علم شأنی یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
علم شأنی یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل بالاتر | علم معصوم / ویژگی علم معصوم |
مدخل اصلی | علم شأنی |
مدخل وابسته | علم فعلی / علم تام / علم محدود |
علم شأنی یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم (ع) به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- علم بالإراده معصوم (علم استعدادی) چیست؟
- علم ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟
- علم شأنی معصوم چیست؟
- علم اشائی معصوم به چه معناست؟
پاسخ نخست
علامه طباطبایی در کتاب «بررسیهای اسلامی» در این باره گفته است:
«مراد از عموم علم امام و کیفیت حضوری بودن آن این نیست که علم امام احاطه بر تمامی معلومات دارد به نحو علیت و معلولیت، زیرا واضح است که علم به این معنا از خصایص ذات واجب الوجود است که احدی از ممکنات قطعا در آن با او شرکت ندارد. بلکه مراد از علم حضوری امام، انکشاف معلومات است نزد او فعلا، در مقابل انکشاف شانی بر او با قوه و اراده که از آن تعبیر آوردهاند: «لو شاء ان یعلم لعلم» در صورتی که میخواهد و میداند و احتیاج ندارد که هر وقت خواست بداند میداند، چنانچه با اندک تامل روشن است. ﴿وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء﴾ [۱] علم خدا عین ذات اوست و به آن نتوان احاطه رسانید، پس مراد احاطه به معلومات است و استثنا فرموده و هر مقداری که خودش بخواهد به برگزیدگانش از معلومات خود احاطه میدهد و استثنا قطعا تحقق یافته است و خدا قادر است هر مقدار بخواهد به پیغمبر (ص) و امام (ع) به معلومات خود علم دهد و قادر است آنها را به همه چیز عالم نماید. جلو قدرت غیر متناهی خدا را نتوان گرفت»[۲].
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
آیتالله محمد تقی مصباح یزدی، در «شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه» در اینباره گفته است:
«در اصول کافی، کتاب حجت، فصلی درباره علم امام (ع) آمده که عنوان آن این است: ائمه اطهار (ع) هر گاه بخواهند بدانند میدانند «إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا»[۳] معنای این روایات آن است که ائمه (ع) مقامی دارند که علم به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمیکنند که آن را بدانند»[۴].
|
۲. آیتالله خاتمی؛ |
---|
آیتالله سید احمد خاتمی، در کتاب «در آستان امامان معصوم» در اینباره گفته است:
«امامان مظهر این علم گستردهاند، با این تفاوت که علم خداوند، علم استقلالی است و علم امامان معصوم تبعی و عرضی و با اذن خداوند است، لذا حضرت امام صادق فرمود: اگر امام بخواهد چیزی را بداند، خدا آن را به او میآموزد[۵]. براین اساس است که گاه اراده خداوند در مقطعی به این تعلق میگیرد که علمی اعطا نگردد و در مقطعی دیگر، ذات مقدس ربوبی اعطا میکند. در داستان حضرت یعقوب میبینیم که حضرت یوسف در نزدیکی او؛ یعنی در سرزمین کنعان در چاه محبوس بود، ولی ندانست، اما از هشتاد فرسخی کنعان مسیر ده روز آن زمان گفت: ﴿إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ ﴾[۶]. امامان را از این نظر، میتوان به مسافرانی تشبیه کرد که در یک شب تاریک و ظلمانی، از بیابانی که ابرها آسمان را فرا گرفته است، میگذرند، لحظهای در آسمان برق میزند و تا اعماق بیابان را روشن میسازد و همه چیز در برابر چشمان این مسافران روشن میشود، اما لحظهای دیگر، خاموش میشود و تاریکی همه جا را فرا میگیرد به طوری که هیچ چیز به چشم نمیخورد. در حدیثی از حضرت]]امام صادق]] (ع) میخوانیم: خداوند در میان خودش و امام، ستونی از نور قرار داده که خداوند از این طریق به امام مینگرد و امام نیز از این طریق به پروردگارش و هنگامی که بخواهد چیزی را بداند، در آن ستون نور، نظر میافکند و از آن آگاه میشود[۷]»[۸]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی، در کتاب «امامت» در اینباره گفته است:
«از بعضی روایات استنتاج میشود که ائمه اطهار بالفعل همه علوم را نمیدانند، بلکه وقتی بخواهند، خداوند آن را اعطا میکند، عمار ساباطی از امام صادق (ع) درباره علم غیب پرسید، حضرت فرمود: «لاَ وَلَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ» [۹]» [۱۰].
