علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
علم حصولی معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل بالاترعلم معصوم / ویژگی علم معصوم
مدخل اصلیعلم حصولی
مدخل وابستهعلم حضوری

علم حصولی معصوم چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

صدیقی

حجت الاسلام و المسلمین کاظم صدیقی در کتاب «سیمای عرشیان در کلام ابن الرضا (ع)» در این‌باره گفته است:

«علوم حصولی در واقع تصاویری است که از عالم در ذهن انسان وجود دارد. آشنایی انسان با عالم خارج از طریق تصویرهایی است که از آن در ذهن دارد. و الا خود عالم به عینه در درون انسان وجود ندارد. حس‌های مختلف انسان تصاویری را که از عالم خارج دریافت می‌کند، به درون وی می‌دهد. درون انسان این تصاویر را به صورت مفهوم یا تصویر یا... بایگانی می‌کند. بدین ترتیب انسان با وجود یا اثر شیء در خارج تماس وجودی ندارد. بلکه با عکس‌های عالم مفاهیم موجودات عالم آشناست و همه استفاده‌ای که از علوم و دانش‌های روز می‌برد، همه از طریق انعکاس تصاویر عالم خارج در درون خود است. این علم را علم حصولی می‌گویند. علمی که در آن ذهن با مفاهیم کار دارد»[۱].

پاسخ های دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی نویسنده کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در پاسخ به این پرسش گفته است:

«علم حصولی به دانشی می‌گویند که از طریق صورت‌های ذهنی حاصل می‌شود. این علم، اکتسابی است و از راه ابزارهای حسی، مانند چشم و گوش و دیگر حواس ادراکی به‌ دست می‌‏آید. در مقابل، در علم حضوری که ابزار آن قلب یا روح انسان است، خود معلوم نزد عالِم (روح) حاضر می‌شود. بنابراین در علم حصولی، بین عالم و معلوم "صورت ذهنی" فاصله است؛ اما در علم حضوری، بین عالم و معلوم چیزی فاصله نیست و خود معلوم ادراک می‌شود، نه صورتی از آن. [۲] این اصطلاح، در آیات و روایات نیست و از اصطلاحاتی است که به‌ تدریج در فلسفه اسلامی پیدا شده‌اند. بنابراین، تطبیق آن بر علوم ائمه (ع)، نوعی استنباط است. با توجه به این معیار که علوم حصولی با واسطه صورت‌های ذهنی به‌ دست می‌آیند و در علوم حضوری، قلب یا روح بدون واسطه حقایقی را درک می‌کند، می‌توان با نگاهی دوباره به مباحث پیشین، درباره حضوری یا حصولی بودن علوم برگزیدگان خداوند سخن گفت. بیان شد که علوم الهی به گونه‌های مختلفی بر پیامبران (ع) عرضه می‌شد. می‌توان این اقسام را به ‌طور خلاصه این‌گونه دسته‌بندی کرد:

۱. نزول بی‌واسطه وحی بر قلب؛ مانند برخی موارد که حقایق، بدون واسطه حضرت جبرئیل (ع) بر قلب پیامبر اعظم (ص) نازل می‌شد. در روایات آمده است که این روش، سنگین‌ترین حالت برای آن حضرت بود و بدن مبارک‌شان عرق می‌کرد و از ‌حال می‌رفت. [۳] الهام نیز در همین دسته جای می‌گیرد؛ زیرا الهام، افکندن مطالب بر قلب است. امداد روح‌ القدس نیز احتمالاً به همین شیوه باشد؛ در برخی روایات بیان شده است که روح‌ القدس مطالب را به قلب فرد برگزیده الهام می‌کند؛ [۴]

۲. الهام؛

۳. دریافت علوم از فرشتگان؛ مانند نزول حضرت جبرئیل (ع) بر پیامبر اکرم (ص) و آوردن آیات قرآن؛ ﴿قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ[۵]

۴. دریافت با واسطه غیرفرشتگان؛ مانند دریافت وحی از طریق شنیدن صدا از یک درخت؛ آن‌گونه که در جریان بعثت حضرت موسی (ع) در زمین مقدس طوی محقق شد؛ ﴿فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۶]

۵. نزول وحی در خواب؛ مانند ابلاغ مأموریت ذبح حضرت اسماعیل (ع) به حضرت ابراهیم (ع) هنگام خواب؛ ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۷]

۶. شهود حقایق؛

۷. دریافت از روح‌القدس؛

۸. خردورزی و استنباط عقلی؛

۹. بهره‌گیری از حواس.

