آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
«روایات برتری علمی برخی از پیامبران (ص) و اوصیای آنان بر برخی دیگر را به چند صورت میتوان توجیه کرد. تفاوت آنان از علم و عدم علم را حمل کنیم به:
۱. تفاوت آنان از نظر داشتن علم خاص که مخصوص خداوند است مانند علم به مرگها و قیامت واین علم از محل نزاع خارج است.
۲. تفاوت شان از نظر علم ظاهری که از طریق حواس و یا امارات ظاهری بهدست میآید واین علم نیز خارج از محل نزاع است زیرا علمی که محل بحث و نزاع است علم باطنی لدنی است.
۳. این که آنان از نظر روش و اسباب علم مانند زیادی و اندک بودن واز حیث اسباب ظاهری و یا باطنی همچون الهام و وحی و سایر اسباب متعدد، تفاوت دارند. همانطور که علم هر پیامبر (ص) با وصی خودش از حیث روش، واسطه و زیادی و اندک بودن آن دو باهم تفاوت دارند.
۴. یا این که آنان از نظر برکات، فوائد، ثمرات و تأثیرات علم با هم متفاوتاند نه از جهت خود علم و این از باب اطلاق علم به غایاتی است که بر آن مترتب است.
۵. یا این که آنان از نظر مراتب علم، از حیث شدت و ضعف، از نظر رسیدن به مرحله اطمینان، حق القین و عین الیقین متفاوت هستند.
۶. یا این که از نظر سختی و آسانی تکالیف متفاوت هستند. همانطور که شریعت ما از جهت سهولت و آسانی با شرایع قبلی متفاوت است.
۷. یا این که حمل شود به این که برخی آنان قابلیت و استعداد بیشتری برای کسب علوم دارند و برخی کمتر، برخی نسبت به اخذ علوم، سعه صدر و ظرفیت بیشتری از دیگری دارند و به مبدأ فیاض علم، نزدیکتر و از نظر قدرت تحمل علم از توان بیشتری برخور دارند»[۱].
«همه معصومین (ع) علم به دین دارند و در آن برابرند؛ اما بر اساس روایات، آنان در مراتب و درجات کمالی با هم تفاوتهایی دارند؛ بعضی داناتر هستند، بعضی با فضلیتتر و همه اینها به کمالات وجودی برمیگردد؛ و از این جهت است که تنها حضرت محمد (ص) به مقام "قاب قوسین" میرسد»[۲].
«دستهای از روایات، تساوی علوم ائمه (ع) را تقویت میکنند. این روایات، ائمه (ع) را صاحب تمام علومی معرفی میکنند که برای غیر خداوند قابل دسترسی است. پیش از این بهتفصیل درباره این روایات سخن گفتیم. چنانکه گفته شد، روایات متعددی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) دلالت بر این دارند که تمام علوم غیرمختص خداوند که در اختیار پیامبران و فرشتگان قرار گرفته، نزد اهل بیت (ع) است.[۳] در یکی از این روایات، از امام باقر (ع) نقل شده است: "به درستی که برای خداوند علمی خاص و علمی عام است؛ علم خاص، علمی است که (حتی) فرشتگان مقرب و پیامبران دارای رسالت از آن آگاه نیستند؛ اما علم عام خداوند علمی است که فرشتگان مقرب و پیامبران دارای رسالت خود را از آن آگاه ساخته و (این علم) از طریق رسول خدا (ص) به ما رسیده است".[۴] دسته دیگری از روایات تأیید کننده تساوی علمی اهل بیت (ع)، روایاتیاند که: بیان میکنند پیامبر (ص) تمام علومی را که خداوند متعال به او عطا کرد، بدون کاستی به امیرالمؤمنین (ع) آموخت و آن حضرت نیز تمام آن علوم را به امامان دیگر منتقل کردند. پیش از این، در بحث شیوه آموختن از پیامبر (ص) و امامان پیشین، به این روایات اشاره شد. در روایتی از امام باقر (ع) نقل شده است: "به خدا قسم! رسول خدا (ص) حرفی از علومی را که خداوند عزوجل به او آموخته بود، فرو نگذاشت، مگر آنکه آن را به علی (ع) آموخت؛ سپس آن علوم به ما رسید". [۵] در روایات متعددی از امام صادق (ع) نیز این محتوا نقل شده است که پیامبر (ص) تمام علومی را که خداوند به او آموخته بود، به امیرالمؤمنین (ع) تعلیم داد و چیزی را فرو نگذاشت.[۶] این وظیفه، مخصوص پیامبر (ص) نبوده و شامل همه ائمه (ع) میشده است. اینگونه روایات، این احتمال را تقویت میکنند که علوم ائمه (ع) مساوی است؛ زیرا دانشی نیست که آنان نداشته باشند. آنان به همه علوم آگاهاند و در این صورت، میدانی برای رقابت بین علوم آنان وجود ندارد. در روایتی، امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) چنین نقل کردهاند: ما در امر و فهم و حلال و حرام، همانند یکدیگریم. در ادامه روایت، از امام صادق (ع) نقل شده است که البته در خصوص پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع)، برتری ویژه آنان محفوظ است. در روایتی از امام کاظم (ع) نقل شده است: ما در علم و شجاعت مساوی هستیم.[۷](...)