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدیفر در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن» در اینباره گفته است:
«ارادی بودن علوم اهل بیت (ع) و ادله آنان: إرادی بودن، بدین معنا است که که اگر اهل بیت (ع) بخواهند میدانند و اگر نخواهند و إراده نکنند نمیدانند. این دیدگاه در مباحث علوم اهل بیت (ع) نظریهإی مشهور است بهطوری که برخی مانند صاحب حدائق الاصول ادعای اجماع کردهأند.[۱۱] آشتیانی میگوید: اولاً ما منع میکنیم که معصوم به تمام جزئیات افعال مکلفین و اقوال آنان علم فعلی داشته باشد نهایت اینکه آنان قادر هستند "إن شاووا علموا". ثانیاً بر فرض قبول کنیم که معصومین (ع) به جمیع جزئیات افعال، علم حضوری دارند که این رأی دیدگاه اهل ضلالت و گمراهی است... . مستند این نظریه چند دسته روایات است: روایات دسته اول: روایاتی میگوید: امام (ع) هر گاه بخواهد میداند و یا هر وقت بخواهد خداوند آگاهش میکند. اصول کافی بابی تحت عنوان "بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ يَعْلَمُوا عُلِّمُوا" منعقد نموده که دارای سه روایت که هر سه از امام صادق (ع) و مضمون هر سه مشابه هم هستن:
روایات دسته دوم: روایاتی که مسئله قبض و بسط علم اهل بیت (ع) را مطرح میکنند. معمر بن خلاد از امام موسی کاظم (ع) پرسید آیا شما علم غیب میدانید امام (ع) در پاسخ فرمود: امام باقر (ع) فرموده است: علم برای ما گشایش مییابد و ما آگاهی مییابیم و گرفتگی مییابد و دیگر آگاهی نمییابیم.[۱۶] مولی محمد صالح مازندرانی شارح اصول کافی مینویسد: منظور از بسط علم، فعلی بودن آن است و مراداز قبض عدم فعلیت علم، گرچه با توجه و التفات میداند.[۱۷] روایات دسته سوم: روایاتی که مربوط به افزایش علوم آنان است و اگر علوم آنان فعلی بود افزایش آن معنای معقولی نخواهد داشت. زراره میگوید از امام باقر (ع) شنیدم که میفرمود: اگر علم ما فزونی نمییافت، پایان میپذیرفت. عرض کردم: چیزی بر شما افزوده میشود که پیامبر خدا (ع) آن را نمیدانست؟ فرمود: هر گاه بنای افزایش علم باشد، نخست بر پیامبر خدا (ع) و سپس بر امامان (ع) عرضه میشود تا به ما میرسد.[۱۸] امام صادق (ع) نیز میفرماید: شب جمعهإی نیست مگر اینکه اولیای خدا سرور ویژهإی دارند. هنگامی که شب جمعه فرا میرسد رسول خدا (ع) با عرش ارتباط برقرار میکند و من نیز همراه او با عرش تماس حاصل میکنم و در نتیجه با علمی که از آنجا بهره بردم باز میگردم و اگر این نبود قطعاً آنچه در نزد ماست پایان میپذیرفت.[۱۹] علامه طباطبائی در تبیین این روایت با توجه به ارادی بودن علم اهل بیت (ع) چنین میفرماید: اشکال ندارد که "اذا شاءوا علموا" از راه صعود ارواح آنها در شبهای جمعه باشد.[۲۰] روایات دسته چهارم: روایاتی که نشانگر عدم آگاهی اهل بیت (ع) به برخی موضوعات است. و چون جهل و ناآگاهی با اصل علم اهل بیت (ع) منافات دارد بنابراین توجیه صحیح اینها عدم فعلیت و إرادی بودن علم آنان است. مانند جریان گم شدن شتر پیامبر (ص) و امثال آن. در حدیث موثقی عمار ساباطی از امام صادق (ع) میپرسید: آیا امام (ع) علم غیب میداند؟ فرمود: نه، لکن هر گاه بخواهد بر چیزی آگاهی یابد، خداوند او را بدان آگاه میگرداند.[۲۱] بررسی و نقد دیدگاه:
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن وکیلی در مقاله «علم غیب امام» در این باره گفته است:
