سابق انجام گرفته دوم نوشته و كتابى كه بهدستشان رسیده سوم القاء در قلب و تأثیر در گوش كه نوعى است دیگر كه افضل علوم نامیده شده است[۲].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«امام کاظم(ع) درباره منبع علم خودشان فرمود: "دامنه و گستره علم ما بر سه قسم است. گذشته، آینده و حال. اما گذشته از سنخ مفسّر است که توسط پیامبر(ص) بر ما تفسیر شده است، اما علم آینده از سنخ نگاشته شده است که در کتاب جامعه، جفر و مصحف فاطمه درج شده است، و اما علم حاضر از نوع افکندن در قلب یا کوبیدن در گوشهاست، و این قسم افضلعلم ماست. پیامبری بعد از پیامبر ما ظهور نخواهد کرد[۳] در این حدیث حضرت علم گذشته و آینده را از سنخ علم مفسّر و مزبور توصیف میکند که ظاهر در تعلم از امثال پیامبر(ص) است. اما علم حاضر خودشان را از سنخ الهام و آن را بهترین علم خودشان نیز معرفی میکند[۴].
««قال مولانا الامام المهدی(ع): عِلْمُنا عَلى ثَلاثَةِ أَوْجُه: ماض وَغابِر وَحادِث، أَمَّا الْماضی فَتَفْسیرٌ، وَأَمَّا الْغابِرُ فَمَوْقُوفٌ، وَأَمَّا الْحادِثُ فَقَذْفٌ فیِ الْقُلُوبِ، وَنَقْرٌ فی الاَْسْماعِ، وَهُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنا، وَلا نَبیَّ بَعْدَ نَبِیِّنا»[۵].علم ما اهل بیت(ع) بر سه نوع است: علم به گذشته و آینده و حادث. علم گذشته، تفسیر است؛ علم آینده، موقوف است و علم حادث، انداختن در قلوب، و زمزمه در گوشهاست. این بخش، بهترین علم ماست و بعد از پیامبر ما، رسول دیگرى نخواهد بود.
این عبارت، بخشى از جواب امام زمان(ع) به سؤال علی بن محمد سمری درباره علم امام است. مرحوم مجلسى در مرآة العقول، در تفسیر این سه نوع علم مىفرماید: علم ماضى یعنى علمى كه پیامبر اکرم(ص) براى اهل بیت(ع)تفسیر كردهاند؛ نیز شامل علومى است از وقایع گذشته درباره انبیا و امتهاى پیشین، و حوادثى كه براى آنان اتفاق افتاده و خبر از شروع امور و عوالم است.
مراد از "غابر"، علومى است كه به امور آینده تعلق مى گیرد؛ زیرا، غابر به معناى "باقى" است. مراد از غابر خبرهاى حتمى است كه مربوط به آینده جهان است. و بدین سبب امام آن را به "موقوف" تفسیر كردهاند كه علومى كه تعلق به آینده جهان دارد، مختصّ به اهل بیت(ع)است. موقوف، یعنى "مخصوص".
مراد از علم حادث، علمى است، كه به تجدد احوال موجودات، تجدد پیدا مى كند، ویا تفصیل مجملات است ... مراد از قذف در قلوب،الهام الهى بدون واسطه ملك است. مراد از "نقر در اسماع" الهام الهى است به واسطه ملك.
دلیل افضلیّت نوع سوم این است كه الهام ـ با واسطه یا بدون واسطه ـ به اهل بیت(ع)اختصاص دارد. از آن جا كه ادعاى الهام الهى، ممكن است انسان را به توهم نبوت بیندازد، حضرت در پایان به این نكته اشاره دارد كه پس از پیامبر ما، پیامبرى نخواهد آمد»[۶].