در مقابل روایات یادشده، روایات مربوط به افزایشپذیری علوم ائمه (ع)، شاهدی بر عدم تساوی علوم آنان هستند. در روایتی از ابوحمزه ثمالی نقل شده است که به امام سجاد (ع) عرض کرد: پیامبر (ص) هرچه را نزدش بود، به امیرالمؤمنین (ع) و ایشان نیز به امام حسن (ع) دادند؛ سپس به امام حسین (ع) و یکایک ائمه (ع) منتقل شد. آن حضرت، ضمن تأیید این گفتار، فرمودند: همراه با زیادتی که در هر سال و هر ماه، بلکه به خدا قسم در هر ساعت عطا میشود[۸] پیش از این نقل شد که در روایات متعددی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است: "لَوْلَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا"؛ "اگر بر (علم) ما افزوده نشود، پایان میپذیرد". در برخی از این روایات تأکید شده است که هر روز و هر شب بر علم ائمه (ع) افزوده میشود[۹] همچنین بیان شد که روایاتی از افزایش علوم ائمه (ع) در هر شب جمعه خبر میدهند. در برخی روایات امام صادق (ع) آمده است که علم هر امام، افزون بر علومی که از امام پیشین دریافت میکند، در پنج جزء افزایش مییابد[۱۰] احتمال دارد مقصود از این پنج جزء، همان علوم پنجگانهای باشد که در آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۱۱] به آن اشاره شده است. بر پایه این احتمال، این علوم (زمان قیامت؛ نزول باران؛ آنچه در رحم زنان است؛ آنچه انسان فردا کسب میکند؛ و اینکه در کجا میمیرد) از علوم تغییرپذیرند و از همین روی بهتدریج در اختیار ائمه (ع) قرار میگیرند.[۱۲] از اینگونه روایات ـ که به برخی از آنها در بحث افزایشپذیری علوم ائمه (ع) اشاره شد ـ چنین برداشت میشود که علوم ایشان حتی در دوره امامتشان یکسان نیست؛ زیرا این علوم پیوسته در حال افزایش است»[۱۳].
آقای رنجبر، در مقاله «کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام» در اینباره گفته است:
«هر علمی که برای یکی از ائمه (ع) ثابت شود، برای دیگران هم ثابت و صادق است؛ چون آنها علومشان را در آخرین لحظه عمر شریفشان در اختیار امام بعدی و جانشین خود بهدستور خداوند قرار میدادند، پیامبر، نیز علوم خویش را بهدستور الهی در اختیار امیرالمؤمنین (ع) قرار دادند. روایتی در این زمینه، داوود نهدی از علی بن جعفر (ع) از ابی الحسن (ع) روایت میکنند: ما در علم و شجاعت مساوی هستیم و در بخششها طبق امر عمل می کنیم[۱۹]»[۲۰].
«از آیات و روایات استفاده میشود که پیامبران علم الهی دارند و علوم آنان به امامان معصوم (ع) انتقال یافته است. خدای متعال در آیه ۳۱ سوره بقره از یاد دادن اسمای الهی به حضرت آدم (ع) گزارش میدهد و میفرماید: ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ﴾[۲۱].