«یکی از سؤالات در باب علم امام این است که آیا علم امام متوقف بر اراده و خواست امام است یا بر صرف التفات و توجّه؟ روشن است که علم باطن امام همیشه به همه چیز فعلی است و متوقف بر هیچ شرطی نیست. بر اساس اصول گذشته میتوان به این سؤال اینچنین پاسخ داد:
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین نصیری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در اینباره گفته است:
«مراد از علم اشائی یا ارادی آن است که علم به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نیست، بلکه او هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه میشود. شیخ محمد حسین مظفر در تعریف علم اشائی چنین آورده است: همانا مراد از علم حضوری یا ارادی و انشائی آن علمی است که از جانب خداوند متعال داده شده و از جانب ایشان از طریق یکی از راههای الهام یا نقر یا شنیدن یا آموزش توسط پیامبر یا موارد دیگر افاضه شده باشد. و این علمی است که ویژه امام میباشد و شامل افراد دیگر نمیگردد. منظور از علم در اینجا آن علمی نیست که از راه اکتسابی همچون امارات و حواس پنجگانه ظاهری و تجربههای اکتسابی به دست آمده باشد. زیرا در این صورت مردم با امام در این علم همسنگ و شریک خواهند بود، زیرا این علم تابع علتهای عادی می باشد و ویژه کسی نیست. و این علم بر خلاف علم اول است زیرا خداوند متعال علم حضوری را تنها به کسی که بخواهد و از میان بندگان انتخاب نماید، عطا میکند[۲۸]. روایاتی که در باره تبیین منشأ علم امام و مستفاد بودن آن آوردیم، اشائی بودن علم امام را تأیید میکند. ثقة الاسلام کلینی در کافی در بابی با عنوان «أن الأئمة (ع) إذا شاؤوا أن یعلموا علموا» سه روایت از امام صادق (ع) آورده است که مضمون آنها آن است که اهل بیت (ع) هر گاه بخواهند، خداوند آنان را آگاه میسازد. روایت اول چنین است: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»[۲۹]. روایت دوم چنین است: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم»[۳۰]. در روایت سوم چنین آمده است: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ» [۳۱]. چنان که پیداست در تمام این سه روایت بر اشائی و منوط بودن علم امام به تعلیم الهی تأکید شده است»[۳۲]. |
۷. حجت الاسلام و المسلمین فاریاب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسین فاریاب و امر الله قلیزاده در مقاله «بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات» در اینباره گفته است:
بنابراین وجه، امام دارای علمی تام و گسترده است، ولی این علم را به طور شأنی واجد است و نه فعلی. به عبارت دیگر، امام هرگاه اراده کند و به علومی نیازمند باشد، در اختیار او قرار میگیرد؛ چنانکه در روایت اصول کافی آمده است که امام هرگاه اراده کند، آگاه میگردد. وجه اخیر (به نظر میرسد که) نسبت به وجوه دیگر مناسبتر است، لکن قدری مجمل بوده و باید با وضوح بیشتری تبیین گردد. به منظور تبیین این مسئله، توجه به نکات ذیل لازم است: الف. با تأمل در دستۀ دوم روایات، میتوان در خصوص گستردگی علم امام، ادعای تواتر معنوی کرد، اما در میان همین روایات، برخی ظهور در این معنا دارند (اگر نگوییم نص است) که امام واجد یک نوع علمی است که میتوان آن را علم فعلی نامید، و مقصود آن است که این نوع علم برای امام همیشه حاضر است؛ چنانکه روایت ابوبصیر از امام صادق (ع) مؤید این معناست که حضرت میفرمایند: حقیقت علم نزد ما، آن است که استمراراً به منبع علم الهی متصل باشیم. ما یحدثُ بِاللَّیلِ و النَّهارِ الْأَمرُ منْ بعد الْأَمرِ و الشَّیء بعد الشَّیء إِلَى یومِ الْقیامۀِ؛ و چنانکه روایت اقسام علم امام گذشت، این علم، که همان علم حادث است، افضل علم نزد ایشان است و در روایت مفضل نیز امام صادق (ع) فرمودند: خداوند مهربانتر از آن است که اطاعت بندهای را بر بندگان واجب سازد و آنگاه اخبار آسمان را صبح و شام از او بازدارد. قید صباحاً و مساء ظهور در نوعی استمرار دارد، و مقصود امام این نیست که ایشان تنها در این دو زمان متصل به اخبار آسمان میگردند، بلکه مقصود نوعی استمرار عرفی است که امام به حقایق متصل میشود. البته اینکه حقیقت این مقام چیست، شاید بتوان آن را یکی از مصادیق امور صعب و مستصعب شمرد که خود آن بزرگواران درک آن را مخصوص قلوبی دانستهاند که خداوند آن را امتحان نموده است[۳۳] ب. از سوی دیگر، تتبع در سیره امامان گویای این حقیقت است که ایشان زندگی عادی داشتند و مثل سایر مردم، امور روزانۀ خویش را انجام میدادند و به اماراتی که از طرق عقلایی به دست آمده باشد، ترتیب اثر میدادند و اصولاً لازمۀ اسوه و الگو بودن امام آن است که زندگی عادی داشته باشد تا مردم بتوانند به ایشان تأسی نمایند. روایات دستۀ اول، که برخی ظهور و برخی نص در این معنا بودند که امام مثل بقیه مردم، واجد علم عادی و محدود است، اشاره به زندگی عادی ایشان دارد. ج. همانگونه که قرآن کریم برخی آیاتش برخی آیات دیگر را تفسیر میکنند، روایات ائمه (ع) نیز، که ثقل دیگر قرآن هستند، برخی از آنها برخی دیگر را تبیین مینمایند. چنانکه در روایات دستۀ اول اشاره گردید، روایاتی وجود دارد با این مضمون که ان الأئمۀ اذا شاؤوا علموا و در واقع، حلقۀ اتصال میان روایات دسته اول و دسته دوم بود و به نوعی مبین و مفسر این دو دسته روایات است؛ چنانکه در موثقه عمار ساباطی وی از امام صادق (ع) سؤال میکند که آیا شما علم غیب میدانید؟ ایشان میفرمایند: نه، لکن اگر خدا بخواهد میدانیم. در صدر روایت، امام اشاره به علم عادی خود میفرمایند، و به عبارت دیگر، مطابق مضمون روایات دسته اول سخن میگویند، و سپس به زیبایی گوشهای دیگر از علم خویش را نشان میدهند که همان اتصال به علم الهی است. به تعبیری دیگر، امام این شأن را داراست که در مواقعی، به علم الهی متصل شود، اما زمان و حدود و ثغور آن، تابع مصالحی است که خود ایشان بدان آگاهند. خلاصه آنکه امام واجد نوعی از علم است که میتوان آن را "علم شأنی" نامید. د. نکتۀ دیگری که باید بدان اشاره کرد درباره روایاتی است که برخی علوم را به ذات مقدس خداوند اختصاص داده و به تعبیر روایات، استَأْثَرَ بِه فی علْمِ الْغَیبِ عنْدهاست. این علوم مخصوص مقام ذات و کنه الهی بوده و محال است احدی بر آن اطلاع یابد و به تعبیر دیگر، این روایات، مؤید این معنا هستند که علم امام در مقام اتصال به علم الهی، نامحدود نیست، به گونهای که از همه چیز مطلع باشد و بدین روی، بعید نیست که علم به برخی موضوعات، از جمله علم به وقت قیامت را در این حوزه جای دهیم؛ چنانکه در برخی روایات نیز حرف آخر از اسم اعظم الهی مختص خداوند گردیده و احدی جز ذات باری تعالی از آن مطلع نیست»[۳۴]. |
٨. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در اینباره گفته است:
«مراد از شأنی یا فعلی بودن علوم برگزیدگان خداوند پاسخ به این پرسش است که آیا آنان توان و شأنیت آگاهی به علوم ویژه و گستردهای را داشتند با آنکه این علوم، بالفعل نزد آنان بوده است؟ آیا علوم آنان در قلمروهای مختلف، بالفعل بوده یا آنکه برخی از آن به طور بالفعل نزد ایشان حاضر نبوده است؛ اما توان آن را داشتند که از شیوههای مختلف مانند الهام، دریافت از روح القدس و تعقل، این علوم را کسب کنند؟ توجه داریم که تعبیر علم شأنی، با نوعی تسامح همراه است و در واقع، علمی در کار نیست؛ بلکه استعداد و قابلیت کسب آن علم وجود دارد. همانند فقیه با دانشمندی که پس از سالها تحصیل و تلاش، از استعداد و توانی علمی برخوردار شده است؛ به گونهای که اگر مسئله جدیدی را از او بپرسند، میتواند با تکیه به توان علمی خویش، پاسخ آن را از اندوختههای پیشین خود یا از طریق مطالعه و تحقیق به دست آورد؛ اما افراد عادی که چنین توانایی را ندارند با استعدادشان از فعلیت دور است، باید سالها تلاش کنند تا بتوانند پاسخ گوی آن پرسشها باشند با توجه به این نکته، تفاوت مردم عادی و دانشمندان در علوم شأنی آن است که شأنی و بالقوه بودن دانش آنان، برخلاف دیگر مردم - که آنان نیز توان فراگیری آن دانش را دارند - به فعلیت بسیار نزدیک است؛ اما در افراد عادی، با آنکه استعداد تخصص در یک رشته و علم به مباحث پیچیده آن وجود دارد، این توان از فعلیت آن فاصله زیادی دارد. از همین روی است که در عرف، به متخصصی که به آسانی میتواند پاسخ پرسشی را از اندوختههای ذهنی خود یا از کتابها و منابع آن موضوع، استنباط و استخراج کند، عالم به آن دانش گفته میشود. جای تردید نیست که پیامبران علوم بسیاری را از طریق وحی و دیگر شیوههای یادشده دریافت کردهاند و این علوم بالفعل نزد آنان وجود داشته است. بنابراین در بالفعل بودن بخشی از علوم آنان تردید نیست؛ چنان که بخشی از علوم ما نیز بالفعل است؛ مثلا نام، آدرس، شماره تلفن و برخی دیگر از مشخصات خود و برخی از نزدیکانمان را بالفعل در حافظه داریم و نیازی نیست که برای آگاهی از آنها این دانشها را کسب کنیم. بحث در این است که آیا همه علوم آنان بالفعل بودهاند یا بخشی از آن نیز شأنی بوده است؛ بدین معنا که آنان بالفعل به این امور آگاهی نداشتند، اما به دلیل ارتباط وحیانی با خداوند و بهرهمندی از دیگر شیوههای مخصوص دریافت علم، هر مسئله تازهای که برای آنان رخ میداد، دانش آن را به زودی دریافت میکردند. چنین دانشی را علم شأنی مینامیم. به نظر میرسد بحث فعلی یا شأنی بودن علوم برگزیدگان خداوند، به نتایج بحث پیشین، یعنی تام یا افزایش پذیر بودن علوم آنان وابسته است؛ هر چند از جهتی این دو بحث مستقلاند. در یکی تمامیت یا افزایش پذیری علوم آنان، و در دیگری فعلی یا شأنی بودن دانش آنان محل بحث است؛ اما نتایج بحث گذشته، بر این بحث تأثیر گذار است؛ زیرا اگر علوم آنان را افزایش پذیر بدانیم، دانش ایشان قبل از افزایش، شأنی خواهد بود؛ چون در این فرض، هنوز علمی را کسب نکردهاند، هر چند توان کسب آن را دارند؛ اما پس از آنکه به شیوههای یاد شده آن علوم را به دست آوردند، علوم آنان فعلی خواهد بود. بنابراین در صورتی که علم برگزیدگان خداوند را افزایش پذیر بدانیم، شأنی بودن علوم ایشان نیز اثبات میشود. البته چنان که اشاره شد، علوم آنان پیش از تحصیل آن دانش، شأنی، و پس از آن فعلی خواهد بود»[۳۵] «تعبیر شأنی یا فعلی بودن - همچون بسیاری از تعابیر دیگری که در این مباحث ارائه میشوند - اصطلاحی نیست که در روایات به آن اشاره شده باشد. اشاراتی به این اصطلاح را میتوان در برخی کتابهای علما یافت[۳۶]. چنان که در مباحث قرآنی بیان شد، مراد از بررسی شأنی یا فعلی بودن علوم ائمه (ع) پاسخ به این پرسش است که آیا ائمه (ع) توان و شأنیت آگاهی به علوم ویژه و گستردهای را داشتند، یا آنکه بالفعل این علوم نزد آنان بوده است؟ آیا علم آنان در قلمروهای مختلف علومشان، مانند علم به حلال و حرام، تفسیر قرآن، حوادث پنهان گذشته، حال و آینده و اسرار جهان، بالفعل بوده است، یا منظور از علم آنان به این علوم این است که ایشان توان آن را دارند که با شیوههای مختلف یادشده در فصل پیشین، این علوم را کسب کنند؟ چنان که گفته شد، تفاوت امام در این فرض با دیگر افرادی که توانایی فراگیری آن علوم را دارند، این است که توانایی امام به فعلیت بسیار نزدیکتر از یافتن یا استنباط حکم یک مسئله توسط یک فقیه یا متخصص دیگر است؛ زیرا ائمه (ع) از تأییدات ویژه الهی برخوردارند و به شیوههایی چون، الهام، دریافت از روح القدس و تحدیث مسلحاند. از این رو، توانایی آنان در کسب دانش، بسیار نزدیک به فعلیت است. چنان که در برخی روایات، از این توانایی این گونه تعبیر شده است که هرگاه اراده کنند، علم مییابند: «إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»[۳۷]. افزون بر این، فقیه یا متخصص رشته دیگر ممکن است در استنباط خود اشتباه کند؛ اما امام با منبع علم الهی در ارتباط است و حقایق را دریافت میکند، نه علوم خطاپذیر عادی را. البته این بدان معنا نیست که همه علوم ائمه (ع)، دانش موهبتی و ویژه است؛ بلکه در امور عادی، از روشهای عادی مانند حس و تفکر استفاده میکنند. در هر صورت، مقصود از شأنی بودن علم امام این است که هرگاه بخواهد به چیزی علم یابد یا خداوند صلاح بداند که آن دانش را در اختیار او قرار دهد، به روشهای مختلف به آن علوم آگاه میشود. بیشترین بحث درباره شأنی یا فعلی بودن علوم ائمه (ع) مربوط به فرضی است که علوم ائمه (ع) را تام و کامل میداند. چنان که گفته شد، از برخی روایات که ائمه (ع) را عالم به گذشته، آینده و تمام حوادث و علوم معرفی میکنند، تام بون علوم آنان برداشت میشود. در این صورت است که باید بحث شود آیا علوم آنان شأنی است یا فعلی؛ یعنی مقصود از احاطه علمی ائمه به تمام وقایع و اسرار جهان، شأنیت و توان چنین علمی است یا آنکه آنان بالفعل از این قلمرو گسترده علمی برخوردارند؟ دلیل اصلی بر فعلیت علوم ائمه (ع)، ظهور روایاتی است که از تام بودن علوم ائمه (ع) سخن میگویند. علم ائمه به گذشته، آینده، تمام حوادث، ضمایر انسانها، اعمال پنهان افراد و...، ظهور در فعلیت این علوم دارد. از مباحث گذشته روشن شد که نمیتوان علوم أئمه (ع) را تام بالفعل دانست؛ زیرا چنین برداشتی، مخالف ظاهر دهها روایتی است که از شیوههای علمآموزی ائمه (ع) سخن میگویند. فراگیری از پیامبر و امام پیشین، بهرهمندی از کتابهای ویژه، ارتباط با فرشتگان، الهام، بهرهمندی از روح القدس، استنباط و... شیوههایی بودند که درباره آنها سخن گفتیم و روشن شد که ائمه (ع) با این روشها علوم ویژه و الهی را کسب میکنند. با توجه به این نکته و شواهد دیگری که در بحث پیشین بیان شد، تام بودن علوم ائمه (ع) به معنای بالفعل بودن همه علوم ایشان پذیرفتنی نیست. بنابراین تفسیر دقیق آن است