علوم دریافتی به شیوه نخست، یعنی دریافت مستقیم وحی، به‌ طور مسلم دانشی حضوری به پیامبر می‌دهد؛ زیرا این علوم بدون هر واسطه‌ای، از جانب خدا بر قلب پیامبر نازل می‌شود. الهام نیز دانشی حضوری است؛ زیرا به ‌طور مستقیم به قلب انسان افکنده می‌شود. ارتباط با فرشتگان نیز دو گونه است: گاهی ارتباط با حقیقت ملکوتی آنان است که در این صورت، علوم دریافتی حضوری خواهد بود. برخی از آیات قرآن بر همین مطلب دلالت دارند: ﴿قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ[۸] در آیه‌ای دیگر نیز از نزول قرآن توسط روح‌الأمین (حضرت جبرئیل (ع)) بر قلب پیامبر (ص) سخن به میان آمده است. ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ* عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ[۹] نزول این علوم بر قلب، حضوری بودن آنها را تأیید می‌کند. گونه دیگر، ارتباط با فرشته، همراه با تجسد مادی اوست. در این صورت، دانش حاصل از این ارتباط، حصولی خواهد بود؛ مانند ظهور مادی فرشتگانی که مأمور هلاکت قوم لوط بودند، بر حضرت ابراهیم (ع) و لوط (ع) که در قالب انسان‌هایی ظهور یافتند و با آنان سخن گفتند و حتی قوم آنان نیز ایشان را می‌دیدند. ﴿وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ* فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ* وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ* قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ* قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ* فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ* إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ* يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ* وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ* وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ* قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ* قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ* قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ[۱۰] در شیوه دیگر، پیامبران (ع) یا دیگر برگزیدگان خداوند علوم یا پیام‌هایی الهی را با واسطه امور مادی دریافت می‌کنند؛ مانند شنیدن از طریق یک درخت در ماجرای بعثت حضرت موسی (ع). ﴿فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۱۱] اگر دیدن و شنیدن در چنین مواردی حسی و مادی باشد، دانش به‌‌دست‌آمده از آن، حصولی خواهد بود و این گفت‌و‌گو یا دریافت، مانند دانش‌های عادی، از طریق حواس پیامبر انجام شده است؛ اما اگر حقیقت این نوع دیدارها و گفت‌و‌گو‌ها، شهودی و غیرحسی باشد، دانش به‌دست‌آمده از آنها حضوری خواهد بود. اطمینان به اینکه این‌گونه دیدار و شنیدارها حسی یا شهودی بوده‌اند، به قراین نیازمند است و بدون آن داوری درباره آنها دشوار است؛ زیرا دیدن و شنیدن، افزون بر امور حسی، [۱۲] در امور معنوی نیز به‌ کار می‌رود. ﴿مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى* أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى* وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى* عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى[۱۳][۱۴] بنابراین علوم باواسطه، ممکن است به شکل حصولی یا