منظور از ﴿الأَسْمَاء﴾ مسمَّیات اسماء، یعنی خود موجودات است و با توجه به اینکه ﴿الأَسْمَاء﴾ جمع محلی به "ال" است، استفاده میشود که حضرت آدم (ع) دانا به حقیقت همه موجودات بود[۲۲] این علم اختصاص به حضرت آدم (ع) نداشت، بلکه خدای متعال این علم را در انسانها به ودیعه سپرده، به گونهای که آثار آن، به تدریج و به طور دایم، از این نوع موجود سر بزند و هر وقت انسان به راه راست هدایت شود، انسان بتواند آن ودیعه را از قوه به فعلیت درآورد[۲۳] بنابراین، افرادی که شایستگی پیامبری داشته باشند، از این علم بهرهمند میشوند، همانگونه که از روایات استفاده میشود علمی که با حضرت آدم (ع) فرود آمد، بالا نرفت و به ارث منتقل میشود و ائمه (ع) نیز آن علم را از یکدیگر به ارث میبرند[۲۴].
برخی از روایاتی که از امام رضا (ع) درباره علم پیامبر (ص) و امام (ع) نقل شده، چنین است:
امام رضا (ع) میفرمایند: "به راستی خداوند پیامبران و امامان (ع) را موفق میکند و از مخزون علم و حکمتش به آنان میدهد. علمی را که به غیر آنان نمیدهد. پس علم آنان فوق هر علم اهل زمانشان است[۲۵].
امام رضا (ع) از پدرشان از امام صادق (ع) نقل میکنند که فرمودند: "برای خدای عزوجل علم مخزون مکنونی است که نمیداند آن را جز او. از آن علم، بداء است و علمی که به فرشتگان و پیامبرانش یاد داده است. پس علمای از اهل بیت پیامبرمان آن را میدانند[۲۶].
امام رضا (ع) به عبداللّه بن جندب نوشتند: اما بعد، به راستی محمد (ص) امین خدا بود در خلقش و چون وفات کرد ما خانواده وارثانش بودیم و ما امنای خداییم در زمین خدا. نزد ماست علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب، و علم پیدایش اسلام "یا زایش بر اسلام" نزد ماست و به راستی ما هر مردی را ببینیم میشناسیم که از روی حقیقت مؤمن است یا منافق. شیعیان ما به نام خودشان و پدرشان ثبت شده اند، خدا از ما و آنها تعهد گرفته است. شیعیان ما از سرچشمه ما آب نوشند و به راه ما میروند. جز ما و آنها کسی در کیش اسلام نیست. ما نجیب و ناجی هستیم و ما بازماندگان پیغمبرانیم و ما زادگاه اوصیاییم و ما برگزیده شده در کتاب خدای عزوجل هستیم. ما از همه مردم به کتاب خدا شایستهتریم و ما از همه مردم به رسول خدا نزدیکتریم[۲۷].
امام رضا (ع) علم را یکی از نشانههای امام میشمارند: دلالت امام در دو ویژگی است: علم و استجابت دعا[۲۸].
از این روایت استفاده میشود که اهل بیت (ع) پس از رسول خدا (ص) وارثان ایشان هستند و روشن است که یکی از ابعاد مهم وراثت، وراثت علمی است که در جملههای بعدی آن را تفسیر میکند و میفرماید: "علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب و... نزد ماست... همچنین در ادامه، اهل بیت (ع) را بازماندگان پیغمبران معرفی میکند: "وَ نَحْنُ أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ" و روشن است که یکی از جلوههای بارز وراثت پیامبران، وارثت علمی آنهاست»[۲۹].