که تام بودن علوم آنان به طور شأنی است؛ یعنی ایشان توانایی و امکان آن را دارند که به اذن و عنایت ویژه الهی، به هر دانشی که مختص ذات حق نباشد، دست یابند. البته پس از کسب آن دانش به شیوههای یادشده، ایشان بالفعل به آن علم مییابند و به علوم دیگری که هنوز کسب نکردهاند، علم شأنی دارند. یادآوری میشود که علم شأنی، تعبیری تسامحآمیز است؛ زیرا در این حالت، در واقع علمی وجود ندارد؛ فقط توان و استعداد کسب آن علم است که با تسامح، علم شأنی گفته میشود»[۳۸] |
٩. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛ |
---|
آقای دکتر اصغر غلامی در مقاله «آفاق علم امام در الکافی» در اینباره گفته است:
«بر اساس روایات، هر گاه مسئله جدیدی پیش آید و امام (ع) در موقعیتی قرار گیرد که علم جدیدی بخواهد، خداوند او را عالم میکند که این دسته از روایات نیز، روایات افزوده شدن بر علم امام (ع) را تأیید میکنند. حضرت امام صادق (ع) میفرماید: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»[۳۹] و نیز میفرماید:«إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم»[۴۰] روشن است که خواست و اراده امام (ع)، به معنای موقعیتی است که ممکن است بر امام (ع) پیش بیاید و لزوم ندارد که خواست قولی باشد. در این هنگام خداوند علم جدیدی به امام (ع) افاضه میفرماید»[۴۱].
|
١٠. پژوهشگران وبگاه اندیشه قم؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه اندیشه قم وابسته به مرکز مطالعات حوزه علمیه قم، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«مراد از علم اشائى كه بعضى از دانشمندان فرمودهاند، شأنى و قوه است كه از آن تعبیر آوردهاند به این كه (لو شاء ان یعلم لعلم) یعنى هرگاه بخواهند و اراده بكنند كه به چیزى عالم بشوند آشنا شده و دانا به آن چیز مىباشند»[۴۲].
|
۱١. پژوهشگران وبگاه گفتگوی دینی. |
---|
پژوهشگران وبگاه گفتگوی دینی، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«علم بر دو قسم حصولی و حضوری است مقصود از علم حضوری یا ارادی یا اشائی علمی است که از جانب خداوند به طریق الهام یا تعلیم رسول و مثل آن افاضه شود. در مقابل مقصود از علم حصولی، علمی است که به وسیله امارات و حواس ظاهری بهدست میآید. مراد از علم امام، علم حصولی نیست چون این نحو علم مشترک بین مردم است و از سویی تابع اسباب عادی است[۴۳]»[۴۴].
|
پرسشهای وابسته
- اقسام و انواع علم معصوم کداماند؟ (پرسش)
- علم معصوم مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
- علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
- فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
- فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)
- آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بودهاند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب قدر نازل میشود؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب جمعه نازل میشود؟ (پرسش)
- امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم میتواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده میشود؟ (پرسش)
- شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- غیر معصوم از چه راهی میتواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)
- آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.