حضوری باشند. هنگام دریافت علوم در عالم رؤیا، روح انسان با عالمی ارتباط می‌یابد که از آن به عالم مثال یاد می‌شود. [۱۵] در این حالت، چشم و حواس مادی انسان در حالت خواب‌اند و انسان با روح خود به مشاهده برخی حقایق می‌پردازد. البته نفس انسان در این حالت، کاملاً بریده از عالم طبیعت نبوده، رؤیاهای او نیز مربوط به فضای کاملاً مجرد نیست. [۱۶] به همین دلیل، بین رؤیاهای انسان با حوادث مادی، تفاوت‌ها و شباهت‌هایی وجود دارد. مثلاً انسان در رؤیا نیز راه می‌رود، می‌بیند، سخن می‌گوید و...؛ اما در عین حال، او در حالت رؤیا واقعیت یا تصویری از واقعیت را می‌بیند که برای تطبیق آن بر عالم ماده، نیاز به تعبیر دارد. علومی که از طریق رؤیا به انسان می‌رسد، جزء علوم حصولی به ‌شمار می‌آیند؛ زیرا در این حالت، انسان خود واقعیت را درک نمی‌کند؛ بلکه صورت‌های مثالی واسطه بین روح و واقعیت خارجی‌اند. البته رؤیاهای پیامبران (ع) با رؤیاهای دیگران، در برخی از ویژگی‌ها متفاوت‌اند؛ مانند اینکه گاهی وحی پیامبرانه در قالب رؤیا به آنان می‌رسیده است؛ مانند رؤیای حضرت ابراهیم (ع) که دستور ذبح فرزندش را در آن دریافت کرد؛ اما رؤیاهای غیرآنان، دربردارنده وحی نبوی نیست. همچنین رؤیاهای برگزیدگان خداوند، معصومانه و همواره صادقه است. اگر اثبات شود که معارفی به شیوه ‌شهودی در اختیار برگزیدگان خداوند قرار می‌گیرد، جای تردید نمی‌ماند که علم آن حضوری خواهد بود؛ زیرا در حال شهود، علومی بر قلب پیامبر یا فرد برگزیده افکنده می‌شود. شیوه دریافت از روح‌القدس، چندان برای ما روشن نیست؛ اما حکم کلی آن روشن است. اگر بدون ارتباط با ذهن فرد، معارفی از جانب روح یا ارواح مقدس به قلب او القا شود، دانش حاصل از آن، حضوری خواهد بود؛ اما اگر این علوم با وساطت صورت‌های ذهنی ایجاد شود، دانش آن حصولی است. شیوه‌های هشتم و نهم، یعنی خردورزی و استفاده از حواس، دانش‌های حصولی به‌ دنبال دارند. بنابراین علوم به‌دست‌آمده برای برگزیدگان خداوند، با توجه به روش‌های مختلف آن، در حضوری یا حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوری‌اند»[۱۷].
۲. حجت الاسلام و المسلمین مهدی‌فر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدی‌فر در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن» در این‌باره گفته‌ است: «علم یا بدون واسطه، به ذات معلوم تعلق می‌گیرد و وجود واقعی و عینی معلوم برای عالم و شخص درک کننده، حاضر می‌گردد و یا وجود خارجی آن، مورد شهود و آگاهی، قرار نمی‌گیرد بلکه شخص از راه صورت که نمایانگر معلوم می‌باشد و اصطلاحاً صورت یا مفهوم ذهنی نامیده می‌شود و از آن آگاه می‌گردد. قسم اول را "علم حضوری" و قسم دوم را "علم حصولی" می‌نامیم. به خاطر همین ویژگی است که علم حضوری خطا ناپذیر است. زیرا همان‌طور که بیان شد در علم حضوری خود واقعیت عینی، نزد عالم حاضر می‌گردد، به خلاف موارد علم حصولی که صورت‌ها و مفاهیم ذهنی، نقش میانجی را ایفاء می‌کنند و ممکن است مطابقت کامل با اشیاء و اشخاص خارجی را نداشته باشند»[۱۸].
۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
حجت الاسلام و المسلمین موسوی، در کتاب: «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در این‌باره گفته‌ است:

«اقسام علم: هدف ما در این بحث، تقسیم از جمیع جهات نیست این بحثی است که در فلسفه و شناخت معرفت پیگیری می‌شود. در اینجا، اقسامی بررسی قرار می‌گیرد که مربوط به بحث است، و آن تقسیم علم به حضوری و حصولی است.

۱. علم حضوری و حصولی چیست؟ ۲. فرق این دو علم در چیست؟ ۳. آیا علم خداوند حضوری است یا حصولی؟ ۴. آیا افرادی از بشر دارای علم حضوری هستند یا نه؟ ۵. در این صورت فرق علم خداوند با علم حضوری بشری چه خواهد بود؟

  • علم حضوری: علمی است که وجود علم عین وجود معلوم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه حضور خود معلوم در نزد عالم است. و شی ادراک کننده بدون وساطت تصویر ذهنی شخصیت واقعی معلوم را می‌یابد[۱۹] مثل علم نفس ناطقه به خود و به صفات متضمّنه خود که بدون حصول صورت حاصل می‌شود زیرا اگر صورت نفس در نفس حاصل شود، اجتماع مثلین لازم آید و مانند علم عقول بر نفس‌های خود که بدون صورت ایجاد می‌شود.[۲۰] حکمای مشاء علم حضوری را اختصاص به علم شی به نفس خود و به امور غیر خارج از خود مانند صور علمی حال در آن و صفت قائم به آن منحصر کرده‌اند. حکماء اشراق آن را شامل علت به معلول خود و علم معلول به علت خود دانسته‌اند، زیرا وجود معلول به نسبت به علت خود، وجود رابط است و به آن قیام دارد و از آن مستقل نیست و اگر علت و معلول از ماده مجرد باشند، معلول با عین وجود برای علت خود معلوم به علم حضوری خواهد بود. هم‌چنین علم برای معلول خود که نسبت به او رابطه و قائم است، حضور دارد. بنابراین علت برای معلول خود، معلوم به علم حضوری است مشروط به آن که هر دو مجرد از ماده باشند.[۲۱]
  • علم حصولی: علمی است که واقعیت معلوم پیش عالم حاضر نیست. فقط مفهوم و تصویری از معلوم پیش عالم حاضر است، مثل علم نفس به موجودات خارجی[۲۲]»[۲۳].
۴. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشکده اصول دین)؛
خانم زهرةالسادات میرترابی حسینی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم لدنی در قرآن و حدیث» در این‌باره گفته‌ است: «علم حصولی –چه تصوری باشد چه تصدیقی- به نحو اکتسابی حاصل شده و جایگاه آن ذهن است با این علم، به ذات اشیاء نمی‌توان راه یافت مگر اینکه علم حصولی، وسیله و ممرّی برای وصول به علم حضوری باشد و از آن طریق، شناخت به حقیقت اشیاء، میسّر گردد. به عنوان مثال عرفان نظری، مقدمۀ عرفان عملی است. علامه طباطبائی در "نهایة الحکمه" می‌نویسد: "علم حصولی ذهنی، یکی از کیفیات نفسانی است و چون قائم به نفس است، مختبص دارندگان نفس می‌باشد. اما علم حضوری، عبارتست از حضور معلوم، به وجود خارجی‌اش نزدِ عالم، و بدیهی است که وجود، نه جوهر است و نه عرض، لذا علمِ موجودات مفارق[۲۴] علم حضوری است نه حصولی".[۲۵] علم انبیاء که لدنی و به نحو کشف و شهود است نمونه‌ای از علم حضوری است. شهید مطهری در "اصول فلسفه و روش رئالیسم" به تفاوت علم حصولی و حضوری، از دو جهت اشاره نموده و با مقایسۀ آن دو، از جهت "علم و معلوم" می‌نویسد: "علم حصولی یعنی علمی که واقعیت علم، با واقعیت معلوم دوتاست، مثل علمِ ما به زمین، آسمان و... ولی علم حضوری آن است که واقعیت معلوم، عین واقعیت علم است و شیء ادراک کننده بدون وساطتِ تصویر ذهنی، شخصیت واقعی معلوم را می‌یابد. علم حضوری و حصولی، در ناحیۀ "عالم" هم با یک‌دیگر تفاوت دارند یعنی، "علم حضوری قوّه مخصوص و ابزار مخصوصی دخالت نمی‌کند بلکه عالم با ذات و واقعیت خود، واقعیت معلوم را می‌یابد اما در علم حصولی، قوّۀ مخصوص از قوای مختلف نفسانی که کارش صورت‌گیری و تصویر سازی است، دخالت می‌کند و پس از تهیه صورت –به واسطۀ آن قوّه- عالِم می‌شود. در واقع علم حصولی به دستگاه ذهن یا دستگاه ادراکی مربوط است ولی در علم حضوری، دستگاه‌های مختلف نفسانی دخالتی ندارند"[۲۶]»[۲۷].