«در عین حال، قطع شدن وحی، به معنای قطع رابطه خداوند با انسان کامل مانند امام (ع) و پیشوای معصوم (ع) نیست. آنها به طریق دیگر به منبع غیب اتصال دارند و حقایق را از منبع پرفیض الهی دریافت میکنند. آنها به جهت این که پیشوا و امام (ع) هستند، علم و دانشهای خویش را از طرف خداوند دریافت میکنند و دارای علم لدنی الهی هستند. این دریافت حقایق و علوم و دانش و اطلاع بر اسرار غیب را، وحی نمیگویند؛ بلکه به آن "الهام" میگویند. بنابراین، اگر چه وحی قطع شده است، اما الهام الهی که نوع دیگری از وحی میباشد، برای امامان وجود دارد. براساس روایات، امامان دست آموز الهام غیبیاند و صدای غیب را میشنوند؛ اما بر طبق عقیده برخی از بزرگان، فرشته را نمیبینند؛ به خلاف پیامبر (ص) که سخن فرشته را میشنود و گاه خود ملک را نیز میبیند. این الهام، نظیر الهامی است که به حضرت خضر، ذوالقرنین، حضرت مریم (س) و مادر موسی شده است. گاهی در قرآن کریم، از این معنا تعبیر به وحی گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوت نیست. حضرت رضا (ع) در ضمن حدیث مفصلی درباره امامت فرمود: هنگامی که خدای متعال کسی را به عنوان امام (ع) برای مردم برمیگزیند، به او سعه صدر عطا میکند و چشمههای حکمت را در دلش قرار میدهد و علم را به وی الهام میکند تا در پاسخ به هیچ سؤالی درنماند و در تشخیص حق، سرگردان نشود. پس او معصوم (ع) و مورد تأیید و توفیق و تسدید الهی بوده، از خطاها و لغزشها در امان خواهد بود. باید توجه داشت امام (ع) کسی است که از وجودی برتر در عصر خود برخوردار بوده، در نقطه اوج و قلّه هرم هستی قرار دارد. از این رو، باطن امام (ع) نیز همانند باطن پیامبر (ص)، با نور ولایت حق روشن بوده، با عالم حقایق و معانی غیبی ارتباط دارد. امام (ع) نیز همانند پیامبر (ص)، واسطه فیض میان خلق و حق، عامل ارتباط خلق با حق و حافظ حریم وحی و شریعت است؛ امّا پیامبر (ص) نیست؛ یعنی مقام و شأن و مسؤلیت نبوی و رسالت را به او ندادهاند»[۳۰].
بر اساس روایات متعدد، ائمه (ع) از نظر علم از انبیای پیشین برتری دارند؛ چون برخی از علوم الهی را انبیای پیشین نداشتند؛ ولی ائمه (ع) آن را میدانند؛ مثلاً در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: برای خداوند دو نوع علم وجود دارد: یک نوع آن را برای ملائکه انبیا و فرستادگان خود ظاهر نموده که ما ائمه (ع) نیز آن را میدانیم. نوع دیگر، علمی است که آن را مخصوص خود قرار داده و از علوم مستأثر و برگزیده خداوند است؛ ولی برای ما ائمه (ع) از آن علم نیز نصیبی است[۳۱]. بنابراین، ائمه (ع) به دلایل گوناگون بر انبیای پیشین فضیلت دارند. گرچه از مقام ختمی مرتبت پایینترند، ولی از انبیای پیشین برترند.
نکته دیگر این که بر اساس روایات متعدد، ائمه (ع) شریک علم پیامبرند[۳۲]پیامبر خاتم از هر نظر، از جمله به لحاظ علم، بر انبیای پیشین برتری دارد. در نتیجه، ائمه (ع) که شریک علم اویند، بر انبیای پیشین برترند. گفنتی است که ائمه (ع) گرچه دارای مقام نبوت نیستند، ولی احکام شریعت ختمی را به تبع حضرت از خزاین این علم الهی دریافت و به مردم به عنوان تفسیر و تبیین شریعت ختمی بازگو میکنند. مقام آنان گرچه از مقام خاتمیت پایینتر است، ولی از مقام نبوت بالاتر است. از این رو، رسول خدا (ص) فرمود:بیگمان، خداوند را بندگانی است که نبی نیستند؛ اما نبوت به مقام و منزلت آنان غبطه میخورند"«إنّ لله عباداً لیسوا بأنبیاء یغبطهم النبوة"؛ صدر المتالهین، الشواهد الربوبیه، ص ۳۳۶.</ref>. این افراد همان امامان معصوماند (ع) که در کسوت امامت و ولایت ادامه دهنده راه نبوت و خاتمیت هستند»[۳۳].
↑ر.ک: محمدبنحسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۹ـ۱۱۲. سند این روایات، مستفیض است.
↑محمد بنعلی صدوق، التوحید، ص۱۳۸. سند این روایت، صحیح است. این روایت با دو سند متفاوت دیگر نیز نقل شده است (ر.ک: محمدبنحسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۹ و ۱۱۱).
↑(بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است)، سوره مبارکه لقمان، آیه ۳۴.