- ↑ بررسیهای اسلامی.
- ↑ الکافی، ج۱ ص۲۵۸.
- ↑ شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه، وبگاه پدیدآورنده
- ↑ " إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ "؛ اصول کافی: ج۱، ص۲۵۸، ح ۳.
- ↑ اگر مرا گول و خرف ندانید من بوی یوسف را میشنوم؛ سوره یوسف، آیه:۹۴.
- ↑ " جَعَلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ إِلَى الْإِمَامِ وَ يَنْظُرُ الْإِمَامُ بِهِ إِلَيْهِ فَإِذَا أَرَادَ عِلْمَ شَيْءٍ نَظَر فِي ذَلِكَ النُّورِ فَعَرَفَهُ "؛ بحار الانوار، ج۲۶، ص۱۳۴.
- ↑ در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ نه، ولی هرگاه بخواهد چیزی را بداند خدا آن را باو بیاموزد؛ کافی، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۴۶۲.
- ↑ به نقل از المعارف السلمانیه، ص ۵۸.
- ↑ " إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِم".
- ↑ " إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم".
- ↑ " إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك".
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ " يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ ".
- ↑ شرح اصول الکافی، ج ۶، ص ۳۱.
- ↑ "اصول کافی"، ج۱، ص ۲۵۵.
- ↑ بصائر الدرجات ص ۳۶ و بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۵۵۲ و ج ۲۶، ص ۹۰.
- ↑ در محضر علامه طباطبائی، ص ۱۴۸.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸ الی ۲۲۴.
- ↑ همانا امام اگر بخواهد بداند، به او آموزش داده میشود
- ↑ «اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه خواهد ساخت».
- ↑ «در حالی که نشسته بودم خواب بر من غلبه یافت، رسول خدا (ص) به خوابم آمد، به ایشان گفتم: ای رسول خدا».
- ↑ «در حالی که من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله (ص) را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانوادهاش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالی که من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت (رسول) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است».
- ↑ علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
- ↑ «إن المراد من العلم الحضوری أو الإرادی والإشائی هو : ما کان موهوبا من العلام سبحانه ومستفاضا منه بطریق الالهام أو النقر فی الأسماع أو التعلیم من الرسول أو غیر ذلک من الأسباب . وهذا العلم اختص به الإمام دون غیره من الأنام . ولیس المراد من العلم ها هنا ما حصل بالکسب من الأمارات والحواس الظاهریة والصنایع الاکتسابیة ، لاشتراک الناس مع الإمام فی هذا العلم لأنه تابع لأسبابه الاعتیادیة وهذا لا یختص بأحد . وهو بخلاف الأول إذ لا یمنحه علام الغیوب إلا لمن أراد واصطفی».
- ↑ همانا امام اگر بخواهد بداند، به او آموزش داده میشود.
- ↑ همانا امام اگر بخواهد بداند، به او آگاهی داده میشود.
- ↑ اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه خواهد ساخت.
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ اصول کافی، ج ۱، ص ۴۰۱
- ↑ بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات؛ فصلنامه معرفت؛ شماره۱. ص۴۳ و ۴۴.
- ↑ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۱۳۸.
- ↑ ر.ک: سیدعبدالحسین لاری، معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی، ص۲۰؛ محمدصالح مازندرانی، شرح الکافی - الأصول و الروضة، ج۵، ص۳۸۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۴۰. سند این روایت، موثق است. همچنین ر.ک: همان، ص۶۴۱.
- ↑ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۳۳۷.
- ↑ هر گاه امام (ع) اراده کند به چیز جدیدی علم پیدا کند، خداوند آن را به او تعلیم میکند.
- ↑ به درستی که امام (ع) هر گاه بخواهد بداند، به او علم داده میشود.
- ↑ آفاق علم امام در الکافی
- ↑ وبگاه راسخون
- ↑ علم الإمام، محمد حسین مظفر، ص ۱۱.
- ↑ وبگاه گفتگوی دینی