پرسش‌های وابسته

  1. اقسام و انواع علم معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)
  2. علم معصوم مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)
  3. آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
  4. علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  5. علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
  6. علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
  7. علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)
  8. علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)
  9. علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)
  10. علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  17. فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)
  18. آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
  19. آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
  20. فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
  21. آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
  22. آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
  23. فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)
  24. آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بوده‌اند؟ (پرسش)
  25. آیا علم معصوم در شب قدر نازل می‌شود؟ (پرسش)
  26. آیا علم معصوم در شب جمعه نازل می‌شود؟ (پرسش)
  27. امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه می‌شود؟ (پرسش)
  28. آیا غیر معصوم می‌تواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
  29. تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
  30. آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده می‌شود؟ (پرسش)
  31. شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  32. غیر معصوم از چه راهی می‌تواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
  33. آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)
  34. آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
  35. آیا از راه غیر مشروع می‌توان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)
    1. آیا آگاهی از علم معصوم با سحر و جادو قابل دسترسی است؟ (پرسش)
  36. رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)
  37. رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)
  38. رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. سیمای عرشیان در کلام ابن الرضا (ع)؛ ص۱۵۸.
  2. ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۱۵۳ و ۱۷۱ و ج۲، ص۳۳۰؛ سیدمحمدحسین طباطبائی، بدایه الحکمه، ص۱۳۸.
  3. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۶۰: "إِنَّ جَبْرَئِیلَ (ع) إِذَا أَتَی‏ النَّبِیَّ (ص) لَمْ یَدْخُلْ عَلَیْهِ حَتَّی یَسْتَأْذِنَهُ فَإِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ قَعَدَ بَیْنَ یَدَیْهِ قِعْدَهَ الْعَبْدِ وَإِنَّمَا ذَلِکَ عِنْدَ مُخَاطَبَهِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إِیَّاهُ بِغَیْرِ تَرْجُمَانٍ وَوَاسِطَه". همچنین بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۵۶ و ۲۷۱.
  4. محمد‌بن‌حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۲: "تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ‏ الْقُدُسِ‏ وَأَلْهَمَنَا اللَّهُ إِلْهَاماً". در بحث روح‌القدس در روایات، این موضوع بیشتر بررسی خواهد شد.
  5. بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است، سوره مبارکه بقره، آیه ۹۷.
  6. چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان، سوره مبارکه قصص، آیه ۳۰.
  7. و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت، سوره مبارکه صافات، آیه ۱۰۲.
  8. بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است، سوره مبارکه بقره، آیه ۹۷.
  9. که روح الامین آن را فرود آورده است* بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی، سوره مبارکه شعراء، آیات ۱۹۳ و ۱۹۴.
  10. (و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوساله‌ای بریان آورد* و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمی‌شود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شده‌ایم* و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم* گفت: وای بر من! آیا من می‌زایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بی‌گمان این چیزی شگرف است!* گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است* پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت* ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود*(گفتند:) ای ابراهیم! از این (چالش) درگذر که «امر» پروردگارت فرا رسیده است و بر آنان عذابی بی‌برگشت خواهد رسید* و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است!* و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام می‌دادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزه‌ترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟* گفتند: خوب می‌دانی که به دخترانت نیازی نداریم و بی‌گمان تو نیک می‌دانی که چه می‌خواهیم* گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشه‌ای استوار پناه می‌جستم*(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچ‌گاه به تو نمی‌رسند پس، در پاره‌ای از شب خانواده‌ات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز می‌رسد و هیچ‌یک از شما نباید روی بگرداند؛ بی‌گمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست)، سوره مبارکه هود، آیات ۶۹ و ۸۱.
  11. (چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان)، سوره مبارکه قصص، آیه ۳۰.
  12. مانند آنکه قوم لوط فرشتگانی را که در قالب انسان تمثل یافته بودند، می‌دیدند.
  13. (دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت* پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟* و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود* کنار درخت سدری که در واپسین جای است)، سوره مبارکه نجم، آیه ۱۱ الی ۱۴.
  14. مانند جریان معراج رسول‌ خدا (ص) و مشاهده حقایق ملکوتی
  15. ر.ک: محمدبن‌ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج‏۹، ص۳۰۲؛ محمد نعیم طالقانی، منهج الرشاد فی معرفه المعاد، ج‏۳، ص۱۸۶؛ حسن حسن‌زاده آملی، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.
  16. در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، برخلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملاً قطع نمی‌شود. برای نمونه، ر.ک: محمدبن‌علی صدوق، الأمالی، ص۱۴۵: ... "فَقُلْتُ لَهُ وَتَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْ‏ءٌ فِی بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ کُلُّهَا حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْ‏ءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَکَیْفَ یَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَی الشَّمْسَ فِی السَّمَاءِ فِی مَوْضِعِهَا وَضَوْؤُهَا وَشُعَاعُهَا فِی الْأَرْضِ فَکَذَلِکَ الرُّوحُ‏ أَصْلُهَا فِی الْبَدَنِ وَحَرَکَتُهَا مَمْدُودَه". همچنین ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج‏۵۸، ص۲۶.
  17. ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۱۴۶.
  18. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۲۰.
  19. اصول فلسفه و روش رئالیسم، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴، انتشارات صدرا/قم، ۱۳۷۴ ه ش/ ششم.
  20. غیاث اللغات، ص۶۱۰.
  21. مجموعه مصنفات شیخ اشراق، شهاب الدین یحیی سهروردی، ج۱، ص۷۳، ۴۸۳، انتشارات پژوهش‌گاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی/ تهران، ۱۳۸۰ ه ش/ سوم.
  22. اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.
  23. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۰.
  24. مفارق، یعنی موجود غیر مادی، و از آن جهت مفارق گویند که جدای از مادّه، و ما فوق اجسام و جسمانیات است [[[سید جعفر سجادی]]، پیشین، ص ۱۸۶۴].
  25. حسن حقّانی، شرح و ترجمۀ کتاب "نهایة الحکمه"، ج ۱، چاپ اول، طباطبائی، فروردین ۱۳۶۵، ص ۲۸۰ و ۲۸۱.
  26. سیدمحمد حسین طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج ۲، با مقدمه و پاورقی استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، صفحات ۲۸ و ۲۹.
  27. علم لدنی در قرآن و حدیث؛ ص: ۲۶.